تبلیغات مفهومی و متفاوت در انتخابات

تبلیغات مفهومی و متفاوت در انتخابات

تبلیغات مفهومی و متفاوت در انتخابات

 

هفت چیز بدون هفت چیز دیگر خطرناک است:

ثروت بدون زحمت، دانش بدون شخصیت، علم بدون انسانیت، سیاست بدون شرافت

لذت بدون وجدان، تجارت بدون اخلاق، و پرستش بدون ایثار.

“گاندی”

 

قبل از آن که در مورد انتخابات و اتفاقات اخیر تحلیلی داشته باشیم بهتر است کلا کمی انتخابات را بیشتر درک کنیم فکر می کنم اساسا واژهٔ انتخابات جمع واژهٔ عربی انتخاب از ریشهٔ

«نخب» به معنی برگزیدن و یا به‌گزینی است. برخی از سره‌ نویسان فارسی واژه‌ های گزیدمان یا گزینمان را به جای انتخابات بکار می‌برند.

سکه‌ای رومی با نقشی از انتخابات انتخابات از زمان یونان باستان، روم باستان و در طول قرون وسطی برای انتخاب رهبرانی چون امپراتور روم مقدس و پاپ برگزار می‌ شده‌ است.

به نظر می رسد که انتخابات یک فرایند تصمیم‌گیری رسمی است که طی آن مردم یا بخشی از مردم برای ادارهٔ امور عمومی خود شخص یا اشخاصی را برای مقامی رسمی به مدت

معلوم با ریختن رأی به صندوق‌های انتخاباتی برمی‌گزینند.از سدهٔ ۱۷ میلادی به این سو، برگزاری انتخابات سازوکار معمول برای تحقق دموکراسی نیابتی بوده‌است. از انتخابات ممکن

است برای اختصاص کرسی‌های موجود در قوهٔ مقننه استفاده شود. همچنین برخی کشورها سمت‌های موجود در قوای اجرایی و قضایی و دولت‌های محلی را نیز با انتخابات به

نامزدهای برگزیده

اختصاص می‌دهند. از فرایند انتخابات در بسیاری از سازمان‌های خصوصی و تجاری، از باشگاه‌ها گرفته تا انجمن‌های داوطلبانه و ابرشرکت‌ها استفاده می‌شود.

کاربرد انتخابات به عنوان ابزاری برای گزینش نمایندگان در دموکراسی‌های نیابتی امروزی با شیوه‌ای که در کهن‌الگوهای دموکراتیک مثل آتن باستان رواج داشت متفاوت است. در عهد

باستان انتخابات‌ها بیشتر نهادهایی الیگارشی گروه‌سالارانه بودند و بسیاری از سمَت‌های سیاسی توسط قرعه اختصاص می‌یافتند.

گاهی همه‌پرسی را با انتخابات اشتباه می‌گیرند در حالی که انتخابات به منظور گزینش یک یا چند نفر است. هر چند همه‌پرسی در لغت معنای انتخابات را هم دربردارد اما در عالم

سیاست تنها به جریانی گفته می‌شود که طی آن حکومت‌ها پرسش‌ها یا اصلاحیه‌های قانونی را در اختیار مردم قرار می‌دهند، تا مردم یک یا چند مورد را انتخاب کنند.

در فرایند انتخابات، تبلیغات لازمه‌ی مبارزه و رقابت است و بدون وجود تبلیغات، مبارزه معنا ندارد، اما تبلیغات هم هزار روش دارد. همان‌قدر که «زنده باد» تبلیغ است، «مرده باد» هم

تبلیغ است. خرج کردن، هدیه دادن، پوستر زدن و‌… هم تبلیغات اند، اما آن‌چه در کشورهای جهان سوم وجود دارد، روش‌های بسیار ساده و ابتدایی اند که در دنیای مدرن کهنه شده،

زیرا در این کشورها معنا ندارد که نامزدها خیابان‌ها را با عکس‌های خود تزیین کنند. زیرا وسایل و امکانات دنیای جدید ایجاب می‌کند که یک کاندیدا به‌جای تبلیغات کاغذی و

پارچه‌ای، روی به تبلیغات الکترونیکی آورد که هم هزینه‌ی کمتری دارد و هم پوشش نامحدودی دارد و هم بیش‌تر جلب توجه می‌کند.

اصل اولیه‌ی تبلیغات

اصل اولیه در تبلیغات، معرفی و مثبت نشان دادن یک قالب است و در انتخابات جلب نظر مردم به سوی یک چهره‌ی سیاسی، اولین هدف تبلیغات می‌باشد. دومین اصل در تبلیغات،

جذب مردم به سوی فرد مورد نظر است و آن‌چه که در این قسمت ارزش دارد، فهماندن این نکته به مردم است که کاندیدای مورد نظر هم ایده‌آل‌ترین و مناسب‌ترین شخصیت برای

قرار گرفتن در موقعیت مورد نظر است و هم بهترین فرد برای تضمین منافع مردم یا سرمایه‌داران یا اقوام و گروه‌های خاص که تبلیغ آنان را هدف قرار داده است.

در تبلیغ اهمیتی ندارد که یک ستاد چگونه به این هدف دست می‌یابد؛ آن‌چه که اهمیت دارد، رسیدن به این مرحله است که بسیار ارزش دارد و البته این در کشورهای توسعه یافته یا

در حال توسعه معنا دارد که رای فردی است و هرکس با توجه به درک و فهم خود ‌یا منافع شخصی و فردی خودش به کسی رای می‌دهد. در این کشورهاست که ممکن است زن به

یکی و مرد به دیگری و فرزند دختر به نامزد دیگر و فرزند پسر به یکی دیگر رای دهد. در این نوع کشورها جلب نظر و اقناع افکار عمومی مهم و حیاتی است، اما در کشورهای بدوی که

حاکمیت با قوم و قبیله است، مردم تابع اراده‌ی رییس قبیله اند و او با منافع قومی یا مادی خود گله‌اش را به یک سمت هدایت می‌کند و نتیجه‌ای هم که از قبیله او به دست می‌آید،

نشانه‌ی اراده‌ی فردی یک ریش‌سفید و رییس قبیله است و نه اراده‌ی مسلم اشخاص و منافع کلان آن‌ها.

طبیعی است، وقتی در این نوع کشورها جلب نظر رییس موجب می‌شود که رای قبیله به دست آید، دیگر نیازی به تبلیغ نیست و تبلیغ کاغذی در جوامع قبیله‌ای ارزشی ندارد، زیرا

انجام آن موجب جلب رای نمی‌شود و عدم آن هم باعث از دست رفتن آرا نخواهد شد.

تبلیغ یا جلب رای در این نوع کشورها سهل و ممتنع است. سهل از آن جهت که جلب مشارکت یک ریش‌سفید موجب می‌شود تا رای قبیله‌ی او به دست آید، اما ممتنع از آن جهت

که برای جلب رییس قبایل‌، انگیزه‌های زیادی لازم است که انگیزه‌ی مادی کمترین آن به حساب می‌آید. قبیله وابسته به افکار قدیمی و بدوی است که پیوند قومی، نژادی، خونی و…

برخی از اساسات دیگر آن را تشکیل می‌دهند و این نوع مسایل است که به ریش‌سفید انگیزه می‌دهد تا رای قبیله را سازمان‌دهی کند.

منفعت و تبلیغات

به نظر می‌رسد که انجام تبلیغ انتخاباتی در کشورهای در حال توسعه آسان‌تر باشد، زیرا در این کشورها کافی است یک نامزد انگشت روی خواسته‌ها و نیازهای اصلی انسانی بگذارد تا

رای مردم را به دست آورد. نیازهای اساسی مردم، مشکلات زندگی در جوامع شهری است. در این کشورها، برای برخی اقتصاد اصل است و برای برخی مبارزه با فقر، تبعیض و فساد

مهم است. برخی هم تضمین منافع سیاسی خود را دنبال می‌کنند و برخی دیگر آزادی‌های سیاسی یا مدنی را می‌جویند. حقوق زنان، جوانان، کارگران، بی‌کاران، سرمایه‌داران و‌… هم از

اصول مسلم مورد نظر این ملت‌ها اند و یک کاندیدا باید بتواند با درک مسایل مختلف و فهم جریان‌های گوناگون، یک جریان راه انداخته و ملت را به حرکت در‌آورد.

در این نوع کشورها شناخت مردم و نیازهای آنان برای یک کاندیدا و مدیران ستاد انتخاباتی یک اصل اولیه و مهم برای هدایت مردم است، اما جریان تبلیغات نباید به‌گونه‌ای باشد که

مردم تصور کنند که در معرض یک بازی انتخاباتی قرار گرفته‌اند. تبلیغات باید به‌گونه‌ای باشد که ملت تصور کنند در معرض یک واقعه و آزمایش تاریخی قرار گرفته‌اند که با شرکت در

انتخابات می‌توانند سرنوشت امروز و فردای خود را مشخص کنند.

یک کاندیدا در صورتی می‌تواند چنین جریانی را ایجاد و رهبری کند که از جرئت، جسارت و شهامت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و به گفته‌ها، رفتارها و اعمال و عقاید خود ایمان داشته

باشد. او باید واقعا به مردم و خواسته‌های آن‌ها اعتماد و اعتقاد داشته باشد و خود را در جریان هدایت آن قرار بدهد. اگر یک نامزد چنین نباشد، مجبور است برای هدایت افکار

عمومی بازی‌گر بزرگی باشد تا چنین بازی بزرگی را طراحی کرده و افکار عمومی را با خود همراه کند.

نیکسون در مورد هیتلر و تأثیر سخنان او معتقد است:

«آدولف هیتلر عوام‌فریب بزرگ قرن بیستم بود. در پرتو طنین صدا و لحن خاص کلامش، موفق به مسحور کردن توده‌ها شد و توانست حالات ترس و نفرت و هم‌چنین افراط در

میهن‌پرستی را در میلیون‌ها زن و مرد آلمانی برانگیزد…»

 

رقیبان و تبلیغات اصل گمشده

 

در یک تبلیغ انتخاباتی اصل کار بر دوش نامزدها و ستادهای آنان قرار دارد، اما در این میان رفتار و کارکرد رقبیان نیز در رای‌آوری یک فرد تأثیر زیادی دارد. به همین دلیل، تبلیغات با

وجود اهمیت و ارزش خود گاهی ممکن است به ضد‌تبلیغات تبدیل شده و آب به آسیاب دشمن بریزد. کارکرد مثبت یا منفی تبلیغات بستگی به نوع رفتار و اعمال افراد و ستادهای

انتخاباتی دارد. یک نامزد زمانی می‌تواند در افکار عمومی نقشی را به دست گرفته و آن را هدایت کند، که بخش عمده‌ای از توان ستادهای خود را بر روی فعالیت رقیبان تمرکز کرده و

با بازی یا استفاده از روش‌های تبلیغاتی آن‌ها ذهنیت‌ مردم را نسبت به خود مثبت و نسبت به آن‌ها منفی کند.

و در نهایت، اگر بخواهیم تبلیغات را تعریف کنیم، می‌توانیم آن را مدیریت یا جهت‌دهی افکار عمومی بخوانیم و کسی در این زمینه موفق خواهد بود که اول از همه مردم، نیازها و

خواسته‌های آنان را به‌خوبی بشناسد و دوم این‌که، قادر باشد وارد ذهن مردم شده و آن را به دست بگیرد. ذهن‌خوانی افکار عمومی شاید مهم باشد، اما هدایت آن بسیار مهم‌تر است

و رهبر موفق کسی نیست که ذهن مردم را می‌خواند، رهبر موفق کسی است که اول ذهن مردم را می‌خواند و در ادامه می‌تواند وارد جریان ذهنی مردم شده و آن را هدایت کند. تارله

در مورد ناپلیون می‌نویسد:

«ترموک پیر حکایت می‌کرد که ناپلیون قادر بود با اظهار خصوصیت به حقیرترین کارمندان به لحنی که گفتی با هم‌طرازان خویش صحبت می‌کند، آتش مقدس عشق به کار را در درون

آنان تیز کند‌ و با این هنر خود علاقه و حرارتی شبیه به آن‌چه در سربازان خویش برمی‌انگیخت، در کارمندان به وجود آورد. کارمندان از فرط کار از پا درمی‌آمدند، هم‌چنان‌که سربازان در

میدان جنگ می‌مردند. خدمت‌گذاران او… حاضر به هر‌نوع فداکاری بودند تا به افتخار اخذ یک نشان لیاقت یا یک لب‌خند ملاطفت‌آمیز از ارباب خود نایل آیند‌».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *