Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39
مقدمه ای بر علم حقوق | ویکی بازاریابی

مقدمه ای بر علم حقوق


Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

مقدمه ای بر علم حقوق

انسانی كه با اجتماع تكامل پیدا كرده باشد، از همه جانوران بهتر است و اگر بدون قانون و عدالت زندگی كند، خطرناكترین جانور است.   «ارسطو»

مقدمهٔ علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران که به طور خلاصه مقدمه علم حقوق نامیده می‌شود، کتابی است که توسط دکتر ناصر کاتوزیان نوشته شده است. این کتاب که در سال ۱۳۹۴ به چاپ صد و سوم رسید.به عنوان یکی از منابع مهم دانشجویان حقوق، در دانشگاه تدریس می‌شود.

فصل اول :اوصاف قاعده حقوقی

فصل دوم :شاخه های علم حقوق

مبحث اول : حقوق عمومی و خصوصی

مبحث دوم : حقوق داخلی و خارجی

فصل سوم : نظامهای حقوقی معاصر

مبحث اول : نظامهای حقوقی جهان معاصر غرب

مبحث دوم : حقوق کشورهای کمونیستی

مبحث سوم : حقوق اسالم

فصل چهارم : منابع حقوق

مبحث اول : قانون

مبحث دوم : عرف

مبحث سوم : رویه قضایی

فصل پنجم : قلمروی اجرای قواعد حقوق

مبحث اول : قلمروی حقوق در مکان

مبحث دوم : قلمروی حقوق در زمان

فصل ششم : حق فردی

مبحث اول : کلیات

مبحث دوم : اقسام حق

مبحث سوم : منابع حق فردی

 

از زمان حکیمان یونان تاکنون اندیشه هزاران نویسنده‏ و دانشمندان را به خود مشغول داشته است.پیروان مذاهب و دانشمندانی که فکر ایجاد حقوق جهانی را در سر می پرورانند، سهم بسزایی در این راه دارند.ولی، رابطه اصلی همه گفتگوها را باید در این دو نکته جستجو و خلاصه نمود:

  1. تاریخ زندگی بشر ستم هایی را که حکمرانان زورگو برمردم روا داشته را هیچ‏گاه از یاد نمی‏ برد. قربانیان این‏ جنایات همواره در پی‏ آن بوده ‏اند تا چاره ‏ای بیابند. احترام به حقوق فطری یکی از این وسایل است: گروهی از خردمندان کوشیده ‏اند تا با طرح این فکر که (قواعد برتر از اراده حاکم نیز وجود دارد و حقوق باید از آن قواعد عالی و طبیعی پیروی کند) مانعی در راه تجاوز حکومت ایجاد کنند و قیام و مقاومت مردم در برابر بی ‏عدالتی ها را موجه سازند. از سوی دیگر طرفدارن حکومت نیز بیکار ننشسته ‏اند، و این فکر را پرورانده اندکه حاکم نماینده خدا و مامور اجرای فرمان های اوست.
  1. زندگی فردی و اجتماعی انسان دو چهره گوناگون از حقیقت اوست‏ و مهم ترین مساله درباره هدف حقوق این است که چگونه باید ضرورت های این دو زندگی را با هم جمع کرد و مقصود نهایی ‏از قواعدحقوق تاًمین کدام یک از آنهاست؟

از همین روست که دو مکتب اصلی تمام مسائل حقوقی و اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار می دهد:

بعضی طرفدار اصالت فرد و تامین آزادی او شده ‏اند و بعضی دیگر منافع جامعه و ضرورت های زندگی مشترک را برحقوق فردی برتری داده ‏اند. در اینجا سوالی که مطرح می‏شود این است که آیا نقش حقوق تنها نگاه‏ داری اجتماع و تضمین بقای حکومت است، یا باید بر پایه عدالت و انصاف باشد و برای هرکس حق و تکلیفی را شناسد که شایسته و سزاوار است؟

به این پرسش دو پاسخ گوناگون ارائه شده است:

  1. مبنای ‏اصلی‏ حقوق عدالت است: به این‏ ترتیب، هم قانونگذار باید از قواعد عدالت پیروی کند و هم پیروان قانون درصورتی که ناگزیر از اجرای آنند، که دستورات حکومت را عادلانه بیابند. لزوم احترام به اصول حقوقی ناشی ‏از اراده حکومت نیست؛ به خاطر آن است که انسان به حکم فطرت خویش خواهان دادگستری و عدالت است. به طور خلاصه، قاعده ای به عنوان (حقوق) قابل احترام است که، علاوه بر تامین آسایش و نظم عمومی، حافظ عدالت نیز باشد.
  2. مبنای‏ حقوق قدرت حکومت است نه عدالت: قاعده‏ حقوقی، خود به خود و به دلیل پشتیبانی دولت، همیشه محترم است؛ خواه هدف آن حفظ نظم یا اجرای اصول عدالت باشد. پس هیچ کس نمی‏ تواند به بهانه بی ‏عدالتی از اجرای قاعده حقوقی سرباز زند یا در برابر آن مقاومت کند. در این پاسخ، به حقایق مادی و خارجی بیش از آرمان‏های حقوقی توجه می‏ شود. آنچه حقیقت دارد این است که طبقه حاکم سایرین را وادار به اجرای قواعد حقوق می کنند و این گروه نیز ناگریز از رعایت آن هستند.

آنانکه عدالت را مبنای حقوق می شمرند، معتقد به وجود قواعد والا و طبیعی هستند که برتر از اراده حکومت است و دولت ها وظیفه دارند که آن قواعد را به دست آورند و حمایت کنند. ولی طرفداران نظر اخیر، حقوق را ناپایدار و ناشی از وضع حکومت و سیر تاریخی هرجامعه می ‏دانند. به همین مناسبت، نظر گروه نخست را “مکتب حقوق فطری یا طبیعی” و نظر دیگر را “مکتب تحققی” می نامند.

در پایان دکتر کاتوزیان چه زیبا می گوید:

به زندگی فکر کن! ولی برای زندگی غصه نخور. دیدن حقیقت است، ولی درست دیدن، فضلیت بالاتری است.
ادب خرجی ندارد ولی همه چیزی را در این جهان می خرد.
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا آمده ایی .همیشه مهربان باش و دوست بدار و عاشقترین باش.
شاید آری شاید دیگر فردایی نباشد. شاید هیچ فردایی نباشد و عزیزی هم نباشد و نباشد………

جمع آوری و تنظیم مازیار میر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *