هفت فرمان استراتژیک برای مدیران و رهبران آینده
هفت فرمان استراتژیک
هفت فرمان
#مازیارمیر
https://www.instagram.com/maziyare_mir
سالها است مدیر هستم و مدیریت می کنم و مدیریت درس می دهم اما امروز پس از گذشت سه دهه متوجه اشتباهات فاحش خود پیرامون
مدیریت شده ام .
در درس رهبری پیوسته تدریس من با این جمله است رهبری یعنی هنر حکومت بر قلبها و همچنین نفوذ بر همکاران و کارکنان به نحوی که آنها
بهصورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیینشدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند.بسیاری از بزرگان، رهبری را یکی از
وظایف مدیران می دانند.
جا دارد دراینجا سخنی از بزرگان نقل کنم:
عظمت مردان بزرگ از طرز رفتارشان با مردمان کوچک آشکار می شود.
دیل کارنگی
به نظر می رسد که رهبری بسیار بسیار فراتر از مدیریت است مازیار میر به شدت معتقد است که رهبران سازمانها الزاماً مدیران سازمانها
نبوده و نیستند.
فرآیندی که مدیریت میکوشد با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل
و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند؛ بنابراین باید اذعان نمود که رهبری جزئی از مدیریت است و این وظیفه مانند برنامهریزی، سازماندهی و
کنترل نیز از وظایف یک مدیر لایق است.اما مهمترین نکته در رهبری نفوذ و اثرگذاری طولانی مدت است. به شدت معتقدم که قدرت عبارت است
از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات کارکنان و پرسنل میشود.
به نظر نویسنده رهبری با نفوذ بر دیگران تحقق یافته و نفوذ نیز از قدرت ما سر چشمه میگیرد. آری با نگاهی به مطالب فوق شاید اتفاقات
امروزی در کشور راحت تر رمزگشایی شود. آری مشکلات امروز کشور نشات گرفته از معظل مدیریتی در کشور است که امروزه به بصورت
بحرانی دیده می شود، مدیران ۴۰ سال پیش تا کنون در نقاط حساس و بحرانی بسیار ضعیف ناتوان و عاجز از حل ساده ترین مسائل بوده و عمل
کردند .
برای آنکه مدیر شوید باید از پایین شروع کنید، استثناء هم وجود ندارد.
هنری بلاک
در قضیه تورم لجام گسیخته دلار ۳۰ هزار تومانی و پراید ۱۲۰ میلیون تا از دست دادن ساده فاو و شکست گسترده در جنوب تا اعلام نارضایتی
گسترده مردم در چندین برهه کدام صنعت و کدام دستگاه از گزند چنین مدیرانی در امان بوده اند و این قصه سر بسیار دراز دارد و متاسفانه باید
بگویم مدیران لایق و امین به نسبت مدیران نا لایق همیشه کمتر و کمتر بوده اند.
در این مقاله قصد دارم نکاتی که طی دهه هفتاد و هشتاد و نود آموزش دیده و تجربه کر ده ام را با شما مطرح نمایم باشد که دوستان از آن درس
بگیرند.
فرمان نخست
آنکه به نظرم فقط یک مدیر خوب را مدیری باید قلمداد نمود که با تکنیکها و ترفندهای حرفه ای کاری کند آدم های معمولی دستاوردهای فوق
العاده ای داشته باشند و این است هنر یک مدیر لایق مازیار میر سالها است برای دانشجویانش مدیریت بر قلب ها را به عنوان اصول انکار ناپذیر
مدیریت و رهبری تدریس می نماید.
فرمان دوم
مدیران نالایق پیوسته راحت طلبی بیش از اندازه و ناتوانی در ایجاد ائتلاف های قدرتمند و کاربردی را در دستور کار قرار می دهند در حالیکه
مدیران لایق پیوسته مسیری متفاوت و متمایز را سرلوحه و مرام خود قرار می دهند و به آن بسیار شدید پایبند هستند.
فرمان سوم
دست کم نگرفتن قدرت برنامه های کوتاه میان و بلند مدت و مخصوصا چشم انداز های حرفه ای که این ضعف بزرگ در مدیران ایرانی کاملا
مشهود است و به شدت به چشم می خورد در حالیکه در کلاس جهانی این وحدت رویه ها جزو اصول حرفه ای است.
فرمان چهارم
به نظر می رسد که مدیران لایق و حرفه ای در کلاس بین المللی در انتقال کافی چشم اندازها به کارکنان و مدیران و سرپرستان ید طولانی
دارند. این در حالی است که مدیران نالایق و سنتی دقیقا برعکس هستند
فرمان پنجم
مدیران و رهبران آینده با وجود موانع در برابر چشم جدید خود سعی می کنند ارتباط معنی داری برقرار کنند و در این رهگذر بهتر و بهتر رفتار کنند و
بجای آزمون و خطا که پر خطر ترین و شاید به گفته برخی افراد سطحی بهترین رفتار مدیریتی است با تکیه بر تفکر تحلیلی به رویه های جدید
دست پیدا کنند و راهبردهای دیگری را جایگزین راهبردهای قدیمی و دایره و ای و سنتی نمود.
فرمان ششم
مدیران و رهبران آینده هرگز هیچگونه ناتوانی در ایجاد پیروزی های کوتاه مدت را بر نمی تابند چرا که پیروزی های کوتاه مدت راهبردی برای
پیروزیهای بلند مدت و موثر است پس بسیار بسیار باید به پیروزی های کوچک و کوتاه مدت به دید استراتژیک و راهبردی نگاه کرد .
فرمان هفتم
یکی از خطاهای بزرگ در مدیریت و رهبری اعلام زود هنگام پیروزی و شروع قبل از آمادگی حداکثری است برای نمونه شکست مفتضحانه آلمانها
در جنگ جهانی دوم را باید از این دست قلمداد کرد اگر هیتلر صبوری کرده بود و دو سال دیرتر جنگ را شروع کرده بود و یا با اعلام افتخارات و
پیروزی های خود بر طبل جنگ ندمیده بود امروز آلمان نازی جایگاه دیگری در جهان داشت و حتی شاید کره زمین در اختیار آلمانها بود .
تنها عامل مؤثر برای نفوذ در دیگران آن است که نظر آنان را به مشارکت و همکاری جلب کنید.
هری اوراستریت
کلام پایانی
همانطور که ملاحظه می شود، اشتباهات مدیریت بسیار مسجل و مبرهن است و در پاره ای موارد اجتناب ناپذیر . اما با آگاهی و مهارت می
توان آنها را بسیار بسیار کم کرد.
به نظر می رسد که غفلت از تثبیت تحولات در فرهنگ شرکتها و موسسات و سازمانها می تواند در این رهگذر نقش بسیار کلیدی ایفا نماید.