هنری مینتزبرگ قهرمان خلاقیت

هنری مینتزبرگ

هنری مینتزبرگ

هنری مینتزبرگ قهرمان خلاقیت

هنری مینتزبرگ قهرمان خلاقیت و راه حل های خلاقانه
“هنری مینتزبرگ” در سال ۱۹۳۹ میلادی در شهر تورونتو کانادا به دنیا آمد. وی مهندس مکانیک است اما دکترای خود را در رشته مدیریت به اتمام رسانیده است و در حال حاضر استاد و نظریه پرداز مدیریت و رئیس انجمن مدیریت استراتژیک می باشد. او را قهرمان راهبرد خلاق لقب داده اند و برخی نشریات او را جزو ۱۰ متفکر برتر مدیریت در جهان شناخته اند. مازیارمیر معتقد است باید دکترین مدیریت ایرانی و به سبک نوین جایگزین متد فعلی شود


لطفا و حتما مقاله دکترین مذاکره را مطالعه فرمائید.


نظریه مینتزبرگ نقشهای مدیریتی او رواج عام یافته است. او براین باور است که طبیعت کار مدیریت خیلی ساختاریافته و قابل پیش بینی و تنظیم نیست و مدیران در شرایط پیش بینی نشده بیش از تجزیه و تحلیل اطلاعات، براساس بصیرت شخصی تصمیم می‌گیرند. بنابراین مینتزبرگ بیشتر بر خلاقیت و الگوسازی تاکید می کند و بر وجه هنری مدیریت بیشتر از وجه علمی آن اصرار می ورزد. به تعبیر او دانشی که مدیران در محیط کار خود به دست می آورند از مهارتهای عمومی مدیریت باارزش‌تر است.

مینتزبرگ را می توان شناخته شده ترین منتقد برنامه های آموزش مدیریت به سبک سنتی و آنچه فرهنگ MBA نامیده می شود، دانست. انتقاد عمده او به تفاوت بین آموزش مهارتهای فنی و توسعه تجارب مدیریتی بر می گردد. به نظر او به جای در اختیار گرفتن جوانان بی تجربه در امر مدیریت و تعلیم دادن مهارتهای فنی تحت عنوان آموزش مدیریت به آنان، باید مدیران با سابقه کار عملی و دارای تجربه های مدیریتی را به این دوره ها آورد و الگوها و تئوری های فکری جذاب و جالب را به تجربه های آنان افزود و در قالب استفاده مفید و هدفمند و خلاق از آن دستاوردها به توسعه دانش مدیریتی و تجربه مدیریتی نایل شد.

نظریات هنری مینتربرگ
بر خلاف سایر نظریه پردازان مدیریت، نظرات هنری مینتربرگ بر پایه یک با دو تئوری و نظریه به خصوص نیست و دامنه‌ی وسیع مطالعات، پژوهشها و نگرشهای او به مدیریت سبب شده است تا اندیشه‌های او بسیار گسترده باشد، اما رکن اصلی اندیشه های وی بر «کاربرد مهارت‌های انسانی در نظام تقسیم کار» استوار است.
بر اساس نظریات وی، مدیریت نظامی است که بر انسان‌ها استوار است. بنابراین سیستم‌ها و نظام‌ها نباید بر انسان‌ها حاکم باشند بلکه انسان‌ها هستند که بر سیستم‌ها و نظام‌های سازمان حاکم هستند و آن را اجراپذیر می‌سازند.
مدیر از نظر هنری مینتزبرگ
هنری مینتزبرگ معتقد است نقش اصلی مدیر قبل از آموزش و راه اندازی دیگران تفهیم وظایف آنها به گونه ای است که وظایف را به خوبی درک اجرا کنند. وی معتقد است هیچ شغلی در جامعه مهم‌تر از مدیریت نیست زیرا مدیران نقش تعیین کننده‌ در هدایت جامعه و منابع دارند.

وی در کتاب خود به نام «ماهیت کار مدیریت» به ویژگی‌های شش‌گانه مدیر اشاره می‌کند که عبارت‌اند از:
۱٫ وظایف مدیران از وظایف با برنامه و بدون برنامه تشکیل می‌شود.
۲٫ یک مدیر باید کارشناس و همچنین دارای دانش عمومی باشد.
۳٫ مدیران باید به تمام اطلاعات توجه داشته باشند اما اطلاعات شفاهی را با توجه و دقت بیشتری بررسی کنند.
۴٫ فعالیت‌های مدیران دارای گروه بندی گونه‌های مختلف و قسمت‌های متفاوت است.
۵٫ فعالیت‌های مدیران بیشتر هنری است تا عملی و یک مدیر باید درک و احساس صحت انجام کار داشته باشد.
۶٫ وظایف مدیریت روز به روز پیچیده‌تر می‌شود.
از نظر وی مدیر سه نقش اصلی دارد و در مجموع ده وظیفه به عنوان زیرمجموعه نقشهای مذکور برای مدیران در نظر گرفته می شود:
۱٫ نقش درون گرایی(نقش متقابل شخصی)
نقش تشریفاتی: به عنوان فرد اول سازمان که باید به صورت حتی نمادین نقش خود را بازی کنند.
نقش رهبر: ایجاد انگیزه و برقراری و آماده سازی محیط سازمانی مطلوب برای زیر دستان در شمار وظایف رهبری در مدیریت است.
نقش رابط: مدیر در این نقش وظیفه رابط بین سازمان و محیط خارجی پیرامون سازمان را ایفا می کند.

۲٫ نقش توزیع کننده اطلاعات
کنترل‌کننده اطلاعات: مدیر تمام اطلاعات سازمان را دریافت می‌کند و بر اساس ضرورت به توزیع اطلاعات می‌پردازد.
نقش توزیع‌کننده اطلاعات: مدیران اطلاعات لازم را از سازنده‌های برون سازمان دریافت و به داخل سازمان منتقل می‌کنند.
نقش انتقال دهنده: مدیران اطلاعات داخل سازمان را دریافت و به سازمان‌های دیگر انتقال می‌دهند.

۳٫ نقش تصمیم گیرنده
تغییر در سازمان: مدیر در حکم کار آفرین عمل می‌کند بدین ترتیب که در هنگام ضرورت تغییرات را سازمان به عمل می آورد تا انعطاف‌پذیری را برای انطباق با محیط به وجود آورند.
حل‌کننده مشکلات(آشوب زدایی): مدیران مشکلات سازمان را حل می‌کنند به ویژه هنگامی که دقیقاً مسئله‌ای مطرح می‌شود.
تخصیص منابع: مدیران باید نسبت به ویژه ‌سازی منابع و سرچشمه ‌ها اقدام کنند و منابع را بر پایه برنامه‌ریزی، عادلانه و بر اساس ضروریات در سازمان تقسیم نماید.
مذاکره‌کننده: مدیران با افراد گروه‌ها و سازمان‌های دیگر به مذاکره می‌پردازند ونسبت به رفع مشکلات اقدام می‌کنند.

ساختار سازمانی از نظر هنری مینتزبرگ
مینتزبرگ در سال ۱۹۷۰ در کتاب خود به نام «ساختار سازمانی» به انواع ساختار سازمانی اشاره می‌کند و بعدها در اصلاحاتی آنها را به شکل زیر معرفی می کند که عبارت‌اند از:
۱٫ ساختار سازمانی کار آفرینان
سازمان‌هایی که با تعداد کمی از کارکنان متخصص، با تقسیم کار و انعطاف‌پذیری کار و فعالیت‌ها می‌کنند. دارای ساختار و ارتباطات سلسله مراتبی با روابط غیر رسمی قدرت و اختیارات زیاد هستند. این اختیارات در دست مدیر عالی سازمان است و به سطوح پایین واگذار می‌شود.

۲٫ ساختار سازمان ماشینی
اینگونه سازمان‌ها کاملاً تخصصی هستند، وظایف یکنواخت و تکراری دارند و ارتباطات رسمی بین کارکنان آنها برقرار است. واحدهای سازمانی بزرگ هستند و گروه‌های تخصصی برای انجام کارها و وظایف وجود دارند. ساختار اداری سنتی است، تصمیم‌گیری ها متمرکز می باشند و تقسیم‌بندی ها بر اساس بررسی وظایف ستادی و صفی مشخص می شوند.

۳٫ سازمان گونه‌گرا
این سازمان‌دهی دارای واحدهای متعدد و با وظایف محدود و مشخص هستند که معمولاً هر واحد را قسمت می‌نامند. یک واحد ستاد اداری متمرکز به نام واحد مدیریت مرکزی ضمن ارائه خدمات پشتیبانی قسمتهای مختلف را مدیریت می کند.

۴٫ سازمان‌های حرفه‌ای
معمولاٌ این گونه سازمان‌ها شامل بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، واحدهای خدمات عمومی مانند شهرداری‌ها و شرکت‌هایی است که دارای وظایف یک شکل هستند. ساختار این گونه سازمان‌ها بر پایه دانش تخصصی و مهارت‌های کارشناسان آن است و کارکنان تنها وظایف تعیین و واگذار شده را انجام می‌دهند. این سازمان‌ها خدمات و کالاهای خدمات و کالاهای استاندارد را ارائه می‌دهند.

۵٫ سازمان نوآور
سازمان های نوآور، سازمان‌هایی جدید و نوین هستند. این گونه سازمان‌ها انعطاف ‌پذیر و از دیوانسالاری گریزان هستند. معمولاً از برنامه‌ریزی و کنترل اجتناب دارند و نوآوریها را با استخدام نیروی جدید و آموزش و پرداخت مناسب به آن‌ها تشویق می‌کنند. کار گروهی در این سازمان‌ها در درجه اول قرار دارد.

۶٫ سازمان‌های مامور
این سازمان‌ها دارای ماموریت ویژه‌ای هستند و کارمندان متخصص و ماهر برای اجرای ماموریت خاص را استخدام می‌کنند. در این سازمان‌ها تحقق اهداف و ماموریت‌ها در اولویت اجرایی قرار دارد

در مورد این مرد بزرگ سخن زیاد است امیدوارم این موارد بتواند بشما در امور فردی و سازمانی کمک بنماید.

دکتر مازیار میر مشاور و تحلیلگر

مطالعات بیشتر:

زبان بدن (تعابیر)

موفقیت با زبان بدن

رازهایی از زبان بدن برای موفقیت شغلی

چکیده کتاب الفبای زبان بدن حرفه ای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *