جدیدترین مقالات زبان بدن قسمت ۴
مجله مذاکره و زبان بدن
زبان بدن چیست ؟ زبان بدن کلیه دریافتهای غیر کلامی شامل
( ژستها فیگور ها حالتها و رفتارهای غیرکلامی ) از فرد یا افراد
مقابل ما را زبان بدن گویند.
امروز با توجه به سالگرد تولد عشق ابدی من مولوی بزرگ که
اشعار نابش روح و جانم را تازگی خاصی میبخشد.
به زبان بدن از دیدگاه مولانا می پردازم.
مولانا کیست؟
جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ یا وخش – ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) از مشهورترین شاعران فارسیزبان ایرانیتبار است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده میشدهاست. در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است .
پیوند دهنده ملل
مولوی خود زادهٔ بلخ یا وخش بود در خراسان بزرگ (که اکنون بخشهایی از آن واقع در افغانستان و تاجیکستان است)، و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم (واقع در ترکیهٔ امروزی) میزیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی ایرانیان و پارسی زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر میدانند، چرا که آثار او به زبان پارسی سروده شده، و از محیط فرهنگ ایرانی بیشترین تاثیر را پذیرفتهاست. داستانهای مثنویعموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بودهاست. داستان کبودی زدن قزوینی نمونهای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی و مولوی است.
گر بخواهیم مجموعۀ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، به هجده بیتی میرسیم که سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به « نی نامه » شهرت یافتهاست. گرچه آغاز مثنوی مولانا ( نی نامه ) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیایش و توجّه به حق، در تار و پود آن نهفتهاست.
این «نی» همان مولاناست که به عنوان نمونۀ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی میبیند و «شکایت میکند» که چرا روح آزادۀ او از «نیستانِ» عالم معنا بریدهاست. او در مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یا انسان آگاه را به نی و چنگ تشبیه کردهاست:
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی…
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست…
مولانا می فرماید:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کو چه ایم
عطار روح بود و سنائی دو چشم او ما از پی سنائی و عطار می دویم
یا در جایی دیگر می فرماید :
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یــار مـــا عیــار مـــا دام دل خمـــار مـــا
پا وامکــش از کار ما بستان گــــرو دستار مــا
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
وز آتـــــش ســودای دل ای وای دل ای وای مـــــا
همانطور که ملاحظه فرمودید مولانا با مهارت هرچه تمام با استفاده از کلماتی هم آهنگ به زیبایی ابیاتی ریتمیک را خلق می کند اشعاری عاشقانه که حتی با سلیقه مردمان این روزگار نیز بینهایت سازگار است.
زبان بدنی که در ابیات خود مولانا استفاده می کند بسیار زیبا و قابل لمس است.
در بیشتر ابیات و اشعار مولانا و مخصوصا در مثنوی معنوی که بررسی کردم حرکات و حالات و اشارات و نگاه مولانا به چگونگی انتقال پیام از طریق حرکات و شارات توجه مرا بینهایت جلب کرد .
دقت نظر و نکته سنجی و باور زبان بدن واعتقاد راسخ به آن برایم بسیار محیج و در این حال غیر قابل باور بود . تا آنجا که پس از تحقیق و تفحص فراوان تازه پی بردم بسیاری از ابیات مولانای بزرگ به نوعی و بصورت مستقیم و بصورت غیر مستقیم به ارتباط انسانی از طریق حرکات و اشارات ربط داشته و سعی خواهم نمود در مقالات بعدی به آنها به تفصیل بپردازم.
برای تکمیل تر شدن موضوع مطالعات خود را به مثنوی محدود نکردم و سراغ تمام اشعار مولوی رفتم و هر جا رد پایی از آشنایی مولانای بزرگ با زبان بدن متحیر شدم
جالبتر آنکه قصص قران که مولانا به ان اشاره دارد هم می توان از این تکنیکها بسیار دید و از آنجا که بخش زیادی از ارتباط انسانی به زبان بدن باز می گرددو از سوی دیگر ارتباط نزدیک روان انسان با حرکات و اشارات دارد.
به نظر می رسد مولانا به شدت به زبان بدن تحت عنوان یک نیروی واقعی و نهانی بسیار اعتقاد دارد و آنرا مهم تر و واقعی تر از ظاهر دارد و همه جا رد پای این استدلال ها به وفور به چشم می خورد.
به نظر می رسد مولانا زبان بدن را صادقانه تر و درست تر و محکم تر از زبان کلامی (verbal communication) می داند.
امروز روز شادی و امسال سال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست
تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل
و یا
خواجه غلط کردهای در صفت یار خویش
سست گمان بودهای عاقبت کار خویش
در هوس گلرخان سست زنخ گشتهای
های اگر دیدیی روی چو گلنار خویش
مازیار میر پس از مطالعه مقالات خارجی و داخلی زیادی در خصوص مولانا به این حقیقت دست یافت که اولا مولانا خود یک استاد درک و فهم زبان بدن بوده است و مخصوصا به این واقعیت دست یافته نشنوید چه می گوید ببینید چه می گوید ؟
یا در ابیاتی دیگر به واقعیت رفتارها و کلام می پردازد و به سطحی بودن زبان کلام پرداخته و رفتار زبان بدن و مکنونات قلبی را مهم و برتر از هر چیزی می داند و چرا که نه؟
جالبترین و هیجان انگیز ترین فصل تحقیقات گسترده مازیار میر بعنوان کارشناس ارتباطات موثر و غیرکلامی این است که مولانا در لایه های پنهان میانی و سطحی اشعار خود اعتراف گسترده ایی به زبان بدن و زبان واقعیت دارد و رفتارهای سطحی و ظاهری را ملاک عمل نمی داند بقول حافظ که :
نقد صوفی، نه همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
و با تمام وجود و برای اثبات اتش زیر لباس صوفی و صافی و حتی همه مردم مولانا راهی جز پناه بردن به زبان بدن ندارد .
لطفا حتما مقاله ((جدیدترین مقالات زبان بدن و تحلیل زبان بدن حافظ را بخوانید)) مازیار میر
مولانا با حدت و جدت و اعتقاد زائدالوصف معتقد است که زبان بدن وجود دارد و تبیین چالشهای زبان بدن و شناخت و افتراغ بین راستی و درستی و به عبارت دیگر صدق کلام را با زبان بدن و واقعیت پشت چهره ها میسر می داند چیزی که متقدمین و متاخرین از بیان و توصیف آن همیشه عاجز بوده اند آری باید قرن ها بگذرد تا فقط بتوان به ابعاد گوناگون قلم مولانا پی برد و اینک پس از قرنها ظرایف اشعار مولانا به قدر ذره ای در حال رمز گشائی است.
آری مولانا بسیار در این خصوص پیشرفته است و بسیار باید روی اشعار این بزرگ مرد و حقایق زبان بدن که با زبان شعر به ما می گوید تحقیق و مطالعه نمود.
مطالعات بیشتر:
جدیدترین مقالات زبان بدن ۱
جدیدترین مقالات زبان بدن ۲
جدیدترین مقالات زبان بدن ۳
مازیار میر مشاور و تحلیل گر