خلاصه کتاب گستره اثر دیوید اپستین
سلامو درود از اینکه سایت ما و این مقاله را برای خواندن انتخاب نموده اید بینهایت از شما سپاسگذاریم. کتاب گستره اثر دیوید اپستین یکی از کتابهای بسیار خوب در زمینهی رشد فردی و تخصص شخصی است که نویسنده در این کتاب به یک سوال مهم میپردازد و با این سوال شما را به چالش میکشد. این سوال این است:
اساسا عمق یا وسعت؟
همچنین نویسنده معتقد است قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد.
در مورد نویسنده
سید مصطفی نجاتی موسوی یا David Epston متولد 1944 مدیر مرکز خانواده درمانی در آوکلند و استاد مدعو در دانشگاه جان اف. کندی میباشد. اپستون به همراه دوست و همکار قدیمی خود مایکل وایت به عنوان بنیان گذاران روایت درمانی شناخته میشوند.
دیوید اپستون در پیتربورو، انتاریو، کانادا متولد و بزرگ شد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه بریتیش کلمبیا آغاز کرد، اما در سال ۱۹۶۳ هنگامی که ۱۹ سال داشت کانادا را ترک کرد و در سال ۱۹۶۴ وارد نیوزیلند شد. او مدرک لیسانس خود را در رشتهٔ جامعهشناسی و انسانشناسی در سال ۱۹۶۹ در دانشگاه آکلند دریافت کرد.
حرفه در خانواده درمانی
اپستون به عنوان مددکار اجتماعی ارشد شروع به کار در بیمارستان آوکلند کرد. از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷ به عنوان مشاور خانواده درمانگر در مرکز لسلی، که توسط مرکز خدمات پشتیبانی پروتستان در آوکلند اداره میشد مشغول به کار بود. او از سال ۱۹۸۷ تاکنون مدیر مرکز خانواده درمانی در آوکلند بوده است.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ همکاری اپستون و مایکل وایت منجر به شکوفایی خانواده درمانی در استرالیا و نیوزیلند شد. آنها در طول دهه ۱۹۸۰ ایدههای خود را توسعه دادند و در نهایت در سال ۱۹۹۰ کتاب راه حلهای روایتی برای پایان یافتن درمان، اولین متن مهم در حوزهای که روایت درمانی نامیده شد را منتشر کرد.
کتاب گستره اثر دیوید اپستین یکی از کتابهای خوب در حوزهی رشد فردی و تخصص افراد است. نویسنده این کتاب را به شیوهی پرداختن به برخی از داستانها بیان میکند و به سرگذشت برخی از افراد پرداخته است اما سوال مهمی که در این کتاب از شما میپرسد این است که: «عمق یا وسعت؟» این کتاب میخواهد به همه مخاطبان خود بگوید که اوضاع جهان دارد به گونهای پیش میرود که هر کسی در هر جایگاهی که هست وظیفه دارد در زمینه کاری خود به تخصص برسد اما آیا این تخصصی شدن هیچ مشکل و چالشی ایجاد نمیکند؟
گرگ مک کیون نیز در کتاب اصل گرایی تا حدودی به این موضوع میپردازد و از مخاطبان خود میخواهد که در طول روز کارهای کمتری انجام دهند ولی همین کارهای کم را به بهترین و زیباترین شکل ممکن انجام دهند. اصلگرایی به ما میگوید که نیابد سر خودمان را در طول روز شلوغ کنیم؛ چون وقتی سرمان شلوغ باشد، لزوماً به این معنا نیست که بازدهی بالایی داریم.
کتاب گستره یکی از آثار خوب دیوید اپستین است که در آن روی مسئله تخصص بحث میشود و مزایا و معایب آن مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد. خرد عامه بشر در هنگام انتخاب عمق یا وسعت یکسویه عمل میکند. برخی دوست دارند در یک حوزه به تخصص برسند و بهترین عملکرد ممکن را از خودشان به نمایش بگذارند و برخی دیگر هم به وسعت اهمیت میدهند و چیزها و کارهای مختلفی را در زندگی خودشان تجربه میکنند ولی در نهایت همه کاره و هیچ کاره میشوند. دنیل پینک در مورد این میگوید:
خواندن این کتاب برای رئیسان، والدین، مربیان و هر کسی که به بهبود عملکرد اهمیت میدهد مهم و ضروری است.
حال در این میان وظیفه ما دقیقا چیست؟
به نظر شما بهتر است عمق را بچسبیم یا فکر می کنید که باید به سراغ وسعت برویم؟
به نظر شما عمق بهتر است یا وسعت و اساسا در زندگی و کسب و کار خودمان تاثیر گذار تر استفکر می کنم بعد از پاسخ به این سوال مطمئناً میتوانیم تکلیف خودمان را روشن کنیم و با یک برنامهریزی دقیق و واضح در عرصه زندگی و بیزنس ظاهر شویم.
درسهایی از کتاب گستره یا Range
اگر شنیده باشید متخصصان میگویند که اگر تمایل دارید فرزندتان به یک نوازنده تبدیل شود باید از سنین خردسالی او را در کلاس آموزش پیانو، ویالن و غیره ثبت نام کنید. در ورزش هم همینطور است. اگر میخواهید فرزندتان ژیمناستیک یاد بگیرد باید از کودکی او را به کلاس ژیمناستیک بفرستید.
در زندگی بزرگسالان هم همین مسائل وجود دارد. برخی از افراد وقتی یک رزومه از سوابق کاری خود تهیه میکنند و به یک شرکت میفرستند، مسئولان آن شرکت میبینند که رزومه او خیلی متنوع است و خیلی از این شاخه به آن شاخص پریده است و به این نتیجه میرسند که احتمالاً در شرکت ما هم پایدار و ماندگار نخواهد بود. بنابراین اگر اصلاً وارد مجموعه ما نشود خیلی بهتر است.
برخی از بزرگان موفقیت مانند گرگ مک کیون که نویسنده کتاب اصل گرایی است باور دارد که باید شاخ و برگها و مسائل زائد را از زندگی حذف کرد و به اصل پرداخت تا در آن زمینه به استادی رسید. البته این صحبتها پر بیراه نیست. در جامعه امروز همه چیز دارد گسترش پیدا میکند و در این دوران کسانی موفق هستند که تخصص داشته باشند.
دیوید اپستین در کتاب گستره این پرسش را مطرح میکند که آیا متخصص شدن در یک حوزه عیب و ایراد ندارد؟ آیا باعث نمیشود که ما از خیلی از مسائل در زندگی خودمان عقب بمانیم؟
فکر می کنم که کتاب گستره دقیقا به ما میگوید که متخصص شدن در یک زمینه قطعاً مشکلات و موانعی را به همراه دارد. کتاب گستره به ما می گوید که ما در کنار افراد متخصص به افرادی نیاز داریم که در یک گستره یا Range مهارت و توانایی داشته باشند و در یک مجموعه از مسائل بتوانند اظهار نظر تخصصی کنند. ایده اصلی کتاب گستره این است که افرادی که در یک مجموعه از مسائل توانایی، دانش و مهارت دارند مزایایی نسبت به متخصصان دارند که در این کتاب به این مزایا پرداخته میشود.
مقایسه دو قهرمان افسانهای: تایگر وودز و راجر فدرر
یکی از بخشهای مهم این کتاب استفاده از مثال برای اثبات درستی و غلطی صحبتها است. نویسنده کتاب گستره برای مقایسه دو تفکر تخصص و گسترهگرایی و دستیابی به گسترهای از توانمندیها دو قهرمان افسانهای را با هم مقایسه میکند که یکی اهل تخصص و متخصص شدن و دیگری کسی است که تا حدود 20 سالگی همه نوع ورزش توپی را امتحان کرده است. حال برویم و این دو ورزشکار را مقایسه کنیم:
تایگر وودز
تایگر وودز خدای گلف و گلفبازی در جهان است. او ورزش گلف را از زمانی آغاز کرد که هنوز بلد نبود درست راه برود. پدر قبل از سه سالگی او را به کلاس گلف فرستاد و تایگر هم خیلی عمیق و عالی در این حوزه کار کرد تا زمانی که مراحل رشد و ترقی را در زمینه گلف پشت سر گذاشت تا در نهایت آوازه او به عنوان قهرمان بیرقیب بازی گلف همه جا پیچید.
قهرمانی تایگر وودز اثباتی بود برای این که کسانی که در مسیر متخصص شدن پیش میروند، دارند مسیر درست را طی میکنند و اگر کسی از این شاخه به آن شاخه پرید دارد عمر خودش را تباه میکند.
تایگر وودز به قدری معروف شد که همه از روش تربیت و خانواده او تجلیل کردند و پدرش حتی یک کتاب در مورد شیوه تربیت فرزندان نوشت. حال سراغ راجر فدرر میرویم که هرگاه تلویزیون را روشن کنیم و سراغ اخبار ورزشی برویم یک خبر وجود دارد که میگوید راجر فدرر در فلان مسابقه تنیس قهرمان شد.
راجر فدرر
راجر فدرر کسی است که تا سن 18 سالگی انواع و اقسام ورزش را انجام داد. مدتی فوتبال، مدتی بسکتبال و مدتی هم تنیس بازی کرد. خانواده او علاقه چندانی به اینکه او وارد ورزش تنیس شود نداشتند. او میدانست که میخواهد ورزشکار شود و حتی این هم را میدانست که ورزشی که او انتخاب میکند، یک ورزش توپی خواهد بود ولی نمیدانست که دقیقاً چه ورزشی را دوست دارد.
حال واقعاً کدام روش درست است؟ آیا تخصص برتر از توانایی در گسترهای از توانمندیها است؟ بیشتر افراد موفق از طریق مسیر تخصص به موفقیت رسیدهاند یا اکثراً مسیری مشابه راجر فدرر را پیمودهاند؟
این سوالات دیوید اپستین نویسنده کتاب گستره را بر آن داشت که دست به یک سری تحقیقات بزند. نتیجه این تحقیقات نشان داد که بیشتر افراد موفق(پزشک، ماما، معمار، مهندس، جراح و غیره) مسیر راجرر فدرر (گسترهای از توانمندیها) را طی کردهاند.
از این شاخه به آن شاخه پریدن زیاد هم عیب نیست
نویسنده کتاب گستره در این کتاب مینویسد که وقتی در مسیر تحقیقات بودم به افراد زیادی برخوردم که هر کدام از این افراد تخصص خاصی داشتند. برخی دکتر، برخی ورزشکار، برخی مهندس و غیره بودند. جالب بود که اکثر این افراد موفق در زندگی خیلی از این شاخه به آن شاخه پریده بودند. نکته جالبتر اینکه بسیاری از این افراد تصور میکردند که دیگر
هیچکس دیگر چنین کاری نکرده است و تنها آن شخص بوده که از این شاخه به آن شاخه پریده است و به همین خاطر هم اکثر این افراد از گذشته کاری خود احساس شرمساری میکردند.
این در حالی است میتوان نام این دوره را دوره نمونهبرداری یا Sampling گذاشت؛ به این معنا که برخی از افراد برای اینکه بتوانند رشته مورد علاقه خودشان را پیدا کنند نیاز به آزمون و خطا دارند. ممکن است کسی بگوید من به رشته گرافیک علاقه دارم ولی وقتی وارد این رشته میشود و با بازار کار و شرایط حاکم بر این حوزه مواجه میشود به این نتیجه میرسد که انتخاب او به کل اشتباه بوده و او در واقع هیچ علاقهای به گرافیک ندارد.
خلاصه کتاب مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند، ساخته می شوند اثر جولی ژو
بنابراین از این شاخه به آن شاخه پریدن چندان هم عیب نیست و باعث میشود که ما خودمان را بیشتر بشناسیم و بفهمیم که واقعاً در چه زمینهای توانایی، علاقه و استعداد داریم و در کدام حوزه کاری میتوانیم موفق عمل کنیم.
خجالت یعنی چه؟
و به نظر شما باید با آغوش باز به استقبال آزمون و خطا برویم یا خیر؟
یکی از تحقیقات مهمی که در مورد دوره نمونهبرداری یا آزمون و خطا انجام شد، مقایسه سیستم آموزشی انگلستان و اسکاتلند بود. در انگلستان دانشآموز مجبور بود که خیلی زود رشته تحصیلی مورد علاقه خودش را انتخاب کند ولی در اسکاتلند به دانشآموز فرصت بیشتری برای انتخاب رشته تحصیلی داده میشد تا دانشآموز در این فرصت با رشتههای مختلف آشنا شود و انتخاب درستتر و منطقیتری داشته باشد.
نتیجه هم کاملاً مشخص بود. احتمال اینکه دانش آموزان انگلیسی پس از پایان تحصیلی کلاً مسیر خودشان را تغییر دهند و کار و تحصیلشان هیچ ارتباطی با هم نداشته باشد خیلی بیشتر از دانش آموزان اسکاتلندی بود؛ زیرا دانش آموز اسکاتلندی در این مورد رشتههای مختلف را دیده بود و انتخاب درستتری انجام میداد.
کاری که سیستم آموزشی انگلستان انجام میداد مانند این بود که پدر و مادر برای کودک خود همسر انتخاب کنند. در صورتی که پدر و مادر چنین کاری انجام دهند در واقع دارند برای کسی همسر انتخاب میکنند که هنوز شخصیتش شکل نگرفته است.
بنابراین آزمون و خطا در زندگی ما خیلی تأثیر دارد و به همین خاطر باید با آغوش باز به استقبال آزمون و خطا برویم و هیچ هراسی نداشته باشیم و هیچگاه از گذشته خودمان شرمسار نباشیم. ما با شغلهای مختلف، روابط اجتماعی مختلف، محیطهای مختلف و غیره است که میتوانیم رفته رفته خودمان را بشناسیم، بدانیم از خودمان و زندگی چه میخواهیم و به خودمان را اصلاح کنیم و در مسیر درست قرار بگیریم.
مدل آزمایش و یادگیری؛ جایگزین مدل برنامهریزی و اجرا
در کتاب گستره از مخاطب خواسته میشود که گاهی به جای روش برنامهریزی و اجرا یا همان Plan & Implemet بد نیست که از روش آزمایش و یادگیری یا Test & Learn استفاده کنیم. بعضی از افراد قبل از اینکه کاری انجام دهند حسابی نقشه میکشند تا از مشکلات احتمالی جلوگیری کنند و در نهایت کار را اجرا میکنند. کتاب گستره به ما میگوید که مدل آزمایش و یادگیری باعث میشود که ابتدا وارد یک کار شویم و در حین کار وقتی به مشکل بخوریم اشکالات موجود را حذف میکنیم تا به راه حل برسیم. البته استفاده از مدل آزمون و یادگیری کار آسانی نیست و نیاز به یک فرهنگسازی دارد. ما باید فرصت خطا کردن را به خودمان بدهیم و فکر نکنیم که هرگز حق نداریم اشتباه کنیم.
البته این فرهنگ باید در جایگاه مصرفکننده هم وجود داشته باشد و نباید وقتی یک محصول خریداری میکنیم و کیفیت مورد نظر ما را ندارد، آن را برای همیشه کنار بگذاریم بلکه ممکن است آن برند هوشیار باشد و بتواند اشکالات را خیلی سریع اصلاح کند.
یادگیری کند و بافاصله اثر موثرتری به جای خواهد گذاشت
یکی از درسهای مهم کتاب گستره که میتواند برای معلمان و دستاندرکاران آموزش مفید باشد این است هر چه یادگیری آرامتر و بافاصلهتر (چند روز بین یادگیری یک مفهوم فاصله بیفتد) باشد اثر این یادگیری موثرتر خواهد بود و مفاهیمی که فرد یاد گرفته است، دوام بیشتری خواهد داشت.
این کتاب مدارس ژاپنی را مثال میزند. در این مدارس در ابتدای کلاس یک مسئله بزرگ طرح میشود که این مسئله بخشهای مختلفی دارد و یک مفهوم مهم و کلی در این مسئله مورد ارزیابی قرار میگیرد.
سپس معلم از دانش آموزان میخواهد که این مسئله را حل کنند و پاسخ خودشان را روی میز او بگذارند. این کار باعث میشود که ابتدا ذهن دانش آموزان با یک مفهوم کلنجار برود و اصطلاحاً کشتی بگیرد. سپس معلم در نیمه پایانی کلاس خودش به کمک بچهها مسئله را حل میکند و مفاهیم را یکی پس از دیگری به دانش آموزان آموزش میدهد.
مزیت این روش آن است که ذهن تمامی افراد حاضر در کلاس در همان ابتدا آماده یادگیری میشود و وقتی معلم دارد مسئله را حل میکند دانش آموزان تشنه یادگیری هستند و میتوانند او را همراهی کنند و مفهوم را به خوبی یاد بگیرند. حال اگر در هفته بعد هم معلم روی مفاهیم مشابه کار کند، این مفاهیم در ذهن دانش آموزان تثبیت میشود. به همین خاطر است که در عنوان بیان کردیم که یادگیری کندتر اثر بیشتر و ماندگارتری دارد.
اهمیت گستره در حل مسائل گوناگون
یکی از مسائل مهمی که نویسنده در کتاب گستره مطرح میکند این است که تحقیقات نشان داده است که وقتی یک بیمار با درد قفسه سینه به دکتر قلب مراجعه میکند، خیلی از دکترهای قلب خیلی سریع دستگاهی در بدن او قرار میدهند تا رگهای او را باز کند. در حالی که شاید مسئله، گرفتگی قلب نباشد.
این در حالی است که اگر پزشکان بتوانند گسترهای از راهکارها را یاد بگیرند تا بیهوده دستگاهی وارد بدن بیمار نکنند، خیلی بهتر است و جان بیمار را هم به خطر نمیاندازند. در هر زمینهای این قانون صدق میکند و اگر متخصصان بتوانند گسترهای از توانمندیها و راهکارها را فرابگیرند خیلی بهتر از این است که به مجموعه معدودی از راه حلها اکتفا کنند.
آشنایی با دیوید اپستین، نویسنده کتاب گستره
اکنون که خلاصهای از کتاب گستره در اختیار شما مخاطبان عزیز قرار گرفت، بد نیست که با نویسنده این کتاب ارزشمند هم آشنا شویم. دیوید اپستین یکی از نویسندگان برتری است که کتاب گستره دومین کتاب اوست ولی کتاب نخست او تحت عنوان «The Sports Gene» به معنای ژن ورزشی به قدری موفق بود که باعث شد خیلی سریع به معروفیت برسد. او یک نویسنده ورزشی است و به همین خاطر لحن و طرز بیان او برای مخاطب و خواننده بسیار گرم، دوستانه و جذاب است.
طرز فکر او نشان میدهد که در آینده آثار بیشتری از او روانه بازار خواهد شد و خلاصه در آینده در مورد آثار و فعالیت او بیشتر خواهیم شنید و مسلماً علاقمندان به آثار و مطالب او روز به روز در جهان بیشتر خواهد شد.
سخن پایانی
در این مقاله تلاش کردیم خلاصه جذاب و مفیدی از کتاب گستره ارائه دهیم. همچنین شیوه خرید این کتاب از نشر نوین را هم در اختیار شما دوستان گرامی قرار دادیم تا در صورت تمایل برای خرید این کتاب ارزشمند اقدام کنید. با خواندن این کتاب متوجه میشویم که باید گستره خود را گستردهتر کنیم و برای رسیدن به موفقیت دست به آزمون و خطای بیشتری بزنیم و ظرفیت روانی لازم برای استفاده از روش آزمایش و یادگیری را در وجود خودمان پرورش دهیم تا از این شاخه به آن شاخه شدن هرگز شرمنده نباشیم.
مازیار میر مشاور و تحلیلگر