کارگاه تفکر و تفکر خلاق و نمونه سوالات در بیمارستان فیاض بخش
نمونه سوالات در بیمارستان فیاض بخش
کارگاه تفکر و تفکر خلاق دکتر مازیار میر
نگاهی نوین به فلسفه تفکر و یاد گیری از اشتباهات
سرفصلهای کارگاه
.مفاهیم تفکر خلاق
تکنیکهای رشد تفکر خلاق
دوشیوه متفاوت فکر کردن
محرّکهای تفکر خلاق
نحوه اجرای تکنیکهای تفکر خلاق
موانع تفکر خلاق
ویژگی آدمهای خلاق
تفکر خلاق راهبردی برای اینده
نمونه سوالات کارگاه تفکر خلاق ۱۴۰۰ بهمراه کلید
۱) ساده ترین مفهوم تفکر چیست؟
الف)سوال و پرسشگری*
ب)یک رفتار پیچیده ذهنی و مغزی
د)رسیدن از مجهول به معلوم
ج)درک کامل زمان و مکان
۲) خلاقیت چیست؟
الف) توانایی ایجاد ایده های تازه
ب)دوباره استفاده کردن ازایده های موجود
د)ترکیب و تغییر و بازنگری
ج)همه موارد*
۳)برای خلاقیت مضاعف تمرکز باید روی کدام گزینه باشد؟
الف)مطالعه مضاعف
ب)اطلاعات
د)منافع*
ج)هیچکدام
۴)کدام جدایی برای ارتقای سطح تفکر خلاق واجب است؟
الف)اعتقادات از هویت
ب) حال از گذشته
د)الف و ب *
ج) هرسه گزینه
۵)کدام گزینه مانع تفکر خلاق است؟
الف)مواضع*
ب)مطالعه
د)صبر و تحمل
ج)هیچکدام
۶)کدام گزینه جزو روشهای ایجاد تفکر خلاق نیست؟
الف)استفاده از مغایرت ها
ب) تمثیل و کمبودها و سوالات محرک
د)تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات
ج)همه گزینه ها*
۷) ویژگی های شخصیت خلاق کدام گزینه است
الف)همه گزینه ها*
ب)کنجکاوی و استقلال و زیبایی دوستی
د)دنبال چیزهای جدید و اعتماد بنفس
ج) ابتکار و شوخ طبعی و تردید
۸)فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد.
الف)خیر
ب) بله*
د)تاحدودی
ج)هر سه گزینه بالا
۹)کارکرد عمده برای ذهن خلاق کدام گزینه نیست؟
الف)پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
ب)حل یک منازعه یا مسئله
د)نابودگری و پاک کردن مسئله *
ج)پدید آوردن کاربردی جدید از محصول یا خدمت
۱۰) به نظر شما ذات خلاقیت چیست؟
الف)تولید
ب)فرایند*
د) الف و ب
ج)هیچکدام
11) به نظر شما تفکر متقارب یا Convergent چه نوع از تفکری است؟
الف)تفکر نزدیک شونده*
ب) تفکر متعالی
د) الف و ب
ج)هیچکدام
12) با استفاده از نیروی خلاقیت قادر خواهید بود خود را از بند ……و………… رها کنید
الف) عادات مخرب
ب)عادتهای عرف و بد
د)عادات روزمره و الگوهای رفتاری*
ج)هیچکدام
13) وقتی که کاربرد ……… را در نزد خودتان و دیگران بشناسید میتوانید جلوی تاثیرگذاری انان را بگیرید
الف) مغالطهها *
ب) تعارض
د) الف و ب
ج)هیچکدام
14)ویژگی های خلاقیت در ارتباط با میل، رغبت و آمادگی شدید در تفکر ……. وجود دارد
الف) تفکر تحلیلی
ب) تفکر اسیستمی
د) تفکر خلاق*
ج)هیچکدام
15) به نظرشما تفکر متباعد شونده یا Divergent چه نوع تفکری است؟
الف) تفکر متعالی
ب) از هم دور شونده*
د) الف و ب
ج)هیچکدام
=============================================================================================
تفکر خلاق و تفکر انتقادی
اَندیشه یا فِکر، یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مربوط است. ایمانوئل کانت از جمله فیلسوفانی است که در کتابش با عنوان «سنجش خرد
ناب» دربارهٔ فکر و مفاهیم به بحث پرداختهاست. تلاش ذهنی برای حل مساله را فکر می گویند.
فقط یاد نگیرید، تجربه کنید
فقط نخونید، یاد بگیرید
فقط تغییر شکل ندید، باطن رو هم تغییر بدید
فقط ارتباط برقرار نکنید، به وقتش ارتباط رو قطع کنید
فقط قول ندید، عمل هم بکنید
فقط انتقاد نکنید، تشویق هم کنید
فقط به ظاهر قضایا فکر نکیند، در باطنشون هم تامل کنید
فقط گیرنده نباشید، بخشندگی را هم تجربه کنید
فقط نبینید ، احساس کنید
فقط رویا نبافید، اهل عمل هم باشید
فقط شنونده نباشید، عملگرا هم باشید
فقط حرف نزنید ، عمل هم بکنید
فقط نگویید، نشان هم بدهید
فقط زنده نباشید، زندگی هم بکنید…
مفاهیم دیگر
«اندیشیدن سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است.»
«اندیشیدن فرایندی رمزی و درونی است که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.»
«اندیشیدن فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.»
اندیشه و تفکر عبارتست از؛ آغاز یک فرایند و فعالیت ذهنی جهت طرح سؤال و پرسش، بررسی و تحلیل داد ههای مفروض، تعریف راهکار ملزوم جهت نیل به مقصود است در ساده ترین تعریف هنر پرسشگری عنوان شده است.
در منطق
عبارت است از مرتب ساختن امور معلوم برای رسیدن به کشف مجهول. به عبارت دیگر فکر عبارت است از حرکت ذهن به سوی امور و مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن امور معلوم به سوی کشف مقصود.
در رفتار
عامل یا ابزاری برای تحلیل و ارزیابی موضوعات مختلف از جمله (شرایط و رفتار) است که از این رو به عنوان نزدیکترین عامل به محاسبات رفتاری و شرایطی و پایه ای ترین عامل انجام آنها نیز محسوب میشود . این وسیله که بسیار مشهور است و به کارگیری آن قبل از عرضهی هر رفتاری توسط افراد عادی و اندیشمند توصیه میشود ، کارآییای مبتنی بر شرایط روحی و روانی داشته که به جهت متعلق بودن کامل به ما (از بدو تولد) ، قابلیت تحت اختیار داشتن و دسترسی مناسب ما را دارد .
روشهای تفکری
هر یک از روشهای تفکری را میتوان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی میشود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مسئله برسد.
انواع روشهای تفکری
اندیشیدن (تفکر) تحلیلی
اندیشیدن (تفکر) انتقادی
اندیشیدن (تفکر) اجرایی
اندیشیدن (تفکر) راهبردی
اندیشیدن (تفکر) جانبی
اندیشیدن (تفکر) خلاق
اندیشیدن (تفکر) سیستمی
جهانی که ما اون رو خلق کردیم فرآیندی از تفکر ماست
بدون تغییر تفکرات ما نمی توان جهان رو هم تغییر داد..
آلبرت اینشتین
اما حال بهتر است به سراغ تفکر خلاق و تفکر نقادانه برویم
در فعالیتی چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکربرای ما مهم تلقی می شود. اول، باید مسئله را تحلیل کنیم؛ سپس باید راه حل های ممکن را به وجود آوریم، پس از آن باید بهترین راه حل را انتخاب کره وآن را کامل نماییم ، و سر انجام باید تاثیر راه حل را ارزیانی کنیم. همانطو که مشاهده می کنید، این فرآیند یک تناوب را بین دو نوع تفکر نقدی و خلاق آشکار می کند. عملاً این دو نوع تفکر بیشتر مواقع با هم عمل می کنند اما به یکدیگر وابسته نیستند.
خلاقیت چیست؟
توانایی . یک تعریف ساده می گوید خلاقیت توانایی تصور و ابداع چیزی است. همانطو که در زیر مشاهده خواهید کرد، خلاقیت به خلق چیزی از عدم اطلاق نمی شود( تنها خدا می تواند این کار را انجام دهد)، خلاقیت توانایی ایجاد ایده های تازه از طریق ترکیب ، تغییر یا دوباره استفاده کردن ازایده های موجود است. برخی ایده های خلاق شگفت انگیز وهوشمندانه هستند، درشرایطی که برخی دیگر ساده ، خوب و کاربردی بوده اما آنقدرها مور توجه قرار نمی گیرند.
باور کنید یا نه ، باید بگوییم که هر کس دارای توانایی خلاق ذاتی است. برای مثال ، خلاقیت کودکان را در نظر بگیرید. در سنین بزرگسالی اغلب خلاقیت توسط آموزش سرکوب شده، اما هنوز وجود دارد و می توان آن را بیدار کرد. تمام آن چیزهایی که برای خلاق بودن بدان نیاز داریم تعهد به خلاقیت و وقت گذاشتن برای آن است.
رویکرد. خلاقیت یک رویکرد است : توانایی پذیرفتن تغییر و تازگی، آمادگی بازی با ایده ها و امکانات، انعطاف در برابر دیدگاه ها ، در حالی که در جستجوی راه های اصلاح آن هستید.
فرآیند. افراد خلاق به سختی و به طور مستمر کار می کنند تا به وسیله تغییرات تدریجی و پالایش کارهایشان، ایده ها وراه حل ها را اصلاح کنند. بر خلاف اسطوره شناسی خلاقیت ، تنها تعداد بسیار اندکی از آثار خلاق و عالی با یک ضربه ناگهانی و هوشمندانه خلق شده است. آنچه بیشتر به حقایق واقعی نزدیک تر است، داستان آنهایی است که اختراع را از مخترع دور کردند تا آن را بفروشند ؛ چرا که مخترع می خواست تغییرات جزئی را در اختراع خود وارد کند و در کل آن را بهتر کند. شخص خلاق می داند هر چیز همواره جایی برای تغییر دارد.
روش های خلاق
برای ایجاد نتایج خلاق روش های بسیاری وجود دارد. در اینجا به پنج روش کلاسیک اشاره کرده ایم :
تکامل تدریجی . این شیوه افزایش پیشرفت است. ایده های تازه ای که از دیگر ایده ها وراه حل ها تازه ای که از راه حل های قبلی مشتق می شوند، ایده های تازه ای به وجود می آورند که این ایده ها و راه حل های تاره نسبت به دیگر راه حل ها اندکی اصلاح شده اند. بسیاری از موارد پیچیده ای که امروزه از آن استفاده می کنیم، در طی یک دوره طولانی و افزایش مستمر به وجود آمده است. بهتر کردن چیز از زاویه های مختلف تدریجاً آن را بسیار بهبود می بخشد-،حتی ممکن است با ماهیت اصلی خود کاملاً تفاوت پیدا کند. برای مثال به تاریخ اتومبیل با هر محصول پیشرفت تکنولوژی نگاه کنید. با تولید هر محصول جدیدی اصلاحات به وجود آمدند. هر مدل جدیدی براساس مجموعه خلاقیت های مدل قبلی ساخته می شود ، تا این که در طول زمان، پیشرفت در اقتصاد و داوم آسایش صورت می گیرد. دراین جا خلاقیت در پالایش ، پیشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا بوجود آوردن چیزی کاملاً جدید. شیوه تکامل خلاقیت همچنین تداعی کننده اصول نقدی است : هر مسئله ای که یکبار حل شده ، برای بار دوم به شیوه ای بهتر قابل حل است. متفکران خلاق این ایده را قبول نمی کنند که هنگامی که یک مشکل حل شده است، فراموش می شود یا این که ” اگر نشکسته ، تعمیرش نکن”. فلسفه یک متفکر خلاق این است که ” هیچ چیز همانند یک تغییر جزئی تاثیر ندارد”.
تلفیق . با این روش، دو یا چند ایده موجود با یکدیگر ترکیب شده و یک ایده سوم را به وجود می آورد. ترکیب ایده یک مجله و یک نوار کاست این ایده مجله ای به وجود می آید که می توانید مجله ای را تاسیس کنید که شنیداری باشد. این مجله می تواند برای افراد ناشنوا و کسانی که فواصل دور شهری را هر روز طی می کنند ، مورد استفاده قرار گیرد.
تحول بنیادین . گاهی ایده جدید ایده ای کاملاً متفاوت و دارای تغییرات واضحی نسبت به ایده های پیشین است. در شرایطی که فلسفه پیشرفت تکاملی ممکن است یک استاد را به پرسیدن این سوال وادارد که ” چگونه می توانم بهتر و بهتر درس بدهم؟” ، اما پیشرفت تحولی این سوال را بیان می کند که ” چرا درس بدهم، دانشجویان را به درس دادن به یکدیگر ترغیب می کنم ، کار گروهی یا ارائه گزارش؟ ” . برای مثال ، تکنولوژی تکاملی در زمینه مبارزه با موریانه هایی که وسایل خانه را می جوند گسترده شده و حشره کش ها و گاز های بی خطرتر و سریع تربرای از بین بردن آنها به وجود آمده است. یک تغییر نسبتاً تحولی می گوید: گازها را به دلیل نیتروژن استفاده نکنید. یک ایده خلاق تحولی می پرسد،” در ابتدا چه تدابیری بیاندیشیم تا از خوردن وسایل توسط موریانه ها جلوگیری کنیم؟” این پرسش به ابداع راه حلی چون تولید یک خوراک مخصوص موریانه منتهی می شود.
استفاده دوباره . به یک چیز قدیمی نگاهی نو داشته باشید. نام ها را کنار بگذارید تعصب ها، انتظارات و پیشفرض ها را دور بریزید و فکر کنید چگونه می توان از چیزی دوباره استفاده کرد. یک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبیل ها برود و از موتور یک اتومبیل مدل T [ اتومبیل هایی که کمپانی فورد بین سال های ۱۹۰۸ تا 1927 ساخته می شد.] یک اثر هنری خلق کند. آن را نقاشی کرده و در اتاق نشیمن قرار دهد. یک شخص خلاق دیگر ممکن است همان موتور را به ابزاری برای حرکت سریع گاری اش تغییر دهد. هدف، دیدن فراتر از همان ابزار قبلی و استفاده های سابق است تا بتوانیم ایده های تازه و راه حل های مناسب پیدا کنیم. برای مثال، یک گیره کاغذ می تواتد به عنوان آچار و رنگ به عنوان چسب مورد استقاده قرار گیرد، از مایع ظرفشویی می توان برای از بین بردن” اسید دی اکسی ریبونو کلیک” از باطری ها استفاده کرد. اسپری های پاک کننده می تواند مورچه ها را بکشد.
تغییر مسیر . بسیاری از پیشرفت ها زمانی اتفاق می افتد که توجه از یک زاویه مسئله به یک زاویه دیگر معطوف می شود و گاهی این امر را بینش خلاق می خوانند. یک مثال کلاسیک در این زمینه : اداره راهنمایی رانندگی سعی می کند مانع اسکیت سواری کودکان درگودال ها شود. ادراه راهنمایی رانندگی حصار به وجود آورد که کودکان دور شوند، اما چنین نشد. سپس یک نرده بزرگ تر گذاشتند که توسط کودکان سوراخ شد. یک حصار قوی تر جایگزین آن کردند که آن هم شکسته شد. حصار بعدی یک حصار تهدید آمیز بود که نادیده گرفته شد. سر انجام شخصی تصمیم گرفت مسیر را تغییر دهد و پرسید، “مشکل در اینجا چیست؟ “کودکان می خواهند در گودال اسکیت سواری کنند “. “چگونه می توان مانع اسکیت سواری آنها شد؟” راه حل ریختن بتون وسط گودال بود تاسطح صاف آن را از بین ببرد. این راه حل هوشمندانه مشکل را حل کرد.
این مثال یک حقیقت نقدی را در حل مسئله نشان می دهد : هدف حل مسئله است ، نه اعمال یک راه حل خاص. وقتی یکی از راه حل ها عمل نمی کند، به راه حل دیگری فکر کنید. هیچ تعهدی نسبت به یک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشید. پافشاری در یک راه گاهی خود مشکل است. زیرا کسانی که در یک راه پافشاری می کنند، بیش از حد به یک راه احساس تعهد کرده ، کارشان عملی نخواهد شد ، و نتیجه نمی گیرند.
تفکر خلاق
وزن مغز سه پوند می باشد و هر روز هزار تای آن از بین می رود. این عضو مهم کم به کار گرفته می شود و هیچ آموزش درستی درباره استفاده از آن داده نشده است .
فکر کردن یک مهارت است و بنابراین می تواند آموخته شود .متاسفانه در مدارس ،دانشگاهها و مراکز آموزشی بندرت آموزش دغاده می شود.یک مطالعه تازه در آمریکا نشان داد که همبستگی زیادی میان ضریب هوشی بالا و خلاقیت ،استقلال،حس کنجکاوی،معلومات روانی در کلام یا فعالیت وجود ندارد.
مغز دارای دو نیمه است که به وسیله رشته ای از تارهای عصبی به هم مربوط شده است .هر نیمه فعالیتی متفاوت را انجام می دهد.
طرف چپ مغز بیشتر با فعالیتهای علمی سروکار دارد مانند منطق ،استدلال ،استنتاج و تحلیل.
طرف راست با فعالیتهای هنری مربوط است مانند موسیقی ،تصور خلاق،رنگ و هنر.
بیشتر فعالیتها نیاز به آن دارد که هر دو طرف در زمانهای مختلف به کار افتد تا توازنی پدید آید.تجزیه و تحلیل مسائل کار طرف چپ است ولی یافتن راه حلی مناسب می تواند از وظایف ناحیه راست باشد.
پدید آوردن راههای مختلف تصمیم گیری کاری تصوری است و مقایسه این راه کارها با هدفهای اصلی ، فعالیتی منطقی و مربوط به طرف چپ است .هنرمندان باید دارای قرینه سازی و طراحی و نیز شناخت تناسب رنگها باشند،دانشمندان نیاز دارند که از موانع منطقی پرش نمایند تا اکتشافها ی تازه ای بکنند. گفته می شود انیشتن نوعی تفکر خیالی را شروع کرده بود و می پنداشت که برروی اشعه خورشید سفر می کند،بدین سان وی این حالت درون بینی و بصیرت را بدون ارتباط منطق ی دنبال می کرد.این دو نیمه مغز در دو طرف،دو شیوه تفکر جدا از هم را پدید می آورند.لذا انسان دارای دو نوع تفکر می باشد:
۱-تفکر متقارب (به نزدیک شونده ) Convergent
۲-تفکر متباعد (از هم دور شونده) Divergent
تفکر متقارب
تفکر متقارب همیشه کوشش می کند که به سوی یک راه حل،شعاع های خود را تنگ و متمرکز کند.آن تفکری است استقرایی منطقی و دارای تطابق زمانی ،و این شیوه اندیشیدن است که مدیران آن را طبیعی ترین نوع می دانند.
تفکر متباعد
تفکر متباعد آن است که پاره کند و در هم بشکند تا از طرح موجود دور شود .دیناسور،رهبر پیشین بازار جهان حیوانات ،از سازگاری و پیشرفت سرباز زد.ناگهان تعییری در وضع بازار،گونه هایی را محو و نابود کرد.عبرتی برای ما.
****
مفهوم اسرار آمیز خلاقیت
به پرواز زنبور دقت کن !
در میان موجودات ، آنچه انسان را از دیگران متمایز ساخته و او را اشرف مخلوقات کرده ، داشتن قوه تفکر و درک کلیات است .
زندگی انسان در طول تاریخ هرگز از تفکر و اندیشه خالی نبوده است ؛ اما چیزی که مهم است و ابعاد موثر این تفکر را وسعت می بخشد ، پویایی اندیشه است . انسانی که پیوسته تفکر می کند و ذهن را از محبوس شدن در چارچوب ثابت و قواعد معین رها می کند و هر بار امور را به نحوی نو به هم مرتبط می سازد ، می تواند ایده یی جدید ارایه کند و در اینجا است که خلاقیت ظهور و بروز پیدا می کند .
خلاقیت ، همواره مفهومی اسرار آمیز ، وسیع و بسیار پیچیده بوده است ، بالاترین توانمندی تفکر و محصول نهایی ذهن و اندیشه انسان دانست اما صرف نظر از این باور قدیمی که خلاقیت را ناشی از نیروی اسطوره یی و ماورایی می پنداشتند در قلمرو علم روانشناسی و رفتارشناسی جدید نیز به دلیل ابهام و پیچیدگی ماهیت خلاقیت ، میان روانشناسی و پژوهشگران ذهن و روان در تعریف و تبیین آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد .
عناصر خلاقیت
خلاقیت ، دارای عناصر تشکیل دهنده یی است ، اولین عنصر ، قلمرو مهارت ها است که مربوط به استعداد آموزش و تجربه در یک زمینه خاص است و به عنوان مواد اولیه کار محسوب می شود زیرا ، برای اینکه در یک حوزه خاص ، خلاق شوند ، باید دارای مهارت لازم در آن زمینه باشند . عنصر دوم مهارت های خود را در راه جدیدی به کار اندازند . این ویژگی ها یا مهارت ها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است ، انگیزه میل به کار بخاطر همان کار است . اصولا انگیزه زمانی ایجاد می شود که شخص ، کار را جالب ، جذاب و رضایت آمیز ببیند و به انجام آن علاقه مند شود .
روش های ایجاد تفکر خلاق
همه می توانند با به کارگیری شیوه های مناسب زمینه رشد خلاقیت را خود و دیگران فراهم کنند ذیل از آن جمله اند :
۱- استفاده از مغایرت ها : ارایه مطالبی که خلاف باورها مرسوم و عمومی علمی باشد ، مثلاً معلم در درس علوم از دانش آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش آموزان را بر انگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه های جالبی برای آزمون و اثبات کردن مسائل بیابند .
۲- استفاده از تمثیل : معلم به دانش آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات ، حقایق و اصول تازه یی دستیابند . به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی بر اساس موقعیت های مشابه شکل گرفته اند .
۳- توجه دادن به کمبودها و خلأ موجود در دانش : از دانش آموزان خواسته شود بجای آنکه به دانستنی های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند . مهارتهای دانش آموزان را برای جستجوی شکافهای ، ناشناخته ها و مجهولات توسعه دهند . معلم باید از دانش آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جست و جو کنند .
۴- تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات : فرصتهایی ایجاد شود تا به سوالهایی مانند چطور ، اگر ، یا از چه راههایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آنها بشود . دانش آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به چیزدیگر منجر می شود . هنگام گفتن مساله به دانش آموزان فرصت اندیشیدن به راههای مختلف حل مساله داده شود .
۵- استفاده از سوالهای محرک : معلم باید بیشتر به گزاره های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد ، توجه کند و سوالهایی که نیاز به ترجمه ، تفسیر ، تعریف ، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند .
۶- ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا رازهایی هر چیز را جستجو کنند .
۷- تشویق به مطالب زندگی افراد خلاق .
۸- تقویت تعامل دانش آموزان با اطلاعات قبلی : ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعات که قبلا آموخته اند کارهایی را تجربه کنند .
۹- تقویت مهارتهای مطالعه خلاق : از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده اند ، عقایدی را که در نتیجه خوانده اند به دست آورده اند بیان کنند .
۱۰- ایجاد ابهام و تقویت آن : همه می دانند دانش آموزان زمانی یاد می گیرند که با موفقیتهای حل مساله مواجه باشند . بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را بیان نکته یی آغاز کند و سپس دست نگهدارد و اجازه دهد دانش آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند ، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می شود .
۱۱- استفاده از روش اکتشافی : در روش اکتشافی ، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می رود و معلم نقش راهنما را ایفا می کند . در این روش بیش از جواب مساله چگونگی یافتن جواب مهم است . دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد کند . بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان ، موقعیت یادگیری را برای آنها جذاب و مطبوع می نمایید و انگیزه های درونی آنها را تقویت میکند . همه این جنبه ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش آموزان تأثیر مستقیم دارد .
ویژگی های شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه انسانها کم و بیش از آن برخوردارند اما افرادی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند دارای خصوصیات شخصیتی و رفتار ویژه یی هستند که به وسیله این خصوصیات می تواند آن را از سایر افرادی که از خلاقیت کمتری برخوردار هستند تشخیص داد .
۱- استقلال : فرد خلاق در افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است .
۲- کنجکاوی : کنجکاوی یک خصوصیت بارز فرد خلاق است . او تمایل زیادی به کشف مسائل و پی بردن به اصل پدیده ها دارد .
۳- علاقه به کارهای پیچیده : فرد خلاق پیچیدگی را دوست دارد به همین دلیل او در کارهای مشکل و پیچیده بیش از هر چیز دیگر انرژی صرف می کند .
۴- تحمل ابهام : برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات ، یک مبارزه محسوب می شود و برای او نوعی لذت به دنبال دارد .
۵- انعطاف پذیری : فرد خلاق از ذهن و شخصیتی بسیار انعطاف پذیر برخوردار است .
۶- شوخ طبعی : شوخی ، خود نوعی خلاقیت است و شوخ طبعی از جمله ویژگی های عینی و قابل مشاهده در افراد خلاق است .
۷- اعتماد به نفس بالا : فرد خلاق نسبت به خود و توانمندی هایش آگاهی دارد به همین سبب است از اعمتاد به نفس زیاد برخوردار است .
۸- ابتکار : ابتکار داشتن یعنی دور شدن از کلیشه ها ، قالبها و عادت های رایج و تکراری . فرد خلاق به راه حلهای کلیشه ای و به طور کلی تفکر مبتنی بر عادت علاقه ای ندارد .
۹- پشتکار : فرد خلاق تلاشگر و سخت کوش است و شکستها او را خسته نمی کند .
۱۰- تخیل قوی : تخیل زیربنای خلاقیت است . این واقعیت را تاریخ علم و اندیشه های شخصیتهای خلاق به اثبات رسانیده است .
۱۱- حساسیت و توجه : بسیار از اشیا و پدیده هایی که برای اغلب مردم عادی و پیش پا افتاده جلوه می کند ، می تواند توجه و حساسیت فرد خلاق را برانگیزد .
۱۲- زیبایی دوستی : فرد خلاق به اسانی مجذوب زیبایی می وشدو نسبت به آن توجه و دقت زیادی دارد .
۱۳- تردید : فرد خلاق معمولا هر عقیده یا ایده تازه یی را به راحتی نمی پذیرد .
شناخت ویژگی های خلاق
۱- ایده ها و نظرات خود را بدون ترس مطرح می کند .
۲- معمولاً برای مسائل ، راه حلها و پاسخهایی متفاوت از سایر همسالان خود ارایه می کند .
۳- به فعالیتها هنری علاقه زیادی دارد و در این زمینه دارای تجربه و مهارت است .
۴- قالباً ایده ها و راه حلهای بیشتری نسبت به سایر همسالان خود پیشنهاد می کند .
۵- معمولا قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند .
۶- از والدین خود اغلب سؤالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد .
۷- علاقه زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد .
۸- انتقادگر است وهر نظر یا عقیده یی را به راحتی نمی پذیرد .
۹- گاهی به خاطر بیان نظرات ایده های عجیب و غریبش در نظر همسالان خود فردی غیر عادی جلوه می کند .
۱۰- از قوه تخیل خوبی برخوردار است .
۱۱- معمولا با آب و تاب صحبت می کند وسعی می کند ایده هایش را با جزییات کامل شرح دهد .
منابع خلاقیت
۱- عدم آشنایی والدین و مربیان با مفهوم واقعی خلاقیت
۲- قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر در منزل و جامعه
۳- عدم تکیه بر تفاوتهای فردی
۴- عدم اعمال مدیریت مناسب برای ایجاد جو مناسب برای خلاقیت
۵- عدم مشاهده و آزمایش
۶- تأکید بر روش تقلیدی و قالبی در علم و یادگیری
۷- تأکید بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا
۸- رواج روح سکوت در مقابل افراد
۹- درگیر نشدن در مسائل زندگی
۱۰- عدم نشاط و پویایی در جامعه
نگاه خلاقانه آبراهام لینکلن رئیس جمهور پیشین آمریکا را در باره معلم پسرش می آوریم . آبراهام لینکلن در نامه یی به آموزاگار پسرش نوشت :
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند . اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد ، انسانهای صدیق هم وجود دارد ، به او بگویید در ازای هر سیاستمدار خودخواه رهبر با همتی هم وجود دارد ، به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست .
می دانیم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه بر حضر دارید . به او نقش مهم کسب در زندگی را آموزش دهید به او بگویید تعمق کند . به پرندگان در در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود . به گلهای درون باغچه ، به زنبورها که در هوا پرواز می کند دقیق شود .
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ملایم و با گردن کشها گردن کش باشد . به عقاید ایمان داشته باشد حتی اگر همه در جهت خلاف حرف می زنند .
به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند . ارزشتهای زندگی را پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند ، به او بیاموزید که در اشک ریختن خجالتی و جود ندارد ، به او بیاموزید که برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند ، اما قیمت گذاری برای دل بی معنا است . به او بگوید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک نازپرورده نسازید .
بگذارید که او شجاع باشد . به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد . توقع زیادی است ، اما ببینید که چه می توانید بکنید . پسرم کودک کم سال خوبی است .
خلاقیت و یادگیری
همه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.
مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.
فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
خلاقیت در روند شکل گیری تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه ۱۹۵۰ در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر ۱۹۵۰ حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.
گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.
خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است.
گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.
تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:
– پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
– پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید
– حل یک مسئله.
– حل یک منازعه.
از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.
از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید. در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.
ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.
یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
خلاقیت و یادگیری
ویژگی های تفکر خلاق : ویژگی های تفکر خلاق عبارت اند از:
۱- خلاقیت در ارتباط با میل، رغبت و آمادگی شدید اتفاق می افتد.
۲- خلاقیت کار در نهایت ظرفیت شخصی را در بر می گیرد، نه در حد معمول آن.
۳- خلاقیت، تنظیم مجدد، بسط یا تفسیر و یا بازسازی اندیشه ها، نظریه ها و یا عقاید را در بر می گیرد.
۴- خلاقیت به یک مکان درونی برای ارزشیابی بیشتر از مکان بیرونی آن احتیاج دارد.
۵- خلاقیت بعضی اوقات، از طریق پرهیز از درگیری شدید برای مدتی به منظور اجازه دادن به بروز جریان آزاد فکر تسهیل می شود.
خصوصیات شخص خلاق یافته های علمی نشان می دهد که اشخاص خلاق کم و بیش دارای خصایص ششگانه زیر هستند:۱- فصیح صحبت می کنند. 2- در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار گردن کشی می کنند. 3- در فکر کردن بیشتر واگرا و مبتکرند تا همگرا و دنباله رو. 4- حافظه خوب و فکر جویای آنها سبب می شود که هر چیز نوظهور را آشنا بیابند. 5- به خلق خوش و رفتار شوخ تمایل دارند. 6- به داشتن افکار احمقانه و غریب شهرت دارند.
به آسانی می توان دریافت که بعضی از این مختصات سبب ناراحتی بسیاری از معلمان می شود خوشبختانه عدم وفاق در زمینه خاص بیش از آنکه نمودی از شرارت ذاتی باشد، به طور ساده یک صفت مطلوب شناخته می شود این شناخت اولین گام معلم یا مربی در جهت حفظ این منبع خلاقیت محسوب می شود.
اما این نگرانی کاملاً از بین نمی رود، زیرا خلاق بالقوه در مدرسه به دفعات عدیده ناموفق است و نیز خلاقان بالقوه افرادی مستقل، روشنفکر، زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضی اوقات غیر اجتماعی اند. آنان از دروس حفظی و گوش دادنی عادی لذت نمی برند. دانش آموز خلاق تفکری تحلیل گر، بارور و سازنده دارد. او می تواند ذهن خود را روی یک چیز متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت امر با آفریدن تصویر کاملاً واضح و قابل درک در ذهن روشن شود و در نهایت مسئله حل گردد.
ارتباط خلاقیت و هوش برخی معتقدند که بین آزمون های هوش و آزمون های خلاقیت از لحاظ توانایی مورد اندازه گیری هم پوشی زیادی وجود دارد و در کل جمعیت بین نمره های آزمون هوش و آزمون های خلاقیت همبستگی مثبت دیده می شود.
البته برخی دیگر معتقدند همبستگی بین آزمون های خلاقیت و هوش بسیار پایین است. بنابراین از روی نمرات هوش کودکان نمی توان میزان خلاقیت آنها را پیش بینی کرد. به طور کلی چنین به نظر می رسد که آزمون های خلاقیت، دسته ای از ویژگی های ذهنی را می سنجند که آزمون های هوش قادر به اندازه گیری آنها نیستند. این وضعیت درباره رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز صادق است، بدین معنی که بین نمرات آزمون های خلاقیت و نمرات آزمون های پیشرفت تحصیلی نیز ضریب همبستگی بالایی به دست نیامده است، اما با وجود همبستگی ناچیز بین نمرات آزمون های هوش و پیشرفت تحصیلی نباید انتظار داشت که افراد خلاق را در میان افراد دارای هوش پایین یافت.
والدچ و رانکو ضمن تأیید این مطالب اظهار می دارند که داشتن حداقلی از هوش، برای خلاقیت ضروری به نظر می رسد. بررسی های انجام شده نشان می دهد افراد ، با هوش بالاتر از حد متوسط معمولاً در آزمون های خلاقیت نمره های بالایی می گیرند. البته از سطح هوشی معینی به بالا (مثلاً بالاتر از ۱۲۰) رابطه بسیار ناچیزی بین هوش و نمره ها خلاقیت دیده می شود.
چه بسیار کودکانی با هوش بهره هایی بسیار بالا، در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار پایینی دارند و از سوی دیگر کودکانی که از لحاظ هوش مختصری بالاتر از حد متوسط هستند، اما در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار بالایی به دست می آوردند. نتیجه اینکه گرچه خلاقیت بسیار پیچیده است، ولی انجام یک عمل خلاق یا کارهای برجسته و فوق العاده صرفاً نتیجه ضریب هوشی بیشتر و بالاتر نیست.
حال این پرسش پیش می آید که هوش و خلاقیت، دو مفهوم مترادف یا دو خصوصیت کاملاً متفاوتند؟
روان شناسان برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحلیل عوامل یا الگوهایی از ساخت توانایی ذهنی انسان به دست آورده اند که از جمله آنها الگوی اسپیرمن، ورئون، ترستون و گیلفورد است.
در الگوی اسپیرمن و ورئون، خلاقیت یکی از عوامل گروهی کوچک و محدود است که در سطح استعداد عددی یا مکانیکی به شمار می آید، ولی گیلفورد با کنار گذاشتن مفهوم هوش عمومی، خلاقیت را یکی از ۵ عمل اصلی ذهن می داند و از آن تحت عنوان تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا سخن می گوید. آزمایشات والاج و آندرسون و کروبلی نشان داده است که افراد خلاق طبقات ادراکی گسترده تری از محیط می گیرند و در واقع می توان گفت که گسترش طبقه ادراکی یکی از مشخصات بارز افراد خلاق است.
حذف یا سانسور شناختی در فرد خلاق کمتر صورت می گیرد و از سویی توجه گسترده او به محیط سبب می شود که در آن واحد، با عناصر متعددی سر و کار داشته باشد و به اشتباه کردن و تجدید نظر در رفتار عادت کند. در نتیجه نسبت به دیگران انعطاف پذیری ذهنی بیشتری دارد. دل به دریا می زند و راه حل های گوناگون را می آزماید. مک کینون بر مبنای چند معیار مختلف خصوصیات فردی گروه برجسته ای از نویسندگان ریاضی دانان و … را بررسی کرد.
نتایج تحقیقات او نشان می دهد که هر گروه از این افراد خلاق، از هوش بسیار بالایی برخوردارند و قدرت تخیل قوی دارند، فرد گرا، مستقل و خودپرورند. از ذوق و احساس هنری بهره مندند، بر رفتار خود تسلط دارند و پیشرفت فردی و استقلال را به پیشرفت از طریق همرنگی با دیگران ترجیح می دهند و به آسانی می توانند از فرآیندهای فکری ثانویه (تفکر منطقی) به فرآیندی فکری ابتدایی وارد شوند.
خانواده و خلاقیت بدون شک خانواده مهم ترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است. فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند.
هرچند شواهد کامل نیست، اما برخی تحقیقات نشان می دهد که والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی کمتری نشان می دهند، کودکان خود را آن گونه که هستند، قبول دارند و آنها را به کنجکاوی درباره اشیاء و امور تشویق می کنند و کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت نظر دارند و پی گیری می کنند.
لذا شایسته است والدین تا آنجا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورند و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا شوند و هنگام شکست، به جای سرزنش راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند، تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها، راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند، چرا که چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.
مدرسه و خلاقیت کودکان
علاوه بر خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیت های کودکان دارد. سن ورود به مدرسه سن بسیار حساس و بحرانی در ارتباط با خلاقیت های ذهنی است. عواملی چون تکالیف درسی، تأکید بر محفوظات، اجرای برنامه های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از کودکان، عدم توجه به تفاوت های فردی، عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد. برای این که مدرسه بیشترین نقش را در پرورش و خلاقیت کودکان داشته باشد، روان شناسان پیشنهاد کرده اند که در مدارس مسائلی را که به یاد گیرندگان ارائه داده می شود طبقه بندی کنید و دستاوردهای خلاق یاد گیرندگان را مورد تشویق قرار دهید. همچنین مدارس نباید تجارب انسانها و کودکان و نوجوانان را به موارد بخصوصی محدود کنند و نسبت به اختلافات فردی یاد گیرندگان با احترام برخورد کنند و در پرورش استعدادهای ویژه آنان بکوشند
افراد خلاق
آشنایی
• افراد خلاق اغلب با آب وتاب حرف می زنند.
• جزییات را میگویند و رفتارهایشان را به نمایش میگذارند.
• میخواهند مطرح شوند.
• دنبال سوژه میگردند تا برنامه ریزی بکنند.
خصوصیات افراد خلاق
• دقت و توجه شدید در گوش دادن ، مشاهده کردن یا انجام دادن کاری
• استفاده از قیاس در صحبت کردن
• ابراز هیجان در اثر یک اکتشاف
• عادت به پرسیدن سوال و آزمودن نتایج
• یادگیری از روی ابتکار شخصی
• عادت به گلچین و وارسی منابع مختلف (کتاب، تلویزیون، سوال از استاد، رایانه و…)
• صداقت و میل شدید به اطلاع یافتن از امور
• طرح سوالات عجیب و غیر معمول بالاتر از سطح علمی و سن دانش آموزان
• نگاه کردن با دقت به اشیا
• اشتیاق در صحبت کردن در مورد کشفیات دیگران
• مستقل عمل کردن و حس استقلال طلبی بالا
• شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی
• ادامه کار بعد از تمام شدن وقت (نقاشی کردن بعد از زنگ تفریح ، گوش دادن به موسیقی و …)
• دقت نظر فوقالعاده و الگو برداری در نگاهها
• استفاده از نظرات و اشیا برای دستیابی به یک هدفی معین
• پی بردن به روابط در اموری که به ظاهر از هم بیارتباطند.
• طرح رابطهها مانند اینکه وقتی برف آب میشود رنگ سفید آن کجا میرود.
• میل به اطلاع یابی و کشف احتمالات
• علاقه مندی به چیستان و معماها و یافتن پاسخشان
• فکر کردن به چیزی که در تلویزیون ، رایانه و سایر رسانهها نشان داده میشود.
• استفاده از اکتشاف یا تجربه
• بررسی و مطالعه الگوهای اختراعی دانشمندان
• مطالعه خاطرات و سخنان دانشمندان و بزرگان
• معاشرت و صحبت با بزرگان و دبیران و احساس لذت از این صحبتها
• دست کاری روابط ریاضی برای ایجاد رابطه جدید
نگاهی نوین به
تفکر برای مدیران و سرپرستان و گامهای برنده شدن
به یاد داشته باشید که همواره کسانی که مشتاق فریب دادن شما هستند میخواهند به واسطه شما به چیزی دست پیدا کنند: پول شما، رنگ شما، حمایت شما، وقت شما، روح و روان شما و چیزهای دیگر؛ آنچه مسلم است اینکه بالاخره از شما چیزی میخواهند! اما لازمه اینکه به هدفشان برسند این است که شما از هدفشان اطلاع نداشته باشید همیشه باید چیزهایی (غالباً چیزهای زیادی(را مخفی کنند. به هر حال هدفشان این نیست که شواهد صحیح و استدلال درست ارائه کنند. آنها در واقع به شعور ما نیز توهینمیکنند زیرا میانگارند که ترفندهای فریبکارانه بر ما تأثیر میگذارند و ما از عقل و بینش کافی برای پی بردن به ماهیت واقعی کار آنها بی بهرهایم
هدف شما باید این باشد که مغالطهها را از جهت ماهیت و کارکردشان تشخیص دهید: ترفندهایی کثیف در دست کسانی که میخواهند به منفعتی دست یابند. بنابراین مغالطه ها در واقع حیله هایی هستند برای دست یابی به نفوذ و منفعت و سلطه بر جامعه برده وار . وقتی که کاربرد این مغالطهها را در نزد خودتان و دیگران بشناسید بهتر میتوانید جلوی تاثیرگذاری شان را بگیرید.
مهمترین دلیل نیاز خلاقیت نوآوری بروز مشکل است مشکل شیوه عقلایی خلاقانه مشکل میسر است برای ظهور ذهنیت خلاق باید تعریف دقیقی مشکل ارائه گردد همچنین زمینه خلاقیت نوآوری بهره وری پارس مدیرافزایش خلاقیت سازمانها میتواند ارتقای کمیت کیفیت خدمات کاهش هزینه جلوگیری اتلاف منابع کاهش بوروکراسی باتبع افزایش کارآیی بهره وری ایجاد انگیزش رضایت شغلی کارکنان منجر گردد بهره جویی متون خلاقیت نوآوری سازمان های آموزشی توجه آنکه ستاده های بخشی نهاده های اثر بخش دیگر رویکردهای نوین اجرایی خلاقیت نوآوری .
سازمان شانا دسامبر خلاقیت نوآوری لازمه پیش درآمد توسعه پیشرفت تعالی سازمـان بوده آگاهی فنون تکنیکهای ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران سایر کارکنان ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق کتاب «شش کلاه تفکر» روش خلاقانه ارائه میکند طریق میکوشد نشست افراد دور یکدیگر اقدامی ثمربخش و دانلود فیلم آموزشی افزایش خلاقیت نوآوری سازمان نوین پندارلیست دانلودهاآموزش مجازی چند رسانه ایمدیریت روانشناسیدانلود فیلم آموزشی افزایش خلاقیت نوآوری سازمان زیرنویس فارسیافزایش خلاقیت سازمان خلاقیت فردی، گروهی سازمانی اهمیت زیادی برخوردار است بهمین دلیل است .
مطالعات بسیاری این زمینه انجام کتاب ها، مقالات ویدئوهای آموزشی متعددی این تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی مقاله مارس مقاله مقاله تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی دانلود پاورپوینت فصل سوم کتاب مبانی سازمان مدیریت رضائیان موضوع خلاقیت نوآوری، قالب اسلاید، قابل ویرایش، شامل تعریف خلاقیت ارتباط خلاقیت برنامه ریزی کتاب خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی مارس دانلود تحقیق مورد خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی، قالب صفحه، قابل ویرایش، شامل مقدمه نقش اهمیت خلاقیت نوآوری توان جنبه کلی، فردی سازمانی شرح زیر مورد بررسی .
داد نقش معلمان رشد خلاقیت دانش آموزان نگرش معلم نقش الگویی معلم شیوه های ارزش یابی معلم علاقه به تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی ماه دانلود مارس تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی جدید دانلود کتاب پیرامون تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی فرمت جدید تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی جدید جدید جدید عرضه مستقیم تحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی این وبسایتتحقیق خلاقیت نوآوری سازمان آموزشی جدید دیـدگـاهـی کـه نوآوری بیشتر امر روان شناختی مربوط میزان هوش استعدادهای فردی تلقی نموده است بنابراین .
سازمان استفاده امکانات آموزشی سـیستم پاداش تقویت کننده های مثبت برای پرورش استعدادها خلاقیت افراد هوش استعداد توصیه نماید دیـدگـاه اجتماعی خلاقیت نوآوری سازمانی بیشتری منابع و فرصتهای نوآوری
نوآوری میتواند از منابع گوناگون سرچشمه بگیرد. فرصتهای نوآوری میتواند در داخل یک شرکت یا صنعت و یا در خارج شرکت و در محیط اجتماعی باشد.
در داخل شرکت و یا صنعت، چهار حوزه فرصت وجود دارد:
1- وقایع غیر منتظره: سادهترین و سهلترین منبع هستند.
2- عدم تجانس یا هماهنگی در منطق یا آهنگ یک فرآیند.
3- نیازهای نناشی از کار
4- تغییرات در صنایع و بازار
فرصتهای خارجی و در محیط علمی و اجتماعی:
1- تغییرات جمعیت شناختی: شرکتهای نوآور، تغییرات ویژگیهای جمعیت شناختی که در برنامهریزی خود به حساب میآورند.
2- تغییر در ادراک: مدیران به جای دیدن پیشرفتهای سازمان به کمبود ها و نارساییهای آن توجه میکنند.
3- دانش جدید: به طور مثال استفاده از کامپیوتر برای ایجاد نوآوری
مدلهای نوآوری سازمانی
1- مدل فشار تکنولوژی: بیشتر بر اساس فلسفه «تولید گرایی» شکل گرفته است. بدین معنی که هر چه تولید کنیم میتوانیم بفروشیم.
2- مدل جذب بازار: براساس فلسفه بازار گرایی شکل گرفته است در این مدل ابتدا نیاز، شناخته میشود و بعد از بازاریابی به طراحی و ساخت محصول توجه میشود.
3- مدل یکپارچه: مدل جذب بازار و فشار تکنولوژی را با سایر امکانات و ظرفیتهای سازمان یکپارچه و سازگار میکند.
تفاوت نوآوری، اختراع و تغییر
کنن بیان میکند که :«تغییر، ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری ایجاد ایدههایی است که برای سازمان جدید است. از این رو تمام نوآوریها میتوانند منعکس کنندهی یک تغییر باشند؛ در حالی که همهی تغییرها لزوماً نوآوری نیستند. تغییر نتیجهای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است.»
رابطهی خلاقیت، نوآوری و تغییر
خلاقیت اشاره به آوردن چیزی به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر پیدا کردن چیزهای جدید است؛ هر چند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوریع هر ایده جدیدی است که دربرگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند میگردد، که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت یا ملت و جهان باشد. این نوآوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان یا ایدههای جدید منجر میشود(خداداد حسینی، 1378).
تفاوت کشف، اختراع و نوآوری:
کشف، یعنی پیدا کردن چیزی که از قبل وجود دارد اما از وجود آن اطلاعی درست نیست یا ناشناخته است. اما اختراع کشف نیست زیرا چیزی که اختراع میشود هرگز وجود نداشته است. نوآوری یعنی تکمیل یک اختراع، افزودن به آن یا استفاده ی جدید از آن. نوآوری همچنین میتواند گسترش یک اختراع یا کاربرد آن در یک زمینهی کاملاً متفاوت باشد.
نوآوری و بهرهوری
استفاده ی بهینه از امکانات و منابع بویژه استفادهی موثر و کارآمد از نیروی انسانی به همراه خلاقیت و نوآوری است که بهرهوری بالاتر و بیشتر را فراهم میآورد. بهرهوری و خلاقیت لازم و ملزوم یکدیگرند.
مدیریت نوآوری
مدیریت نوآوری یعنی فرآیند تصمیم گیری، اجرا و اشاعهی پروژهی نوآوری
الف)تصمیم گیری: سطح تصمیم گیری بیشتر با استراتژی های نوآوری در ارتباط است. استراتژیهای نوآوری را میتوان در اصل به عنوان مجموعه پاسخ هایی در نظر گرفت که به پرسشهای چه موقع، چه چیز، چگونه و با چه کسی به نوآوری پرداخت داده میشود.
ب)اجرا: اجرای نوآوری در سازمان با سازماندهی نوآوری در ارتباط است. سازماندهی نوآوری نیز به متغیرهایی چون نحوه کنترل و تشویق نوآوری، انعطاف پذیری سازمان، ارتباط بین تحقیق و توسعه و بازاریابی و متغیرهای اجرای پروژهی نوآویر اشاره دارد.
ج)اشاعه نوآوری: اشاعه فرآیندی است که به واسطه ی آن نوآوری به تدریج به اعضای سیستم اجتماعی معرفی و ارائه میشود
استراتژیهای نوآوری(Innovation Strategies)
1- استراتژی تهاجمی: افراد و سازمانهایی از این روش استفاده میکنند که علاقه مندند از طریق نوآوری های انقلابی و ارائه کالاهای جدید قبل از رقبا که عمدتاً حاصل تلاش واحدهای تحقیق و توسعه بزرگ و مجهزات در بازار رقابت کنند.
2- استراتژی رفاعی: فرد یا سازمانی که قصد دارد با استراتژی دفاعی نوآوری کند منتظر میماند تا سازمانهای پیشروی بازار کالاهای خود را معرفی کنند و آنها پس از رفع اشکالات، اشتباهات و نواقص آنها کالای خود را به بازار معرفی مینمایند.
3- استراتژی وابسته: سازمانها محصولات جدیدی نمیسازند؛ مگر بر حسب سفارش مشتری
4- استراتژی تقلیدی: نوآوری دیگران را با قیمت ارزانتر تقلید و عرضه میکنند.
5- استراتژی سنتی: مطلوب سازمانهایی است که علاقهای به تغییر و تحول ندارند، مگر جهت کاهش هزینهها
6- استراتژی فرصت گرایانه: در جست و جوی نیازهای بازار خاصی هستند که با حل آنها بتوانند فرصتی را خلق کنند.
مدیریت استراتژیک نوآوری
در مدیریت استراتژیک، نوآوری نیازمند شناسایی عمده فرصتهای بدیعی است که فرآوری موسسه است. لذا یک انتخاب استراتژیک، وسیلهای است که از طریق آن، منابع نوآوری به واقعیت های تجاری رقابت در بازار و قابل بقا تبدیل میشود و در نهایت به بهرهوری بالاتر و بیشتر موسسه منجر یمگردد موفقیت استراتژیک نوآوری، به ابزاری که نوآوری را به انجام میرساند بستگی دارد، استراتژیها را افراد و سازمانها به انجام میرسانند.
44 ترفند کثیف و خباثت آمیز برای برنده شدن در بحثها عبارتند از:
1. اگر طرف مقابل شما را متهم به چیزی کرد، شما نیز همان اتهام ( یا بدتر از آن) را به او وارد کنید
2. طرف مقابل را متهم کنید که دارد رویههای نادرست پایه گذاری میکند؛ رویههایی که به فاجعه میانجامد
3. به آتوریته ها متوسل شوید
4. به تجربه متوسل شوید
5. به ترس متوسل شوید
6. به دلسوزی (همدلی) متوسل شوید
7. به هیجانهای عوامانه متوسل شوید
8. به سنت متوسل شوید
9. قیافهٔ حق به جانب بگیرید
10. به شخص حمله کنید (نه به استدلال)
11. مصادره به مطلوب کنید
12. کمال طلبی کنید (خواهان تحقق شرطهای ناممکن شوید)
13. دوراهی کاذب ایجاد کنید (یا این یا آن)
14. برای پشتیبانی دیدگاهتان، از تمثیل و استعاره استفاده کنید
15. نتیجه گیریهای طرف مقابل را زیر سؤال ببرید
16. بدگمانی ایجاد کنید: تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها
17. از حریفتان پهلوان پنبه بسازید
18. ناسازگاریها را انکار یا از آنها دفاع کنید
19. خودتان را پاک و رقیب را پلید جلوه دهید
20. با ظرافت از پرسشها طفره بروید
21. چاپلوسیِ مخاطب را بکنید
22. دور حرفتان حفاظ بکشید
23. شواهد را نادیده بگیرید
24. موضوع اصلی را نادیده بگیرید
25. به شواهدی که مدّعای شما را تضعیف میکنند حمله کنید
26. با صدای بلند بر نکتههای کم اهمیت تأکید کنید
27. از استدلال «دنیای خشن» استفاده کنید
28. دست به تعمیمهای فراگیر و خیره کننده بزنید
29. ناسازگاریهای دیدگاه طرف مقابل را بزرگ کنید
30. طرف مقابل را به سخره بگیرید
31. موضوع را بیش از حد ساده کنید
32. فقط مخالفت کنید
33. تاریخ را هر طور که میخواهید بازنویسی کنید
34. در پیِ منافع شخصی و گروهیتان باشید
35. زمینهٔ بحث را عوض کنید
36. بار اثبات را بر دوش طرف مقابل بیندازید
37. از «پیچش» غفلت نکنید!
38. کلی گویی کنید
39. از گفتار دوگانه استفاده کنید
40. دروغ بزرگ بگویید
41. با واژهها و نمادهای انتزاعی به گونهای برخورد کنید که گویی اشیای واقعیاند
42. نعل وارونه بزنید
43. آمار پراکنی کنید
44. از معیارهای دوگانه استفاده کنید.
تفکر نامطمئن
چطور در شرایط عدم قطعیت، تصمیمات هوشمندانهتری بگیریم
نوشته آنی دوک
کتاب تفکر نامطمئن با درک این نکته آغاز میشود که دقیقاً دو چیز زندگی ما را تعیین میکند: کیفیت تصمیمات و شانس.
عنوان اصلی این کتاب How to Decide: Simple Tools for Making Better Choices و نوشته آنی دوک Annie Duke است.
کتاب میگوید که زندگی یک بزی شطرنج نیست و بیشتر شبیه پوکر است و بنابراین گرفتن تصمیمات در آن حتی از شطرنج هم دشوارتر است. ما باید بگیریم بین کیفیت تصمیمات و شانس تفاوت قائل شویم و این مهارت همان چیزی است که اساس تفکر نامطمئن را شکل میدهد.
خبر خوب اینکه میتوانیم برنامهها و راهبردهایی عملی پیدا کنیم تا با وجود شرایط عدم اطمینان، تصمیمات بهتری بگیریم.
این کتاب کمک میکند با شناسایی و غلبه بر سوگیریهای شناختی، قدرت تصمیمگیریتان را بهبود دهید. همچنین با مطالعۀ آن میتوانید در تفکیک کیفیت نتایج از کیفیت تصمیمگیری بهتر عمل کنید، قدرت جملۀ جادوییِ «مطمئن نیستم» را کشف کنید و تصمیمات عجولانۀ کمتری بگیرید.
تفکر نامطمئن:
چطور در شرایط عدم قطعیت، تصمیمات هوشمندانهتری بگیریم
لحظهای درنگ کرده و به بهترین تصمیم خود در سال گذشته فکر کنید. حالا برای چند لحظه بدترین تصمیم خود را تصور کنید.
حاضرم شرط ببندم بهترین تصمیم شما تصمیمی بوده که یک نتیجه خوب به دنبال داشته، و همچنین از بدترین تصمیمتان نتیجه بدی حاصل شده.
اما نتیجه گرایی ممکن است همه ما را گمراه کند. ترسیم رابطهای تنگاتنگ میان نتایج و کیفیت تصمیمگیری بر تصمیمات هر روزه ما تأثیر میگذارد و به طور بالقوه پیامدهای فاجعه بار و گستردهای خواهد داشت.
نمونههای غیرقابل انکاری وجود دارند که نشان میدهند رابطه بین تصمیمات و نتایج همبستگی چندانی ندارد. هیچ فرد هوشیاری فکر نمیکند سالم رسیدن به خانه بعد از رانندگی در حالت مستی، نشان دهنده یک تصمیم خوب با توانایی بالا در رانندگی باشد. تغییر تصمیمات بعدی خود بر مبنای نتیجهای شانسی، خطرناک و غیرمعقول است (مگر این که وقتی مستید، بهانه بیاورید و آشکارا خود را گمراه کنید. )
مغز ما برای عقلانیت ساخته نشده
مغز ما برای ایجاد اطمینان و نظم تکامل یافته است. ما با این ایده که شانس در زندگیمان نقش به سزایی دارد، خیلی موافق نیستیم؛ وجود شانس را تشخیص میدهیم، اما در برابر این ایده مقاومت میکنیم که علی رغم بهترین تلاشها ممکن است همه چیز آن طور که میخواهیم پیش نرود.
دوست داریم این طور تصور کنیم که دنیا مکانی منظم است؛ جایی که اتفاقات تصادفی منجر به خرابی و ویرانی نمیشود و همه چیز کاملا قابل پیش بینی است. ما طوری تکامل یافتهایم که جهان را این گونه ببینیم. برقراری نظم در میان انبوه هرج ومرجها برای بقای ما ضروری بوده است.
وقتی نیاکان ما صدای خش خش برگها را میشنیدند و ناگهان سروکله یک شیر پیدا میشد، بین صدای خش خش و شیرها در ذهن خود ارتباطی ایجاد میکردند که ممکن بود در موقعیتهای بعدی جانشان را نجات بدهد. درواقع، یافتن ارتباطات قابل پیش بینی دلیل زنده ماندن و بقای گونه بشر بوده است.
مایکل شریرا، نویسنده علمی، مورخ و منتقد در کتاب خود با عنوان «مغز معتقد» توضیح میدهد چرا ما از نظر تاریخی (و ماقبل تاریخی) دنبال کشف ارتباط هستیم، حتی اگر این ارتباطها مشکوک یا نادرست باشند.
تفسیر نادرست خش خش ناشی از باد به عنوان آمدن شیر را خطای نوع اول یا مثبت کاذب مینامند. عواقب چنین خطایی بسیار کم اهمیتتر از پیامدهای خطای نوع دوم یا منفی کاذب بود. منفی کاذب میتوانست کشنده باشد: اگر نیاکان ما صدای خش خش برگها را میشنیدند و همواره فکر میکردند این صدا به خاطر وزش باد است، شیر همه آنها را خورده بود و ما الان اینجا نبودیم.
جست وجوی قطعیت کمک کرد تا تمام این مدت بتوانیم زنده بمانیم، اما چنین چیزی میتواند تصمیمات ما در دنیای عدم قطعیت را نابود کند.
وقتی مسیر معکوس را طی میکنیم و از نتایج به تصمیمات میرسیم تا ببینیم چرا چنین نتایجی اتفاق افتادند، گرفتار انواع تلههای شناختی میشویم.
مارکوسه -روانشناس- در کتاب خود با عنوان مغز انسان: شاهکار سرهمبندی تکامل» که در سال ۲۰۰۸ چاپ شد، مینویسد: «تفکر را میتوان به دو جریان تقسیم کرد: یک تفکر سریع، خودکار و تا حد زیادی ناخودآگاه، و دیگری کند، آگاهانه و خردمندانه. »
اولین سیستم سیستم انعکاسی به نظر میرسد کار خود را به سرعت و به طور خودکار با یا بدون آگاهی ما انجام میدهد. » سیستم دوم سیستم آگاهانه … تأمل میکند، درنظر میگیرد، واقعیتها را کنکاش میکند. »
تفاوت بین این دو سیستم چیزی فراتر از برچسب هاست. پردازش خودکار از قسمتهای تکاملی قدیمیتر مغز ازجمله مخچه، غدههای قاعدهای و آمیگدال بادامه) نشئت میگیرد. عملکرد ذهن آگاهانه ما از قشر پیش پیشانی ناشی میشود.
کالین گمررا، استاد اقتصاد رفتاری در مؤسسه فناوری کالیفرنیا، سخنران و محقق برجسته در دو حوزه نظریه بازی و علوم اعصاب، برایم توضیح داد که ما از سر بیاطلاعی تصور میکنیم میتوانیم از ذهن آگاهانه خود در روند تصمیمگیری بیشتر کار بکشیم. «ما این لایه نازک از قشر پیش پیشانی را داریم که درست برایمان ساخته شده و بالای مغز قرار گرفته است. دستیابی به این لایه نازک و کوچک برای کنترل بیشتر عملا غیرواقعی است. » قشر پیش پیشانی، بیشتر تصمیماتی را که هر روز میگیریم کنترل نمیکند. اساسا نمیتوانیم از آن لایه منحصر به فرد و نازک قشر پیش پیشانی بهره ببیشتری ببریم.
هر دو ذهن آگاهانه و انعکاسی برای بقا و پیشرفت ما ضروریاند. تصمیمات بزرگ درباره آنچه میخواهیم انجام شود، به عهده ذهن آگاهانه است. با این حال، بیشتر تصمیماتی که در مسیر دستیابی به آن اهداف اتخاذ میکنیم، در ذهن انعکاسی صورت میگیرد. بیشتر کارهای روزانهمان در بخش پردازش خودکار انجام میشود.
هدف ما این است که ذهن انعکاسی خود را به گونهای به کار بگیریم که در جهت رسیدن به مقاصد مهم ذهن آگاهانه عمل کند.
دکتر استرنج لاو
جای تعجب ندارد که بیشتر افراد نام جان فون نویمان را نشنیده باشند. فون نویمان قهرمان من و هرکس دیگری است که مصمم به گرفتن تصمیمات بهتر است. او سهم زیادی در پیشبرد علم تصمیمگیری داشت. با این حال، تلاشهای او در این حوزه فقط به اندازه یک پاورقی در کتاب زندگی کوتاهش به عنوان یکی از بزرگترین اندیشمندان تاریخ تفکر علمی بود.
پس از یک دوره بیست ساله که به طور عملی به پیش برد هر شاخهای از علم ریاضیات کمک کرد، در ده سال آخر زندگی خود این اقدامات را انجام داد:
ایفای نقش اساسی در پروژه منهتن، پیشگامی در تدوین اساس فیزیکی بمب هیدروژنی، توسعه اولین رایانهها، طراحی یک روش بهینه برای مسیریابی بمب افکنها و انتخاب اهداف در پایان جنگ جهانی دوم، بنیانگذاری مفهوم نابودی حتمی طرفین (MAD)، اصل ژئوپلیتیکی حاکم بر بقا در طول جنگ سرد.
جان فون نویمان
اما علی رغم همه موفقیتهایش در عرصه علمی، در فرهنگ عامه این باور وجود دارد که فون نویمان همان شخصیت فیلم کمدی استنلی کوبریک یعنی دکتر استرنج لاو است: نابغهای با لهجه غلیظ که روی صندلی چرخدار نشسته و استراتژی او برای اتکا به نظربه نابودی حتمی طرفین با اقدام خودسرانه یک ژنرال روان پریش ارتش به بیراهه میرود.
ماجرا از این قرار است: ژنرالی دیوانه یک بمب افکن را به مأموریتی غیرمجاز میفرستد که ممکن است موجب شلیک خودکار همه سلاحهای هستهای آمریکا و شوروی شود.
جان فون نویمان علاوه بر همه کارهایی که انجام داد، پدر نظریه بازی نیز هست. او پس از پایان کار رسمی خود در پروژه منهتن، با اسکار مورگنشترن برای تدوین نظریه بازی و رفتار اقتصادی در سال ۱۹۴۴ همکاری کرد.
نظریه بازی انقلابی در اقتصاد ایجاد کرد؛ دست کم یازده برنده جایزه نوبل اقتصاد روی نظریه بازی و پیامدهای تصمیمگیری آن کار کردهاند؛ از جمله این دانشمندان میتوان به جان نش (یکی از شاگردان فون نویمان) اشاره کرد که داستان زندگیاش در فیلم ذهن زیبا روایت شده است. این فیلم برنده جایزه اسکار شد.
نظریه بازی کاربردهای گستردهای در خارج از حیطه اقتصاد دارد؛ این نظریه در علوم رفتاری ( ازجمله روانشناسی و جامعهشناسی) و همچنین علوم سیاسی، تحقیقات زیست پزشکی، کسب وکار و زمینههای متعدد دیگر کاربرد دارد.
نکته مهمی که در ارتباط با این کتاب وجود دارد این است که جان فون نویمان نظریه بازی را بر اساس نسخهای اولیه از بازی پوکر ارائه کرده است.
پوکر در مقابل شطرنج
ژاکوب برونوفسکی در کتاب «عروج انسان» در این باره میگوید که چطور فون نویمان داخل تاکسی در لندن نظریه بازی را برایش توصیف کرد.
برونوفسکی پاسخ فون نویمان را این طور نقل میکند: «او گفت: نه، نه. شطرنج یک بازی نیست. شطرنج نوع کاملا مشخصی از محاسبه است. ممکن است نتوانید راه درست را تشخیص دهید، اما به لحاظ نظری باید راه حلی وجود داشته باشد؛ یک روش درست در هر موقعیت از بازی. اما بازیهای واقعی به هیچ وجه این طور نیستند. زندگی واقعی هم اینطور نیست. زندگی واقعی بلوف زدن دارد؛ کمی تاکتیکهای فریب چاشنی زندگی واقعی است. در زندگی واقعی از خود میپرسید دیگری فکر میکند نیت من چیست. منظور من از بازی در این نظریه همین است. »
تصمیماتی که در زندگیمان میگیریم (از کسب وکار و پس انداز و هزینه گرفته تا انتخابهای مرتبط با سلامتی و سبک زندگی، تربیت فرزندان و روابط عاطفی) به راحتی در قالب تعریف فون نویمان از بازیهای واقعی میگنجد.
در این تصمیمات مقادیری از عدم اطمینان، ریسک و فریب گاه و بیگاه وجود دارد. مشکل وقتی به وجود میآید که فکر میکنیم تصمیمات زندگیمان مثل تصمیمات بازی شطرنج است.
تصمیمگیریهایمان به علاوه شانس است. در شطرنج تأثیر شانس خیلی محدود و کم است؛ بنابراین به راحتی میتوان نتیجه بازی را نشان دهنده کیفیت تصمیمات دانست. چنین چیزی بازیکنان شطرنج را بیش از پیش به منطق و عقلانیتگره میزند.
اما زندگی بیشتر شبیه پوکر است؛ جایی که همه این عدم قطعیتها ما را به سمتی میبرد که خود را فریب دهیم و دادهها را غلط تفسیر کنیم. پوکر این فرصت را به ما میدهد تا اشتباهاتی انجام دهیم و هرگز متوجه این اشتباهات نشویم؛ زیرا به هرحال برنده میشویم و دنبال آنها نمیرویم. در عین حال، این احتمال هم وجود دارد که همه چیز را به بهترین نحو انجام دهیم و درنهایت ببازیم و فکر کنیم یک جای کار را اشتباه کردهایم
رفرنس علمی این کارگاه آموزشی
کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق
کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق شیوه به قلم جان ادر صحیح تفکر را به مخاطب میآموزد و اجزای آن را به طور دقیق مورد بررسی قرار میدهد. به اعتقاد نویسنده برای آنکه تفکری کاربردی داشته باشیم باید سه عنصر تصمیمگیری، حل مساله و تفکر خلاق را به خوبی بشناسیم. تنها زمانی میتوان به مدیر یا رهبر خلاق تبدیل شد که مشکلات را به شیوهای بهینه حل کرد.
کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق اثر جان ادر
کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق با عنوان اصلی «Decision Making and Problem Solving» برای اولین بار در سال 1997 منتشر شد. این کتاب دارای 7 فصل است. در فصل اول با عملکرد ذهن و نقش مغز در تفکر خلاق آشنا میشویم. فصل دوم به مهارت تصمیمگیری اختصاص دارد و مراحل تصمیمگیری موثر را معرفی میکند. فصل سوم به اهمیت به اشتراک گذاشتن تصمیمگیری پرداخته و سه حلقهی نیاز به انجام کار، نیاز به حفظ تیم و نیازهای فردی و تعامل این سه مفهوم با یکدیگر را مورد بررسی قرار داده است.
فصل چهارم به حل مسئله اشاره دارد و استراتژیهای کلیدی آن را مطرح میکند. فصل پنجم توانایی مشکل گشایی گروهی را مطرح میکند و فصل ششم به خواننده میآموزد چگونه نگاهی عمیقتر نسبت به مسائل داشته باشد. نویسنده در فصل هفتم مهارتهای فکری را زیر ذرهبین قرار داده است و معتقد است برای آنکه در این مسیر حرکت کنید باید عملگرا باشید.با مطالعه این کتاب میآموزید چگونه ذهن خود را مانند عضلات درنظر بگیرید و با تمرین، مهارتهای فکری خود را شکل دهید و در راستای قویتر شدن آن قدم بردارید.
مروری بر فصلهای کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق
مقدمه
فصل اول: فعالیت ذهنی
فصل دوم: هنر تصمیمگیری موثر
فصل سوم: در میان گذاشتن تصمیم با دیگران
فصل چهارم: استراتژیهای کلیدی حل مسئله
فصل پنجم:چگونه ایدههای جدید خلق کنیم؟
فصل ششم: تفکر خارج از جعبه
فصل هفتم: گسترش مهارتهای فکری
نمونه سوالات در بیمارستان فیاض بخش
جان ادر نویسندهی کتاب آموزش مهارتهای تفکر خلاق
جان ادر نویسنده و ایده پرداز در حوزه مدیریت فکری و عملی متولد سال 1943 است. او در بحث مدیریت و گسترش مهارت های مدیربت شهرتی جهانی دارد و تاکنون بیش از 30 عنوان کتاب در این حوزه تالیف کرده است. جان ادر تحصیلاتش را در مدرسه ی سن گذراند و برای اتمیل تحصیلات به دانشگاه آکسفورد رفت. او برای مربی ارشد تاریخ نظامی و همچنین مشاور تربیت مدیران و رهبران در آکادمی نظامی سلطنتی در ساندهورست شد. سپس معاونت شرکت بزرگ «جامعه صنعتی» را پذیرفت. جان ادر یکی از کسانی است که در تشکیل اولین مرکز «مطالعات مدیریت و رهبری» در دانشگاه نقش مهمی ایفا کرده است. ایشان در حال حاضر مشاور ملی و بین المللی در حوزهی توسعهی رهبری و مدیریت است. از آثار او میتوان به کتابهای «رئیس نه، مدیر آری»، «رهبر الهام بخش»، «چگونه رهبر پرورش دهیم؟» و «رهبری و انگیزه» اشاره کرد.
در جریان تصمیم گیری، یک رویکرد سنتی پنج مرحلهای وجود دارد که برای شما فوق العاده مفید است. البته این سخن بدان معنا نیست که شما باید کورکورانه در همهی موقعیت ها از آن پیروی کنید. این روش نتیجهی طبیعی تفکر است و در نتیجه فاقد چهارچوب مدون رسمیای است که شما مایلید آن را طی کنید.
امتیاز تصمیم آگاهانه این است که از اشتباهی پیش آید یا کاری بدون شناخت يا نیت انجام شود به سرعت میتوان از آن آگاهی پیدا کرد. این پنج مرحله را می توان مثل پنج نت موسیقی در نظر گرفت. این نتها باید در توالیهای خاصی نواخته شوند اما ذهن به طور پیوسته در حال حرکت است. نتها را میتوان در توالیهای متفاوت و آکوردهای ذهنی ترکیب کرد. هر چند تفکر یک فرآیند صددرصد دقیق و شخصی نیست: اما باید نظمی داشته باشد.
به یاد داشته باشید که ما دراين جا فقط در مورد تصمیمات بزرگ صحبت نمیکنیم؛ زیرا ادارهی زندگی و کسب و کار چیزی بیشتر ازیک تصمیم سرنوشت ساز است. در واقع، هیچ تصمیمی، هر چقدر هم بزرگ باشد. از بخش کوچکی از کل نتیجه، بزرگ تر نیست. بله. برخی از تصمیمات بسیار بزرگتر از دیگران هستند. البته تعداد بسیار زیادی از تصمیمات کوچک نتیجهای انباشتی دارند. وقتی به گذشته نگاه میکنیم معمولا میتوانیم چند تصمیم محوری را شناسایی کنیم اما این جریان تصمیمات کوچکتر در طول زمان است که با مهارت فرد اتخاذ و اجرا شده و بیش ترین نتیجه را داده است.
هدف را تعریف کنید:
آیا خود می دانید که تلاش می کنید تا به چه چیزی برسید؟ باید در مورد چیزی که میخواهید به آن برسید تا حد ممکن آگاهی داشته باشید. در غیر این صورت، کل فرآیند تصمیمگیری در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. یک ضرب المثل میگوید: «اگر ندانی مقصدت کدام ساحل است: باد در هر جهت بوزد برایت فرقی نخواهد کرد!» اگر در هدف خود تردید دارید، سعی کنید آن را یادداشت نمایید. در صورت امکان یک یا دو روز به آن فکر نکنید. بعد دوباره به آن یادداشت نگاهی بیندازید. ممکن است ناگهان پی ببرید که چگونه هدف خود را مشخصتر و متمرکزتر کنید.
کتاب تفکر خلاق اثر دیوید کاکس
در کتاب \”تفکر خلاق\” نوشته ی \”دیوید کاکس\” آمده است : خلاق بودن می تواند دشوار باشد و تلاش برای رسیدن به ایده های عالی تحت فشار ، می تواند ایده های بزرگ را تحت پوشش قرار دهد. کتاب \”تفکر خلاق\” به شما کمک می کند تا تکنیک های \”تفکر خلاق\” را برای هر آنچه لمس می کنید به کار ببرید؛ خواه رمانی باشد که به آن فکر می کنید یا ایده جدید کسب و کاری که در اختیار شما قرار گرفته . کتاب \”تفکرخلاق\” یک راهنمای عملی است که با تکنیک ها و نمونه هایی از روش های مختلف برای فکر کردن خلاقانه تهیه شده است .
این مجموعه طیف وسیعی از تکنیک ها را شامل می شود ، از جمله طوفان مغزی ، تفکر جانبی ، نقشه برداری از ذهن ، خلاصه نویسی ، ترسیم و … راه شما را برای دست یابی به ایده های عالی ، مراقبه و تجسم ، بازی های کلمات و زبان و تفکر واگرا باز می کند. جهان را به روشی متفاوت ببینید ، و بدانید که شما با الهامات خلاقانه احاطه شده اید و برخی از تمرینات تفکر جانبی را امتحان کنید و ذهن خود را به سمت یک روش جدید تفکر باز کنید و ایده های عالی را با استفاده از بازی ها تکنیک های \”تفکر خلاق\” کشف کنید .با استفاده از کلمات ، نقشه ها و داستان پردازی اجازه دهید خلاقیت همه ی جنبه های زندگی شما را بهبود بخشد؛ می توانید مهارت های شخصی خود را توسعه دهید ، حرفه ای تر شوید و یا از تکنیک های تفکر خلاق برای کمک به فرزندان خود در پرورش ذهن خلاق خود استفاده کنید. به زودی خواهید فهمید که همه از جمله شما ، پتانسیل خلاقیت زیادی دارد ، تنها نیاز است برای فعال شدن به آن ضربه ای وارد کنید!
کتاب تفکر خلاق نوشتهی جورج بولدن، شما را راهنمایی میکند که چگونه خلاقیت و نوآوری خود را در کارتان پرورش دهید و در حرفهتان به موفقیت دست یابید.
تفکر خلاق یکی از مهارتهای اساسی مورد نیاز مدیران به شمار میآید. با استفاده از نیروی خلاقیت قادر خواهید بود خود را از بند عادات روزمره و الگوهای رفتاری رها کنید و بر اثربخشی فردی خود بیافزایید. جورج بولدن (George P. Boulden) در کتاب تفکر خلاق (Thinking creatively) به شما نشان میدهد که چگونه از نیروی خلاقیت درونی خود در جهت یافتن راهحلهای ابتکاری برای حل مسائل و مشکلات دشوار، بهرهبرداری، فرایند تولید و ارزیابی افکار را درک و از مزایای به اشتراک گذاشتن افکار و ایدهها با دیگران در جهت ایجاد وفاق و تعهد استفاده کنید.
101 نکته کلیدی موجود در بخشهای مختلف کتاب، توصیههای عملی سودمندی را در اختیار شما قرار میدهند. در انتهای کتاب میتوانید سطح عملکرد خود در تفکر خلاق را ارزیابی کنید. وقتی تکنیکهایی را که موجب تحریک نیروی خلاقیت در شما و دیگران میشوند، آموختید پی به ارزش واقعی کتاب حاضر خواهید برد.
تفکر خلاق مستلزم درک مفهوم خلاقیت، آشنایی با تفکر منطقی و تفکر خلاق، درک فرایند تفکر خلاق، مشخص کردن الگوهای فکری، توانایی ارزیابی خلاقیت ذاتی، پرورش خلاقیت، تغییر روشها، تغییر شیوه تفکر، مهارت در به اجرا درآوردن ایدهها، توانایی کار کردن با دیگران و … است.
در بخشی از کتاب تفکر خلاق میخوانیم:
تفکر متقارب (به نزدیک شونده ) Convergent. این کار یا از طریق تشخیص پتانسیل درونی ایدهها و اشیا برای مصارف مختلف و یا از طریق در کنار هم قرار دادن ایدههایی که قبلاً از یکدیگر مجزا بودهاند انجام میشود. همه ما توانایی خلاق بودن را داریم با وجود این، اغلب ما خود را در حوزه فرهنگ و شرایط حاکم محدود میکنیم تا بتوانیم کارها را به شکل همیشگی انجام دهیم و به جای آنکه مشکلات را به عنوان فرصتی برای یافتن راههای تازه انجام امور در نظر بگیریم، معمولاً آنها را به شکل موانعی که باید از روی آنها پرید نگاه میکنیم. از تفکر خلاق برای کسب دیدگاهی نو نسبت به دنیا استفاده کنید.
گرچه ممکن است برخی افراد ذاتاً خلاق باشند اما اکثریت آنها همه چیز را همانگونه که هست میپذیرند. به عنوان مثال، یک بطری پلاستیکی از نظر خیلیها صرفاً یک بطری پلاستیکی است اما از نظر یک متفکر خلاق میتواند یک ظرف یک بار مصرف، یک قیف یا یک گلخانه کوچک هم باشد. تفکر خلاق با سؤال کردن آغاز میشود: آیا واقعاً اشیا فقط همان چیزی هستند که ما تصور میکنیم یا آن که صرفاً به دلیل نوع نگاه ما این گونه به نظر میرسند؟
فهرست مطالب کتاب
درک خلاقیت
پرورش خلاقیت
استفاده از روش خلاق
کار کردن با دیگران
کتاب ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه
نمونه سوالات در بیمارستان فیاض بخش
کتاب شرکت خلاقیت
خلاقیت را از افراد خلاق بیاموزید. بیشتر شما شرکت پیکسار (Pixar) را میشناسید و احتمالا از تماشای انمیشنهای آن لذت بردهاید. حال همبنیانگذار و رئیس ساق این کمپانی یعنی اد کتمول کتابی را منتشر کرده که میتواند به افراد کمک کند تا سطح خلاقیت خود را به پیکسار برسانند. نکته جالبی که این کتاب را به اثری خواندنی تبدیل میکند، برخی خاطرات اد است. او در این کتاب خاطرات پشت برخی از بهترین انیمیشنهای این کمپانی مانند داستان اسباب بازی و در جستجوی نمو را بیان کرده است. همچنین او از فضای موجود در کمپانی پیکسار صحبت کرده و به ما نشان داده است که چگونه در این محیط افراد دست به نوآوری میزنند. خواندن این کتاب هم به ویژه به افرادی که به دنبال افزایش خلاقیت در محل کار هستند توصیه میشود. شورش بشیری این کتاب را در ایران ترجمه و نشر میلکان آن را به چاپ رسانده است.
کتاب تفکر سریع و کند
همه ما دو سیستم فکری داریم. اما این دو سیستم فکری کدامند؟ سیستم فکری اول بر اساس غریزه ما عمل کرده و در تصمیمگیریهای سریع و آنی ما نقش دارد. حال آنکه سیستم فکری دوم عمیقتر و آهستهتر است. نکته مهم اینجاست که تا وقتی این دو سیستم فکری را درک نکرده باشیم، تفکری تنبل خواهیم داشت. تفکر تنبل هم دقیقا بلای مهمی است که مانع خلاقیت ما میشود. اگرچه در برخی موارد تصمیمات و افکار سریع میتوانند موجب بروز خلاقیت ما شوند، اما در بیشتر موارد ما برای این کار به تفکر عمیق نیاز داریم. دنیل کانمن در این کتاب به ما تمریناتی را میآموزد که به کمک آنها میتوانیم سریع و آهسته بیندیشیم. به این ترتیب با استفاده از قسمتهای صحیح مغز، میتوانیم خلاقیت خود را بروز دهیم.
کتاب با چرا شروع کنید
این کتاب اگرچه به صورت مستقیم درباره افزایش خلاقیت نیست، اما نکات موجود در آن میتواند به شما کمک کند تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهید. این موضوع مخصوصا زمانی به کمک شما میآید که کسب و کار مخصوص خودتان را داشته باشید. در واقع دانستن دلیل “چرا”های زندگیمان به ما کمک خواهد کرد که خود را از دیگران متمایز سازید. این همان نکتهای است که بیشتر کمپانیهای خلاق مانند اپل هم از آن استفاده میکنند. علاوه بر این، کتاب “با چرا شروع کنید” به شما کمک خواهد کرد تا هدف خود را هم تعیین کنید. زمانی که شما هدف خود را به خوبی تعیین کرده باشید، آنگاه با دید بازتر و خلاقیت بیشتری برای رسیدن به آن تلاش خواهید کرد. این کتاب میتواند مسیر خلاقیت را برای کسبوکارها هموار کند. این کتاب در ایران توسط علیرضا خاکساران ترجمه و در نشر آموخته به چاپ رسیده است.
ابتدا اندیشه می آید
بعد سازماندهی آن اندیشه به ایده ها و طرح ها
بعد تبدیل آن طرح ها به واقعیت
آغاز، همان طور که مشاهده خواهید کرد
در تخیل شماست…
ناپلئون هیل