تفکر چندبعدی تفکرسیستمی
تفکر چندبعدی تفکرسیستمی
What is systems thinking
تفکر سیستمی چیست؟
بعنوان یک مدرس و مشاورکسب و کار به شدت معتقدم اگاهی و استیلای همه جانبه روی انواع تفکر مدل تفکر و مخصوصا تفکر سیستمی می تواند کسب و کارها
و رویه های کاری را کاملا متحول نماید اما قبل از هر چیز بهتر است بدانیم که اساسا تفکر سیستمی چیست و چه کاربردی دارد.
تفکر سیستمی مدل و نوعی از تفکر پیشرفته و حرفه ای است که با زبان خاص خود، و در اختیار قرار دادن وحدت رویه های خاص و همچنین با بهره گیری از تجمیع
ابزارها شما را در حل معضلات چه در زندگی و چه در کار یاری می رساند .
باید به شدت اذعان کنم که تفکر سیستمی روشی نوین برای درک همه جانبه واقعیتها است که بهتر و بیشتر و سریعتر از اجزای سیستم، بر اساس روابط بین
اجزای سیستم مطلع شویم . بر اساس یکی از حوزه های مطالعه، معروف به پویایی سیستم ها، تفکر سیستمی دارای ارزش کاربردی است که بر اساس بنیانهای
تئوریکی مستحکمی استوار است.
مار کبری و اثر کبری
مار کبری و اثر کبری در تفکر سیستمی
یکی از نکاتی که در تفکر سیستمی به صورت جدی مورد تاکید قرار میگیرد، «افزایش افق تحلیل» است. از آنجا که این بحث بسیار مهم و گاه بسیار پیچیده است،
اجازه بدهید آن را از یک مثال ساده آغاز کنیم.
اثری که میخواهیم به آن بپردازیم «اثر کبری یا Cobra Effect» نام دارد. سالها پیش وقتی هند مستعمرهی انگلیسی ها بود، تعداد مارهای کبری در سطح شهر دهلی
زیاد شده بود و این یک خطر جدی محسوب میشد. دولت احساس کرد به تنهایی نمیتواند از عهدهی مدیریت این وضعیت بر بیاید. به همین دلیل تصمیم گرفته شد که
شهروندان به مشارکت دعوت شوند. برای هر مار مردهای که تحویل میشد، جایزهای نقدی در نظر گرفته شد. این استراتژی ابتدا بسیار موفقیتآمیز بود و مارهای
مردهی زیادی تحویل شد. به نظر میآمد که در طول زمان باید تعداد مارهای مرده کم و کمتر میشد. اما با کمال تعجب دیده شد که تعداد مارهای مرده تحویلی هر روز در
حال افزایش است!
احتمالاً میتوانید دلیلش را حدس بزنید. مردم احساس کردند این کار درآمد خوبی دارد و بسیاری از آنها به پرورش مارهای کبرا پرداختند تا درآمد خوبی به دست بیاورند.
ماجرا در همین جا تمام نشد. دولت اعلام کرد که دیگر برای مارهای کبرای مرده جایزه نمیدهد! حالا مردم که میدیدند این کسب و کار دیگر رونق ندارد، مارهای خود را در
گوشه و کنار شهر رها کردند. هر کس مارهای خود را به دورترین نقطه از خانهاش میبرد و رها میکرد و می توانید حدس بزنید که همان زمان که یک نفر در سمت دیگر
شهر، مارهایش را رها میکرد، کسی هم بود که از آن سمت شهر به این طرف آمده بود تا مارهای خود را رها کند!
ماجرای موش های دم بریده و تفکر سیستمی اجازه بدهید مثال دیگری را هم بررسی کنیم. در ویتنام زمانی که مستعمرهی فرانسویها بود، به دلیل زیاد شدن موشها،
دولت برنامهای برای مشارکت شهروندان تدوین کرد. طبق این برنامه، شهروندان موشها را می کشتند و دفن میکردند و دم موش را میبریدند و برای دولت میآوردند تا
پاداش خود را بگیرند.
بعد از مدتی تعداد زیادی موشهای دمبریده در شهر دیده میشد! مردم ضمن حمایت از موشها و کمک به رشد و تکثیر و زندگی آنها، دم های آنها را میبریدند و به دولت
تحویل میدادند و دوباره موشها را رها می کردند تا موشها زاد و ولد کنند و درآمد بیشتری را به ارمغان بیاورند.
در هر دو مثالی که دیدیم، یک ویژگی مشترک وجود داشت و آن اینکه فقط به «نخستین تاثیر یک تصمیم» توجه شده بود. در حالی که اگر افق دید خود را گسترش دهیم
و عمیقتر کنیم میتوان دید که هر تصمیمی، زنجیرهای از اتفاقات را رقم میزند و بدون در نظر گرفتن این زنجیره نمیتوان اثرات ناشی از یک تصمیم را تحلیل کرد.
مشابه همین تصمیمها را در اقتصاد و فضای کسب و کار هم میتوان مشاهده کرد:
در سالهای گذشته، حمایت از بنگاههای اقتصادی زودبازده، شبیه همین مشکلات را در ایران ایجاد کرد. واقعیت این است که کسب و کار، به هر حال «زود بازده» نیست و
رشد و تثبیت آن زمان میبرد. اعطای وامهای کوچک به مردم و انتظار از درآمدزایی سریع توسط آنها، باعث شد که بسیاری از مردم با دریافت این وامها خودروهای
قسطی بخرند و به جابجایی مسافر در سطح شهرها بپردازند. افزایش ناگهانی عرضه خدمات در حوزهی «حمل و نقل مسافر» باعث شد درآمدها کاهش یابد. در نهایت
«جوانان بیکار» به «جوانان بدهکار» تبدیل شدند و اگر از گروه اول کار خوبی برنمی آید از گروه دوم انجام هر کار بدی را نیز میتوان انتظار داشت…
در ایران، بعد از زلزله بم، برای کمک به مردم زلزله زده آب شرب برای ساکنان مناطق مسکونی رایگان اعلام شد. به عبارتی، از مشترکین خانگی آب بها دریافت نمیشد.
این درحالی بود که هنوز باید بابت آب کشاورزی آببها پرداخت میشد. پس از اجرای این سیاست، بخشی از آبیاری زمینهای کشاورزی هم توسط آب شرب انجام شد
و عملاً مصرف آب افزایش یافت. درنتیجه، سیاستی که به منظور رفاه زلزله زدگان تنظیم شده بود، پس از مدتی خود به یک مسئله جدید تبدیل شد.
تمام زوایای یک تصمیم و اتخاذ استراتژی در تفکرات سیستمی را باید سنجید…
اثر مارکبری در اقتصاد از دریچه تفکر سیستمی
در اقتصاد گاهی اوقات به تئوریهای اصیلی برمیخوریم که ریشه در یک داستان واقعی داشته و فرآیند علم آن وقایع را بهصورت تئوری و چارچوب نظری در علم اقتصاد
درآورده است. داستانهایی که باید از آنها کسب تجربه کرد و از الگوهای مناسبی در مواجهه با آنها استفاده کرد. پدیده «اثر کبری» شاید یک مفهوم گمنام در علم اقتصاد
باشد اما اگر نگاهی به آن بیندازیم آثار این پدیده بهخوبی در اقتصاد ما قابل مشاهده است. زمانی که انگلیسیها سلطه استعمار خود را بر کشور هند گسترده بودند، در
پایتخت این کشور یعنی دهلی شمار مارهای کبری بهحدی زیاد شد که دیگر انگلیسیها تاب نیاوردند و برای خلاصی از دست مارهای کبری دست به دامان مردم شهر
شدند.
مارکبری در اقتصاد ایران
در اقتصاد گاهی اوقات به تئوریهای اصیلی برمیخوریم که ریشه در یک داستان واقعی داشته و فرآیند علم آن وقایع را بهصورت تئوری و چارچوب نظری در علم اقتصاد
درآورده است. داستانهایی که باید از آنها کسب تجربه کرد و از الگوهای مناسبی در مواجهه با آنها استفاده کرد. پدیده «اثر کبری» شاید یک مفهوم گمنام در علم اقتصاد
باشد اما اگر نگاهی به آن بیندازیم آثار این پدیده بهخوبی در اقتصاد ما قابل مشاهده است. زمانی که انگلیسیها سلطه استعمار خود را بر کشور هند گسترده بودند، در
پایتخت این کشور یعنی دهلی شمار مارهای کبری بهحدی زیاد شد که دیگر انگلیسیها تاب نیاوردند و برای خلاصی از دست مارهای کبری دست به دامان مردم شهر
شدند. بنابراین مقرر گردید هر فرد در ازای مار مردهای که تحویل دولت میدهد جایزهای نقدی دریافت کند. تزریق این انگیزه در میان مردم فقیر موجب شد روزانه صدها مار
کشته شده جلوی مکانهای تحویل جایزه تلنبار شوند. در ظاهر این طرح به هدف تعیین شده دست یافته بود و پیشبینی میشد که بهزودی خطر مارهای سمی برای
همیشه از این شهر رخت بربندد. اما در کمال تعجب هرچه زمان میگذشت باز هم تعداد مارهای تحویلی بیشتر میشد. بهنظر شما چه اتفاقی افتاده بود؟
پاسخ در طراحی بد سیستم اقتصادی نهفته است. تا آن زمان بستر مناسبی از سوی دولت برای کسب درآمد مردم تعریف نشده بود و اکثر مردم در فقر و بیکاری بودند،
حال این فرصتی بود تا آنان به کسب درآمد بپردازند. مردم مارهای مرده را تحویل میدانند اما برای بالا بردن آمار خود به پرورش آنها میپرداختند. بله، تعامل نامناسب
دولت با مردم نهتنها مشکل را حل نکرد بلکه به آن دامن نیز زد. دولت در مواجهه با این امر اعلام کرد که دیگر جایزهای برای مارهای مرده نخواهد داد. حال دیگر نگه
داشتن مارها نهتنها برای مردم سودی نداشت بلکه هزینه نیز داشت بنابراین مردم مارهای خود را در اطراف شهر رها کردند و بهجای کاهش جمعیت آنان میزان مارها
بهشدت افزایش یافت.
این همان رویهای است که مردم ویتنام نیز در زمانی که مستعمره فرانسه بودند برای کسب درآمد استفاده کردند. دولت برای مقابله با موشها به مردم وعده داد در ازای
دریافت دم موشهای مرده به آنها جایزه خوبی میدهد. اما پس از مدتی بهجای کاهش تعداد موشها در سطح شهر، تنها میشد نتیجه گرفت که اکنون جمعیت
موشها به دو گروه تقسیم شده است؛ موشهای بدون دم و موشهای دمدار. بله مردم نمیخواستند منبع کسب درآمدشان را در خاک دفن کنند. دم موشها مجوز
دریافت جایزه بود و خود موشها عامل تولید دمهای بیشتر.
وقتی نگاهی به برخی طرحها در کشور بیندازیم بی شباهت با اثر کبری یا موشهای ویتنامی نیست. برای مثال همه مردم میدانند که از بزرگترین مشکلات این کشور
نبود شغل کافی در جامعه است. لازمه ایجاد شغل در کشور نیز در گرو افزایش تولید است. در اکثر مصاحبههای مربوط به ریاستجمهوری خواسته مردم از رئیس
جمهوری آینده ایجاد شغل و توانایی جوانان در کسب درآمد است. اما بهنظر شما راه حل ایجاد شغل چیست؟ آیا اگر تسهیلات ارزانقیمت در اختیار مردم قرار گیرد تولید و
اشتغال افزایش مییابد؟ چرا تجربه سالها طرحهای توسعهای کشور در دادن تسهیلات مالی ارزانقیمت به بخشهای مختلف هیچگاه منتج به نتیجه دلخواه نشده
است؟ چرا در زمان دولت نهم و دهم انواع وعدهها به جای حل مشکلات تنها به آنها بیشتر دامن زد؟ برای مثال در آن زمان وامهای ارزانقیمت در قالب طرح بنگاههای
زودبازده در اختیار مردم قرار گرفت. این وامها بهجای ورود به عرصه تولید، تبدیل به اتومبیلهای جدید، ساختوساز ساختمان، طلا، دلار و… شد. پس از مدتی پولهای در
دست مردم در بازارهای مختلف توزیع شد و زمینهساز ورود کالاهای خارجی بیشتر به کشور و خروج کارگاههای تولیدی داخلی شد. طرحی که برای ریشهکن کردن
بیکاری بهوجود آمده بود خود عاملی در توسعه بیکاری در کشور شد. اما چرا؟
جواب مشخص است؛ اینگونه طرحها بدون پشتوانه علمی و نظری مناسب و در نظر گرفتن اثرات جانبی احتمالی، تنها بر اساس یک تصمیم مصلحتگونه صورت گرفته
است. وقتی دولت در ادوار مختلف راهی برای پیشرفت علم و تکنولوژی در جامعه و ظهور ابداعات مختلف فراهم نکرده چگونه توقع دارد مردم بیکار با دریافت وام، ریسک
حضور در بازار را بپذیرند؟ وقتی افراد نخبه و تحصیلکرده جایی در تصمیمسازی کشور ندارند چگونه میتوان انتظار داشت چیزی غیر از خرید و فروش این قبیل داراییها
مقصد وامهای ارزانقیمت دولت باشند؟
در مثالهایی که گفته شد مردم اعتماد خود را به دولت از دست داده بودند و بهخاطر فاصلهای که بین آنها وجود داشت از کوچکترین بهانهای که برای ارتباط مالی بین
آنها بهوجود آمده بود نهایت استفاده را بردند. هنوز هم اظهارات برخی کاندیداها خطر نیش کبری را گوشزد میکند؛ بدون ایجاد زیرساختهای لازم، تقویت دانش و
تکنولوژی در کشور، سرازیر شدن دانش روز دنیا به داخل مرزهای کشور، چگونه انگیزه تولید کالاهای مختلف در ذهن مردم میتواند شکل بگیرد که تولید کشور در عرض
چهار سال دو برابر شود؟ پیمودن چنین مسیرهایی نیازمند بررسی و برنامهریزی دقیق در سطوح مختلف است. باید اثرات جانبی هر طرح را پیشبینی کرد و بهدرستی
تک تک قدمها را توصیف کرد. نباید ایدههای ناپخته و نادقیقی ارائه کرد که نهتنها مشکلی را حل نکند بلکه در مدت زمانی کوتاه، عاملی تشدیدکننده در جهت آن باشد.
Why Is Systems Thinking Important
تفکر سیستمی
چرا تفکرسیستمی مهم است؟
چرا باید تفکر سیستمی را بیاموزیم؟
کاربرد تفک سیستمی در کسب و کار؟
ایا تفکر سیستمی ارزشمنداست؟
بدین دلیل که می تواند به شما در طراحی راه حلهای هوشمندانه و پایدار برای حل مشکلات کمک کند. به بیان ساده، تفکر سیستمی به شما تصویری دقیق تر، از
واقعیت ارائه می دهد به طوری که شما می توانید با نیروهای طبیعی (داخلی) یک سیستم به نتیجه مورد نظر دست یابید. همچنین شما را به طرز تفکری سوق
میدهد که در حل مشکلات و راه حلها با نگاهی جامع و بلند مدت بنگرید. برای مثال، چگونه ممکن است راه حل خاص شما برای یک مشکل در دراز مدت جوابگو
باشد و چه پیامدهای ناخواسته ای ممکن است داشته باشد؟ در نهایت ، تفکر سیستمی بر پایه اصول اساسی و جهانشمولی است که شما به محض یادگیری و
تشخیص آن، می توانید در همه عرصه های زندگی از آن استفاده نمایید.
What Are Systems
سیستم ها چه هستند؟
دقیقا یک سیستم چیست؟
و سیستم چه چیزی نیست ؟
باید بدانید که سیستم گروهی از اجزای مرتبط، در تعامل با هم، و به هم وابسته است که یک کلیت واحد و پیچیده را تشکیل میدهد.
سیستمها همه جا هستند به عنوان مثال ، بخش تحقیق و توسعه در سازمان شما، سیستم گردش خون در بدن تان ، سیستم شکار و شکارچی در طبیعت ،
سیستم احتراق در اتومبیل شما ، و غیره. سیستم های بوم شناسی و سیستم های اجتماعی انسانی سیستمهای زنده هستند؛ سیستم هائی که توسط
انسان ساخته شده اند از قبیل اتومبیل و ماشینهای لباسشوئی سیستمهای غیرزنده هستند. اکثر متفکران سیستم ها، تمرکز خود را بر سیستمهای زنده و بطور
خاص بر سیستمهای اجتماعی انسان گذاشته اند. با این وجود ، اندیشمندان بسیاری، نیز علاقه مند به تاثیرات نظام های اجتماعی انسانها بر سیستم های
زیست محیطی بزرگتر در سیاره ما هستند.
خصوصیات قابل تعریف سیستم ها
• هر سیستم هدفی در یک سیستم بزرگتر دارد.
هدف از واحد تحقیق و توسعه در سازمان شما تولید ایده های جدید برای محصولات و ایجاد امکاناتی برای سازمان است مثلا من در یک شرکت
تولیدی قطعات خاصی کار می کنم که با استفاده از این تفکر و با تولید خاص سود شرکت را چندین برایر کنید.
• همه اجزای سیستم باید به ترتیبی در اختیار سیستم قرار گیرند که هدف سیستم را بطور بهینه انجام دهند.
سیستم تحقیق و توسعه در سازمان شما متشکل از افراد، تجهیزات و فرآیندهایی میباشد. اگر شما هر یک از این اجزا را حذف کنید این سیستم عملکردی نخواهد
داشت.
• قطعات سیستم باید در نظم و حالتی خاص قرار گیرند تا سیستم هدف خود را انجام دهد.
اگر بخواهید روابط گزارش دهی در واحد تحقیق و توسعه را تغییر دهید، بطوریکه مسئول واحد محصول جدید به تکنیسین آزمایشگاه ورود مواد گزارش دهد، واحد
موردنظر احتمالا در نیل به اهداف خود دچار مشکل خواهد شد.
• تغییرات سیستم در پاسخ به بازخوردها.
بازخورد نقش محوری در تفکر سیستمی ایفا میکند. بازخورد، اطلاعاتی است که به صادرکننده اصلی اطلاعات ارسال میگردد تا فعالیتهای بعدی خود را تسهیل نماید.
فرض کنید که شما خیلی سریع در هنگام رانندگی اتومبیل میپیچید، خطوط روی جاده در پیچیدن به شما کمک میکنند. این خطوط بازخوردی را برای شما
ایجاد میکنند که به شما اطلاع میدهد تا کاری که انجام میدهید تغییر داده و ماشین خود را در مسیر درست قرار دهید.
• سیستم ها ثبات خود را از طریق تنظیمات بر اساس باز خورد حفظ می کنند.
درجه حرارت بدن شما به طور کلی ۹۸٫۶ درجه فارنهایت است. اگر حرارت بدن تان بالا برود، بدن شما عرق میکند تا خنک شوید
Systems Thinking as a Perspective: Events, Patterns, or System
تفکر سیستمی به عنوان نگرش : رویدادها ، الگوها ، و یا سیستم ها ؟
تفکر سیستمی به ما کمک می کند با نگرشی چند بعدی به رویدادها و الگوها بنگریم و در پاسخ به آنها با دیدی کاملتر عمل نماییم. به عنوان مثال، فرض کنید
رویدادی مانند سقوط هواپیماها و انواع سانحه های فضائی و یا هوائی و یا اتش سوزی های گسترده و دامنه دار و یا حتی یک اتش سوزی در جنگل؟ آیا شما
میتوانید با خاموش کردن آتش به سادگی به آن واکنش نشان دهید. در این حالت شما فقط عکس العمل نشان داده اید ولی ایا کار درست و اصولی انجام داده اید؟
ایا کاری برای آتش سوزی های بعدی انجام داده اید؟
ایا آتش سوزی دوباره عود خواهد نمود؟
آیا آتش سوزی مجددا در جای دیگری در جنگل بوقوع خواهد پیوست؟
علت واقعی اتش سوزی از کچا ناشی شده است؟
ایا در مورد این اتش سوزی و انواع اقسام اتش سوزی های از این دست
نداده اید. حال آنکه اگر شما آتش را خاموش نمایید و به مطالعه در محل آتش سوزی بپردازید، در این
حالت شما به الگوها نیز توجه کرده اید. برای مثال، شما ممکن است متوجه شوید که برخی از محله ها بیشتر آسیب دیده است. اگر شما ایستگاههای آتش
نشانی را در این مناطق ایجاد کنید، خود را با وضعیت فعلی تطبیق داده اید. شما هنوز هم کاری برای جلوگیری از آتش سوزی های جدید انجام نداده اید . حال فرض
کنید که شما در جستجوی سیستمها هستید – مانند سیستمهای تشخیص دود و مواد و مصالح ساختمانی – تا مشکل الگویی که در محله ها یافتید را حل کنید.
اگر شما سسیستمهای هشدار آتش و قوانین جدید در مورد ایمنی و آتش سوزی ایجاد کنید، تغییراتی ایجاد کرده اید. و در نهایت ، برای جلوگیری از آتش سوزی
های جدید کارهایی انجام داده اید.
به همین دلیل است که نگرش به دنیا از طریق تفکر سیستمی این چنین قدرتمنداست . تفکر سیستمی باعث میشود در عمل جهانی بهتر بنا کنید.
Systems Thinking as a Special Language
تفکر سیستمی به عنوان یک زبان خاص
به عنوان یک زبان ، تفکر سیستمی دارای ویژگی های منحصر به فردی است که به شما در مورد ارتباط با دیگران در مورد بسیاری از نظام های اطراف ما کمک میکند.
• تفکر سیستمی بیشتر از جزئیات برکلیات تاکید می کند و تاکید آن بر نقش هاست مانند نقش ما در بسیاری از سیستمهایی که در محل کار داریم.
• تقکر سیستمی بر باز خورد های حلقه ای (گردشی) تاکید میکند.
(به عنوان مثال ، A منجر به B، و B منجر به C شده وآن هم منجر به A می گردد) بجای برخورد بصورت خطی ( که در این حالت A منجر به B ، و B منجر به C، و آن
هم منجر به D و….می گردد.)
• تفکر سیستمی شامل اصطلاحات ویژه ای است که رفتار سیستم را توصیف میکند ، مانند تقویت فرآیند (جریان بازخوردی که باعث کاهش یا افزایش تصاعدی می
شود.) و یا فرایند تعادل ( یک جریان بازخوردی که تغییرات را کنترل می کند تا ثبات سیستم برقرار شود.)
Systems Thinking as a Set of Tools
تفکر سیستمی مجموعه ای از ابزارها
تفکر سیستمی جعبه ابزاری سودمند یا نقشه راهی بسوی موفقیت سریع
به شخصه سالها است هر زمان از دستورات علم تفکر سیستمی سود برده با نگاهی استصوابی به مجموعه و با تمرکز بر جز و حرکت به کل توانسته ام در بسیاری از
مشکلات و در سیر مصائب از رویه تفکر سیستمی توانستم به سود قابل توجهی دست پیدا کنم
حوزه تفکر سیستمی طیف وسیعی از ابزارها را ایجاد کرده است که به شما امکان می دهد که:
اول درک تان از رفتار و یا ساختار یک سیستم را بصورت گرافیکی ترسیم نمایید.
دوم در مورد درک خود از یک سیستم با دیگران ارتباط برقرار نمایید.
سوم در هنگام بروز مشکلات در رفتار سیستم، عملیات لازم را اعمال نمایید.
این ابزارها شامل حلقه های علیت، نمودارهای رفتارها در طی زمان، نمودارهای جریان و موجودی، الگوهای سیستم ها، – که به شما توان تجسم و توصیف درک تان از
یک سیستم را می دهند – مدلهای شبیه سازی کامپیوتری و شبیه سازهای مدیریت که به شما کمک می کند تا اثر بالقوه مداخلاتتان را آزمایش کنید.
دکترمازیارمیرمشاور وتحلیلگر