آیا هدف از کاندیداتوری فقط برنده شدن در کارزار انتخاباتی است

کارزار انتخاباتی

آیا هدف از کاندیداتوری فقط برنده شد در کارزار انتخاباتی است

هدف از کاندید بودن برنده شدن در انتخابات است.

چرا کاندید می شویم

کاندید شدن آزاد گذاشتن ضمیر نیست تا افراد شما را دوست داشته باشند و یا به دشمن شما تبدیل شوند. هدف، به دست آوردن رای بیش تر نسبت به مخالفان است. قطعا نه چیزی بیش تر و نه چیزی کم تر!

مهم نیست که چقدر سخت تلاش می کنید، شما نظر همه را جلب نخواهید کرد و همه شما را قبول نخواهند داشت.

\"کارزار

این مسئله در مورد هر سیاستمداری صادق است، حتی محبوب ترین و مقبول ترین آنها!  بنابراین، تعداد آرائی که نیاز دارید محاسبه کنید، سپس تلاش کنید آن را به دست آورید. انتخابات رقابت بین افراد محبوب نیست، بلکه بیش تر یک مبارزه استراتژیک تعریف می شود.

اگر می خواهید فعالیت سیاسی داشته باشید، هرگز اجازه ندهید که شکست شما را متوقف کند.


لطفا فیلم بایدهاونبایدهای کاندیدای انتخاباتی در آپارات https://www.aparat.com/v/GhclS مشاهده فرمایید.


در عوض از شکست ها درس بگیرید و آنها را در مبارزات انتخاباتی بعدی خود به کار بندید. برخی از موفق ترین سیاستمداران  درد شکست را در طول راه متحمل شده اند. حال بیایید به برخی موارد نگاهی داشته باشیم.


آبراهام لینکلن در اولین انتخابات خود برای مجلس ایالتی ایلینویز، شکست خورد. قبل از اینکه او در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۸۶۰ موفق شود، دو شکست را در مجلس سنی ایالات متحده تجربه کرده است.

فرانکلین روزولت نامزدی حزب دموکرات ایالات متحده سنا در نیویورک را بخاطر ریزش آرا در سال ۱۹۱۴ از دست داد و شش سال بعد هم معاونت ریاست جمهوری را بخاطر ریزش آرا از دست داد. مدت کوتاهی پس از آن، او به فلج اطفال مبتلا و از کمر به پایین فلج شد. اما این بیماری که او را از بازسازی فعالیت های سیاسی خود دور نکرد. در سال ۱۹۲۸، او به فرمانداری نیویورک و در سال ۱۹۳۲، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. او در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری و برای بار دوم ریاست کاخ سفید را با ارای بیش سابقه ی ۳ برابری به دست آورد.

ریچارد نیکسون پس از شش سال تلاش و رسیدن از یک جوان تازه کار به عضویت سنای ایالات متحده و معاونت رئیس جمهوری، در سال ۱۹۶۰ ریاست جمهوری را با فاصله ی بسیار ناچیزی از دست داد. دو سال بعد، فرمانداری کالیفرنیا را از دست داد و روز بعد در یک صبح تلخ کنفرانس مطبوعاتی، جمله ی معروف خود را بیان کرد: “دیگر بیش از این نمی توانید ریچارد نیکسون را پس بزنید” . شش سال پس از آن تحقیر، برای ریاست جمهوری انتخاب شد.

رونالد ریگان، قبل از آنکه در سال ۱۹۸۰ برنده ریاست جمهوری GOP  باشد، در دو تلاش خود یعنی سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۶ شکست خورده بود.

جورج H.W. بوش دو رقابت مجلس سنای ایالات متحده را در تگزاس و یک پیشنهاد نامزدی حزب جمهوری خواه ریاست جمهوری را ، در سال ۱۹۸۰ و  قبل از آنکه به عنوان معاونت رئیس جمهور و سپس رئیس جمهور انتخاب شود، از دست داده بود.

بیل کلینتون در اولین رقابت خود برای کنگره شکست خورد. او به عنوان دولت دادستان کل و فرماندار انتخاب شد. اما پس از آن برای اولین بار در انتخاب مجدد فرمانداری آرکانزاس با عدم موفقیت روبرو شد. این موضوع او را متوقف نکرد. پس از آنکه مدتی از کار کناره رفت، دوباره بازگشت و در انتخابات فرمانداری از کسی که قبلا موجب شکست او شده بود، پیش افتاد.

رییس جمهور، جورج دبلیو بوش نیز مانند کلینتون، اولین رقابت خود را برای کنگره از دست داد. هجده سال بعد، او به دنبال حکومت تگزاس بود، و آن را به دست آورد. تنها شش سال بعد از آن پیروزی، که اولین پیروزی اش بود، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.

و اما دو نامزد ریاست جمهوری! درست هشت سال قبل از ریاست جمهوری یعنی در سال ۲۰۰۰، باراک اوباما انتخابات اولیه ی حزب دموکرات را  به منظور حضور در کاخ ایالات متحده نمایندگان با اختلاف ۲ به ۱ از دست داد. همچنین، جان مک کین نامزدی حزب جمهوری خواه نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ شکست خورد.

همه این نامزدها – که به  بالاترین سطح موفقیت سیاسی آمریکا دست یافتند – می توانستند اجازه دهند که شکست آنها را نابود کند اما این کار را نکردند. در عوض، آنها عزم خود را جزم کردند، کارشان را از نو آغاز نمودند و به پیروزی نهایی دست یافتند.

\"کارزار

نتیجه ی اخلاقی داستان: وقتی که شکست می خورید دست از تلاش نکشید. همیشه روز دیگر و مجموعه ی دیگری از فرصت ها وجود دارند.

مازیار میر مشاور و تحلیلگر عالی انتخاباتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *