خلاصه کتاب نظم بیرونی آرامش درونی نوشته گریچن رابین
کتاب نظم بیرونی – آرامش درونی
- نویسنده: گریچن رابین
نظم شخصی
نظم شخصی و سازمانی و انضباط دقیق و همه جانبه در زندگی یک پل ارتباطی قوی
است بین اهداف و موفقیت است.
به شدت معتقدم که اگر می خواهیم به اهداف و رویاهای خود برسیم راهی نداریم جز آنکه بدانیم و با تمام وجود باور داشته باشیم که
بدون نظم و انضباط هر گز نمی توانیم به هیچ موفقیتی در زندگی شخصی و سازمانی دست پیدا کنیم. این کتاب راه شما را کوتاه می
کند برای رسیدن به موفقیت همه جانبه و رسیدن به نظم شخصی و سازمانی کتاب فوق العاده کاربردی و عملیاتی
گریچن رابین در کتاب نظم بیرونی – آرامش درونی با ترکیب جذابیت، تحقیقات عمیق و مشاورهی روشنگرانه که مختص خود اوست
نشان میدهد چگونه میتوان سرگرمی، شادی و هماهنگی را به زندگی خود اضافه کرد.
به عقیده گریچن رابین (Gretchen Rubin) با رفع به هم ریختگیها و نظم دادن به شرایط، میتوان فضای بیشتری برای خوشبختی
ایجاد کرد. او با کمک هوش سرشار و میل به امتحان کردن همه چیز، یک سال از عمرش را به یافتن همه نوع نظریهی خوشبختی و
امتحان کردن آنها روی خودش سپری کرده است.
خلاصه کتاب نظم بیرونی آرامش درونی نوشته گریچن رابین
کتاب نظم بیرونی – آرامش درونی (Outer Order, Inner Calm) به شما میگوید که برای داشتنِ یک زندگی شاد، یک میز تحریر
نامرتب یا یک کمد دیواری شلوغ برای آویزان کردن پالتوها مشکلی جزئی است، اما با این حال به دست آوردنِ کنترل اصل و اساس
زندگی اغلب آن را آسانتر میکند تا احساس کنید به طور کلی زندگی بیشتر تحت کنترلتان است.
وقتی اطراف شما را بهمریختگی گرفته باشد، احساس بیقراری و پریشانی میکنید. وقتی آن بهمریختگی را مرتب کنید، همیشه
میتوان خوشی و انرژی بیش از حدی بدست آورد، علاوه بر آن، میتوان وسایلی پیدا کرد که شما را غافلگیر میکند.
درست همانطور که نظم بیرونی به آرامش درون منجر میشود، آرامش درون هم به نظم درونی منجر میشود. وقتی احساس آرامش،
پُر انرژی بودن و تمرکز داشتن داریم، این همان زمانی است که حفظ نظم در محیط پیرامونمان راحتتر میشود. چنین چیزی
چرخهای با فضیلت است.
ما با تعلقاتمان، اثر خود را بر دنیا به جا میگذاریم. چه این اثر بزرگ یا جزئی باشد یا با تعلقات زیاد یا کم ایجاد شود، میخواهیم
محیطی را به وجود آوریم که واقعاً برازندهی ما است.
وقتی به وسایل خود نگاه میکنیم، بازتابی از خودمان را میبینیم. وقتی آن وسایل نظم خوبی داشته و شامل چیزهایی شوند که نیاز
داریم، استفاده میکنیم و دوست داریم شادتر خواهیم بود، چون آن بازتاب طریقهای را که خودمان را میبینیم تحت تأثیر قرار
میدهد.
خلاصه کتاب نظم بیرونی آرامش درونی نوشته گریچن رابین
از لحظهای که نظم بیرونی پدیدار میشود، از فرصت استفاده کنید تا از آن لذت ببرید، تا راحتی، جادار بودن و رشد و نموی را که از
آرامش درون نشأت میگیرد تجربه کنید. از آن حظ ببرید! وقت بگذارید تا لحظهای مکث کرده و احساس شادی داشته باشید.
در واقع به بیان رابین، در خانه، محل کار و زندگی، وقتی داراییهایتان را تحت کنترل داشته باشید، میتوانید محیط آرامتر و شادتری
ایجاد کنید.
گرچن رابین یکی از تفکر برانگیزترین و با نفوذترین نویسندگان دربارهی موضوعات مرتبط با شادی، عادت و ماهیت بشر است. او
نویسندهی کتابهای بسیاری، از قبیل کتابهای پرسر و صدا و پُرفروش پروژهی شادی، بهتر از قبل، چهار گرایش و شادتر بودن در خانه
است. کتابهای او طرفدارهای بسیار زیادی دارد و افراد زیادی او را در اینترنت دنبال میکنند و بیشتر از سه میلیون نسخه از
کتابهایش در سراسر جهان به سی زبان به فروش رفته است.
خلاصه کتاب نظم بیرونی آرامش درونی نوشته گریچن رابین
جملات برگزیده کتاب نظم بیرونی – آرامش درونی:
– یک کار کوچک روزانه، اگر واقعاً روزانه باشد، هرکول نامنظم را شکست خواهد داد.
– شما با یک هفته زندگی کردن در خانهی یک شخص بیشتر او را خواهید شناخت تا اینکه سالها به طور اتفاقی او را در دورهمیهای
اجتماعی ببینید.
– چیزهایی که دوست داریم، به ما میگویند چه طور آدمی هستیم.
– با مطالعهی چیزهای کوچک است که به چنین هنر بزرگی دست مییابیم که کمترین ناراحتی و بیشترین شادی ممکن را داشته
باشیم.
– همهچیز را در جای خاص خودش قرار دهید و بدانید که نظم بهترین رحمت است.
– زندگی کردن با نیاز مداوم به چیزهای کوچک به راستی شکنجه نیست، بلکه آزردگی پیوسته است.
خلاصه کتاب نظم بیرونی آرامش درونی نوشته گریچن رابین
در بخشی از کتاب نظم بیرونی – آرامش درونی میخوانیم:
خلاص شدن از شرِ چیزها میتواند سخت باشد. یک استراتژی بهدردنخور؟ چیزهای خود را به زور به دیگران بدهید.
گاهیاوقات ما به مردم فشار میآوریم که چیزهای ما را قبول کنند تا احساسات بد خود را از بین ببریم: ما احساس گناه داریم چون
برای چیزی پول دادیم که هرگز از آن استفاده نکردیم یا چون مایل هستیم یک چیز کاملاً قابل استفاده را با یک چیز جدید عوض کنیم.
برای اینکه احساس بهتری دربارهی چنین اتلافی داشته باشیم، تعلقات خود را به زور به دیگران میدهیم که شاید آنها را بخواهند یا
شاید در واقع نخواهند. ما از بخشندگی برای پنهان کردن انگیزههای واقعی خود استفاده میکنیم.
من به خودم گفتهام: «من این پیراهن رو هیچوقت نپوشیدم، پس اون رو به دخترم میدم و اون میتونه پیراهن رو بپوشه» یا
«هیچوقت نتونستم یه راهی پیدا کنم که از این دیس استفاده کنم، پس دیس رو میدم به خواهرم.» اگر افرادی که قرار است این
اقلام را دریافت کنند واقعاً دلشان بخواهد چنین چیزی داشته باشند که عالی است، اما به منظور دوری از عذاب وجدان، من نباید به
آنها فشار آورم که لوازم دور ریختنی مرا داشته باشند….