بايد توجه كنيم كه تا وقتي آنچه حاصل فكر و تجربه و گذشتهمان است را اصل قرار دهيم و شنيدهها و ديدهها را صرفاً در صورت همراستايي با فكرمان بشنويم و ببينيم، گوش دادن ما در سطح دانلود كردن باقي ميماند. پس گوش دادن واقعبينانه زماني اتفاق ميافتد كه ما ذهن خود را از قضاوت و پيشداوري آزاد كنيم. (Open Mind)
سوم . گوش دادن همدلانه (Empathic Listening):
گوش دادن واقعبينانه، اگرچه مزاياي بسياري دارد، اما هنوز يكسويهنگرانه (ديدن از نگاه خود فرد) است. در گوش دادن همدلانه، تلاش ميكنيم سوگيري توجهمان را تغيير دهيم، خود را جاي ديگري قرار دهيم و سعي كنيم از زاويه ديد او به موضوع نگاه كنيم. به عبارت ديگر، گوش دادن ما در اين حالت از جايي آغاز ميشود كه ديگري شروع به صحبت ميكند. اينبار من از دايره دانستههايم بيرون ميآيم و از بيرون و از نگاه ناظر بيروني به آن نگاه ميكنم.
براي همدلانه گوش دادن بايد دلمان را باز كنيم (Open Heart). در نتيجه اين باز كردن دل، نوعي ارتباط عاطفي و احساسي نيز با طرف مقابل ايجاد ميشود كه به سادگي از بين نخواهد رفت. با گوش دادن همدلانه ما به تجربيات ديگران متصل ميشويم.
چهارم.گوش دادن مولد (Generative Listening):همدلي و واقعبيني در بهترين حالت به پذيرش نظرات و حرفهاي جديد ميانجامد؛ اما تا وقتي اراده تغييــر و حركت نباشد، اين گوش دادنها نيز اثربخشي كامل نخواهند داشت. عميقترين سطح گوش دادن، گوش دادن مولد است. در اين گوش دادن، ما به خود واقعيمان متصل ميشويم، آنچه ميتوانيم و بايد باشيم، نه آنچه به ظاهر هستيم. نمونه گوش دادن مولد در عملكرد مربيان و رهبران ديده ميشود. مربيان و رهبران با گوش دادن مولد، نه فقط گذشته و حال فرد، بلكه «منِ در حال شكلگيري» فرد را نيز ميبينند و وي را به سمت تجلي و تحقق آن «من» هدايت ميكنند. كلمه رهبري در زبان انگليسي (Leadership) دو معنا دارد: اول پيشرفتن از يك دنيا به دنياي ديگر و گذر از مرز دو دنيا.
دوم مردن. به عبارت ديگر، رهبري يعني رها كردن دنيايي كه با آن خو گرفتهايم، و وارد شدن به دنيايي ناشناخته و جديد. قطعاً چنين گذاري ترسناك است و صداي ترس دروني ما را از حركت باز ميدارد. پس زماني گوش دادن مولد حاصل ميشود كه اراده رها كردن الگوها و فكرها و عقايد قديمي و حركت به سمت واقعيت جديد در حال شكلگيري وجود داشته باشد (Open Will)
@mazyare_mir

09198718767