کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر انتقادی
تفکر . فکر . اندیشه
اَندیشه یا فِکر Thought ، یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مربوط است. ایمانوئل کانت از
جمله فیلسوفانی است که در کتابش با عنوان «سنجش خرد ناب» دربارهٔ فکر و مفاهیم به بحث پرداختهاست.
تلاش ذهنی برای حل مسئله را فکر میگویند.
«اندیشیدن سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی یا آینده است.»
«اندیشیدن فرایندی رمزی و درونی است که در ذهن اتفاق میافتد و منجر به یک حوزه شناختی میگردد که
نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.»
«اندیشیدن فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت،
انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.»
اندیشه و تفکر عبارتست از؛ آغاز یک فرایند و فعالیت ذهنی جهت طرح سؤال و پرسش، بررسی و تحلیل داد ههای مفروض، تعریف
راهکار ملزوم جهت نیل به مقصود است
تفکر در منطق
عبارت است از مرتب ساختن امور معلوم برای رسیدن به کشف مجهول. به عبارت دیگر فکر عبارت است از حرکت ذهن به سوی امور و
مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن امور معلوم به سوی کشف مقصود.
تفکر در رفتار
عامل یا ابزاری برای تحلیل و ارزیابی موضوعات مختلف از جمله (شرایط و رفتار) است که از این رو به عنوان نزدیکترین عامل به
محاسبات رفتاری و شرایطی و پایه ایترین عامل انجام آنها نیز محسوب میشود. این وسیله که بسیار مشهور است و بهکارگیری آن
قبل از عرضهٔ هر رفتاری توسط افراد عادی و اندیشمند توصیه میشود، کاراییای مبتنی بر شرایط روحی و روانی داشته که به جهت
متعلق بودن کامل به ما (از بدو تولد)، قابلیت تحت اختیار داشتن و دسترسی مناسب ما را دارد.
روشهای اندیشیدن (تفکر)
هر یک از روشهای اندیشیدن را میتوان روشهای دانست که به کمک آنها، بخشی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی میشود.
تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مسئله برسد.
انواع روشهای اندیشیدن
اندیشیدن (تفکر) تحلیلی
|اندیشیدن (تفکر) انتقادی
اندیشیدن (تفکر) اجرایی
اندیشیدن (تفکر) راهبردی
اندیشیدن (تفکر) جانبی
اندیشیدن (تفکر) خلاق
اندیشیدن (تفکر) سیستمی
تولید اندیشه یا اندیشکده
این واژه فقط در ایران بکار برده شدهاست. تا کنون هیچ تعریف و شاخصی برای آن بیان نشده است
خوب با این توضیحات کوتاه بهتر است به سراغ تفکر انتقادی برویم
سرفصل های کارگاه تفکر و تفکر انتقادی
1-مفاهیم پایه برای تفکر و تفکر انتقادی
2- هنر سوال پرسیدن و یا پرسشگری
3- گالسر و نظریات تفکر انتقادی و مهارتهایی برای تفکر
4-اصول و فنون پیشرفته تفکر انتقادی
5- فایده پرسیدن بجای سوال و چرای مقدس…
6- مهارت انواع تفکر و تفکر انتقادی
7-موانع تفکر انتقادی را شرح دهند.
8-تفکر انتقادی و تفکر سیستمی و مهارت پرورش های روش تفکر های انتقادی
9-خصوصیات مورد نیاز برای یادگیری مهارت های تفکر انتقادی و جمع بندی
اهداف رفتاری و گفتاری و کرداری
پس از طی این کارگاه آموزشی از مدیران انتظار می رود :
.1انواع تفکر(خالق،سیستمی،استراتژیک و انتقادی)را تعریف و تفاوت آنها را توضیح دهند.
.3فواید تفکر انتقادی را بصورت ساختار یافته تبیین نمایند.
.4انواع مهارت های تفکر انتقادی را توضیح دهند.
.5ضرورت پرسیدن سوال های بجا را تبیین نمایند.پ
.6روش های پرورش مهارت های تفکر انتقادی را توضیح دهند.
مقدمه
در دنیا امروز تفکر نقادانه دیگر مفهوم ناآشنایی نیست. مردم همه جا در مورد آن حرف میزنند، از دانشگاه گرفته تا
محل کار، از جوامع پیشرفته گرفته تا فرقههای کوچک. اهمیت تفکر انتقادی امروزه بیشتر از هر زمان دیگری مورد بررسی
قرار گرفته است. نقادانه فکر کردن، خِرد جدیدی در دنیای مدرن است که میتواند توانایی فرد را در آنالیز کردن مسائل
روزمره منعکس کرده و منتهی به تصمیم گیری درست شود. تفکر انتقادی، استعداد خاصی نیست که همراه فرد متولد
شود، بلکه این نوع طرز تفکر نیاز به تمرین و تالش دارد. با وجود اینکه رشد این مهارت در تمام دنیا سرعت شگفت انگیزی گرفته است،
اما هنوز تعداد زیادی از افراد هستند که نمیدانند چطور باید تفکر انتقادی را در
خود پرورش دهند.
انسان ها در زندگی روزمره با ادعاهای صحیح و غلط متفاوتی روبرو می شوند که برای فهم درست آن باید به تحلیل
و شناخت درست از آن مدعاها رسیدتا بتوان انتخاب بجا و عاقالنه را در پیش گرفت ولی سوال اینجاست که راهکار
اینگونه اندیشیدن چیست؟
تفکر انتقادی از لحاظ تکنیکی، فرایند ذهنی ِخوب سازماندهی شدهای است که اطالعات جمع آوری شده از
مشاهدات، بازتابها، تجربیات، ارتباطات و یا منطق را فعاالنه و اندیشمندانه بررسی کرده و به کار میبندد تا راهنمایی
برای باورها و رفتارها باشد.
یکی از خصوصیات منحصر به فرد انسان برخورداری از استعداد تفکر است .تفکر از جمله موضوعاتی است که از دیر
باز همواره ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است .چرا که آنان واقف بودند، انسان فرهنگ و تمدن خویش را
مدیون تفکر است . پیشرفت انسان در زمینه علمی، ادبی، هنری و معنوی همه در نتیجه تفکر اندیشمندانه حاصل می شود و حل
مشکالت زندگی اجتماعی و .در سایه تفکر و تعقل صورت می گیرد و تمام دستاوردهای امروز بشر
مدیون آن می باشد .تفکر انتقادی یکی از انواع تفکر است که در حیطه تعلیم و تربیت جایگاه ویژه ای دارد و جزء
یکی از مهارتهایی است که توسط یونسکو برای انسان قرن 21 تعیین شده است.
حضرت علی (ع )در این زمینه می فرماید :ال یستعان اال بالعقل :تنها از طریق عقل می توان بر زمانه پیروز شد . اگر
تفکر را بهمثابه یک فرآیند در نظر بگیریم، ورودی این فرآیند دادهها و اطالعات است و خروجی آن ایدهها یا بینشها
هستند.چهار نوع تفکر که مهارت در بهکارگیری آنها نقش مهمی در موفقیت دارند شامل:
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
تعاریف تفکر انتقادی
تعاریف مختلفی از تفکر انتقادی وجود دارد؛ زیرا تفکر انتقادی مفهومی چندبعدی و شامل فعالیتها و پردازشهای ذهنی پیچیدهاست که
به آسانی قابل توصیف و اندازهگیری نیستند.
تعریف ساده تفکر انتقادی میتواند توانایی مطلوب برای تصور کردن، تحلیل کردن و ارزیابی کردن انواع اطلاعات بهمنظور تعیین صحت و
اعتبار آنها باشد.
فلاسفهٔ یونان
فیلسوفانی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو تفکر انتقادی را توانایی آزمودن و تفکر دربارهٔ اندیشهها و ارزشها میدانستند.
جان دیویی
از جان دیویی به عنوان پدر تفکر انتقادی مدرن یاد میشود. او تفکر انتقادی را تفکری تأملی یا تفکر عمیق میدانست و آن را اینگونه
تعریف میکرد: «بررسی فعال، پایدار و دقیق یک باور یا صورتی مفروض از دانش در پرتو زمینههای پشتیبان و نتایج بعدی آن». منظور از
فعال بودن این است که ایدهها و اطلاعات از کس دیگری گرفته نشده باشد (که به آن پردازش منفعل میگوییم)؛ در عوض، فرد باید
خودش بیندیشد، سؤال مطرح کند و به جمعآوری اطلاعات بپردازد. منظور از پایداری و دقیق بودن این است که بدون فکر کردن دربارهٔ
چیزی به نتیجهگیری ناگهانی نپردازیم. مهمترین نکته در تعریف دیویی، زمینههایی است که از باور مورد نظر پشتیبانی میکند. در واقع،
آنچه دیویی مهم میداند، دلایلی است که برای باورهایمان داریم و نتایجی است که این باورها به دنبال دارند.
ادوارد گلاسر
ادوارد گلاسر که یکی از پدیدآورندگان پرکاربردترین آزمون سنجش تفکر انتقادی است، با وام گرفتن از نظریهٔ دیویی، تفکر انتقادی را
اینگونه تعریف میکند:
- نگرش تمایل به بررسی متفکرانهٔ مسائل و موضوعاتی که در حیطهٔ تجربهٔ فرد قرار میگیرند.
- دانستن روشهای جستجو و استدلال منطقی
- مهارتهایی برای اجرای روشهای مذکور. تفکر انتقادی مستلزم تلاشی مداوم برای بررسی هر باور یا شکل مفروضی از دانش در پرتوی شواهد پشتیبان و نتایج بعدی آن است.
رابرت انیس
رابرت انیس، یکی از معروفترین کسانی است که به رشد سنت تفکر انتقادی کمک کرده. او میگوید: «تفکر انتقادی، تفکری تأملی و منطقی است که بر تصمیم گرفتن دربارهٔ این که چه چیزی را باور کنیم یا انجام دهیم تمرکز دارد.» توجه این تعریف به تصمیمگیری دربارهٔ «انجام دادن»، چیزی است که در تعاریف گذشته تصریح نشده بود؛ لذا از منظر انیس، تصمیمگیری جزئی از تفکر انتقادی محسوب میشود.
ریچارد پاول
ریچارد پاول تعریف نسبتاً متفاوتی از تفکر انتقادی ارائه میدهد: «تفکر انتقادی حالتی از فکر کردن دربارهٔ هر موضوع، محتوا یا مسئله است که فرد در آن، کیفیت تفکر خود را با بر عهده گرفتن ساختارهای درونی تفکر و اعمال استانداردهای عقلانی بر روی آنها بهبود میبخشد.» نکتهٔ جالب این تعریف، توجه به جنبهای از تفکر انتقادی است که مورد توافق معلمان و پژوهشگران واقع شده و آن این که تنها راه واقعی برای رشد توانایی تفکر انتقادی، «فکر کردن دربارهٔ تفکر خود» (که فراشناخت نامیده میشود) و تلاش آگاهانه برای ارتقای آن با استفاده از برخی مدلهای تفکر خوب در آن حوزه است
(Creative Thinking)خالق تفکر
طبق گفته استیو جابز: \”خالقیت چیزی جز ارتباط دادن چیزها به یکدیگر نیست\”.
به عبارتدیگر خالقیت ایجاد ارتباط بین چیزهای قدیمی (موجود) برای دستیابی به یک ارزش جدید است.در تفکر
خالق نیز دادهها، اطالعات و مفاهیمی که در دسترس همگان است به نحوی پرورش داده میشوند (با ایجاد ارتباط
بین آنها) که نتیجه آن ایجاد یک ایده یا بینش جدید و منحصربهفرد است.
تفکر خالق با تغییر زاویه دید به مسائل، مشکالت و تهدیدها و تفکر خارج از چارچوب مرسوم و معمول به راهحلها
و فرصتهای جدید رشد و توسعه دست مییابد.
مراحل تفکر خالق:
اول آمادگی:
در این مرحله، شخص به نوع روابط بین پدیدهها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند، پی برده و با طرح
سؤالهای مختلف در ذهن، به نقد و بررسی آن میپردازد.
دوم پختگی:
در این مرحله، شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیدهها میرسد و
گویی پدیدهها، جزیی از وجودش شده است.
سوم اشراق:
در این مرحله، شخص به پاسخهای ناگهانی دست پیدا میکند. اشراق معموالً با کلماتی نظیر آهان، یافتم.… متجلی
می شود.
چهارم وارسی:
در این مرحله، فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است، میپردازد تا صحت و سقم و
درستی آن را مشخص نماید.
پنجم اجرا:
در این مرحله، فرد افکار یا ایدههایی که مورد تأیید واقع شده اند را به مرحله اجرا در میآورد.
(Systemic Thinking)سیستمی تفکر
ریشه کلمه سیستم یک واژه یونانی به معنی «قرار دادن کنار هم و باهم» است. بنابراین اولین مفهومی که از واژه سیستم
برداشت میشود کلنگری و دیدن تمام اجزاء یک مجموعه در کنار هم و باهم است.درواقع اولین دستاورد تفکر سیستمی،
دستیابی به یک تصویر کلی از مجموعهای است که موردبررسی قرار دادهایم به همراه شناسایی تمامی اجزا این
مجموعه.دومین نکته در مورد تفکر سیستمی کشف و به تصویر کشیدن روابط و اثراتی است که اجزاء
تشکیل دهنده مجموعه (سیستم) باهم دارند.سومین نکته: باید در نظر داشت که هریک از اجزاء یک سیستم، خود
میتواند بهعنوان یک سیستم جداگانه (زیرسیستم) موردمطالعه قرار گیرد.برای مثال کسبوکار شما بهعنوان یک سیستم
متشکل از اجزای بسیاری است که خودشان میتوانند بهعنوان یک سیستم مورد واکاوی قرار گیرند و از سوی دیگر خود کسبوکار شما
یک جزء از یک مجموعه بزرگتر محسوب میشود. درک روابط بین کسبوکار شما با سیستمی که در آن قرارگرفته از عوامل
اصلی موفقیت شما خواهد بود.تفکر سیستمی توانایی درک، شناخت و تحلیل روابط این سیستمها (زیرسیستمها و
ابرسیستمها) است.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
تفکر استراتژیکThinking) (Strategic
ریچ هورواث Horwath) (Rich درباره تفکر استراتژیک اینگونه مینویسد:تفکر استراتژیک ایجاد و بهکارگیری پیوسته
بینشهای کسبوکار insights) (business برای دستیابی به مزیت رقابتی است.
تفکر استراتژیک با برنامهریزی استراتژیک تفاوت دارد. برنامهریزی استراتژیک planning) (Strategic هدایت بینشهای
کسبوکار جهت ایجاد یک برنامه عمل plan) (action برای دستیابی به اهداف کسبوکار است. تفکر استراتژیک
بخشی از فعالیتهای عادی روزانه است در حالیکه برنامهریزی استراتژیک یک فعالیت دورهای است (مثالً سهماهه،
شش ماهه یا ساالنه.)تفکر استراتژیک به معنی انجام کاری اضافی در کسبوکار نیست بلکه همانند بهکارگیری یک عدسی
جدید برای نگاه به کسبوکار است.شاید بتوان گفت که در حوزه کسبوکار هم در تفکر استراتژیک و هم در تفکر خالق هدف اصلی
ایجاد ارزشهای جدید برای مشتری است.درواقع در هر دو مفهوم تفکر استراتژیک و تفکر خالق، نوآوری یک موضوع کلیدی
است. با این توضیح که در تفکر استراتژیک نوآوری باید در راستای دستیابی به مزیت رقابتی تعریف شود. بهعبارتدیگر در تفکر
استراتژیک، حیطههای نوآوری باید از فیلتر استراتژی عبور کنند.
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانهthinking) (Critical
تفکر طریقی برای معنادار کردن رابطه های میان رویدادهای مفاهیم، اصول و اشیاء است و تفکر انتقادی هم اندیشیدن
درباره شیوه تفکر خود است، به تعبیری مهارت تحلیل عینی اطالعات و تجارب را تفکر انتقادی تعریف کرده اند .در تفکر انتقادی عوامل موثر
بر رفتارها و نگرش ها ابتدا مشخص شده و مورد ارزشیابی قرار می گیرد و سعی می شود از
مهارتهای تفکر، باالترین استفاده مفید صورت گیرد.هدف از تفکر انتقادی دستیابی به آگاهی قابلاعتماد است.
تفکر انتقادی تالش برای پیراسته داشتن فرآیند تفکر از خطاهای ذهنی و شناختی است تا نتیجه و خروجی این فرآیند
قابل اطمینان باشد.
تفکر انتقادی با بهکارگیری استدالل و تحلیل موشکافانه و سنجش و ارزیابی اطالعات، نظرات و ایدههای
جمع آوری شده، باعث استدلال صحیح و مصون ماندن تصمیمات از مغالطه، جانبداری و پذیرش کورکورانه می شود.
تفکر انتقادی به منزلۀ یک مهارت اساسی برای مشارکت عاقالنه در یک جامعۀ دموکراتیک شناخته می شود و در
دنیای مدرن امروز یک مهارت مورد نیاز است که بیشتر به عنوان توانایی افراد برای به چالش کشیدن تفکراتشان درک می شود، این
توانایی مستلزم آن است که آنها معیارهای خود را برای تجزیه، تحلیل و ارزیابی تفکراتشان گسترش
دهند و به صورت عادی از آن معیارها و استانداردها برای گسترش کیفیت تفکراتشان استفاده کنند. تفکر انتقادی،
قضاوتی هدفمند و خودگردان است که از راه تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط به نتیجه می رسد.
تفکر انتقادی توانایی تفکر واضح و منطقی و درک ارتباط بین ایدهها است که از زمان فیلسوفان اولیه یونان مثل
افالطون و سقراط تا عصر مدرن وجود داشته و دارد. این مهارت، فواید و کاربردهای بسیاری دارد مثل بحث و تفکر
برای حل مشکالت و توانایی تشخیص اخبار جعلی.
تفکر انتقادی را تفسیری می دانند مستند، مفهومی، روش شناسی، انتقاد منطقی و ریشه ای در تفکر روی آنچه قرار
است درباره آن قضاوت شود. تفکرانتقادی هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر همراه با بررسی برای اصالح آن تعریف می
شود. تفکر انتقادی یکی از مهمترین اصول آموزشی هر کشور است و هر جامعه ای برای رسیدن به رشد و شکوفایی
نیاز به افرادی دارد که دارای تفکر انتقادی باالیی باشند. آموزش تفکر انتقادی منجر به انگیزه جهت یادگیری، کسب مهارت
های حل مسأله، تصمیم گیری و خالقیت می گردد. خالقیت ،توانایی اندیشیدن درباره امور
به راه های تازه و غیرمعمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل تعریف میشود. صاحبنظران متفکر،
انتقاد ایده آل را واجد شرایط جستجوگری، خوب فهمیدن، استدالل صادقانه، ذهنیت باز، انعطاف پذیری، منصف بودن در
ارزشیابی، صداقت در برخورد با سوگیری های فردی، قضاوت محتاطانه، توجه مجدد، روشن بودن در مباحث، نظام مندی در
موضوعات پیچیده، کوشش در جستجوی اطالعات مربوطه، استدالل در انتخاب معیار، تمرکز
در جستجو و اصرار در یافتن نتایج تحقیق می دانند. انگیزه پیشرفت سطح باال، کنجکاوی فراوان، قدرت ابراز وجود،
خود کفایی، طرز تفکرانتقادی، انگیزه ی زیاد، دانش وسیع، اشتیاق و احساس سرشار، زیبا پسندی، تأثیرگذاری بر
دیگران و عالقه زیاد به نظم و ترتیب، پشتکار و انضباط در کارها، استقالل و تفکر شهودی از ویژگی های افراد خالق
می باشد.
مهارت های تفکر انتقادی و خالقیت افراد ، هماهنگ با یکدیگر پیشرفت می کند. خالقیت مانند هر مهارت تفکر
پرورش می یابد و تسلط بر هر دانشی نیاز به هر دو تفکر انتقادی و خالقیت دارد . داشتن تفکر خالق برای تفکر انتقادی
ضروری است. تفکر خالق باعث بوجود آمدن ایده های نو و جدید می شودو تفکر انتقادی موجب می شود تا ایده ها و راه حلهای
زیادی ارزیابی شده و بهترین انتخاب و تصمیم گرفته شود بنابراین خالقیت ،تنها تولید ایده نیست بلکه ارزیابی تحلیل آن ایده
ها برای مناسب بودن آنها نیز است اگر چه تفکر واگرا موجب خالقیت می شود،اما لزوم نظارت تفکر انتقادی ضروری خواهد بود.
تفکر واگرا
جنین تفکری از چند عامل مهم تشکیل شده است که مهم ترین آنها سیالی یا روانی، انعطاف پذیری و تازگی است. خالقیت
یکی از برجسته ترین توانایی های شناختی و یکی از زیباترین جلوه های تفکر واگرا است، این خصوصیات انسانی نقش
بسیار عمده ای در نوآوری و حل مشکالت بشری بر عهده دارد. تفکر همگرا با هوش رابطه دارد اما تفکر واگرا
ویژگی مهم آفرینندگی (خالقیت) است این دو جنبه تفکر دو وجه عمده تفکر انسانی هستند.
در تفکر همگرا، نتیجه تفکر از قبل معلوم است، یعنی همواره یک پاسخ درست وجود دارد. اما نتیجه تفکر واگرا
تعداد زیادی از پاسخ هاست که هر کدام از نظر منطق، درست به نظر می رسد.
راه دیگری نیز برای درک سادهتر تفکر انتقادی وجود دارد؛ تفکر انتقادی فرایند آگاهانه از پردازش اطالعات به
شیوهای موثر است تا شما بتوانید چیزها را بهتر بفهمید و تصمیمهای بهتری بگیرید و اعتماد بنفس بیشتری پیدا کنید.
مهارت تفکر انتقادی نیازمند این است که شما از ابزارهای عقالنی گوناگون برای تنوع بخشیدن به اطالعات استفاده
کنید.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
راه های منتقدانه فکر کردن در مورد اطالعات
.1 اندیشه زایی
.2 بازبینی کردن
.3 ترکیب کردن
.4 ارزیابی کردن
اطلاعات از منابع مشاهده ، تجربه ، منطق ، اندیشه ، ارتباطات جمع آوری می شود ودر نهایت، هدف تمام این اطالعات
اثبات و حمایت باورها و رفتارهاست.
افراد عبارت خاص خود را برای تعریف تفکر انتقادی دارند، آنها تفکر انتقادی را عکس تفکر معمولی میدانند. مغز
ما در هیچ لحظهای از زندگی، از تفکر باز نمیایستد و این اتفاقی است که به طور اتوماتیک و ناخودآگاه روی میدهد. اما
شما میتوانید با استفاده از ابزارهای عقالنی، تفکرتان را آگاهانهتر کنید و به نتایج درستتری برسید. این مهارت میتواند روی تفکر
ناخودآگاهتان نیز اثر بگذارد و این دقیقاً همان چیزی است که برای رشد مغز کودکان نیز بسیار مفید است.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
ما عقایدی داریم که از آنجا که متعلق به ما هستند وابستگی عاطفی و دور از عقالنیت به آن ها داریم و تمایل داریم
تجربیات،رویاها،ارزش ها و عادت های خانوادگی یا در واقع کوله باری عاطفی از از آن ها محافظت کنیم . ما فرهنگی داریم و با
آن ها خو گرفته ایم.ولی اگر قرار بر رشد و تعالی انسانی باشد باید این عادت ها را به بوته نقد
بکشیم و قادر باشیم تک تک آن ها را به دل استدالل بکشانیم تا وابستگی عاطفی مانع از پذیرش یا عدم پذیرش
استداللی نگردد و منجر به جزم اندیشی نشود. آموختن تفکر نقادانه شباهت زیادی به آموختن مهارت های جسمانی جدید
دارد، همانگونه که برای دریافت یک مهارت جسمانی نیازمند انجام تمرین هستیم،تفکر نقادانه نیز نیاز به تمرین
دارد ،تمرین و به کنار گذاشتن احساسات و عواطف ،ما را به سمت رشد عقالنی و اخالقی سوق می دهد.
تعاریف تفکر انتقادی
- روند پویا و ماهرانه در تجسم، بهکارگیری، تحلیل، ترکیب و سنجش اطالعات برای دستیابی به یک پاسخ و
یا یک نتیجهگیری را تفکر انتقادی می نامند.
- تفکر منظمی است که واضح، معقوالنه، روشنفکرانه و برپایه مستندات باشد.
- قضاوتی است دارای اراده و خودتنظیمی که در نتیجۀ آن تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط میگردد و همچنین
به شرح معیارهای مفهومی و روش های شناختی بر آن اساس می پردازد.
- این تفکر شامل بهکاربستن دلیل در چارچوب عقایدمان است .
- مهارت و تمایل برای شرکت در یک فعالیت همراه با تردید فکری است.
- فکر کردن درباره افکار دیگری به شکلی که آنها را سازماندهی کرده و شرح داده و کارایی و بهرهوری آن
را افزایش داده؛ همچنین نواقص و تعصبات را شناسایی کرده است.تفکر انتقادی، نه تفکر \”سخت\” است و نه در جهت حل
مشکالت است. ( از \”بهبود بخشیدن\” تفکرات دیگران متمایز است) تفکر انتقادی، تفکری
باطنی است با مقصود به حداکثر رساندن عقالنیت شخص متفکر .
- ارزیابی ای بر اساس تحلیل و ازریابی دقیق .
به طور خالصه: یک تالش مداوم برای آزمودن هر گونه اعتقادی و یا شکلی از علم بر اساس مدارک و شواهد است
که پشتیبانیکننده و یا تکذیب کننده آن و نتیجهگیریهای پیش رو که به آنها تمایل دارند، می باشد. می توان گفت
تفکر انتقادی، تفکر خود رهبری، خود نظم بخشی، خود کنترلی و خود تصحیحی می باشد.
اصول تفکر انتقادی
ارزشهای پایه
تفکر انتقادی یا اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق
استداللهایی است که آن حرفها به کمک آنها خود را استوار جلوه میدهند. انتقاد به معنای سنجیدن است نه ایراد
گرفتن؛ غرغر کردن، بهانه گرفتن، عیبجویی و بدخویی را نباید به عنوان تفکر انتقادی در نظر گرفت .دو گونه اندیشه انتقادی
قابل تصور است: یکی خود خواهانه یا سفسطهای که فرد سعی میکند با استفاده از قدرت تحلیل خود به منافع شخصی برسد و
دیگری درست بینی یا بیطرفی که در آن فرد سعی میکند تمام جوانب امر را به صورت
یکسان و بدون ارجحیت دادن به دالیل احساسی و منفعت طلبانه ببیند.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
روشن اندیشی
تفکر انتقادی در هنگام سنجشگری از ارزشهای فکری خاصی حرکت میکند. متنی را میخوانیم که موضوع در
آن چنان پیچانده شده که هیچ نمیتوان از آن سر درآورد، در حالی که اصل قضیه ساده است و ما باید آن را با آگاهی و
دقتی متعارف درک کنیم. در اینجا به نویسنده آن انتقاد میکنیم که روشناندیش نیست. پس روشنی یک ارزش در تفکر
انتقادی است. ما میخواهیم به روشنی برسیم. میپرسیم و میپرسیم، و با این کار گویی می
خواهم از پهنهای تاریک به روشنایی گام بگذاریم. به نویسنده انتقاد میکنیم که مفهومها و گزارههایش دقت ندارند.
دقت نیز یک ارزش مهم در تفکر انتقادی است.
بدیهیات
ارزش دیگر در تفکر انتقادی بداهت است. آنچه بدیهی است وضوحی شهودی دارد، یعنی ما بنابر تجربه مستقیم
خودمان یا خردورزیمان میدانیم که درست است، انگار ما در ذهن یا در واقعیت در کمال آگاهی شاهد آن هستیم.
اگر ما از امور بدیهی حرکت کنیم و با شیوه سنجیدهای در ترکیب، اطالعات خود را از آنها درهم آمیزیم، به آگاهی
پیچیدهای میرسیم که چون ریشه در امور بدیهی دارد، احتمال میرود که درست باشد. میگوییم احتمال میرود، چون همیشه
ممکن است در ترکیب اطالعات اشتباه صورت گیرد. وقتی متنی را با دید انتقادی میخوانیم، توجه داریم
که آیا گزارههای آن با بدیهیات تجربی و عقلی همخوان هستند یا نه.
از عبارتهایی چون «واضح و مبرهن است» نیز به همین طریق سوءاستفاده میشود. مینویسند: «واضح است که»… ما باید
مکث کنیم و بپرسیم: واقعاً واضح است؟ یا مینویسند: «مبرهن است که»… یعنی در مورد موضوع برهان عقلی آوردهاند. باید
بپرسیم:
واقعاً موضوع مستدل است؟
عبارتهایی مثل «بدیهی است که»… و «واضح و مبرهن است که»… ما را دعوت میکنند که ادعایی را که به دنبال آنها
می آید، بی هیچ اندیشهای بپذیریم. اندیشۀ انتقادی به ما میآموزد که در اینجا باید درست رفتار معکوسی داشته باشیم، یعنی
دقت ورزیم که آیا ادعا به راستی پذیرفتنی است یا نه.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
تناقضها
ارزشی دیگر در اندیشه انتقادی، همخوانی است. سر و ته یک متن یا سخن باید باهم بخوانند. اگر نویسنده و گوینده
دچار تناقض شوند، یا این که اینجا از این اصل حرکت کند و آنجا که موردی مشابه در وضعیتی مشابه است از اصلی
دیگر، بر پایه این ارزش به او انتقاد میکنیم.
کشف تناقض همیشه ساده نیست. ما باید متن یا سخن را تجزیه و تحلیل کنیم تا ساختار آن برایمان روشن شود، تا
بتوانیم ببنیم آیا دچار تناقض شدهاست یا نه. در بسیاری اوقات با خبری مواجه میشویم که خود به خود حاوی تناقض نیست و حرفی
کوتاه است که سر و ته آن با هم میخوانند. در اینجا آن را باید در متن زندگی و واقعیت قرار دهیم تا
بطالن آن را دریابیم.
نوع دیگر تناقض بیشتر در هنگام اندیشیدن مستقل و نه فکر بر روی گفتار یا نوشتار دیگران پیش میآید. اندیشیدن
انسان همواره جهتدار است و احساسات و برداشتهای پیشین آدمی یا به تعبیر دیگر سوگیری (Bias) در آن اثر میگذارد. از
این رو باید تا جایی که میتوان تمایل خودفریبی که بهطور طبیعی در انسان وجود دارد را شناخت و در مقابل آن ایستاد. گاهی این
ایستادن سبب سوگیری در جهت مخالف میشود. در اندیشۀ انتقادی باید تا جایی که میتوان سوگیری را کم کرد اما توجه
داشت که به اندیشه بدون سوگیری نمیتوان رسید. یکی از راههای کم کردن
سوگیری مراجعه به آرای دیگران و بحث کردن پیرامون موضوع با هدف رسیدن به شناخت و نه اثبات عقیده است.
این کار باعث میشود نقاط کور اندیشه ما که خودمان توانایی دیدن آن را نداریم ببینیم.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
منطق
ارزش دیگری که در اینجا الزم است از آن یاد کنیم، استدالل متین و استوار است. اندیشه انتقادی استدالل سست را
نمیپذیرد. استدالل باید پایههای محکمی داشته باشد یعنی از مقدماتی درست حرکت کند و آنها را به صورتی منطقی با
یکدیگر ترکیب کرده و به نتیجه برساند. اندیشه انتقادی تفکر منطقی است .منطق شیوه و اصول سنجیده
تعریف و استدالل است.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
فراگیری
اندیشه انتقادی بر پایه مفاهیم و قانونهاست. ممکن است طرز اندیشیدن شخصی ناواضح، غیر دقیق، نامربوط،
غیرمنطقی و سطحی باشد. راههای مختلفی هست که ممکن است تفکر شخص مشکلدار باشد.به تازگی برخی
آزمایشهایی که هنوز در مراحل ابتدایی هستند؛ نشان داده که برخی زمانها شخص تصمیمات پیچیدهای را پیش از آگاهی از
تمام فکتها و دادهها میگیرد. از آنجایی که چنین روشی اندیشیدن انتقادی نیست (چون برای اندیشه انتقادی نیاز به
بازتاب دقیق هست) پس استفاده از مهارتهای اندیشه انتقادی، نیاز به تالش بیشتر (بر خالف طبیعت
انسان – که تصمیمگیری بدون دانستن همه دادههاست) دارد.
در اصل، این تفکر شما را ملزم میکند تا از توانایی خود برای استداللکردن استفاده کنید؛ یعنی در زمینه اطالعات
یک گیرنده فعال باشید نه یک گیرنده منفعل. متفکران منتقد، بهجای پذیرش سریع اطالعات، ایدهها و فرضیات موجود را زیر
سؤال میبرند. آنها همیشه در پی تعیین این موضوع هستند که آیا ایدهها، استداللها و یافتهها نشاندهنده
تصویر کلی واقعیت هستند یا خیر و در صورتی که اینطور نباشد، آماده پذیرش آن هستند.
کسی که مهارتهای تفکر انتقادی را دارد میتواند پیوند بین ایدهها را درک کند؛اهمیت ایدهها و استدالل آنها را
تعیین کند؛استداللها را بشناسد، آنها را بسازد و ارزیابی کند؛ناسازگاریها و خطاها را در استداللها شناسایی کند؛به
مشکالت با رویکردی منظم و مداوم برخورد کند؛در توجیه فرضیات، اعتقادات و ارزشهای خود تأمل کند.
فواید تفکر انتقادی
۱ .کنجکاوی را برمیانگیزد
کنجکاوی نهتنها به ما کمک میکند تا از جهان پیرامون خود درک عمیقتری پیدا کنیم، بلکه به ما کمک میکند تا
تجربه ژرفتری از این دنیا نیز به دست آوریم. این موضوع میتواند شامل نکاتی باشد که در مدرسه یا دانشگاه
میآموزیم و یا مسائلی که در زندگی روزمره با آنها روبهرو میشویم.
متفکران منتقد درباره طیف گستردهای از موضوعات کنجکاو میشوند و عموما دارای عالیق گستردهای هستند. آنها
همواره درمورد جهان و مردم کنجکاوند. فرهنگها، عقاید و دیدگاهها را که خصوصیات مشترک در نوع بشر هستند،
بهخوبی درک و تحسین میکنند. این ویژگی، همان چیزی است که آنها را به افرادی تبدیل میکند که در تمام طول
زندگیشان بهدنبال یادگیری هستند.
در همین راستا، متفکران منتقد، مواردی از این قبیل را سؤال میکنند:
- چه اتفاقی در حال رخدادن است؟ من چه میبینم؟
- چرا مهم است؟ چه کسی تحتتأثیر این اتفاق قرار دارد؟
- از چه چیزی غافل شدهام؟ چه چیزی از دید پنهان است و چرا مهم است؟
- علت این اتفاق چیست؟ از کجا میتوانم مطمئن شوم؟
- چه کسی این را میگوید؟ چرا باید به این شخص گوش دهم؟ چه چیزی میتواند به من بیاموزد؟
- چه چیز دیگری را باید در نظر بگیرم؟
- چه میشود اگر…؟
- چرا که نه؟
متفکران منتقد حقیقی هیچچیز را از روی ظاهرش قضاوت نمیکنند. آنها هرگز از سؤالکردن خسته نمیشوند و از
اینکه تمام جنبههای یک مسئله را کنکاش کنند و حقایق عمیق پنهان در پشت اتفاقات را کشف کنند، لذت میبرند.
خالقیت را تقویت میکند
شکی نیست که متفکران منتقد ، متفکران خالقی نیز هستند. بدون شک، امروزه خالقیت بهعنوان یک مهارت ضروری
در نیروی کار تعریف شده است. تفکر انتقادی در کسب و کار بهشدت به توانایی خالقبودن افراد وابسته است.
بهادادن به خالقیت و قابلیت آن برای باالبردن بازده و افزایش ارزش کاال و خدمات انعکاس پیدا میکند.
افراد خالق درباره بسیاری از موارد، فرضیات را زیر سؤال میبرند. یک ذهن خالق بهجای بحث درباره محدودیتها،
اینگونه میپرسد: «چگونه» یا «چرا که نه؟.» خالقیت بیانتها است و از ظرفیت بیحدوحصری برخوردار است، به این
معنی که ما بهعنوان افرادی خالق، نامحدود هستیم؛ اگر خالقیت در همه ما وجود داشته باشد، ما نیز بیحدومرز هستیم.
اگرچه ریسکهای فکری که هر متفکر منتقد خالقی باید آنها را بپذیرد معقول و منطقی هستند، چنین شخصی هرگز
نمیترسد فراتر از منطقه امن خالقانه خود قدم بگذارد و تفکر خارج از چارچوب داشته باشد.
توانایی حل مسئله را تقویت میکند
کسانی که تفکر منتقدانه دارند، معموالً بهصورت غریزی دارای مهارتهای حل مسئله هستند. افراد باید بتوانند در
رویارویی با چالشهای پیچیده، از ظرفیت تفکر انتقادی برای مهندسی راهحلهای ابتکاری استفاده کنند.
آلبرت انیشتین، یکی از فعالترین متفکران تاریخ، گفته است:
اینطور نیست که من خیلی باهوش باشم
موضوع فقط این است که من زمان طولانی تری برای حل مشکالت صرف می کنم همین.
او همچنین اشاره کرده است که اگر برای حل مسئله فرصتی معادل 1 ساعت به او داده شود، احتماال 5 دقیقه را برای راهحل و 55
دقیقه دیگر را برای معنابخشیدن و تحقیقکردن درمورد آن موضوع صرف خواهد کرد. این نوع صبوری و تعهد به درک واقعی یک
مسئله، نشانه یک متفکر منتقد حقیقی است؛ در نتیجه باید برای داشتن مهارت حل مسئله، در تفکر انتقادی توانمندی باالیی داشته باشید.
تمرین چندبعدی است
تفکر انتقادی شامل طیف وسیعی از رشتهها و پرورش محدوده گستردهای از استعدادهای شناختی است؛ در واقع
میتوان گفت که این یک فعالیت متقابل آموزشی برای ذهن است و برای سالمماندن ذهن دقیقاًمانند عضله، باید به آن تمرین داده شود.عالوه بر موارد بسیار دیگر، این تفکر باعث رشد و پیشرفت مهارتهای استدالل ،تفکر تحلیلی ،مهارتهای ارزشیابی ،تفکر منطقی ،مهارتهای سازمانی و برنامه ریزی ،تواناییهای زبانی ،ظرفیت خودانعکاسی
،مهارتهای دیداری ،ذهنیت باز،تکنیکهای تجسم خالق ،توانایی سوالکردن وتصمیم گیری می شود.
مهارتهای بسیار دیگری را میتوان به این لیست اضافه کرد، اما همین موارد ذکرشده نیز نشان میدهند که وقتی
انتخاب میکنیم که در زندگی روزمره منتقدانه فکر کنیم، کدام ویژگیها در ما تقویت میشوند و رشد میکند.
استقلال تان را پرورش دهید
چنین مهارتهایی به ما میآموزد که چگونه بر اساس تجربه و مشاهدات شخصی، معنای جهان را دریابند و با حساسیت
و آگاهی و به همان روش تصمیمگیری کنیم. به این ترتیب، ما همچنان که زندگی موفق و مؤثری داریم، اعتماد به نفس
و توانایی یادگیری از اشتباهات را نیز کسب میکنیم.پرورش مهارت تفکر انتقادی، ما را آماده میکند تا با
مشکالت پیچیدهای روبهرو شویم که در جهان پیش رو مهماند.وقتی منتقدانه فکر میکنیم، طرز تفکرمان شکلی
خودبه خود میگیرد، دارای نظم و انضباط میشود و بنابراین به یک ذهنیت خوداصالحشونده میرسد؛ همچنین این به معنای آن
است که وقتی با یادگیری و تجربه، قدرت تفکرمان را تقویت میکنیم، تفکر فعاالنه به عادتی همیشگی
در ما تبدیل می شود.
تفکرانتقادی مهارتی برای زندگی، نه فقط یادگیری
آموزش مهارتهای این تفکر عالوهبر ایجاد ذهنیتهای تفکر مستقل، بر ارتقا مهارتهای یادگیری مادامالعمر نقش
دارند. بسیاری از مربیان بزرگ درمورد اهمیت مهارتهای یادگیری مادامالعمر، مطالب زیادی گفتهاند؛ با این حال، احتماال جان دیویی آن را به بهترین شکل بیان کرده است:آموزش، آمادگی برای زندگی نیست، بلکه خود زندگی
است. هنگامی که مشغول اندیشیدن هستیم، معموالً هدف ما فهمیدن چیزی است. میکوشیم تا پرسشی را پاسخ گوییم،مسئلهای را حل کنیم، نتیجهگیری را اثبات کنیم. میخواهیم بدانیم به کدام یک از نامزدها رأی دهیم یا چگونه به در
مورد یک مسئله کاری تصمیم گیری نماییم و… در همه این موارد، میتوان گفت که میکوشیم معرفتی کسب کنیم
که از پیش نداریم؛ و در اغلب موارد نمیتوانیم آن معرفت را با مشاهده مستقیم حاصل کنیم. باید قدری استدالل
کنیم، دو دو تا چهار تا کنیم، استنباط کنیم، و از اطالعات موجود نتیجهگیری کنیم.
این شیوه رویکرد به موضوعات را با صفت تحلیلی هم توصیف میکنند. تفکر انتقادی تفکری تحلیلی است، یعنی
موضوع را میشکافد، اجزای آن را دانهدانه میسنجد و در ادامه شیوه ترکیب آنها را وارسی میکند. در دوران باستان ارسطو
استاد این کار بوده است. محتوای کار او مانع شناخت درست صورت و شیوه کار او شدهاست. در آستانه عصر جدید فیلسوفی به نام
رنه دکارت سر برمیآورد که به اندیشه تحلیلی جان تازهای میدهد. اندیشه انتقادی تحلیلی
او بنای فکر قرون وسطایی را ویران می کند.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
فایده پرسیدن سؤال های به جا
پرسش های نقادانه ما را در سمت و سوی واکاوی نظرات ،تصمیم ها یا قضاوت های بهتر قرار می دهد.دو روش برای
تفکر وجود دارد ؛اسفنجی و غربالی.در روش اسفنجی ،فرد انبوهی از اطالعات و داده های گوناگون در ذهن دارد
.کسی که به این روش تکیه کند ،از آنجایی که ارتباطی میان این داده ها برقرار نکرده و صرفاً دریافت کننده بوده
،قضاوتش بر اساس اخرین اطالعاتی است که دریافت نموده اند .در روش غربالی ،فرد سره را از ناسره تمایز می دهد .این دو روش در واقع مکمل یکدیگرند ،به این صورت که با استفاده از اطالعات (روش اسفنجی)و نیز پرسیدن سوال
ها و ارزیابی داده ها (روش غربالی)استدالل صحیح تر را به کرات مورد پرسش قرار دهیم .
در بررسی ذهنی غربالگری اطالعات ، این پرسش ها را می توان این گونه وارسی کرد:
۱–مسئله چیست و نتیجه/مدعا کدام است؟
تمیز میان مسئله و نتیجه /مدعا کار ساده ای نیست .در بحث ها معموال طرفین عالوه بر اینکه موضوع یا مسئله بحث را
به دقت بررسی نکرده اند ،تشخیص درستی هم از نتیجه یا ادعای بحث ندارند.در نتیجه ابتدا باید دانست که این دو
چه ماهیتی درند.
تعریف مسئله عبارت است از سؤال یا اختالف نظری که باعث گفتگو و محرک آن است .مسائل دو دسته هستند
،توصیفی و اخالقی (تجویزی .)مسئله توصیفی بدنبال یافتن الگوی ثابت و منظم در جهان خارج است و پاسخ مشخصی
دارد ،مثالً:
علت فشار خون چیست ؟
شهریه دانشگاه در سال 2023چقدر خواهد شد؟
ولی در مسائل اخالقی ما بدنبال درست و نادرست یا خوب و بد هستیم .موضوعاتی که در جامعه رخ می دهند ،بیشتر
اخالقی اند ،برای مثال :
آیا مجازات اعدام منسوخ شود؟
در خصوص امنیت اجتماعی چه باید کرد؟
برای فهم دقیق و بهتر مسئله، می توان از خود گوینده کمک گرفت و خواست که منظورش را مشخص تر بیان
کند.توصیه می شود که در هنگام خواندن یک مقاله یا گوش دادن به یک سخنرانی در ابتدا مسئله را بیابید.اگر یافتن
مسئله دشوار بود سعی کنید نتیجه یا مدعا را کشف کنید، به این ترتیب فهم مسئله آسانتر خواهد شد.
نتیجه یا مدعا چیست؟آن پیامی است که گوینده یا نویسنده می خواهد شما آن را بپذیرید.هر پاسخی که به این پیام
داده می شود ،نتیجه است.سرنخ هایی وجود دارد که می توان نتیجه رایافت:
)1بپرسید که مسئله چیست.
)2به دنبال واژه های راهنما بگردید؛مثالً \”در نتیجه، بنابراین،پس،معلوم می کند که،از این رو،حقیقت این است که\”
… و
)3 در جاهایی که احتمال مطرح شدن نتیجه است ،دنبال آن بگردید.
)4 به یاد داشته باشید که چه چیزهایی نتیجه نیستند،مثال :مثال ها ،آمار ،تعریف ها ،سوابق تحصیلی و شغلی ،شواهد و قرائن.
)5سوابق و مواضع گوینده را بشناسید.
)6بپرسید که دقیقاً نتیجه چیست.
دالیل استدالل کدام اند؟
کنجکاوی انسان زمانی برای پذیرش مدعا/نتیجه به پایان می رسدکه دالیل ارزشمند و قابل قبولی از آن حمایت
کند.در غیر این صورت ،مدعا چیزی را کم خواهد داشت و قابل اتکا نخواهد بود.دالیل در واقع مجموعه ای از ،تمثیل ،ادعا،عقاید
،شواهد،استعاره ها،شنیده هایا گفته ها است که مبنا و اعتبار نتیجه به شمار می آید؛در حقیقت آن چیزی که قوام بخش
نتیجه است .گوینده یا نویسنده با کمک دالیل نشان می دهد چرا حق با اوست\”به چه دلیل این را می گویید.\”اگر بتوانید
دالیل را تشخیص دهید،آنگاه می توانید نتیجه یا مدعا را ارزیابی کنید .نقطه قوت هر استدالل در دالیل آن نهفته است .برهان ،حاصل
همسویی دالیل و نتیجه است .هر کس تنها در صورتی فکور و اندیشمند محسوب می گردد که برهان ارائه دهد .نوشتاری که در
آن دلیل به کار گرفته نشده باشد ،برهان نیست .برهان ویژگی هایی دارند :
.1در برهان، قصد و نیت وجود دارد و باید بدان واکنش نشان بدهیم .
.2به منظور باال بردن کیفیت برهان، باید از تفکر نقادانه کمک گرفت.
.3باید بتوانیم میان دالیل و نتیجه تمایز قائل شویم.
برای پیدا کردن دالیل باید ابتدا نتیجه را یافت ،سپس دلیل یا دالیلی را که برای آن نتیجه در نظر گرفته شده است ،با
پرسش \”چرا\” استخراج کرد.یکی از راه هایی که می توان فهمید دالیلی که ما بدان دست یافته ایم،دالیل مورد نظر نویسنده است ،این است که خود را در جایگاه نویسنده قرار دهیم .همچنین برای یافتن دلیل،در پی واژگان آن بگردید؛مثالً این به این دلیل است که،زیرا، به علت اینکه ،به خاطر این که، زیرا،به علت این که،به خاطر این که
،چون\” و …
هر کس برای اثبات دالیل خود به شواهد مختلفی استناد می کند مثالًامور واقع،نتایج تحقیقات علمی،مثال هایی از
زندگی واقعی ،آمار ،استناد به افراد خبره و تمثیل .ولی باید بفهمیم که در چه موقعیتی باید از هر یک از آن ها استفاده کرد .سعی کنید دالیل و نتایج را منظم در ذهن خود جای دهید تا ارزیابی استدالل برای شما کار ساده تری گردد.مخاطب اصلی ترین جایگاه را دارد .توجه به او سبب می شود تا درباره دالیل و مدعا /نتیجه ،دقت بیشتری نمائیم تا برای او به وضوح قابل درک باشد .باید از واژه ها و گزاره ها برای شکل دادن روابط منطقی در استداللخود بهره ببریم.
–3کدام واژه ها یا عبارت ها مبهم اند ؟
برای قضاوت منصفانه باید معنی اجزاء استدالل را بررسی کنیم .این جاست که نیاز داریم به ظرافت های زبانی توجه
کنیم .باید معنای دقیق عبارت ها را دریابیم تا مقصود نویسنده یا گوینده را بطور شفاف بفهمیم.به دنبال ابهام ها بگردید و اجازه ندهید با آنچه مبهم است ،قضاوت کنید.برهان شفاف را بپذیرید .برای مشخص کردن واژگان مبهم سوال
بپرسید ؛مثالً منظور شما از آن واژه یا عبارت چیست؟
برای برطرف کردن ابهام جمالت باید به عبارت های قبل و بعد آن توجه کنید.البته می توانید از فرهنگ های لغت نیز
استفاده کنید ولی فهم واژه ها در زمینه متن از هر چیز اهمیت بیشتری دارد .هر کس که نتواند تصویری واضح از استداللش ارائه دهد ،حق ندارد که خواهان پذیرش حرف خود از سوی دیگران باشد .در بسیاری از برهان ها نمی توان از فرهنگ واژگان استفاده کرد،بلکه باید به بررسی متن پرداخت .عالوه بر توجه به معانی واژه ها باید به بار
عاطفی جمالت و استدالل ها نیز توجه کنید و بدانید کسانی که از زبان استفاده می کنند ،می دانند که می توان از
احساسات بهره برداری کرد.اگر می خواهید اندیشه نقاد داشته باشید ،باید به بار عاطفی جمالت دقت کنید.
–4تضادهای ارزشی و فرض های ارزشی کدام اند؟
در نگاه اول هر برهانی با عقل سازگار است ولی شنونده یا خواننده باید روبنا و زیر بنای هر برهان یا استدالل را بررسی
کند .از جمله اهداف اساسی تفکر نقادانه ،استقالل رأی ،حس کنجکاوی و معقول بودن است .برای رسیدن به این ها
باید ترفندها و فرض های پنهانی دیگران را کشف کنیم .ویژگی فرض ها چیست؟
)1پنهان شده یا بیان نشده اند
)2مسلم گرفته می شوند
)3در نتیجه تاثیر اساسی دارند
)4می توانند فریبنده باشند.
ارزش ها، عقاید پنهان شده ای هستند که آدم هاآن ها را اساسی تلقی می کنندو با آن ها خوب و بد را می
سنجند؛مسائلی که بر انتخاب ما در مناقشه های اجتماعی تاثیر گذارند.سعی کنید لیستی از ارزش ها برای خودتان تهیه کنید مثالً از دوستان خود توقع داریدچگونه انسان هایی باشند؟یا سیاستمدار\”حقیقتگو\”به چه معناست؟ فرزندانتان را مطابق کدام معیار بار می آورید؟ از خودتان بپرسید که در برابر موضعی که نویسنده درباره ارزشی گرفته است ،شما چگونه فکر می کنید.منظور از فرض ارزشی این است که گوینده یا نویسنده عقیده ای را مطلوب تر یا نسبت به دیگر ارزش ها مسلم فرض کند و درباره این که جهان چگونه باید باشد ،حکم صادر کند.پاسخ متفاوت آدم ها به یک
سوال واحد به شدت تحت تأثیر پایبندی به ارزش های گوناگون است .ولی این نکته را بدانید که انسان ها تا جایی ، به ارزش هایشان پایبند هستند .بسته به موقعیت و متن ،ارزش ها جابجا می شوند به عبارت دیگر ،فرض های ارزشی وابسته به زمینه خاص مسئله هستند . در استدالل های تجویزی یا اخالقی ،فرض های ارزشی در واقع پشت پرده ،دالیل و نتیجه /مدعا را هدایت می کنند.شما به عنوان یک متفکر نقاد وظیفه دارید که این دالیل ارزشی را بیابید ،تضادهای ارزشی متداول را بشناسید و نسبت به آنها آشنایی پیدا کنید و با کمک این شناخت ،فرض های ارزشی مربوط به ال پزشک
نویسنده را بیرون بکشید.از طرفی دریافتن ارزش های متداول یا سوابق گوینده یا نویسنده تحقیق کنید،مث
است؟ مدیر کارخانه داروسازی است؟
توجه به پیامدهای ارزشی نیاز به دقت داردبه این معنا که چه ارزشی چه نتایجی را چه مطلوب و چه نامطلوب به بار
می
آورد .ممکن است نویسنده یا گوینده این نتایج را به عنوان دالیل ذکر کند .کنجکاوانه از او بپرسید که چرا این دالیل را اتخاذ کرده است ؟ سعی کنید پس از یافتن ارزش های اصلی ،تجزیه و تحلیل خود را در باب استدالل متوقف نکنید زیرا نقاط ضعف دیگر را نخواهید یافت .بدانید که ترجیح ارزشی بر ارزش دیگر نیازمند استدالل است آن هم به شیوه عقالنی و آگاهانه .کسی که نقادانه می اندیشد باید شناخت درستی از فرض های ارزشی عقالنی و فرض های
ارزشی غیر عقالنی داشته باشد.
فرض های توصیفی کدام اند؟
فرض های توصیفی مانند فرض های ارزشی ،اجزای پنهان برهان ها هستند که برای ارزیابی یک برهان ما نیازمند
شناخت آن ها هستیم.فرض های توصیفی درباره این است که جهان چگونه است یا چگونه خواهد شد و در واقع
توصیف کننده جنبه های مختلف جهان است ،مثال\” این خودرو شما را به هر کجا بخواهید می برد.\”
نتیجه: این خودرو خاص،شما را به هر جا دلتان بخواهد می برد.
دلیل: این مدل خودرو در موارد متعدد کارکرد خوبی داشته است.
پیش فرض توصیفی اول :کیفیت یک مدل خودرو سال به سال تغییر نمی کند.
پیش فرض توصیفی دوم:مشتریان با این خودرو جدید همان طور رانندگی خواهند کرد که کسی که دارد از خودرو
تعریف می کند، با آن رانندگی کرده است.
توجه کنید که دالیل قانع کننده را بپذیرید و نقادانه بیاندیشید و از کسی که توجیه کرده است بخواهید برای شما
توضیح دهد که چرا این فرض را باید قبول کنید.واقعیت این است که یافتن فرض ها کار دشواری است و نیازمند قوه
تصور ،خالقیت و تمرکز برهان است .اما می توانیم با کمک گرفتن از سرنخ ها ،دریافت درستی از آن ها داشته باشیم:
)1به دنبال چیزهایی بگردید که نویسنده یا گوینده برای اینکه دالیل و نتیجه را به هم ربط بدهد ،باید آن ها را مسلم
گرفته باشد.بپرسید\”شما چطور از این دلیل به این نتیجه رسیدید یا\” اگر به فرض دالیلتان درست باشد،ولی از این
دالیل به این نتیجه نمی توان رسید؟\”
)2بدنبال دالیلی بگردید که نتیجه را پذیرفتنی می کنند.
)3خودتان را جای نویسنده یا گوینده بگذارید.
)4خودتان را به جای کسی بگذارید که با نتیجه /مدعا مخالف است .فکر کنید که چرا کسی می تواند نتیجه را نپذیرد.
)5احتمال دهید که برای دستیابی به مزیت های مطرح شده در دالیل ،راه های دیگری هم باشد.
)6دالیلی را که پشتوانه محکمی ندارند ،مسلم به حساب نیاورید.
)7فرض های پیش پا افتاده و بدیهی را تجزیه و تحلیل نکنید.
آیا مغالطه ای در کار نیست؟
باید بتوانیم ارزش دالیل و نتیجه/مدعا را بررسی کنیم تا بفهمیم که قابل قبول است یا نه.باید به حقه هایی توجه نمودکه
به آن مغالطه می گویند تا تنها استدالل صحیح را بپذیریم.
حقه های متداول :
-1استداللی که فرض های نادرست یا خطا در آن گنجانده شده است.
-2دادن اطالعات نامرتبط به مسئله و نتیجه /مدعاء
-3آوردن دالیلی که صحت آن ها به نتیجه /مدعا وابسته است.
مراحل زیر ،روشی برای یافتن مغالطه ها است:
-1نتیجه/مدعا و دالیل را تشخیص دهید.
-2دالیل گوینده را با هم مقایسه کنید و ببینید که به نتیجه مربوط است یا خیر
-3این سوال را بپرسید \”اگر دلیل مطرح شده صحیح باشد،باید چه چیزی را قبول داشته باشم تا این دلیل به طور منطقی
مؤید نتیجه باشدو برای اینکه آن دلیل منطقاً صحیح باشد ، چه چیزی را باید قبول داشته باشم؟
-4از خود بپرسید:آیا این فرض ها با عقل جور در می آید؟
-5مطمئن باشید دالیل به خاطر مسائل عاطفی روی شما تاثیر نگذارند و جای منطق را نگیرند.
در ادامه تعدادی از مغالطه های معروف را بیان می نمائیم:
در سراشیبی افتادن: این که فرض کنیم عمل پیشنهاد شده زنجیره ای غیر قابل کنترل به راه خواهد انداخت.
اشتراک لفظ :واژه کلیدی چند بار استفاده شده باشد ولی در معانی متعدد
استناد به نظر اکثریت :اغلب مردم درباره آن چه نظر می دهند تحقیقات کافی را انجام نمی دهند در نتیجه نمی توان
به رأی اکثریت اتکا کرد.
استناد به مرجع مشکوک:تأیید کردن نتیجه ای از سمت مرجعی که تخصص کافی را ندارد.
مغالطه توسل به احساسات : با بر انگیختن احساسات می خواهد دالیل را باور پذیر کند.
حمله به پهلوان پنبه: حمله به دیدگاهی که در واقع وجود ندارد.
تبیین نام گذاری :مثالً:چرا پدر تازگی عجیب رفتار می کند؟ پاسخ :دچار بحران میان سالی شده است.بدون اینکه
تحلیلی از رفتار فرد ارائه شود،صرفاً بر رفتار وی نامی می گذارند.
حمله به شخص:مثال در نامه ای کسی به جای آن که پاسخ استدالل فرد مقابل را بدهد به او حمله کند و انگ های
مختلف به او بچسباند.به این مغالطه \”حمله یا توهین به شخص می گویند.\”
کلی گویی خوش آب و رنگ:استفاده از واژه های کلی و ارزشی که سبب ایجاد احساسات خوشایند می شوند.
مطرح کردن نکته انحرافی:عوض کردن موضوع بحث و صحبت درباره موضوع نامربوط
مصادره به مطلوب: نتیجه در آن مفروض گرفته شده است.
اگر می خواهید برای شنونده یا خواننده استداللی بر اساس منطق بیان کنید،باید مرتکب مغالطه نشوید و آگاهانه
استدالل کنید و مراقب باشید که برهان تان دچار فساد نگردد.
–7شواهد چقدر محکم اند؟(شهود ،تجربه شخصی،گواهی اشخاص و استناد به نظر مراجع)
امور واقع چقدر قابل استناد و قابل قبول هستند .درباره این ادعاها چه نظری باید داشت؟اولین سوالی که پرسیده می
شود این است که\”چرا باید آن ها را بپذیریم؟.\” هر چه کیفیت و کمیت شواهد ادعایی باالتر باشد،بیشتر می توانیم به
آن ها اعتماد کنیم.
برای فهم اینکه کدام یک از آن ها مقرون به واقع هستند،با پرسیدن سؤاالت زیر آن ها را ارزیابی کنیم:
-1چگونه این ادعا را ثابت ی کنید؟از کجا می دانید این ادعا صحیح است؟
-2شواهد مؤید این ادعا کدام اند؟چرا این ادعا را قبول دارید؟شواهد عرضه شده چقدر محکم اند؟
با پرسیدن ،تفکر نقادانه پرورش می باید و شما را در مسیر درست قرار می دهد.علت عصبانیت برخی افراد از
پرسش،این است که دالیل و شواهد کافی و قابل دفاعی ندارند.عرضه شواهد برای تایید دالیل استدالل ضرورت دارد
و به کیفیت برهان کمک می کند.برای اینکه چه ادعایی قابل اعتماد باشد،به این سه نکته توجه کنید:
.1ادعایی که درستی آن بی چون و چرا پذیرفته شده باشد.
.2شواهدی که نتیجه استدالل را موجه سازد.
.3ادعایی که شواهدی در تأیید آن وجود داشته باشد.
شواهد عبارت است از اطالعاتی که نویسنده یا گوینده آن ها را به صراحت با دیگران در میان می گذارد تا از آن ها
برای توجیه یا تأیید ادعایی استفاده شود.برای ارزیابی کیفیت شواهد باید بدانیم که آن ها از چه نوعی هستند،شهود ،تجربه شخصی،گواهی اشخاص ،استناد به نظر مراجع ،مشاهدات شخصی،نمونه های موردی،تحقیقات علمی و تمثیل ها.
علت های بدیل در کار نیستند؟
در تبیین رخدادها یا مسائل ،هر کسی علتی را بیان می کند،اگر این علت یا شواهد پذیرفتنی نباشد یعنی میان علت و
معلول رابطه منطقی برقرار نباشد علت بدیل نیست ولی اگر محکم و قابل قبول باشد علت بدیل نامیده می شود.
آیا آمار عرضه شده فریب دهنده نیست؟
از جمله شواهدی که گوینده یا نویسنده آن را بسیار بکار می برند ،آمار است این آمارها مارا فریب می دهند زیرا
اعداد ،شکلی از دقیق بودن و علمی بودن را القاء می کنند .اگر می خواهید نقادانه نیندیشید باید سعی کنید که اطالعات
دقیق و درستی از آمارها بدست آورید.
اطلاعات مهمی بیان نشده است؟
اگر بخواهیم استقالل رأی داشته باشیم باید خودمان تصمیم بگیریم ولی برای انتخاب درست نیازمند اطالعات کافی
هستیم کسانی که چیزی را تبلیغ می کنند یا درباره چیزی سخن می گویند به آن جنبه هایی توجه دارند که مورد پسند
خودشان است و جنبه های مثبت آن را بیان می کنند .سرنخ هایی برای پیدا کردن اطالعات مهمی که بیان نمی شوند:
.1استدالل هایی که علیه آن استدالل بیان شده است.
مخالف این نتیجه چه دالیلی دارد؛
.2تعریف های از قلم افتاده را بیابید؛
.3ترجیحات ارزشی یا دیدگاه های بیان نشده را پیدا کنید؛
.4منابع و امور واقعی را که در برهان از آن ها استفاده شده است ،بررسی کنید؛
.5به جزئیات روند جمع آوری اطالعات توجه کنید؛
.6شیوه های دیگر جمع آوری اطالعات را در نظر بگیرید و بپرسید\”:اگر پژوهش آزمایشگاهی انجام می گرفت آیا
نتایج متفاوتی را به بار نمی آورد؟
.7ارقام ،نمودارها ،جداول ،داده های بیان نشده یا ناقص یا ازتاریخ گذشته را بشناسید؛
.8پیامدهای مثبت و منفی (کوتاه مدت یا دراز مدت )استدالل را در نظر بگیرید؛
.9زمینه ای را که نقل قول ها و گواهی های شخصی از آن گرفته شده اند،به چالش بکشید؛
.10منافعی (مالی،پست و مقام و )…را که از قانع کردن نصیب نویسنده یا گوینده می شود،بفهمید.نکته دیگری که باید
در نظر بگیرید ،نکات منفی است که از قلم می افتد ؛مثالً پیامدهای منفی که فالن داروی جدید دارد.
چه نتیجه /مدعاهای معقول دیگری می توان مطرح کرد؟
فرض ها و نتایج یک مسئله می تواند متعدد و چند وجهی باشد در حالی که برخی تنها به یک مسئله می توانند پاسخ
بله یا خیر دهند و تحلیلی ورای آن متصور نباشد.از آنجا که انسان ها پیش فرض ها و ارزشهای متفاوت دارند در پاسخ به یک سوال نیز متفاوت عمل می کنند و همگان به پاسخ بله یا خیر قانع نیستند .باید ادعاهای معقول دیگری را مطرح
نمود.
رسیدن به پاسخ صحیح در علوم طبیعی کار ساده تری است.اما در علوم انسانی و سواالتی که به انسان وابسته است به دلیل پیچیدگی و ناشناخته بودن ابعاد وجودی انسان از طرفی و داشتن حب و بغض از سوی دیگر ،یافتن پاسخ نزدیک به حقیقت دشوارتر می شود .باید سعی کنیم در پاسخ به پرسشهایمان از احساسات باورهایی که بدان ها تعلق خاطر داریم ، دست برداریم و به سخنان دیگران گوش بسپاریم .تفکر نقادانه هم برای دفاع از عقاید فعلی مان و هم برای
ارزیابی آن ها استفاده می شود .
با نگاهی به عقاید افرادی مانند گالیله(Galileo) ، ویلیام ادوارد برگهارت دوبوآBois) Du B. E. (W. ، آلبرت
انیشتینEinstein) (Albert ، برتراند راسلRussell) (Bertrand ، مارتین لوتر کینگ جونیور Luther (Martin Jr.) Kingو سایر اندیشمندان درمییابیم که اشاره مکرر به مزایای تفکر انتقادی، هزاران سال قدمت دارد. چه چیزی
این تفکر را به چنین مجموعهای از مهارتهای ارزشمند تبدیل میکند و از چه نظر برای ما سودمند است؟
جان دیویی به عنوان پدر تفکر انتقادی مدرن محسوب میشود. او تفکر انتقادی را تفکری تأملی یا تفکر عمیق
میدانست و آن را اینگونه تعریف میکرد: «بررسی فعال، پایدار و دقیق یک باور یا صورتی مفروض از دانش در پرتو زمینههای پشتیبان و نتایج بعدی آن.» منظور از فعال بودن این است که ایدهها و اطالعات از کس دیگری گرفته نشده باشد (که به آن پردازش منفعل میگوییم)؛ در عوض، فرد باید خودش بیندیشد، سؤال مطرح کند و به جمعآوری
اطالعات بپردازد. منظور از پایداری و دقیق بودن این است که بدون فکر کردن درباره چیزی به نتیجهگیری ناگهانی
نپردازیم. مهمترین نکته در تعریف دیویی، زمینههایی است که از باور مورد نظر پشتیبانی میکند. در واقع، آنچه دیویی
مهم میداند، دالیلی است که برای باورهایمان داریم و نتایجی است که این باورها به دنبال دارند .
ادوارد گالسر که یکی از پدیدآورندگان پرکاربردترین آزمون سنجش تفکر انتقادی است، با وام گرفتن از نظریه
دیویی، تفکر انتقادی را اینگونه تعریف میکند:
- تمایل به بررسی متفکرانه مسائل و موضوعاتی که در حیطه تجربه فرد قرار میگیرند.
- دانستن روشهای جستجو و استدالل منطقی
- مهارتهایی برای اجرای روشهای مذکور. تفکر انتقادی مستلزم تالشی مداوم برای بررسی هر باور یا شکل
مفروضی از دانش در پرتوی شواهد پشتیبان و نتایج بعدی آن است.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
مهارتهای زیربنای تفکر انتقادی
ادوارد گالسر، مجموعهای از مهارتهای زیربنای تفکر انتقادی را برمیشمارد:
-1بازشناسی مسائل
-2پیدا کردن وسیلههایی کاربردی برای مواجهه با آن مسائل
-3جمعآوری و دستهبندی اطالعات مرتبط
-4بازشناسی فرضها و ارزشهای بیاننشده
-5فهم و استفاده دقیق، واضح و تفکیکشده از زبان
-6تفسیر دادهها
-7سنجش شواهد و ارزشیابی گزارهها
-8بازشناسی روابط منطقی موجود بین گزارهها
-9استخراج نتایج تضمینی و تعمیم آنها
-10آزمودن تعمیمها و نتایجی که فرد به آن دست یافتهاست
-11بازسازی الگوی باورهای فرد بر پایه تجارب گستردهتر
-12ارائه قضاوتهای دقیق درباره کیفیتها و چیزهای خاص در زندگی روزمره
رابرت انیس، یکی از معروفترین افرادی است که به رشد سنت تفکر انتقادی کمک کرده است. او میگوید: «تفکر
انتقادی، تفکری تأملی و منطقی است که بر تصمیم گرفتن درباره این که چه چیزی را باور کنیم یا انجام دهیم تمرکز
دارد». توجه این تعریف به تصمیمگیری درباره «انجام دادن»، چیزی است که در تعاریف گذشته تصریح نشده بود؛
لذا از منظر انیس، تصمیمگیری جزئی از تفکر انتقادی محسوب میشود.
ریچارد پاول تعریف نسبتاً متفاوتی از تفکر انتقادی ارائه میدهد: «تفکر انتقادی حالتی از فکر کردن درباره هر
موضوع، محتوا یا مسئله است که فرد در آن، کیفیت تفکر خود را با بر عهده گرفتن ساختارهای درونی تفکر و اعمال استانداردهای عقالنی بر روی آنها بهبود میبخشد». نکته جالب این تعریف، توجه به جنبهای از تفکر انتقادی است که مورد توافق معلمان و پژوهشگران واقع شده و آن این که تنها راه واقعی برای رشد توانایی تفکر انتقادی، «فکر کردن درباره تفکر خود» (که فراشناخت نامیده میشود) و تالش آگاهانه برای ارتقای آن با استفاده از برخی مدلهای
تفکر خوب در آن حوزه است.
تفکر انتقادی به شما کمک میکند تا بتوانید به بهترین راهحل ممکن برسید. به زبان سادهتر، راهی است برای تفکر
درمورد هرآنچه که در حال حاضر ذهن شما را به خود اشغال کرده است، طوری که بتوانید به نتیجه نهایی برسید.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
انواع مهارتهای تفکر انتقادی
برای انجام چنین تفکری و جهت رسیدن به چنین عملکردی نقش مداخله گرایانه مهارت های شناختی تفکر انتقادی
بسیار چشم گیر است .
مشاهده کردن
مهارتهای مربوط به مشاهده، نقطه شروع این تفکر هستند. افرادی که بهدرستی مشاهده میکنند، میتوانند بهسرعت
مشکل جدید را درک و شناسایی کنند. افراد حرفهای در مهارت مشاهدهکردن، میتوانند درک کنند که چرا مشکلی
وجود دارد و حتی ممکن است بهوجود آمدن یک مشکل را پیش از وقوع آن، پیشبینی کنند.
تجزیه وتحلیل کردن
قدم بعدی، تجزیهوتحلیل مشکل است. توانایی تجزیهوتحلیل وضعیت، شامل دانستن واقعیتها، دادهها یا اطالعات
مربوط به مشکل است که یک مهارت اساسی برای حل مشکل به حساب میآید. تحلیل به معنای تالش و باز کردن چیزی است و روشی است که در آن نظام های پیچیده را با تحلیل به اجزاء و عناصر بسیط تر به قصد مشخص کردن
دقیق روابط بین اجزاء مورد بررسی قرار می دهد
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
استنتاج کردن
استنتاج کردن یعنی نتیجه گیری درمورد اطلاعاتی که جمع آوری کرده اید. این مهارت ممکن است شما را به داشتن
دانش یا تجربه خاص فنی یا تخصصی مجاب کند. وقتی اطالعات مربوط به یک وضعیت را استنتاج میکنید، بر اساس اطالعات محدود،
پاسخهایی را جمعآوری میکنید؛ مثال یک مدیر، ممکن است به استفاده از مهارت استنتاج نیاز داشته باشد تا تعیین کند پ که چه چیزی باعث افت عملکرد سازمان میشود. ارزشیابی عبارت است از تعبیر تفسیر و توانایی پردازش اطالعات و تعیین اعتبار آنها می باشد .استنباط نتیجه ای است که فرد از پدیده های به وقوع پیوسته بدست می آورد .استدالل قیاسی یعنی نتیجه گرفتن از مقدمات کلی یا از کلی به جزیی رسیدن و در نهایت استدالل
استقرایی به معنای نتیجه گرفتن از مقدمات جزیی یا از جزیی به کلی رسیدن است.
ارتباط برقرارکردن
مهارت های ارتباطی، اهمیت زیادی دارند. این مهارتها به ما کمک میکنند که درمورد مسائل و راهحلهای احتمالی
آنها با همکاران و سایر ذینفعان گفتوگو کنیم. برقراری ارتباط، مهارت مهمی برای توسعه بسیاری از اهداف در
محل کار، از جمله تفکر انتقادی است.
توانایی حل مسئله
بعد از شناسایی و تجزیهوتحلیل مشکل و بحث درمورد راهحلهای احتمالی آن، مرحله نهایی، اجرای راهحل است.
برای اجرای بهترین راهحل ممکن، نیاز به تفکر انتقادی است که می توان فهمید که آیا راهحل مشکل را برطرف
میکند یا خیر.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
کاربرد های تفکر انتقادی
امروزه، تفکر انتقادی در دنیای کسب و کار روی سه حوزهی برجسته سازمانها، یعنی منابع انسانی، بازاریابی و خدمات
مشتری، تأثیر میگذارد.
۱-حوزه منابع انسانی
بسیاری از شرکتها شروع به استخدام متخصصان آموزشدیده ای کرده اند که به مهارت های تفکر انتقادی مجهز
هستند و یا از تکنیکهایی مانند مصاحبههای حقیقتیابی، اظهارات شاهد، اعتبارسنجی کارمندان برای بررسی و
آسیب های شناسی رفتارهای انحرافی در محیط کار استفاده مینمایند و همچنین تأثیرات برکناری از کار را بر بهره
وری کلی تیم بررسی می نمایند.
بازاریابی
از افراد در حوزهی بازاریابی، روابط عمومی، مدیریت عملیات و فروش، با توجه به محصوالت و خدمات
مهارتهای تفکر انتقادی برای درک کلی شرکت ، استفاده میکنند.
پیش از این، بازاریابی یک محصول به گونهای که فقط مورد توجه جمعیتی خاص باشد، به عنوان ترفندی خوب
شناخته میشد؛ با این حال، در حال حاضر بازارهای جاویژه یا گوشهای markets) (niche در مواجهه با رکود جهانی و بحران اقتصادی افت
چشمگیری داشتهاند. آژانسهای بازاریابی از تفکر انتقادی استفاده کردند و راهی را برای مقابله با این موضوع یافتند. در ادامه،
ایدهی هدف قرار دادن یک بازار جاویژه کنار گذاشته شد و تکنیکهای بازاریابی به عنوان جایگزینی برای معرفی محصول در
حوزههای وسیعتر مورد استفاده قرار گرفتند، حتی در شرایطی که آن محصول برای ایجاد هیچگونه تغییری ساخته نشدهبود؛ به
این ترتیب، محصوالت بدون نیاز به از دست دادن بازار اصلی خودشان، مشتریانی را از تمام گونههای جمعیتی جذب میکردند.به عنوان
مثال، اگر خودرویی به نحوی به بازار عرضه
شود که فقط مورد استقبال بانوان قرار بگیرد، دستیابی به ارقام فروش موردانتظار با مشکالتی روبهرو خواهد شد. دلیل
این امر باور عمومی است که دربارهی محصول شکل میگیرد و سبب میشود که مشتریان مرد از آن فاصله بگیرند. راهبرد درستی که امروزه در حال اجراست، عرضه کردن محصوالت به گونهای است که مورد توجه تمام اعضای
خانواده باشد.
خدمات مشتری
کارمندانی که به طور منظم با مشتریان و ارائه خدمات ارتباط موثر برقرار میکنند، از مهارتهای تفکر انتقادی برای
درک نیازهای مشتری و انتقال دانش محصول استفاده میکنند. استفاده از اطالعات مربوط به مشتری برای دستیابی به
سطح رضایتمندی، قسمت مهمی از حل تعارض است.
کارکنان برای یادگیری مهارت تفکر انتقادی به چه خصوصیاتی نیاز دارند؟
توانایی فرد در مهارتهای سخت، مثل دانش سختافزاری یا توانایی نوشتاری، میزان توانایی تفکر انتقادی او را نشان
نمیدهد. کارکنان برای یادگیری مهارت تفکر انتقادی، به هوش هیجانی (EQ) و مجموعه مهارت های نرم، مثل
خالقیت و گوش دادن فعال نیز نیاز دارند.
مهارتهای تفکر انتقادی در افرادی که ویژگیهای زیر را دارند، توسعهپذیر هستند:
- افرادی که کنجکاو هستند و به یادگیری بیشتر عالقه دارند.
- افرادی که میتوانند ارتباط بین دو داده مختلف را که به روند خاصی اشاره دارند، پیدا کنند.
- افرادی که شنوندگانی هستند با ذهن باز و مشتاق به شنیدن نظرات مختلف.
- افرادی که اگر از آنها خواسته شود، تفکرات و تعصباتشان را بازبینی میکنند.
- افرادی که در یافتن راهحلها بهطور طبیعی خالق هستند.
- کسانی که اعتمادبهنفس دارند؛ زیرا اعتمادبهنفس در تفکر مستقل، ارائه نتیجهگیری و تصمیمگیری ضروری
است.
باید بهدنبال افرادی باشیم که هم از مهارت های بین فردی قوی و هم از هوش کافی برخوردارند؛ این کارمندان نسبت
به افرادی که فقط از لحاظ فنی برتر هستند، پتانسیلهای باالتری برای یادگیری تفکر انتقادی دارند.ممکن است که کارمندان درمورد مهارتهای خود اختالفنظر داشته باشند. آنها را ترغیب کنید که افکارشان را به چالش بکشند و
خارج از چارچوبها فکر کنند.
آیا میتوان به کارمندان، تفکر انتقادی را آموزش داد؟
پاسخ مثبت است؛ مهارت های تفکر انتقادی آموختنی هستند؛ کارمندان میتوانند با گذشت زمان و تمرین کافی،
صاحب مهارتهای موردنیاز شوند.اولین گام در آموزش این مهارت، با کسب آگاهی از وضعیت موجود، آغاز میشود.کارمندان را تشویق کنید تا با کتاب خواندن، شرکت در دورههای مرتبط، تفکر انتقادی را یاد بگیرند. آگاهی اولیه میتواند کارکنان را بهسمت یافتن فرصتهایی برای تمرین مهارتهای جدیدشان سوق دهد. با این حال، موارد
دیگری نیز غیر از آموختن این مهارت، در یادگیری آن دخیل هستند.
روش های پرورش مهارت های تفکر انتقادی
مؤثر و هدفمند، بهبود استدلال های انتخابها و را برای افراد توانایی میتوانند انتقادی تفکرمهارتهای بخشند. روشهایی مؤثر و
کاربردی برای پرورش مهارت های تفکر انتقادی شامل:
خودانتقادی
اولین و مهمترین قدم برای توسعه مهارتهای تفکر انتقادی، نقد افکار و اعمال خود است. بدون دروننگری، رشدی
هم نخواهد بود. از خود بپرسید که چرا به فالن چیز اعتقاد دارید؟ با این کار میتوانید افکار خود را کالبدشکافی کنید.
برای شفافسازی افکارتان باید اطالعات را بهشکل هدفمندی بررسی کرده و منطق محکمی برای آنچه باور دارید، بیابید و
به اندیشهای مبهم بسنده نکنید. چرا به این موضوع باور دارم؟ آیا می توانم در تأیید یا رد آن مثالهایی ارائه
دهم؟
آیا از لحاظ احساسی به آن وابسته هستم؟ چرا؟
زمانی که مشغول دروننگری هستیم، میتوانیم مشاهده کنیم که چگونه در ذهن خود و بلندبلند نسبت به موضوعی
واکنش نشان میدهیم.جنبه دیگر خودانتقادی، آگاهی از نقاط قوت، نقاط ضعف، اولویتهای فردی و تعصبات
خویش است. وقتی به اینگونه اطالعات دسترسی داشته باشید، میتوانید بفهمید که چرا رویکرد خاصی به یک
موضوع خاص دارید و حاال که از وجود آن آگاهید، آیا میتوانید آن را بهخوبی بررسی کنید.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
دوم گوش دادن فعال
فکرکردن و گوشدادن بهطور همزمان، تقریبا غیرممکن است. برای تبدیلشدن به متفکری انتقادی، باید بتوانید به
ایدهها، استداللها و انتقادهای دیگران خوب گوش دهید، بدون اینکه هنگام صحبت آنها، به پاسخ یا واکنش بعدی خود فکر
کنید. اگر خوب به صحبتهای طرف مقابل خود گوش نکنید، نمیتوانید اطالعاتی را که او تالش میکند
به شما منتقل کند، بهدرستی دریافت کنید. شنونده خوبی بودن، به ما اجازه میدهد تا همدلی را در خود احساس کنیم. ما همواره
داستانها، سختیها، ایدهها، موفقیتها، عالیق دیگران و نحوه رسیدن به آنها را میشنویم. وقتی به دیدگاه دیگران گوش می
کنیم، میتوانیم اطالعات موجود در آنها را تجزیهوتحلیل کنیم. وقتی از مهارت گوشدادن فعال استفاده میکنیم، میتوانیم
منظور طرف مقابل را بهطور کامل بفهمیم؛ زیرا این گفتوگو تا جایی ادامه مییابد
که طرفین بتوانند صحبتهای یکدیگر را بازگو کنند.
سوم تحلیل اطالعات
تحلیل اطالعات، مهمترین روش پرورش مهارت های تفکر انتقادی است. هیچکس همیشه بهصورت انتقادی فکر
نمیکند. گاهیاوقات لذت، خشم، غم یا هیجانات دیگر ما آنقدر بزرگ هستند یا خودمان آنقدر درگیر مسئله اصلی هستیم که تفکر انتقادی مجالی برای ظهور پیدا نمیکند. برای موفقشدن باید اطالعات پیش رو را تحلیل و بررسی کنیم؛ چه اطالعاتی که در ذهن ما هستند و چه اطالعاتی که از دیگران کسب کردهایم. ابتدا باید آنچه را که گفته شده است، بررسی کرده و مطمئن شویم که آن را درست درک کردهایم؛ سپس همه استداللها، ازجمله استدالل خود را بازبینی و ارزیابی کنیم و درباره نحوه اثرگذاری تصمیمات گرفتهشده بر دیگران و نتیجه نهایی بیندیشیم. وقتی
یک قدم به عقب برگشته و استداللی را تحلیل کنیم، میتوانیم با دیدگاه هدفمندی به آن بنگریم.
جهارم تعامل در آرامش
اگر نمیتوانید بهطور سازنده و دور از تنش تعامل کنید، تفکر انتقادی نمیتواند کمک زیادی به شما بکند. هنگام
گوشدادن و بررسی استداللهای مختلف، اول از همه، باید بتوانید منطق درست را تشخیص دهید. در قدم بعدی باید
بتوانید با دیگران تعامل سازنده داشته باشید. برای داشتن تعامل دور از تنش، باید همدلی، مشاهده و همکاری را در
خود تقویت کنیم. وقتی به هر سناریویی با همدلی بنگریم، بهجای داشتن ذهنیت دفاعی، خودبهخود ذهنیت آرامی خواهیم داشت. وقتی در حال مشاهده هستیم، باید استداللهای خود و دیگران را بدون قضاوت و ارزیابی در نظر
بگیریم. میتوانیم احساس خود را از یک اندیشه جدا کنیم. او ایده من را دوست ندارد، پس حتما من را هم دوست
ندارد. همکاری نیز وقتی اتفاق میافتد که همه با ذهنی باز و آرام و با تمرکز بر حل مسئله، نه حفاظت از ایگوی
خود(تصوراتی که از خود ساخته اید)، گفتوگو کنند.
پنجم آینده نگری
توانایی پیشبینی تأثیرات احتمالی یک تصمیم در آینده، آیندهنگری است که عنصری حیاتی برای موفقیت در تمام
جنبه های زندگی محسوب میشود.
تفکر انتقادی نیازمند توانایی اندیشیدن به باورهای خود و دیگران، سپس کشف ارتباط بین آنها است؛ همچنین نیازمند
گوشدادن فعاالنه به صحبتهای دیگران، بررسی، بازبینی و ارزیابی استداللها و جداسازی احساسات شدید از
موضوع موردبررسی است.
برای بهبود مهارتهای تفکر انتقادی، میتوان 3 اقدام ساده انجام داد:
.1 زیرسؤال بردن فرضیات
.2 آوردن دالیل منطقی
.3 دنبال کردن تفکری متنوع و همکاری بیشتر
۱. زیرسؤال بردن فرضیات
اولین مرحله برای سؤالکردن درمورد فرضیات، فهمیدن زمان درست برای پرسش است.راه دیگر برای زیرسؤالبردن
فرضیات، درنظرگرفتن گزینههای دیگر است. این نوع سؤاالت، به شما کمک میکنند تا دیدگاههای جدید و مهمی
را بهدست آورید و سریعتر و بهتر فکر کنید.
2 .آوردن دالیل منطقی
برای تقویت مهارت های تفکر انتقادی در سازمان ، باید به زنجیرهای از منطق که توسط یک استدالل خاص ساخته
میشود، دقت کرد. از خود بپرسید که آیا استدالل در هر نقطه توسط شواهد، پشتیبانی میشود؟
آگاهی از خطاهای رایج نیز میتواند به شما امکان دهد تا منطقیتر فکر کنید؛ مثال مردم غالباً درگیر پدیدهای بهنام
«پساتفکر» هستند. در این مغالطه، مردم اعتقاد دارند که بهدلیل اینکه رویداد Y بعد از رویداد X اتفاق افتاد، رویداد
Y، باید ناشی از رویداد X باشد.
3 .دنبال کردن تفکری متنوع و همکاری بیشتر
طبیعی است که آدمها، خود را با افرادی که مثل خودشان فکر یا رفتار میکنند، در یک گروه جای دهند؛ این اتفاق
بهویژه بهصورت آنالین بیشتر رخ میدهد، زیرا راحتتر میتوانیم افراد شبیه به خودمان را پیدا کنیم. الگوریتمهای رسانههای اجتماعی میتوانند دیدگاههای ما را محدودتر کنند و فقط به اخباری که به باورهای فردی ما منتهی میشوند، بپردازند.این یک مشکل است؛ اگر همه افراد در محافل اجتماعی که در آن هستیم، مثل ما فکر کنند، در طرز تفکر خود استوارتر میشویم و کمتر احتمال دارد که بر اساس اطالعات جدید، باورهای خود را تغییر دهیم. در حقیقت، تحقیقات نشان میدهند که هرچه مردم به افرادی که نظرات خود را با آنها به اشتراک میگذارند بیشتر گوش کنند، نظرات آنها قطبیتر میشوند.بیرونآمدن از حباب شخصی خود بسیار مهم است. این روش به شما کمک
می کند تا از تفکر معمول خود فراتر رفته و بینشهای غنیتری را کسب کنید.
به افراد فرصت داد تا نظراتشان را بهطور مستقل و بدون تأثیر گروه، در تیم بیان کنند؛ مثالً اعضای تیم نظراتشان را
در یادداشتهای جداگانه ارائه کنند؛ این روش باعث میشود تا افراد بطور مستقل فکر کنند.
شخص دارای مهارت های تفکر انتقادی میتواند:
ارتباط بین نظرها را درک کند.
اهمیت و مرتبط بودن بودن ایده ها و بحث ها را مشخص کند.
مباحث را تشخیص دهد، آنها را ایجاد کرده و اطالع رسانی کند.
خطاها و عدم ثبات منطقی را تشخیص دهد.
رویکرد خود در مواجهه با مشکالت را از روش سیستماتیک و با ثبات انتخاب نماید.
از فرضیات، عقاید و ارزش های خودش دفاع کند.
برای اینکه هر کسی بتواند تفکر نقادانه داشته باشد باید توانایی استفاده از هوش ،اطالعات ومهارت مواجه شدن در
موقعیت های متفاوت زندگی با خونسردی و اقتدار را داشته باشد.زمانی که نقادانه فکر می کتید،منتظر اتفاقهای غیر منتظره و عجیب و غریب نمی مانید،بلکه در فرآیند رسیدن به هدف، و در تصمیم گیریها فعالنه درگیر مسائل می
شوید.
واجدین این نوع تفکر دارای شفافیت مواضع، تصحیح نگرشها و کاهش فشار ناشی از تعارضات و باورهای تحمیلی
هستند .به قول معروف افراد دارای تفکر انتقادی حتی فضای البه الی کلمات را می فهمند و فضای بین خطوط نیز
برای آنها تعریف و مفهوم خاصی دارد .تفکر انتقادی را می توان مهارت تحلیلی عینی اطالعات و تجارب دانست . ارتباط تفکر انتقادی و بهداشت روان در آن است که تشخیص و ارزشیابی عوامل موثر بر رفتار و نگرشها با این ویژگی تسهیل می شود.فردی که دارای مهارت تفکر انتقادی است می تواند آنچه را به او ارائه یا تحمیل می شود، بدون بررسی دقیق نپذیرد .برای مثال :ارزشها، تعامالت و رسانه ها، بخشی از واقعیتهای زندگی فرد است .تحلیل این عوامل به شفافیت مواضع و تصحیح نگرش های وی کمک خواهد کرد .در نتیجه فشار ناشی از تعارضات و باورهای خام و تحمیلی کاهش می یابد و بهداشت روانی شخص کمتر در معرض آسیبهای جدی قرار می گیرد.انسانی که دارای تفکر انتقادی است، راه حل ها را یکی پس از دیگری می آزماید .در این حالت، پاسخ های او القایی، ذهنی، عاطفی
و بی اساس نیست و از متن واقعیت بر می خیزد .
راههای ساده و موثری برای رشد مهارت تفکر انتقادی وجود دارد:
سوالهای اساسی بپرسید
چه چیزی را میخواهید بدانید؟ در حال حاضر چه میدانید؟ با پرسیدن سوالهای ساده و اساسی میتوانید مسئله را از
تمام جهات ببینید.
فرضیه های اصلی را زیر سوال ببرید
نکتهی دیگری که باید در تقویت مهارت انتقادی به یاد داشته باشید، فرضیههای اساسی است. همهی ما در مورد هر
چیزی در پیرامون خون، فرضیههای زیادی صادر میکنیم. در واقع این، شیوهی مغز ما برای پردازش اطالعات است
تا بتوانیم زندگی را پیش ببریم. این فرضیهها زمینهی چارچوب انتقادی را فراهم میکنند و ما بر اساس این فرضیهها
تصمیم میگیریم و در مورد هر چیزی قضاوت میکنیم. اما اگر تمام باورهایمان اشتباه باشند چطور؟ یا دست کم
کامال درست و حقیقی نباشند چطور؟ به نظر میرسد آنوقت باید همه چیز را زیرورو کنیم و از نو شروع کنیم.
غرض و تعصب را کنار بگذارید
بیغرض بودن و داشتن دیدی باز برای تفکر انتقادی الزم است. روشن است که برای یک فرد باریک بین و متعصب،
فهم دنیا بسیار سخت و ناخوشایند خواهد بود. پس اگر میخواهید مهارت تفکر انتقادی را در خود رشد دهید یادتان نرود که تعصب را
کنار بگذارید. چیزهایی که امروز درست میپندارید ممکن است روزی دیگر نادرست از آب دربیایند، یا چیزهایی که در گذشته
مجاز نبودهاند، امروز عادی و مجاز تلقی شوند. اگر ذهنتان محدود باشد از واقعیت دور خواهید افتاد. اگر میخواهید اطالعات را به
درستی پردازش کنید، اول از همه باید همهی اطالعات را دریافت کنید و تنها یک ذهن باز اجازهی چنین کاری را میدهد.
اما داشتن ذهن باز به این معنی نیست که باورهایی را که پذیرفتهاید کنار بگذارید و هر نظری را قبول کنید. در واقع
گاهی تفکر انتقادی کمکتان میکند روی عقایدتان بایستید و از نگرشهایتان دفاع کنید. چیزی که واقعیت داشته باشد، از زیر
سوال بردنها و مورد چرا واقع شدنها
جان سالم به در خواهد برد و این فقط طرز فکر است که تغییر می کند.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
گاهی جای علت و معلولها را عوض کنید
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟ این سوالی است که همهی ما شنیدهایم و نمونهای از وارونه
فکر کردن است. دانشمندان ثابت کردهاند که یک راه معتبر برای پیدا کردن راه حل ِ مسائل دشوار، سعی در وارونه کردن
هر چیزی است .از زوایای گوناگون نگاه کردن میتواند کمکتان کند منتقدانهتر فکر کنید و راه حل
کارآمدتری پیدا کنید.
گرایش خودتان را مشخص کنید
عوامل زیادی وجود دارند که میتواند زاویهی دید و تصمیمهای ما را تحت تاثیر قرار بدهند. یکی از آنها گرایش
خودمان است. قضاوت انسان میتواند تحت تاثیر گرایش وی، ذهنی، عینی یا گمراه کننده باشد. شما باید قبل از
فراگرفتن مهارتهای تفکر انتقادی، گرایش و طرزفکر خودتان را بشناسید. گاهی تصمیمهای افراد متضاد چیزی
است که میدانند که علتش تمایالت یا پیش پندارههای خودشان است.
۶)کتابهای ارزشمند بخوانید
کتاب میتواند همه چیز به ما یاد بدهد. در مورد فواید مطالعه برای انسان تردیدی وجود ندارد و این کامال درست
است که کتابهای ارزشمند کمکمان میکنند مهارت تفکر انتقادی را فرا بگیریم. وقتی کتاب میخوانید، نه تنها اطالعات جالب و به درد بخوری دریافت میکنید بلکه روش تفسیر و آنالیز این اطالعات را نیز یاد میگیرید. سوال
و جواب کردن حین مطالعه میتواند مغز را تمرین بدهد تا به روشی منتقدانه فکر کند.
)7خودتان را جای دیگران بگذارید
اگر خودتان را جای دیگران بگذارید، بهتر میتوانید آرمانها، انگیزهها و غوغاهای درونشان را درک و تصور کنید.
سپس میتوانید از این اطالعات به دست آمده استفاده کنید تا مانند اهرمی کمکتان کند ارتقاء پیدا کنید و آدم بهتری
باشید. اگر دیگران را بهتر درک کنید، روش تفکرتان دقیقتر شده و تناسب بیشتری با شرایط پیدا خواهد کرد.
)8با آدمهای باهوشتر از خودتان معاشرت کنید
برای یاد گرفتن، راهی بهتر از این نیست که از دوستانتان چیزهایی یاد بگیرید. اگر میخواهید تفکر منتقدانه را یاد
بگیرید، با افراد باهوش دوست شوید و از آنها یاد بگیرید. افراد باهوش معموال راهی موثر برای پردازش اطالعات بلدند و نقطه نظرات اساسی و هوشمندانهای دارند که کمکشان میکند موفق باشند. این افراد قطعا میتوانند چیزهای
زیادی در مورد تفکر انتقادی به شما یاد بدهند.
)9 این امکان وجود ندارد که همیشه بتوانید منتقدانه فکر کنید .
در زندگی گاهی وقتها ممکن است دچار لغزشهایی در تفسیرها و تعبیرهایتان شوید. مسئلهی بزرگی نیست. چیزی
که مهم است این است که این لغزشها را بشناسید و در آینده از آنها اجتناب کنید؛ یاد گرفتن از اشتباهات چیزی
است که نباید آن را فراموش کنید.
موانعی برای رسیدن به تفکر انتقادی
-گروهی از این موانع برخواسته از کمبودهای نظام های آموزشی است .تربیت معلم متخصص و عدم آشنایی مربیان
از شیوه های تدریسی که به پرورش قوای فکری می انجامد و در کنار آن امکانات آموزشی از کمبودهایی است که
متوجه آموزش و پرورش است .
– موانع روانشناختی و جامعه شناختی برای تفکر انتقادی، فقدان جسارت و ایجاد فضایی واهمه آمیز است . یکی از
عوامل اجتماعی که جلوی تفکر را می گیرد، عدم امنیت الزم برای ارائه دیدگاههای مختلف است. از سویی دخیل
کردن پیش فرضها و حب و بغضها در داوری هاو ایجاد فشارهای سیاسی و اجتماعی از دیگر موانع تفکر انتقادی است.
)3 موانع بنیادین زبانی و منطقی نیز از موانع تفکر انتقادی محسوب می شود مانند سیاه و سفید دیدن مسائل، قائل شدن
به مرجعیت را منطقی و تحلیل کردن غیرمنطقی یک مساله .
جمع بندی و نتیجه گیری
تفکر نقادانه ابزاری است که به ما کمک می کند تا هر ادعایی را مطرح می شود با دقت بررسی کنیم و از کارکرد
درست آن بهره ببریم و اجازه ندهیم عقاید غلط و گمانه های خرافی گونه با ذهن ما عجین شود.به ما کمک می کندبه خود متکی
شویم و در تصمیم گیری هایمان همه جوانب یک امر را بسنجیم و برای انتخاب نهایی،سنجیده و عاقالنه تصمیم بگیریم به
جای آنکه شتاب زده و بر اساس احساسات پیش برویم. با روی باز استقبال کردن از نظر دیگران ،از جمله چیزهایی است که در تفکر
نقاد ،شما را به سمت و سوی یافتن نتایج و دالیل و اطالعات بیان نشده رهنمون می
سازد. یاد گرفتن تفکر انتقادی کار سادهای نیست، بلکه پروسهای طوالنی است که نیاز به صبر و تمرین فراوان دارد.
فردی تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه دارد که قادر است پرسشهای مناسب بپرسد و اطّالعات مربوط را جمعآوری کند. سپس با خالقیت
آنها را دستهبندی کرده و با منطق استدالل کند؛ و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسئله برسد.کودکان با قدرت اندیشه
انتقادی به دنیا نمیآیند و این قابلیت را بهطور طبیعی نیز ماورای اندازهای که برای زنده ماندن نیاز دارند، کسب نمیکنند. بسیاری از
انسانها هیچگاه آن را یاد نمیگیرند و این روش بهسادگی توسط والدین و آموزگاران قابل آموزش به دانشآموزان نیست؛ بلکه به مربیان
ویژهای برای آموزش مهارتهای اندیشه انتقادی نیاز دارد.
کارگاه تخصصی شیوه های تفکر و تفکر انتقادی مدرس دکتر مازیار میر تیر ماه1402 شرکت فرتوک
از آنجایی که تفکر انتقادی باعث میشود که تصمیمات بهتری بگیرید و کمتر اشتباه کنید لازم است آن را یاد بگیرید. همچنین بعد از
یادگیری بتوانید در زمینههای مختلف از آن استفاده کنید. داشتن تفکر انتقادی در کارهای دانشگاهی باعث میشود نظر افراد مختلف را
بشونید اما یک قدم به عقب برگردید. با تحلیل استدلال نظریه پردازهای مختلف و زیر سوال بردن آن میتوانید به نتایج بسیار خوبی
برسید.
منابع
هنر شفاف اندیشیدن
نویسنده: رولف دوبلی
مترجمان (پیشنهاد مازیارمیر): عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی و علی شهروز
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): چشمه
رولف دوبلی در کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» شیوه نقدِ تفکر خودمان را به ما آموزش میدهد. ما گاهی درگیر تفکرات و رؤیاهایی میشویم که هیچ ضرورتی ندارند و تنها تأثیرشان اتلاف وقت است. با وجود این، نمیتوانیم این افکار را بهخوبی مهار کنیم، چراکه آنها را بهقدر کافی نمیشناسیم. هنر شفاف اندیشیدن همین نکته را به ما گوشزد میکند. در واقع به ما نشان میدهد چگونه افکار نادرست را شناسایی کنیم و آنها را کنار بگذاریم. این شیوه شناسایی افکار نادرست، شکلی از نقد و ارزیابی تفکرات خودمان است.
قواعد مباحثه، کتاب برای پرورش تفکر انتقادی
نویسنده: آنتونی وستون
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): نصرالله مرادیانی
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): قطره
مشاجره و مباحثه با دوستان و نزدیکان اتفاقی پرتکرار است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در پایان چنین گفتوگوهایی طرفین از هم ناراحت شده باشند یا شکل روابط عوض شده باشد. در واقع بحثکردن امری ضروری و جذاب برای شکلگیری درست تصمیمهای مهم ما در زندگی است، اما همین بحثکردن به اصول و قواعد نیاز دارد. اگر ما این اصول را بشناسیم، میتوانیم بحثها را بهتر پیش ببریم و از ایجاد احساسهای نامطلوب جلوگیری کنیم. هدایت درست مباحثه با مهارت «درست انتقادکردن» ممکن میشود، بنابراین کتاب «قواعد مباحثه» یکی از کتابهای انتخابی مقاله امروز است.
کتاب «قواعد مباحثه» شیوه درست طرح انتقاد و همچنین تمرین شنیدن و پذیرش انتقاد را با مثالهایی ملموس و جالب به مخاطب نشان میدهد و بیتردید یک کتاب برای پرورش انتقادی است.
تفکر سریع و آهسته
نویسنده: دنیل کانمن
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): نغمه رضوی
انتشارات (پیشنهادمازیارمیر): هورمزد
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در داوریهایتان دچار اشتباه شده باشید. معمولا وقتی درگیر بحثی میشویم یا درباره کسی قضاوت میکنیم، به خودمان اطمینان داریم. اما آیا همیشه حق با ماست؟ امکان اشتباه یا سوگیری وجود ندارد؟ چطور باید این اشتباهات را تشخیص بدهیم و از رخدادن آنها پیشگیری کنیم؟ چطور باید تفکرات خودمان را قبل از بیانکردنشان ارزیابی کنیم؟
کتاب «تفکر سریع و آهسته» برای پاسخ به چنین پرسشهایی نوشته شده است. بنابراین اگر مایل هستید خودارزیابی تصمیمها و نظراتتان را بهتر بیاموزید، خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنیم.
تصمیم؛ ۵۰ الگو برای تفکر راهبردی
نویسندگان: رومن چپلر، مایکل کروگِروس
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): مریم تقدیسی
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): ققنوس
«ناکامیهای ما بهدلیل شکستهایمان نیست، بلکه بهدلیل اختلافاتی است که در آنها شرکت نمیکنیم.» این جمله یکی از جملات مفهومی و تأثیرگذار کتاب «تصمیم» است. بهراستی بخش زیادی از مشکلات ما در روابط به همین مسئله برمیگردد: ناتوانی در شرکت در بحثها و تلاشنکردن برای رفع اختلافات.
نویسندگان کتاب «تصمیم» کتاب را بر پایه درک متقابل نوشتهاند:
- چطور خودمان را درک کنیم؟
- چطور دیگران را درک کنیم؟
- چطور نقد کنیم؟
- چطور نقدپذیر باشیم؟
اگر دوست دارید بهتر از قبل تصمیم بگیرید و وقتی عزیزانتان از شما مشورت میخواهند، مشاور خوبی برایشان باشید، خواندن این کتاب برای پرورش تفکر انتقادی را به شما توصیه میکنیم.
چگونه درباره چیزهای عجیب بیندیشیم
نویسندگان: تئودور شیک، لوئیس ون
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): رامین رامبد
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): مازیار
دنیای ما اتفاقات و واقعیتهای رمزآلودی در خود دارد که نمیتوان آنها را بهآسانی درک کرد. گاهی میترسیم درباره چرایی آنها صحبت کنیم و گاهی حتی در تنهایی خود از بررسی مفهومی رمزآلود واهمه داریم. کتاب «چگونه درباره چیزهای عجیب بیندیشیم» به ما میآموزد چگونه سردرگمکنندهترین باورها درباره پدیدههای فراطبیعی و رازآلود را درست بررسی کنیم.
اگر دوست دارید تفکر نقادانه را برای اتفاقات رمزآلود جهان اطرافمان به کار بگیرید، خواندن این کتاب جذاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
پنج رکن تفکر مؤثر
نویسندگان: ادوارد برگر، مایکل استاربرد
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): محمد علی جعفری
انتشارات (پیشنهادمازیارمیر): ققنوس
همه ما قوه تفکر داریم. همه ما میتوانیم به بهترین شکل ممکن بیندیشیم و تصمیم بگیریم، اما این اتفاق همیشه رخ نمیدهد. گاهی اشتباهاتمان آنقدر زیاد میشود که به تواناییهای خودمان شک میکنیم. واقعیت این است که درست فکرکردن را میتوان یاد گرفت. کتاب «پنج رکن تفکر مؤثر» با همین هدف نوشته شده است، اینکه بتوانیم بر اساس استانداردی مشخص درباره مسائل زندگی فکر کنیم و تصمیم بگیریم که خلاقیت ما را هم محدود نکند.
اگر میخواهید اشتباه در تصمیمگیری را به حداقل برسانید، کتاب «پنج رکن تفکر مؤثر» برای شماست.
تفکر هوشمندانه، کتاب برای پرورش تفکر انتقادی
نویسنده: مايك كالت
مترجمان (پیشنهاد مازیارمیر): محمدمهدی محمودی، محمدصابر مرشد
انتشارات (پیشنهادمازیارمیر): دانشگاه امام صادق
کتاب «تفکر هوشمندانه» با هدف افزایش کیفیت تفکرات فردی نوشته شده است. این کتاب برای پرورش تفکر انتقادی روشهای حفظ خلاقیت در کنار پرورش تفکر نقادانه را به مخاطب میآموزد. در واقع با خواندن این کتاب به این باور میرسیم که برای بهتر تصمیمگرفتن نیاز داریم بهتر فکر کنیم و بهتر فکرکردن نیازمند نقادبودن و خلاقبودن است.
اگر شما هم مایلید نقاد و خلاق باشید و همچنین این دو مفهوم را در اطرافیانتان تشخیص بدهید و بپذیرید، کتاب «تفکر هوشمندانه» را در فهرست کتابهایی که باید بخوانید قرار دهید.
منطقیبودن
نویسنده: دی. کیو. مکاینرنی
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): رحیم کوشش
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): سبزان
منطق هم علم است و هم هنر. کتاب «منطقیبودن» ترکیب این دو را به مخاطب میآموزد؛ چطور روشنتر بیندیشیم و چرا؟ چطور اندیشه دیگران و حق را با آرامش بپذیریم؟
اگر احساس میکنید آستانه تحمل شما برای شنیدن صحبتهای دیگران با آرامش، پایین است و نمیتوانید حرف حق را به راحتی بپذیرید، کتاب «منطقیبودن» را بخوانید.
ذهن فریبکار شما
نویسنده: استیون نوولا
مترجمان (پیشنهاد مازیارمیر): اكبر سلطانی، مریم آقازاده
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): اختران
چرا نیاز داریم نقاد باشیم؟ چرا نباید مستقیم از نسخه اولیه تفکراتمان پیروی کنیم؟ چرا ذهن ما در پی فریبمان است؟ کتاب «ذهن فریبکار» به این پرسشها پاسخ میدهد و همچنین اینکه چطور:
- با تفکر نقادانه در زندگی روزمره پیشرفت کنیم؟
- کیفیت تصمیمات خودمان را بهبود دهیم؟
- با تفکر نقادانه دیگران کنار بیاییم؟
اگر پاسخ این پرسشها برای شما هم جذاب و پراهمیت هستند، این کتاب را بخوانید.
۱ دروغهای مسلح، کتاب برای پرورش تفکر انتقادی
نویسنده: دنیل جی. لویتین
مترجم (پیشنهاد مازیارمیر): ابراهیم رهنما
انتشارات (پیشنهاد مازیارمیر): کوله پشتی
«دروغهای مسلح» مخاطب را راهنمایی میکند که به حقیقت برسد، مهمترین اتفاقات جهان را بهتر بشناسد و با استدلالهای درست و منطقی درباره آنها فکر کند و در صورت لزوم، نظر بدهد.
این کتاب بیان شیوایی دارد، مخاطب را در خود غرق میکند و به بسیاری از پرسشهای بنیادی ذهن پاسخ میدهد؛ به ما میآموزد که چطور نقد کنیم و ارزش تفکر نقادانه را بیشتر نشان میدهد.
نووال، استیون. ذهن فریبکار شما،ترجمه ترجمه اکبر سلطانی،مریم آقازاده، نشر اختران1398.
پل، ریچارد.الدر،لیندا .آشنایی با هنر پرسشگری سقراطی بر اساس مفاهیم و ابزارهای تفکر انتقادی،ترجمه پیام
یزدانی .نشر اختران1397.
پل، ریچارد.الدر،لیندا.تفکر انتقادی،ترجمه اکبر سلطانی،مریم آقازاده ،نشر اختر
دوبون،ادوارد.شش کاله تفکر ،ترجمه حمیدرضا بلوچ،نشر شبگیر
مایرز،چت. آموزش تفکر انتقادی، ترجمه خدایار ابیلی، تهران، انتشارات سمت
جمع آوری و تنظیم مازیار میر