عاشقانه ترین نامه های عاشقانه
نامههای زیبایی در طول سالها به رشته تحریر درآمده اند. که عشق خود را به دیگری ابراز میکنند و ثابت میکنند که هیچ چیز عاشقانهتر از یک نامه عاشقانه در جهان اساسا وجود
ندارد.آیا چیزی بهتر از نامه های عاشقانه قدیمی و پیچیده کردن احساسات خود با کلمات وجود دارد؟ در زیر عاشقانه ترین نامه های عاشقانه تاریخی تمام دوران را فهرست کرده ایم.
حتی عاشقان عاشق کلماتی هستند که با نهایت ظرافت بیان می شوند مدرسه مدیریت و رهبری ایرانیانسعی نموده در چند قسمت فهرستی از زیباترین و صمیمانه ترین نامه های
عاشقانه جهان را جمع آوری و تقدیم شما عزیزان نماید .
آرزو می کنم همیشه عاشقانه ترین عشق های جهان را تا ابد تجربه کنید و تا همیشه عاشق باشید .
از طرف عاشق ترین مرد جهان مازیار میر
محبوبه زیبای من
دختر کوچولو ….
محبوبه همیشه به من این احساس را میدهی که ترجیح میدهی با من باشی. وقتی صحبت می کنم با تمام وجود گوش می دهی، آه محبوبه زیبای من به من احساس لیاقت می
دهی، و می توانم احساس کنم که چقدر برایت مهمم. شما عشق و گرما و مهربانی را ساطع می کنی و باعث می شوی که عاشقتر شوم من خوش شانس ترین مرد روی زمینم که با تو
هستم. ممنونم که عاشقمی و ممنونم که هستی.
عزیزترین محبوبه جهان دیشب و امشب و هر شب به یادت اشک می ریزم آه محبوبه من مستحق اینهمه اشک ریختن نیستم آه محبوبه من تا ابد عاشقانه دوستتدارم محبوبه زیبای
من پیوسته فقط بتو فکر می کنم من عاشق بدنیا امدم و عاشق از دنیا خواهم رفت من عاشقتم خیلی پیش از اینکه به این دنیا بیایم آه محبوبه زیبای من زیباترین روح پرستنده دیوانه
وار و تا ابد و بحد پرستش از ته دل عاشقانه دوست دارمت دیوانه توام تو تنها مالک حقیقی قلب و روح من هستی محبوبه زیبای من…
ناپلئون به ژوزفین
ژوزفین تا ابد عاشقانه دوستت دارم
«از زمانی که شما را ترک کردم، دائماً افسرده بودم. خوشبختی من از بودن در کنار شماست. بی وقفه در خاطرم زنده می شوم، نوازش هایت، اشک هایت، دلتنگی های محبت آمیز تو.
جذابیتهای ژوزفین بینظیر پیوسته شعلهای سوزان و درخشان را در قلبم میافروزد.»
از نامههای ارسال شده به ژوزفین، در نهایت به این نتیجه میرسیم که ناپلئون جنبه عاشقانهای هم داشته است. پس از بررسی تاریخ، مورخان شواهد متعددی یافتند و این نامهها در پ
نهایت به چندین کتاب و فیلم سینمایی تبدیل شدند.
فریدا کالو به دیگو ریورا
«دیگو.
حقیقت آنقدر بزرگ است که من دوست ندارم صحبت کنم، بخوابم، گوش کنم، یا حتی که دوست داشته باشم. احساس کنم که بدون ترس از خون، در خارج از زمان و جادو، در ترس
خودت، و اندوه بزرگ تو، و در درون تپش قلبت گرفتار شده ام. این همه دیوانگی، اگر از تو بپرسم، می دانم که در سکوت تو، تنها سردرگمی است. من از تو خشونت می خواهم، در
بیهودگی، و تو به من لطف، نور و گرمای خود را به من می دهی. من می خواهم تو را کاملا نقاشی کنم، اما هیچ رنگی وجود ندارد، زیرا در سردرگمی من، شکل ملموس عشق بزرگ من
بسیار زیاد بوده هست و خواهد بود.
این چقدر زیبا است شما قطعا می توانید این یکی را به علاقه خود اختصاص دهید. به نظر میرسد که این قطعهای است که مستقیماً از یک رمان بزرگسالان جوان است، اما مسئله
این است که همه اینها واقعی است (بله، اکنون زمان آن رسیده است که میلهها را بالا ببریم). شما لایق بهتری هستید
عشق به بهترین شکل از طریق هنر بیان می شود و آنها نیز همینطور. آنها به مدت 25 سال یکدیگر را با رنگ و قلم مو اسیر کردند. اما آنها هم سهمیه مشکلات خود را داشتند. شما به
آن می گویید؛ آنها آن را در لیست خود داشتند.
بتهوون به معشوق ناشناسش
«اگرچه هنوز در رختخوابم، افکارم به سویت پرواز می کند، معشوق جاویدان من، آرام باش-عاشقم باش-امروز-دیروز- آه چه سیل اشک هایی برای تو از چشمان غمبارم روان شد -آه تو
ای زندگی من – آه عشق ابدی من به دوست داشتنت من ادامه بده – هرگز در مورد وفادارترین قلب معشوقت اشتباه قضاوت نکن. همیشه مال تو هستم تا ابد و تا همیشه و محبوبم
همیشه مال من همیشه مال من باش اری فقط من.»
آیا خط آخر برای شما آشنا به نظر می رسد؟ بله، این از فیلم پاپ محبوب \”سکس و شهر\” است. به خوبی از داستان عشق بتهوون نقل شده .هنوز معلوم نیست که این \”معشوق
جاودانه\” که بوده و یا کیست، که او را برای ساخت قطعات بسیار زیادی از موسیقی ماورایی زمان خود الهام بخشید. حتی با وجود اینکه ما هیچ سرنخی نداریم که آن شخص کیست
(باید بگوییم که یک کار عالی در پنهان کردن است)، ساخته های او چیزهای زیادی برای توصیف دارد.
نامه ها چندین توصیف واضح از شخص داشتند که مانند هر رمانی، پرتره ای عالی به ما می داد.
کارگاه فوق تخصصی ارتباطات غیر کلامی زبان بدن
دختر کوچولو….
خوشبختی در درون ما است …. پس قفل زنجیر را از قلب خود باز کنیم و اجازه دهیم رشد کند
مثل گل شیرینی که هستی…..
من جواب را کاملا می فهمم و می دانم-
فقط بال های خود را باز کن و خود را تنظیم کن
رایگان
برای همیشه و تا ابد دوستت دارم
جیمی هندریکس
الیزابت تیلور به ریچارد برتون که اندکی قبل از اولین طلاق آنها نوشته شده است.
امیلی دیکنسون به سوزان گیلبرت
سوزی، من را ببخش عزیزم، برای هر کلمه ای که می گویم – قلب من از تو پر است، هیچ کس جز تو در افکار من نیست، اما وقتی می خواهم چیزی به تو بگویم که برای این دنیا
نیست، کلمات مرا ناکام می گذارند. اگر تو اینجا بودی – و اگر بودی سوزی من، اصلاً نیازی نیست چشمهایمان برایمان زمزمه کند و دستت در دستان من باشد…»
امیلی دیکینسون شاعر مادام العمر با سوزان هانتینگتون گیلبرت دوست بود. بسیاری از این نامه های پرشور در اوایل 20 سالگی نوشته شده اند.
متأسفانه فقط طرف امیلی زنده مانده است، بنابراین معلوم نیست سوزان چگونه پاسخ داد. بنابراین، مشخص نیست که آیا این نامههای عاشقانه به معنای سنتی بوده یا حتی
احساسات متقابل بوده است. با این حال، محققان معتقدند که این عشق بود، حتی اگر سوزان در نهایت خواهر شوهر و همسایه امیلی شد.
بتهوون به «معشوق جاودانه»
«اگرچه هنوز در رختخوابم، افکارم به سوی تو می رود، معشوق جاویدان من، آرام باش – دوستم داشته باش – امروز – دیروز – چه اشکی در آرزوی توست – تو – تو – زندگی من –
خداحافظ. آه به دوست داشتن من ادامه بده – هرگز در مورد وفادارترین قلب معشوقت اشتباه قضاوت نکن. همیشه مال تو همیشه مال من همیشه مال ما.
نامه عاشقانه ای که بتهوون نوشته بود، اندکی پس از مرگش در وسایل شخصی او پیدا شد. این نامه که در اوایل ژوئیه 1812 نوشته شد، خطاب به یک «معشوق جاودانه» است.
«معشوق جاودانه» چه کسی بود؟ و ژوزفین برونسویک، کنتسی که او را عمیقا دوست داشت.
اسکار وایلد به لرد آلفرد داگلاس
\”پسر خود من، غزل تو بسیار دوست داشتنی است، و این شگفتی است که آن لب های برگ سرخ تو را برای جنون موسیقی و ترانه کمتر از جنون بوسیدن نباید ساخت. روح باریک طلایی شما بین شور و شعر راه میرود.»
اسکار وایلد نویسنده، لرد آلفرد داگلاس، شاعر همکارش، که با نام بوزی نیز شناخته می شود، زمانی که بوزی 21 ساله بود ملاقات کرد. بوزی جوان موز اسکار و در نهایت معشوق او بود و آنها چندین سال در کنار هم ماندند. در طول رابطه آنها، اسکار نامه های زیادی نوشت و عشق خود را به بوزی ابراز کرد. در حالی که این رابطه دوام نیاورد – بوزی به مذهب روی آورد و اسکار را محکوم کرد – نامه ها ماندگار شدند و دوست داشتنی هستند.
. لرد بایرون به کارولین
کارولین من،
اگر اشکهایی که دیدی و میدانی من مستعد ریختن آن نیستم، اگر آن آشفتگی که در آن از تو جدا شدم، هیجانی که باید در تمام این عصبیترین ماجرا احساس کردی، شروع
نمیشد تا لحظه ترک تو. اگر همه چیزهایی که گفتهام و انجام دادهام، و هنوز هم آمادهام برای گفتن و انجام دادن، به اندازه کافی احساسات واقعی من را ثابت نکردهاند و باید
همیشه نسبت به تو باشند، عشق من، دلیل دیگری برای ارائه ندارم.»
حتی با وجود اینکه لرد بایرون به خاطر مهارت های معاشقه اش بدنام است، عشق پرشور او به کارولین در سراسر جامعه مشهور بود. ازدواج آنها با یک نامه ساده از طرفداران شروع
شد و لرد بایرون قول داد که با او ملاقات کند و از آنجا بود که سفر آنها شروع شد. با وجود اینکه این یک رابطه غیر زناشویی بود، اما عشق موقت آنها با شرایط بدی به پایان رسید.
بسیاری از درامهای پس از جدایی اتفاق افتاد، اگرچه ممکن است خندهدار به نظر برسد، و ما مطمئن هستیم که برای آنها نبود.
ناشناس
آه محبوبم اگر اخیراً به شما نگفتهام که فوقالعاده ترین دختری هستی که تا کنون دیده ام پای این بگذار که عاشق شدم آری پاک عاشق شدم….
آه محبوبم از اینکه تو را در زندگیام دارم خدا را شاکرم و بسیار سپاسگزارم، و هر روز که میگذرد بیشتر دوستتان دارم – شما هستید، و من هستم، و انجام می دهم. خیلی خوشحالم که
شما را مال خود می دانم و می توانم اسم زیبایت را صدا کنم و هر لحظه ای را که باتو به اشتراک می گذارم برایم مقدس ترین لحظات عمر است.
آه محبوب زیبا و هوس انگیزم آه من نمی توانم صبر کنم تا بقیه زندگی مان را با هم بگذرانیم…..
ناشناس
حتی اگر همه چیز همیشه عالی نیست، من حتی یک ثانیه از زندگی مشترکمان را عوض نمیکنم – به خصوص آن لحظاتی که فقط ما هستیم. من عاشق ساختن خاطرات با تو هستم، عاشق صحبت کردن با تو هستم، عاشق خندیدن با تو هستم، و دوست دارم به سادگی با هم باشیم. من عاشق در آغوش گرفتن و در آغوش گرفتن یکدیگر و برنامه ریزی برای آینده خود هستم. شما یک زن شگفت انگیز هستید – به خصوص برای من.
ناشناس
زیبایی شما نفس گیر است. مهربانی شما الهام بخش است عشق شما شگفت انگیز است هرگز فکر نمی کردم آنقدر خوش شانس باشم که با چنین زن شگفت انگیزی باشم. من هر روز از داشتن تو در زندگی ام سپاسگزارم. هیچ چیز در این دنیا نمی تواند باعث شود که من تو را کمتر دوست داشته باشم، و من نمی توانم صبر کنم تا ببینم آینده ما چه خواهد شد.
ناشناس
من هر روز از خودم می پرسم چه کار کردم که لیاقت چنین زن باورنکردنی را داشتم؟ طرز نگاهت به من، نحوه بوسه زدنت، و احساسی که وقتی با تو هستم باعث می شود بخواهم تو را در آغوش بگیرم و هرگز رها نکنم. وقتی با هم هستیم خیلی احساس زنده بودن می کنم. من نمی توانم باور کنم که من خیلی خوش شانس هستم که همسر روحم را پیدا کردم.
ناشناس
برای آوردن شادی به زندگی من و وادار کردن من هر روز بیشتر عاشق تو شوم. میخواهم بقیه روزهایم را به تو نشان دهم که چقدر برای من مهم هستی و چقدر دوستت دارم. تو همه آن چیزی هستی که من همیشه می خواستم و همه چیزهایی هستی که همیشه به آن نیاز دارم. با همه وجودم دوست دارم.