مجموعه های آموزشی موفق قسمت دوم

مجموعه های آموزشی موفق قسمت دوم

مجموعه آموزشی موفق

چرا مجموعه آموزشی موفقی نداریم؟

چرا مجموعه آموزشی برندی نداریم؟

چرا نام مجموعه آموزشی ما گستردگی لازم را ندارد؟

آیا زبان بدن حرفه ای مجموعه های آموزشی را می دانید؟

برندهای برتر آموزشی جهان مانند هاروارد و کمبریج یا آکسفورد چگونه رهبری و هدایت می شوند ؟

برای برند سازی مجموعه های آموزشی چه راهکارهای نوینی در اختیار ما قرار داد؟

بومی سازی تکنولوژی و سیستمهای پیشرفته در چه مسیری باید باشد ؟

اصول نوین سیستمهای تفکر های چندبعدی و چندلایه نوین چگونه استقرار پیدا می کند؟

سالها است به مجموعه های کوچک و بزرگ و موسسات آموزشی و حتی آموزش عالی در سرتاسر کشور بعنوان مدرس و مشاور ایده های ناب و جدیدی را عنوان می کنم که برخی با سرعت غیر قابل باوری رشد نموده و برخی هم هیچ تغییری در ساختار خود اصلا حس نمی کنند در این سلسله مقالات به چگونگی این چراها و تجربیات نویسنده طی ده سال گذشته خواهیم پرداخت. لطفا دوستان سوالات و نظرات خود را برای غنای بیشتر این سلسله مقالات در انتهای هر قسمت ارسال فرمایند . باتشکر مازیار میر

در امر تحول سازمانی و ترسیم چشم انداز باید ابتدا تجربیات گذشته را در نظر داشت  و همگام با این مسئله  سازمانهای  مشابه و رقیب  را نیز رصد نمود .همینطور که می دانید تلاش برای توسعه‌ی توانمندی‌های مجموعه های کوچک و بزرگ و حتی  انسانها، نشان داده که یکی از ضعف‌های عمده‌ی موجود در بسیاری از جوامع عقب مانده و غیر قابل پیشرفته عدم وجود تفکر متمرکز و چند بعدی است ،پیرامون تفکر و تحلیل های التقاطی چند بعدی و مرکب و حتی تفکر سیستماتیک کتاب و مقاله کم نیست حتی سخنران هم کم نداریم و فیلمهای مختلف اما همه بازهم در دایره روزمرگی و تئوری گرفتار شده اند به نظر می‌رسد بحث‌های بیش از حد تئوریک و غیر کارشناسی ما را به قهقرا برده است این سلسله مقالات نگاهی استصوابی دارد به مسئله ای که حرف در حد حرف و سخن باقی نماند و رجعت یابیم از سخن به رفتار و نگرش

در قسمت اول مطالبی بیان شد که مورد استقبال شما سروران گرامی قرار گرفت و در این قسمت ادامه مطلب را با هم پیش خواهیم گرفت خواهش میکنم مارا از نظرات و تجربیات خود بی نصیب نگذارید تا به اسم خودتان در مقالات بعد منتشر شود . باتشکر مازیار میر

با توجه به موضوع این سلسله مقالات بهتر است قبل از سیستمهای تخصصی و ویژه به سراغ سیستم آموزش و پرورش هم سری بزنیم تا نکات مهمی برایمان عیان شود. بصورت خلاصه اجزای سیستم آموزش و پرورش هر کشور  می‌تواند ادارات کل استانی و شهری باشد سپس مدیران مدارس و مدارس و خانواده ها و کودکان و نوجوانان در مرحله دوم سنت ها مذاهب و فرهنگ جوامع مختلف و…..

آری این اجزاء و صدها اجزای دیگر و یکدیگر که بسیار باهم در ارتباط هستند و البته از یکدیگر تاثیر  می پذیرند و البته اگر باز هم به دقت باز گردیم و مسیر پشت سر را نگاه کنیم می توان به دو شاخه اصلی و دو فصل مهم پی ببریم که در برخی کشورها از یکی و یا دومی و یا هر دو بصورت تلفیقی سود می برند.

۱- سیستم باز

۲- سیستم بسته

امروزه و با سرعت روز افزون تکنولوژی و پیشرفت علوم نسل بشر با انفجار دانش و تکنولوژی و تولید علم روبرو است ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این امر صورت گرفته است و بنابراین مرزهای سیستم آموزش و پرورش در  بیشتر کشورهای اقصی نقاط جهان امروزی به شدت توسعه یافته و این امر با سرعت لجام گسیخته ای هم شیب آسانسوری به خود گرفته است.

به شخصه معتقدم اگر در هر نظام آموزشی مدیران ستادی و حتی مشاوران و وزیر آموزش و پرورش مرزهای سیستم آموزش و پرورش را تحلیل روزانه و موشکافانه نداشته باشند و با محدود کردن نگاه خشک و تک بعدی به مرزهای سیستم آموزش و پرورش احتمالاً مسئله‌ی آموزش به بحران تبدیل خواهد شد و متاسفانه شاهد تحلیل های بی کیفیت و غلط و کاملا برخلاف آب خواهیم داشت یادتان باشد شنا در مسیر مخالف رودخانه هر چند شدنی است اما راه درستی نبوده و نیست هرچند آن هم هزاران اما و اگر دارد. به نظر می رسد در سیستمهای آموزشی نروژ فنلاند و کشورهای اسکاندیناوی به این مهم دست یافته اند ۸۰% بازی برای بچه های پیش فعال و ۲۰% برای دانش آموختن در مقابل ۸۰% درصد درس خواندن در مقابل ۲۰% بازی تقابل دو تفکر است اولی در سایه تفکر سیستمی و دومی در سایه تفکر خشک و التقاطی رقم یافته است آیا شما اینگونه فکر نمی کنید؟

دکتر مازیار میر مشاور و تحلیلگر

Mazyar Mir consultant and analyst

مطالب دیگری که پیشنهاد میکنیم حتما بخوانید:

مجموعه آموزشی موفق قسمت اول

کتاب زبان بدن ایرانی

زبان بدن دستها قسمت اول

زبان بدن کلاهبرداران قسمت اول

زبان بدن داعش

زبان بدن برایان تریسی