اصول علمی و عملی ویرایش
اصول علمی ویراستاری و ویرایش
ویراستار کسی است که ویرایش میکند.و متون علمی ادبی و یا اجتماعی را بازنگری و تصحیح و در نهایت آراسته می نماید با توجه به اینکه بعنوان یک مدرس و مشاور کسب و کار و نویسنده کتاب متعدد پیرامون زبان بدن و مذاکره و….. امروزه افراد زیادی را میبینم که به حرفه ویراستاری و چاپ و نشر کتاب و مقالات و تهیه انواع بولتن و مجلات و…. پرداخته اند این مطلب اقتباسی است از مطالب پراکنده از وب و تجربیات شخصی مازیارمیر
واژهٔ انگلیسیِ editor در زبان فارسی معادلهای مختلفی دارد. در صنعت نشر، editor به دو معادل با کارکرد معناییِ جداگانه ترجمه میشود: ویراستار و دبیر.
وظایف دبیران و ویراستاران در میان ناشران مختلف متفاوت و در عین حال بسیار بسیار مهم و حائز اهمیت است، و ناشران کوچک، تفاوت چندانی میان ویراستار و دبیر قائل نمیشوند. اما باید دانست که ویراستار کسی است که به بخشهای مختلفِ ویرایش میپردازد و دبیر معمولاً در هیئت تحریریه وظیفهٔ ارشدیت و مدیریت و رهبری دارد. دبیران وظیفه دارند در همهٔ مراحل تولید و فروش، کتاب را همراهی کنند و اجرای برنامههای تبلیغاتی و بازاریابی و ترسیم افق های چشم انداز نیز با دبیران است. ویراستار خطاهای فنی، ناهماهنگیها، غلطهای نگارشی،املای کلمات و خطاهای محتوایی را اصلاح میکند و پیوسته چهار هدف کلی را پیگیری میکنند:
۱- content editor ویراستار محتوایی
۲-line editor ویراستار علمی
۳-structural editor ویراستار ساختاری
۴-proofreader نمونهخوان / غلط گیر
برخی هم به این صورت دسته بندی نموده اند :
۱-شفافیت و آراستگی
۲-ارتباط منطقی و معنی دار درون متون
۳-هماهنگی بین متون و سایر موارد به همراه تثبیت کلیات کتاب
۴-درستی و راستی انگاری
پس از پایان کار نویسنده و یا جمع آوری و تبیین دست نوشته های پراکنده نویسندگان ، باید سه نوع ویرایش تخصصی روی نوشته های نویسنده صورت گیرد .تا کتابی در خور توجه به زیور چاپ آراسته گردد و کاری درخور تحسین و شایسته چاپ از آب درآید و لاغیر.
اولین گام برای ویرایش فنی
این نوع ویرایش، شامل بخشها و فصل های زیرمی باشد که به تفصیل پیرامون آن توضیحات مبسوطی ارائه می گردد:
۱- غلط املائی اصلاح شود؛ به عنوان مثال، کلمههایی مانند «درخاست» و «استحظار» را به صورت «درخواست» و «استحضار» بنویسیم.
۲- یرسم الخط استاندارد؛ به عنوان مثال، عبارتهایی مانند «میرساند»، «بسمه تعالی»، «اینجانب»، «بعرض» و «حضرتعالی» را به صورت درست آنها، یعنی «میرساند»، «باسمه تعالی»، «این جانب»، «به عرض» و «حضرت عالی» بنویسیم.
۳- نشانهگذاریهای متون کتاب ؛
۴– یکدست کردن ضبط اعلام، اصطلاحات، آوانگاشت آنها در صورت لزوم و آوردن معادل لاتین کلمات؛
۵- استاندارد عددنویسی، فرمولنویسی، اعرابگذاری و اختصارهای متنی؛ من باب مثال برخی جاها از تومان و یا ریال و یا بیلیون و میلیون را عدد فرض نکنیم
۶- حدود نقلقولها، وارسی ارجاعات، درستی نشان مآخذ و پانوشتها و یادداشتها؛
۷- تحلیل کالبدشناسی و اثر، شامل تمامی نمایهها، جدولها، نمودارها، تصاویر، عکسها، فهرست مطالب، واژهنامه و غیره؛ جالب است بدانید که بعضی از انتشاراتیهای معتبر دنیا مانند انتشارات دانشگاه کمبریج، کسانی را به عنوان Indexer به کار میگیرند که فقط کارشان، ایجاد قسمت «نمایه» یک کتاب است؛ هر چند مسئولیت نهایی این قسمت، به عهده نویسنده کتاب است.
۸- پاراگراف بندی صحیح؛ یعنی اینکه چه جملههایی را در کنار هم و در یک پاراگراف قرار بدهیم. همانطور که میدانیم در یک کتاب، جملههایی که یک مفهوم یا مثال خاص را توضیح میدهند، باید پشت سر هم بیایند و یک پاراگراف را تشکیل بدهند. به عنوان مثال، قبل از عبارتهایی مثل «بنابراین»، «در این حالت»، «برای این منظور»، «به عبارت دیگر»، «یعنی» و غیره، نباید یک پاراگراف جدید ایجاد کنیم.
۹- استاندارد سازی قلم و عدد و سایر موارد، عنوان فصلها، بخشها و زیربخشها، سربرگها و نمونهخوانی. دقت داشته باشید که منظور از نمونهخوانی، غلطگیری تایپی است که با وجود اینکه بدیهیترین کار لازم برای یک نوشته قبل از چاپ شدن است، خیلی از نویسندگان و ناشران ایرانی، آن را انجام نمیدهند. تعداد غلطهای تایپیای که در بین کتابهای انگلیسیای که تا به حال خواندهام، پیدا کردهام، به اندازه تعداد انگشتهای یک دست هم نرسیده است؛ اما در مقابل، متأسفانه کتابهای فارسی، پر از غلطهای تایپی است.
نکته خیلی مهمی که در نمونهخوانی باید به آن توجه کرد، این است که بهتر است کار نمونهخوانی را شخص دیگری غیر از نویسنده کتاب انجام دهد. چون بارها این مطلب را از نویسندگان مختلف شنیدهام که چون خودشان، نویسنده متن بودهاند، بعضی از جملههای کتاب، به جای چشمشان، به طور ناخودآگاه با ذهنشان مرور میشود و بنابراین بسیاری از غلطهای تایپی کتاب را نمیبینند.
ویرایش ساختاری و کلامی
۱ – سادهسازی و روانسازی متن از نظر جملهبندی؛
۲– کوتاه کردن جملههای طولانی
۳– سادهسازی و روانسازی متن از نظر جملهبندی؛
۴- رفع خطاهای دستوری، ساختاری و جملهبندی؛ به عنوان مثال، در جمله «مایه افتخار من است که از تجربیات شما بهرهمند و در کارهایم از آنها استفاده کنم»، باید بعد از «بهرهمند»، از فعل «شوم» استفاده کنیم؛ چون «بهرهمند کنم»، معنایی ندارد. بنابراین یکی از هدفهای ویرایش زبانی-ساختاری، جلوگیری از حذف بدون قرینه فعلها در جمله است. به عنوان مثالی دیگر، میتوان به کاربرد درست «را»ی مفعولی بعد از مفعول اشاره کرد.
۵- اصلاح انحراف از زبان معیار و یکدست کردن زبان نوشته؛
۷- ابهامزدایی از عبارتهای نارسا، مبهم، متناقض، نامفهوم و عامیانه؛
۸- انتخاب برابرهای مناسب برای واژگان غیر فارسی، حذف واژگان، تعابیر و اصطلاحات و عبارتهای تکراری و زائد، عامیانه، ناقص، نارسا، متضاد و متناقض؛
۹-گزینش واژگان فارسی و برابرهای مناسب.
ویرایش تخصصی یا علمی یا محتوایی
– حذف، کاهش یا تلخیص مطالب تکراری، غیرضروری، غیرمستند، مبتذل، نامتعارف، سست و ضعیف؛
– اصلاح، تنظیم و جابهجایی مطالب برای انسجام و یکدستی نوشتار؛
– افزایش برخی نکات فراموششده، جافتاده در متن یا پاورقی؛
– مقابله متن با اصل (در صورت ترجمه یا تصحیح متون کلاسیک)؛
– توضیح، یادآوری یا پیشنهاد ضروری در پاورقی که البته باید با ذکر کلمه «ویراستار» و با اجازه از نویسنده کتاب باشد.
– بازبینی و تصحیح مطالب نادرست، متناقض و غیرعلمی.
همانطور که میبینید، ویرایش فنی و زبانی-ساختاری را هر کسی که مطالعاتی در این زمینه و زمینههای مشابه داشته است، میتواند تا حد قابل قبولی انجام دهد؛ خود من تا به حال، سه کتاب دانشگاهی را ویرایش فنی کردهام که با رضایت کامل نویسندههای آنها روبرو شده است؛ اما ویرایش تخصصی یا علمی یا محتوایی، باید توسط شخصی انجام شود که از لحاظ علمی، آشنایی کاملی با موضوع نوشته داشته باشد. به عنوان مثال، اگر قرار است یک کتاب ریاضی، ویرایش علمی شود، این کار باید توسط یک ریاضیدان دیگر که در همان موضوع کتاب، پژوهش میکند، انجام شود تا به راحتی بتواند درستی یا نادرستی مطالب کتاب را تشخیص دهد.
بدون شک، اگر هر نوشتهای قبل از انتشار عمومی، این سه مرحله ویرایش را پشت سر بگذارد، به نوشتهای تبدیل میشود که به چشم، ذهن، وقت و جیب خواننده احترام گذاشته و باعث ارتقائ سطح علمی و عملی خواننده خواهد شد و تا ابد در ذهن خواننده باقی خواهد ماند.