تاریخچه کامل مدیریت پروژه
تاریخچه مدیریت پروژه در جهان را معمولا به مدیریت پروژههای بزرگی مثل ساخت اهرام ثلاثه مصر، دیوار چین و یا بنا نهادن تخت جمشید به
دستور داریوش مربوط می دانند. هر یک از این پروژهها از جمله پروژههای بزرگ و پیچیده تاریخ بشری هستند که با کیفیت استاندارد بالا و
بکارگیری نیروی عظیم انسانی ساخته شده اند. یک مدیر پروژه وقتی به شهر اسرارآمیز هخامنشیان سری میزند و در هر گوشه ای از آن به
نقوش هنرمندانه برجسته باستانی برخورد میکند، بدون شک دچار حیرت می شود که چگونه چنین پروژه عظیمی قریب دو هزار و پانصد سال
پیش با چنین کیفیت منحصر به فردی ساخته شده که علیرغم ویرانی و به آتش کشیده شدن پیاپی توسط اسکندر و تسخیر کنندگان پس از او،
همچنان به عنوان نماد حیرتانگیز پروژه ایرانی از آن یاد میشود. هر چند به دستور کوروش، مهندسان و سازندگان پاسارگاد موظف بودند شرح کار
خود و همچنین برنامه کاری روز بعد خود را در لوحههایی که به نام کارنامک مشهور بود، بنگارند اما امروزه جز با تکیه بر حدسیات نمیتوان
اظهارنظر قاطعی پیرامون نحوه دقیق مدیریت پروژههای عظیم عهد باستان ابراز داشت چرا که متاسفانه تاکنون هیچ مدرک و نشانهای دال بر
چگونگی بکار بستن روش ها و تکنیک های مدیریت پروژه در این طرح ها یافت نشده است.
.
مثل همین مساله در خصوص اهرام ثلاثه مصر مطرح است، اینکه چطور در ظرف ۲۰ سال و با توجه به امکانات آن زمان توانستند چنین حجمی از
سنگ(حدود ۲ میلیون تن سنگ در هرم بزرگ) را جابجا کنند. البته در این خصوص دانشمندان فرضیههای زیادی را بررسی کردند و امروزه به این
نتیجه رسیدند که با تکنیک های پیچیده (مثلا گردش درونی سطحهای شیبدار مربوط به مسیر حمل سنگها) قابل انجام بوده و الزامی به حضور
موجودات فضایی و اینگونه موارد نبوده. اما مساله مهم و عظمت کار چگونگی سازماندهی و مدیریت کارگران و مهندسان و مصالح بوده که نشان
دهنده یک مدیریت بسیار قوی و برنامهریزی پیچیده بوده است.
اما تاریخچه مدیریت پروژه در دنیای جدید به سال های ابتدایی دهه ۱۹۰۰ میلادی باز میگردد جایی که هنری گانت با توسعه نمودار میله ای
ابداعی خود آغازگر حرکت پرشتاب بعدی طی سال های دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی در پروژههای نظامی و هوا فضای آمریکا و سپس انگلستان
گردید. هرچند نام پرآوازه هنری گانت به عنوان پدر تکنیک های برنامهریزی و کنترل پروژه در تاریخ ثبت شده لیکن سال های دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به
عنوان سال های آغازین رشد و توسعه مدیریت پروژه در دنیای معاصر شناخته میشود. این سال ها سرآغاز تکوین و توسعه بسیاری از روش ها و
دانش های مربوط با مدیریت های نهگانه پروژه است که سال ها بعد توسط نرمافزارهای مختلف عملیاتی و در پروژهها بکار گرفته شدند.
تغییرات سریع تکنولوژیک، بازارهای شدید رقابتی و رایزنی فشرده و قدرتمندانه شرکت ها، همه و همه سازمان ها و بنگاه های متولی پروژه را
تشویق به تغییر سیستم مدیریتی خود کرد. در هنگامه نبرد انتخاب بین غرق شدن یا شنا کردن و یا تطبیق و سازگاری یا مرگ و نابودی، مدیریت
پروژه و پروژهمداری درمدیریت تنها انتخاب و راه نجات فراروی پیمانکاران و سازمان ها بود. حال به تارنمای مدیریت پروژه در دنیای معاصر تا
شکلگیری استاندارد جهانی مدیریت پروژه که سبب قوام یافتن دانش مدیریت پروژه گشت، میپردازیم:
گانت چارت در اوائل دهه ۱۹۰۰ میلادی
تاریخچه تکوین بارچارت به دوران جنگ جهانی اول می رسد جائیکه یک آمریکایی به نام هنری گانت برای نخستین بار Bar Chart را
برای برنامهریزی و کنترل پروژههای موسسه کشتیسازیاش بکار برد. به پاسداشت این اقدام، نام گانت قبل از عنوان بارچارت تداعی
کننده این اقدام ارزشمند است. کتاب مرجع مهندسان صنایع اشاره میکند که هنری گانت به کمک ابزار ابداعی خود در خلال جنگ
جهانی اول توانست زمان ساخت کشتی های ترابری خود را به میزان چشمگیری کوتاه کند. امروزه گانت چارت بدلیل ساده و قابل فهم
بودن آن، به عنوان روشی جالب و پرطرفدار به شکل وسیعی در دنیا جهت مدیریت زمان پروژهها به کار برده میشود. یافتههای یک
پژوهش در میان کاربران نرم افزار برنامهریزی و کنترل پروژه MicroSoft Project نشان داد که هشتاد درصد مدیران پروژهها در دنیا
ترجیح میدهند برای برنامهریزی و کنترل پروژههایشان از گانت چارت استفاده کنند.
مدیریت پروژه در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی
تقریبا غالب تکنیک ها و روش های مدیریت پروژه که ما امروزه از آنها استفاده می کنیم توسط وزارت دفاع، صنایع نظامی و سازمان
هوافضای ایالات متحده در خلال سال های دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی ابداع و توسعه یافته اند که روش هایی همچون روش Pert ،
ارزش بدست آمده، مهندسی ارزش و ساختار شکست کار از آن جمله اند. صنعت ساختمان نیز در تکوین و توسعه روش هایی همچون
روش مسیر بحرانی، روش نمودار پیش نیازی، استفاده از نمودار شبکه ای و تسطیح منابع یاری رسانده. در جریان این تحولات،
پروژههای بسیار بزرگی همچون پروژه فضایی آپولو و یا ساخت نیروگاه های اتمی در این دوران اجرایی گردیدند.
یکی از نخستین کاربردهای علمی و مدرن مدیریت پروژه در ساخت اولین زیردریایی هستهای در دهه ۱۹۵۰ در آمریکا صورت گرفت.
دریاسالاری به نام (Adm. Hyman Rickover) مدیر پروژه این طرح، برای اولین بار جهت هماهنگ کردن صدها پیمانکار، هزاران منبع
و اطمینان از اجرای به موقع پروژه، روشی جدید که امروزه با نام Pert شناخته میشود، ابداع کرد. هر چند بدون وجود کامپیوتر
عملیات دستی محاسبه مسیر بحرانی بسیار دشوار بود اما کمک بسیار زیاد این روش و اجرای موفقیتآمیز پروژه مذکور موجب شد تا
همگان به اهمیت علم جدید پی ببرند. سالیان بعد از آن، این تکنیک در پروژههای ساخت فضاپیماها و دیگر پروژههای نظامی و غیر
آن، بارها و بارها استفاده شد.
پیشرفت مهم دیگر بدست آمده در این سالها، تعریف و تکوین مفهوم مسئولیت واحد برای پروژههای چندبخشی بود. این مفهوم
هنگامی به کار میرود که یک فرد در پروژه مسئولیت کاری را در پروژه از ابتدا تا تکمیل پروژه بر عهده می گیرد. عملی ساختن این
مفهوم، تیم پروژه را در به اشتراک نهادن منابع و یاری رساندن به یکدیگر در ماتریس ساختار سازمانی پروژه کمک میکند.
- ۱۹۶۰ : پژوهش های عملی Nasa پیرامون مفهوم ماتریس ساختار سازمانی پروژهها.
- ۱۹۶۲ : Nasa سیستم Pert را معرفی نمود. در این تکنیک تاکید ویژه ای بر مفاهیم ساختار شکست کار و کنترل هزینه شده بود.
- ۱۹۶۳ : معرفی مفهوم ارزش بدست آمده در پروژهها توسط نیروی هوایی آمریکا.
- ۱۹۶۳ : مفهوم چرخه ی حیات پروژه توسط نیروی هوایی ایالات متحده تکوین یافت.
- ۱۹۶۳ : برای اولین بار در پروژه پولاریس در انگلستان، رسماً در قرارداد از پیمانکاران خواسته شد تا سیستم مدیریت پروژه را در مدیریت فعالیتهایشان به کار گیرند.
- ۱۹۶۴ : برای نخستین بار سیستم مدیریت پیکربندی پروژه توسط Nasa به عنوان مجموعه رویههای اداری برای تعریف، مستندسازی و خصوصا کنترل فیزیکی سیستم یک پروژه و همچنین بازنگری و مستندسازی تغییرات پیشنهادی در این سیستم طراحی گردید.
- ۱۹۶۵ : وزارت دفاع و Nasa در امریکا، سیستم قراردادهای خود را از قراردادهای هزینه به علاوه درصدی از سود، به سیستم قراردادهای هزینه بهعلاوه جایزه یا قراردادهای قیمت ثابت تغییر دادند.
- ۱۹۶۵ : در اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی دنیا شاهد رشد شگرف استفاده از تکنیک های مدیریت پروژه نوین در صنعت ساختمان بود.
- ۱۹۶۵ :شکست پروژه ساخت بمبافکن TSR-2 ، عملا مشکلات و دردسرهای همزمانی تولید و توسعه، پیش از تکمیل طراحی در پروژهها را به اثبات رسانید. فقدان مدیریت صحیح بر افزایش دستور کار پروژه، هزینه ها و تاخیرهای پروژه را بسیار بالا برد و در نهایت موجب شکست پروژه گردید.
- ۱۹۶۶ : یافتههای یک پژوهش منتشره در این سال نشان داد که اغلب، زمان کافی برای مراحل تعریف و آمادهسازی پروژه در چرخه حیات پروژهها در نظر گرفته نشده و دقیقا به همین دلیل مغایرت های فراوانی در کنترل استاندارد زمان و هزینه پروژه ها و همچنین کنترل ناکافی تغییرات طراحی بوجود می آید.
- ۱۹۶۹ : موسسه بین المللی مدیریت پروژه به عنوان اولین موسسه رسمی مدیران پروژه تاسیس گردید. یکی از مهمترین دستاوردهای تاسیس این موسسه، تدوین استاندارد جهانی دانش مدیریت پروژه بوده است. ازین پس بود که دگرگونی ها و پیشرفت های حوزه مدیریت پروژه، صورتی منسجم و مدون به خود گرفت.
مفاهیم مدیریت پروژه:
در بخش مفاهیم مدیریت پروژه ابتدابه بیان تفاوت پروژه با عملیات می پردازیم و سپس به تعریف مدیریت پروژه از دیدگاه های
مختلف می پردازیم.
تفاوت پروژه با عملیات
یکی از اولین اقداماتی که بشر در راستای شناخت و مدیریت پدیدهها انجام داده است طبقهبندی بوده. با طبقهبندی پدیدهها به
قسمتها و اجزای کوچکتر، از یکطرف بهتر میتوان آنها را مدیریت نمود و از طرف دیگر با طراحی ابزارها و روشهای مدیریت مختص
هر طبقه، میتوان بهرهوری بالاتری را در این امر بدست آورد. به عنوان مثال تمامی فعالیتهای بشر را میتوان به دو دسته پروژهای و
عملیاتی تقسیمبندی نمود.
قبل از این که به توضیح مشخصات هر دسته پرداخته شود، تاکید میگردد که این طبقهبندی صرفا یک قرارداد است که با هدف
شناخت و مدیریت بهتر تعریف شده، لذا از نظر فلسفی میتوان هر فعالیت پروژهای را یک عملیات در نظر گرفت و بالعکس.
تعریف فعالیتهای پروژهای: فعالیتهایی که زمان شروع و پایان مشخص دارند، تکراری نیستند، خروجی و محصول ملموسی دارند،
تعریف فعالیتهای عملیاتی: فعالیتهایی که تکرارپذیرند یعنی دائما یک کار مشخص انجام میگیرد، در هر بار تکرار فرایند خروجیهای
یکسان بدست میآید(خروجی منحصر به فرد ندارند)
البته تعاریف ارائه شده در بالا مختصرند و در ادامه با جزئیات بیشتری تعاریف مربوط به آنها ارائه خواهد گردید.
نکته: مثالهای جدول بالا به وضوح تفاوت پروژه و عملیات را مشخص میسازند. به عنوان مثال احداث یک سد که دارای زمان شروع و
پایان مشخص و نیز محصول مشخص که همان یک سد کامل است، یک پروژه است اما بهرهبرداری از همان سد یک عملیات است
چرا که فعالیتی تکرارپذیر، دائمی و بدن محصول مشخص است.
اما به یک نکته فلسفی توجه نمایید: با توجه به مثالهای جدول بالا، آیا نمیتوان هر بخش کوچک از یک عملیات را یک پروژه در نظر
گرفت؟
به عنوان مثال تولید هر یک خودرو را میتوان یک پروژه مستقل در نظر گرفت چرا که یک زمان شروع و پایان مشخص دارد(مثلا
ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر) و نیز محصول و خروجی مشخص دارد(که همان یک خودرو است) و نیز برای آن یک خودرو فعالیت
تولید تکرار نمیشود.
همین مثال را میتوان برای بقیه موارد از جمله طبخ هر یک غذا و یا برگزاری هر یک مراسم عروسی و یا صادرات هر یک کالا و … در
نظر گرفت!
نکته جالب اینجاست که عکس این مساله را نیز میتوان مطرح نمود. یعنی میتوان در یک نگاه کلان میتوان فرایند قبولی در کنکور را
بخشی از عملیات مربوط به هدف پزشک شدن در نظر گرفت و یا احداث یک سد را بخشی از عملیات عمران و آبادانی کشور.
لذا با توجه به توضیحات بالا ممکن است این سوال مطرح شود که طبقهبندی ارائه شده برای پروژه و عملیات چه معنایی دارد؟
جهت پاسخ به این سوال، مطالب ارائه شده در ابتدای این فصل یادآوری میگردد که طبقهبندی صرفا برای شناخت و مدیریت بهتر
است.
یعنی از نظر مفهومی میتوان هر فعالیت را یک پروژه در نظر گرفت و یا بالعکس ولی اگر فعالیتهای عملیاتی را یک پروژه در نظر
بگیریم، و سعی کنیم از مجموعه ابزارها، تکنیکها و نرم افزارهایی که برای مدیریت یک پروژه طراحی شدهاند استفاده نماییم، مسلما
مدیریت را برای خود سختتر خواهیم کرد. به عنوان مثال فرض کنید که تولید هر یک قطعه در یک کارخانه یک پروژه در نظر گرفته
شود. در این صورت زمانی که صرف برنامهریزی این پروژه میشود از کل زمان اجرای آن طولانیتر خواهد بود.
برای مدیریت پروژهها از ابزارهایی به مانند نرم افزارهای کنترل پروژه، مدیریت ریسک و مدیریت ذینفعان و … استفاده میشود. این
ابزارها به نحوی طراحی شده اند که بتوان برنامهریزی مناسبی برای پروژهها انجام داده و آنها را به نحو بهینه تحت کنترل داشت.
برای فعالیتهای عملیاتی ابزارهایی به مانند برنامهریزی تولید، کنترل موجودی، توالی عملیات و … طراحی شده اند.
لذا اصلیترین دلیل این طبقهبندی تفاوت نوع نگاه به فعالیت و به تبع آن انتخاب نوع ابزارهای مدیریتی مناسب مربوط به آنها
است.
شکل زیر جایگاه روشهای مختلف مدیریتی از نظر حجم تولید و نیز میزان استاندارد بودن روش تولید را در فعالیتهای مختلف نشان
میدهد:
تعریف علمی پروژه و مدیریت پروژه:
از دیدگاه استاندارد PMBOK (استاندارد موسسه PMI آمریکا):
پروژه: یک کوشش موقتی است برای تولید یک محصول، خدمت یا نتیجه خاص.
(خصوصیات اصلی پروژه شامل: موقتی بودن، یکتا بودن، و تفضیل فزاینده میباشد)
مدیریت پروژه: مدیریت پروژه عبارت است از کاربرد دانش، مهارت، ابزارها و تکنیک هایی است که فعالیت های پروژه را به نیازهای
اصلی (اهداف) پروژه برساند.
از دیدگاه PRINCE2 (موسسه تجارت دولتی OGC انگلستان) :
پروژه: دو تعریف را برای پروژه ارائه داده است که اولی به اهداف پروژه و دیگری به ویژگیهای پروژه توجه دارد. این استاندارد از جهت
اهداف ،پروژه را یک محیط مدیریتی که به منظور تحویل یک یا چند محصول تجاری مطابق با یک موقعیت تجاری مشخص ایجاد
شده است تعریف میکند و در جای دیگر و با توجه به ویژگیهای پروژه آن را یک سازمان موقتی که باید یک نتیجه منحصربهفرد و از
پیش تعیین شده را با یک زمان از قبل تعیین شده و منابع مشخص، ایجاد کند میداند.
مدیریت پروژه: برنامهریزی، نظارت و کنترل کلیه جنبههای پروژه برای دستیابی به اهداف پروژه در چهارچوب اهداف عملکردی مورد
انتظار زمان، هزینه، کیفیت، محدوده، سود و ریسک است.
از دیدگاه ICB (استاندارد موسسه بین المللی مدیریت پروژه IPMA) :
پروژه: یک عملکرد محدود شده توسط زمان و هزینه برای دستیابی به تحویل شدنیهای تعریف شده (محدوده تعریف شده برای
برآوردن موضوعات پروژه) براساس استانداردهای کیفیت و الزامات است
از دیدگاه استاندارد ISO10006:
پروژه: عبارت است از مجموعه فعالیت هایی است که با هدفی مشخص به صورت خاص ، یکبار با ترتیب و زمانهای شروع و پایان
مشخص انجام می شود.
مدیریت پروژه: طرح ریزی ، سازماندهی ، پایش، کنترل و گزارش دهی روی تمامی جوانب یک پروژه و ایجاد انگیزه برای تمامی افراد
در گیر درآن در جهت دستیابی به اهداف پروژه است.
تعریف مدیریت سبد سهام (پورتفولیو/Portfolio) :
مدیریت سبد پروژهها یعنی مدیریت چندین پروژه یا طرح بصورت سازمانی. در مدیریت پورتفولیو باید مباحث و مفاهیمی همچون
برنامه استراتژیک شرکت و مسائل همسوسازی استراتژیهای هر پروژه را در نظر گرفت تا بتوان توزیع منابع و مدیریت راهبردی
بهینهای را بر روی کلیه پروژهها و طرحها و نهایتا سازمان داشت.
تعریف مدیریت طرح :
مدیریت طرح بر طبق تعریف استاندارد PMBOK به مجموعهای از پروژههای بهم مرتبط اطلاق میشود که از نظر اهداف یا خروجی
نهایی یکسان هستند. مثلا یک سد را در نظر بگیرید، احداث تونل انحرافی یک پروژه است، احداث تاج یا همان دیواره سد هم یک
پروژه است و همینطور احداث تاسیسات و تجهیزات مکانیکی و الکتریکی یک پروژه دیگر است. اما همه آنها برای احداث یک سد
تعریف شدند. بنابراین احداث سد به عنوان یک طرح معرفی میشود.
حالا فرض کنید شرکت ما کارش احداث تونل های انحرافیه است و در حال حاضر یک پروژه تونل انحرافی برای یک سد در تهران و یک
تونل انحرافی دیگر برای یک سد در خوزستان داریم. در این حالت این دو پروژه از دید ما یک سبد پروژه است نه طرح چون برای
شرکت ما اهداف یکسانی ندارند.
نکته ۱: بنابراین تا حدودی بسته به نوع نگاه، مفاهیم پورتفولیو، طرح و پروژه قابل تبدیل بهم هستند.
نکته ۲: در یک طرح، منظور از پروژههای در ارتباط، مرتبط بودن از لحاظ منابع مصرفی نیست چرا که در همان مثال شرکت احداث
کننده تونل، ممکن است یک منبع مشترک مثل یک مهندس طراح برای هر دو پروژه تهران و خوزستان داشته باشیم اما همانطور که
گفتیم آن یک پورتفولیوست. بنابراین منظور از پروژههای مرتبط صرفا از نظر محصول نهایی پروژه است.
تعریف دفتر مدیریت پروژه (Project Management Office/PMO) :
دفتر مدیریت پروژه یک ساختار مدیریتی است. یک معاونت یا یک واحد سازمانی است که معمولاً در ساختار شرکت های پروژه محور
یا در ساختار یک پروژه بزرگ تعریف و راه اندازی میشود. کار اصلی این دفتر استانداردسازی رویهها، تکنیکها،ابزارها و فرایندها، تهیه
و جاریسازی نرمافزارها و متدولوژی ها، آموزش همه این موارد به پرسنل است. بر طبق استاندارد PMBOK از نظر ساختاری
میتواند چند حالت داشته باشد:
_ حمایتکننده: نقش یک مشاور را بازی میکند، با ارائه Template ها، معرفی بهترین تجارب و آموزش.
_ کنترل کننده: در این حالت علاوه بر انجام کارهای بخش قبل تا حدودی هم نقش کنترل کننده داشته و کلیه رویهها، فرایندها و
تکنیک های مورد استفاده را با چهارچوب های استانداردی که تعریف کرده مقایسه و کنترل میکند.
_ اجراکننده: در این حالت بالاترین سطح اختیار را داده و بوسیله مدیریت مستقیم نقش نظارتی کاملی را خواهد داشت.
سیستم اطلاعات مدیریت پروژه (Project Management Information System/PMIS) :
سیستم اطلاعات مدیریت پروژه (PMIS) یک سیستم یکپارچه است که هدف آن تسهیل جریان های اطلاعاتی و ارتباطی بین ارکان و
اجزاء پروژه است و جهت تسریع در امور تصمیم گیری مدیران، دسترسی به اطلاعات دقیق، صحیح و بروز پروژه ها گام بر
میدارد. جهت اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت زیر مراجعه کنید: Hamidifar.name
سیستم مدیریت پروژه چابک (Agile):
این روش مدیریت پروژه اساسا برای پروژههایی که عدم قطعیت و تغییرات بالایی دارند طراحی شده است. بهمین دلیل در پروژههای
نرم افزاری و تحقیقاتی که خیلی خروجی نهایی قابل پیشبینی نیست بیشتر کاربرد دارند. توصیف کلی آن به این صورت است که
تغییرات را باید پذیرفت تا به هدف نهایی و خواسته کلی مشتری برسیم. بنابراین پروژه را مرحله به مرحله انجام میدهیم تا مالک
پروژه خروجی هر مرحله را ببیند و بداند که مطابق خواسته خود هست یا خیر. بهرحال برای درک بهتر باید فایل ها و مقالات مربوطه
را دانلود کرده و مطالعه کنید…..