عنوان کتاب :
نوآفرینی: افراد ناهمرنگ چگونه دنیا را تغییر میدهند
پدیدآورنده :
آدام گرانت (Adam Grant)
نام لاتین کتاب :
Originals: How Non-Conformists Move the World
انتشار :
فوریه ۲۰۱۶
موضوع:
خودیاری و توسعه فردی
افراد نوآفرین چگونه به ایدههای جدید میرسند؟ کتاب نوآفرینی به تعریف مجدد معنای خلاقیت به کمک مثالهای گوناگون میپردازد و بیان
میکند که چگونه میتوان با پرورش ویژگیهای افراد نوآفرین، مانند پایداری، پشت گوش انداختن کارها، شفافیت در بیان، تفکر بحرانی و
داشتن چشم انداز دنیا را تغییر داد.
آدام گرانت – نویسنده کتاب نوآفرینی
چرا خلاصه کتاب نوآفرینی را بخوانم؟ برای اینکه خلاقیت خود را پرورش دهم!
همه ما در مورد کیفیتی به نام “خلاقیت” مطالبی به گوشمان خورده است. علیرغم اینکه همه در آرزوی بالا بردن خلاقیت خود هستند، اطلاق
کلمه “نوآفرین” به یک فرد میتواند تا حدودی معنای “عجیب و غریب” را نیز در ذهن ما تداعی کند.
در خلاصه کتاب نوآفرینی نگاهی میاندازیم به روشهایی که برخی افراد نوآفرین و خلاق، بدون اینکه از جامعه منزوی شوند، برای تغییر
شرایط خود بهره گرفتهاند و ابتکاراتشان مسیر تاریخ را تغییر داده است. آنچه در خلاصه کتاب نوآفرینی میخوانید، شامل سرفصلها زیر است :
- چگونه مرورگر اینترنتی (Web browser) مورد استفاده شما، نشان میدهد که شخصیت نوآفرینی دارید یا خیر.
- چگونه بیان نقاط ضعف ایده نوآورانه شما بهترین روش برای جلب حمایت دیگران از آن است.
- چگونه به تعویق انداختن کارها راه را برای جاودانه شدن بسیاری از سخنرانیهای تاریخی هموار کرده است.
ابتکار عمل، کلید کسب یک شغل رضایت بخش است.آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید هر لغتنامهای را که
میخواهید بررسی کنید و ببینید که نوآفرین بودن کیفیتی است به معنای “دارا بودن یک شخصیت منحصر بفرد“. اما فرد نوآفرین کیست؟ در
شرایط امروزی، نوآفرینان کسانی هستند که نه تنها ایدههایی ناب خلق میکنند و شرایط کنونی را تغییر میدهند، بلکه از ایدههایشان در
راستای تحقق چشم انداز خود بهره میگیرند.
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، در تعیین ویژگیهای افراد نوآفرین، حتی فاکتورهای بسیار کوچک و ظاهرا بی
اهمیت، دلالت بر نوآفرین بودن فرد دارد. مایکل هاسمن (Michael Housman)، اقتصاددان، در تحقیق خود به این نتیجه رسیده که
درصد مشخصی از کارکنان بخش خدمات مشتریان جامعه مورد بررسی وی، دیرتر از سایر کارکنان شغل خود را رها میکنند.
هنگام ریشهیابی علت این مسئله، متوجه ارتباط جالبی بین سابقه کاری کارکنان و نوع مرورگر اینترنتی مورد استفاده آنها شد. به نظر
خنده دار میآید، اینتطور نیست؟
وی در ادامه تحقیق خود متوجه این نکته شد: کارکنانی که مرورگر اینترنتی جدیدی به جای مرورگر پیش فرض سیستم عامل نصب میکنند،
نه تنها بیشتر در شغل خود میمانند، بلکه در مواجهه با چالشها، بیشتر از فراست خود برای یافتن راه حلهای جدید استفاده میکنند. در
نهایت تمایل به نصب مرورگر گوگل کروم یا موزیلا فایر فاکس با توانایی افراد در حل مسئله در ارتباط است، که منجر به بیشتر بودن
میانگین ۱۵ درصدی سابقه کاری آنها در مقایسه با سایر کارکنان است. به عبارت دیگر، کارکنانی که به سادگی از مرورگرهای پیش فرض
سیستم عامل استفاده میکنند، در مواجهه با چالشهای شغلی خود نیز پیرو همین رویکرد هستند. آنها استانداردهای کاری را پذیرفته و
از یافتن راهحل های نوآورانه در مواجهه با مشکلات محیط کار عاجز میمانند. همین مسئله علت رها کردن شغل آنها میشود.
چنانچه میخواهید در محیط کار دوام بیاورید، بهترین اقدام شما این است که ابتکار عمل داشته باشید و خبر خوب این است که هر کسی به
خوبی میتواند از عهده این کار برآید.
علیرغم اینکه همه ما تصمیم نداریم شرکت خصوصی خودمان را راهاندازی کرده، قطعات موسیقی بی نظیری ساخته و یا مسیر تاریخ را با یک
سخنرانی تکان دهنده تغییر دهیم، اما هر یک از ما ایدههای منحصر بفردی داریم که پتانسیل بهبود بخشیدن شرایط محیط کار، روابط
شخصی و جامعه را دارند.
بیان یک ایده، مستلزم کسب شجاعت، و ایستادگی است. زمانیکه مصمم هستید وضعیت خود را تغییر دهید، اولین گام در به دست گرفتن
ابتکار عمل، غلبه بر ترس ناشی از تلاش برای تحقق ایده است. اما چگونه میتوان بر ترس خود غلبه کرد؟ در ادامه این خلاصه بخوانید.
زمانیکه موضوع صحبت درباره خلق ایدههای ناب باشد، کمیت منجر به کیفیت میشود
در داستانها گفته شده که اسحاق نیوتن زیر درختی در حال استراحت بود که با سقوط ناگهانی سیبی بر سرش ایدهای به ذهنش خطور کرد
و منجر به کشف قانون جهانی گرانش شد. متاسفانه ایدههای ناب این چنین یکباره از درختان سقوط نمیکنند؛ بلکه به پشتکار بسیاری نیاز
دارند.
به نظر شما هنگامیکه از خلق ایدههای ناب سخن میگوییم، کدامیک اهمیت بیشتری پیدا میکنند؟ کمیت یا کیفیت؟ واقعیت این است که
هر دو به یک اندازه مهم هستند، به خصوص اینکه کمیت راه را برای کیفیت طوفانهای فکری ما هموار میکند. دین سیمانتون (Dean
Simonton) روانشناسی است که به واسطه تحقیقاتش در زمینه بهره وری شهرت دارد. او در پژوهش خود نشان داد افراد خلاق تر، لزوما
ایدههای “بهتری” تولید نمیکنند؛ بلکه فقط ایدههای بیشتری خلق میکنند.
آدام گرانت (Adam Grant) در کتاب نوآفرینی میگوید به کمک کار بیشتر احتمال تولید ایدههای ناب نیز بیشتر میشود. بهعنوان مثال، مجموعه
آثار پیکاسو شامل تعداد بیشماری تابلو فرش و آثار چاپی، بههمراه ۲۸۰۰ قطعه سرامیک، ۱۸۰۰ نقاشی و ۱۲۰۰ مجسمه است و با این حال
شهرت جهانی او مرهون تعداد اندکی از این آثار است. به بیان دیگر، زمانیکه صحبت از کمیت و کیفیت باشد، نمیتوان هیچ یک را نادیده
گرفت.
یکی دیگر از یافتههای سیمانتون نشان داد که حتی نابغهها نیز نمیتوانند درباره موفقیت یا شکست آثار خود ارزیابی درستی داشته باشند.
بنابراین باز هم میتوان ادعا کرد که هر چقدر ایده بیشتری تولید کنید احتمال موفقیت شما بیشتر میشود. سیمانتون با مقایسه نامههای
بتهوون که در آنها ۷۰ اثر خود را رتبه بندی کرده است و نظرات خبرگان معاصر در ارزیابی ارزش آثار وی، دریافت که نظر بتهوون در ارزیابی آثار خود
۳۳ درصد با نظر خبرگان معاصر این حوزه مخالف است!
خلق ایده، آن هم به تعداد زیاد، اولین قدم برای آزاد سازی پتانسل خلاقیت در شماست. اما دید شما به مغز انسان در تولید ایده، نباید
مانند کارخانه تولید نوآوری باشد؛ به طوریکه ایدهها با سرعت یکسان، مانند ماشینهایی در یک خط مونتاژ، تولید شوند. برای خلق ایدههای
ناب، باید صبور بوده و به مرور عمل کنید. منظور این است که گاهی از هدف منحرف شوید، کارها را به تعویق بیاندازید یا حتی به وقت گذرانی
و تفریح، مثلا در زیر یک درخت، بپردازید!
پشت گوش انداختن کارها، زمانیکه ابزاری استراتژیک باشد، نتایج نوآورانه خارقالعادهای دارد
مطابق آنچه تا کنون به ما تعلیم داده شده است تاخیر در انجام کارها بهره وری را از بین میبرد؛ اما آیا واقعیت هم همینطور است؟
رها کردن انجام کارها به دقایق آخر، از طریق تقویت فیالبداهه عمل کردن، باعث رشد خلاقیت میشود. آیا میدانستید که مشهور ترین
سخنرانی تاریخی مارتین لوتر کینگ (Martin Luther King)، نتیجه پشت گوش انداختن او در تنظیم نطق سخنرانی اش بوده است؟ او
برای سخنرانی مشهور خود در واشنگتن درباره موضوع کار و آزادی، تا شب پیش از سخنرانی، هیچ پیشنویسی از متن سخنرانی خود آماده
نکرده بود.
تاثیر گذارترین بخش سخنرانی او، یعنی عبارت ” من رویایی دارم…“، فیالبداهه بیان شد و در متن سخنرانی وی نوشته نشده است.
زمانیکه سخنرانی در شرف آغاز شدن بود، زنی از میان جمعیت خطاب به کینگ فریاد زد: “بهشون درباره آرزوت بگو، مارتین! بهشون بگو!”. پس
از آن کینگ دست نوشتههای خود را رها، و آزادانه درباره چشم انداز الهام بخش خود از آینده آمریکا شروع به صحبت کرد.
خلاصه کتاب افراد ناهمرنگ چگونه دنیا را تغییر میدهند
نوشتههای مرتبط با آنچه میخوانید
خلاصه کتاب ایده عالی مستدام (Made to Stick)
خلاصه کتاب ذهنیت موسس (Founder\’s Mentality)
۴ سخنرانی الهامبخش TED برای آموزش خلاقیت
سخنرانی مارتین لوتر کینگ نمونهی فوق العادهای از توضیح اثر زیگارنیک (Zeigarnik effect) است. اثر زیگارنیک پدیدهای است که پس از
تلاشهای روانشناس روس به نام بلوما زیگارنیک (Bluma Zeigarnik) نام گذاری شد. این نظریه بیان میکند که ذهن ما در فراگیری الهامات و
ایدههای جدید، حتی پس از تسلیم شدن، هوشیار میماند. کینگ با دست نوشتهای ناتمام، در حالی از اتاق خارج شد که مغزش همچنان
به دنبال جملات فوق العادهای برای تکمیل سخنانش میگشت.
برای افراد نوآفرین، به تعویق انداختن کارها یک استراتژی کلیدی است. این کار فرصتی ایجاد میکند که به تدریج احتمالات مختلف را بررسی
نمایند. لئوناردو داوینچی (Leonardo da Vinci) نمونه دیگری در به تعویق انداختن امور است. او نقاشی مونا لیزا (Mona Lisa) را در سال ۱۵۰۳
میلادی آغاز کرد، سپس آن را رها کرده و چندین سال بعد ادامه داد. در نهایت این تقاشی ۱۶ سال بعد، یعنی سال ۱۵۱۹ میلادی، تکمیل شد!
ویلیام پناپاکر (William Pannapacker)، تاریخدان، معتقد است که به تعویق انداختن حساب شده داوینچی در تکمیل نقاشی مونا لیزا، این
فرصت را برای او ایجاد کرد که با تجربه تجسمی بهتر و تکنیکهای نقاشی جدیدتری، آن را ادامه دهد. بدون این تجربیات که در نتیجه
فرصتی است که از تاخیر در انجام کارها ایجاد شد امروز آثار فوق العادهای مانند مونا لیزا، یا آثار سایر نوآفرینان را در اختیار نداشتیم.
اعتراف به نقاط ضعفتان حمایت بیشتری برای شما به ارمغان میآورد
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، آیا تا به حال پیش آمده است که برای ارائه ایدهای که از نظر شما فوق
العاده بوده است بازخور ضعیفی دریافت کرده باشید؟ این مطلب لزوما به خاطر بی فایده بودن ایده شما نیست! پشت هر طرد شدنی، چند
علت معمول وجود دارد.
یک دلیل این است که معمولا ایدههایی که برای حفظ ثبات شرایط فعلی تهدید آمیز باشند، مطرود میشوند. یک پژوهش گسترده در
حوزههای مختلف، از سازمانهای غیر انتفاعی گرفته، تا خدماتی، خرده فروشی و تولیدی در دورهای دو ساله نشان داده است که هر چه
کارکنان بیشتر ایدههای خود را با مافوق شان در میان گذاشتهاند، کمتر ترفیع رتبه گرفتهاند.
این وضعیت بسیار دردسر ساز است! چگونه میخواهید مشارکت کارکنان خود را جلب کنید اگر اجازه اظهار نظر به آنها ندهید؟
در بهترین حالت فقط میتوانید به آنها بگویید که مایل نیستید کورکورانه پیشنهادات آنها را بپذیرید. برای جلب مشارکت کارکنان، باید در مقابل
نقاط ضعف پروژه هایتان انتقاد پذیر باشید؛ این اقدام شما برای مخاطبین غافلگیر کننده است و نشان میدهد که شما –مستقل از وضعیت
سازمان– فرد صادقی هستید.
این اقدام، ترفندی است که زوج کارآفرین، روفوس گریس کام (Rufus Griscom) و آلیسا ولکمن (Alisa Volkman) برای جلب سرمایه و
بعدها فروش شرکت اینرنتی بیبل (Babble) و مجله آنلاین آن درباره پرورش کودکان، در مقابل سرمایه گذاران بالقوه انجام دادند. سخنان
گریس کام در جلسه سرمایه گذاران، شروع غافلگیر کنندهای داشت: او از ابتدا بیان کرد که شاخص یوزر انگیجمنت (user engagement)
وبسایت آنها کمتر از مقدار مورد انتظارشان بوده است، ۴۰ درصد اخبار سایت برای توسعه شایعات مشهور و بی ارتباط با موضوع اصلی کپی
برداری میشده و همینطور سرور سایت نیاز مبرمی به آپدیت داشته است.
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، در حالیکه به نظر میرسید آنها نقطه ضعفشان را به راحتی در اختیار سرمایه
گذاران قرار دادهاند تا درخواست جلب سرمایه را رد کنند، اما غافلگیری حاضرین جلسه از شفافیت بیان گریس کام باعث جلب اعتماد آنها شد.
در نهایت شرکت بیبل توانست مبلغ ۳٫۳ میلیون دلار سرمایه دریافت کند و بعدها نیز با همین شیوه به شرکت دیزنی فروخته شد.
بهترین همکاران شما، همان کسانی هستند که بسیار مایلند ثابت کنند که شما اشتباه میکنید
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید سوای از اینکه کدام هدف را دنبال میکنید، اگر فقط به افرادی که شما را تایید
میکنند توجه کنید احتمالا پیشرفت چندانی نخواهید کرد. کار لذت بخشی نیست، اما بعضی اوقات شنیدن انتقادها به رشد شما کمک
میکند.
این مطالب نتیجه آزمایش مهمی بود که توسط روانشناسی به نام چارلن نیمث (Charlan Nemeth) صورت گرفت. از سه گروه مشارکت کنندگان
این آزمایش درخواست شد که از میان تعدادی داوطلب، ۳ نفر از داوطلبین شغلی مناسب را انتخاب کنند. کاندیدای مناسب اول، فردی به نام
جان (John) بود که دارای بهترین مهارتهای متناسب با شغل مورد نظر بود. با این حال، برخی از مشارکت کنندگان تمایل به انتخاب
کاندیدای کم مهارت تری به نام رینگو (Ringo) نشان دادند. اما هنگامیکه برخی دیگر از مشارکت کنندگان تمایل به انتخاب داوطلب سومی به
نام جورج (George) نشان دادند، شانس انتخاب ماهرترین کاندیدا، چهار برابر شد. به نظر شما چطور میتوان این مسئله را توضیح داد؟
با ایجاد نظر اقلیت سومی، در یک گروه که دو دسته نظر مختلف دارند، اجماع نظر گروه شکسته میشود. در این صورت، هر یک از اعضای
گروه تحت فشار قرار گرفته، و بدون پیروی از طرز فکر کسی، وضعیت را از دیدگاه خودش بررسی میکند. این راهکار، استراتژی فوق العادهای
برای شکستن تفکر گروهی (groupthink) غالب و تشویق اعضا به بیان نظرات واقعی خودشان است.
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، تفکر گروهی نتیجه سازماندهی افراد در گروههایی است که اولویت آنها دستیابی
به اجماع نظر بر سر بهترین راه حل ممکن و پرهیز از کشمکش است. این نظریه، از تحقیق ییل (Yale) پیرامون معضل گروههای ضعیف در
تصمیم گیری به دست آمده است. روشی دیگر برای اجتناب از تفکر گروهی، که مانع بروز خلاقیت میشود، تعامل با افرادی است که دائما
ایدههای شما را زیر سوال میبرند.
این استراتژی را بن کلمن (Ben Kohlmann)، یکی از اعضای ارشد موسسه نیروی دریایی سی آر آی سی (CRIC) در محیط کار خود به کار
گرفت، درست زمانیکه تیم او تصمیم به استفاده از ایدههای نوآورانه در نیروی دریایی گرفته بود. در یکی از موارد، نتیجه این شد که آنها موفق به
استفاده از پرینتر سه بعدی برای شبیه سازی قطعات شکسته در شرایط طوفانی دریا شدند. چنین ابتکار عملی بدون کسب یک پویایی
گروهی قدرتمند که نتیجه تصمیم گیریهای حساب شدهی کلمن بود امکان پذیر به نظر نمیآمد.
برای جلب حمایت مورد نیازتان یاد بگیرید که چگونه ایدههای خود را عامهپسند کنید
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، علیرغم اینکه ممکن است با شبکهای از افراد دارای اهداف و ارزشهای مشابه
خودتان، در ارتباط باشید، همچنان تضمینی برای جلب حمایت عملی از جانب آنها وجود ندارد. اگر به دنبال متحدانی قابل اعتماد هستید، باید
از طریق انتقال مناسب پیام تان بر رقبای خود چبره شوید. رمز موفقیت در این کار، جلب انگیزه افراد و در عین حال پرهیز از موضع
گیری افراطی است.
علیرغم اینکه همهی ما تصور میکنیم آنچه باعث انسجام یک تیم میشود، اهداف مشترک است؛ تحقیقی دراین باره نشان میدهد
که عکس این ماجرا صحیح است. روانشناسان کالج دارتموث ( Dartmouth College)، جودیث وایت (Judith White) و الن لانگر (Ellen
Langer) برای توضیح این پدیده، از تئوری ضدیت افقی (horizontal hostility) استفاده کردند. این تئوری بیانی از وجود سطحی از تعصب در
روابط بین اعضای یک گروه اقلیت است.
به همین دلیل وفادارترین اعضای گروههای سیاسی افراط گرا نسبت به فریبکاران حاضر در حرکتهای سیاسی، تمایل بیشتری به انتقاد
از هم کیشان خود دارند؛ علیرغم اینکه با همتایان خود ارزشهای مشترک بیشتری دارند.
شما میتوانید به کمک عدم موضع گیری های افراطی در بیان ایدههای خود از ایجاد پدیده ضدیت افقی در گروه اجتناب کنید. برای این
منظور باید ایدههای خود را عامه پسند بیان کنید. هدف از این کار، ایجاد انگیزه در افراد برای تغییر کامل در رفتار نیست، بلکه همراه شدن
با ارزشهای مشترک بین شما و آنهاست.
خلاصه کتاب افراد ناهمرنگ چگونه دنیا را تغییر میدهند
مردیث پری (Meredith Perry)، مبدع نیروی وایرلس به عنوان راه حلی برای شارژ بی سیم وسایل الکترونیکی، زمانیکه برای اولین بار ایده
خود را با اساتید فیزیک و مهندسان در میان گذاشت، حمایت کمی دریافت کرد. همه آنها، متفقالقول، بر این باور بودند که انجام چنین کاری در
آن زمان امکان پذیر نیست، به این معنا که امکان شارژ ابزار الکترونیکی از طریق امواج هوایی وجود ندارد. به نظر در چنین شرایطی چه کاری
باید انجام داد؟ پری برای جلب نظر سایرین، تاکتیک خود را برای بیان ایدهاش تغییر داد.
او با عامه پسند جلوه دادن ایده خود و بیان اینکه صرفا به دنبال ساخت یک مبدل است و نمیخواهد دستگاه شارژ بی سیم تولید کند، موفق
به جلب حمایت بیشتری شد؛ زیرا ایده او جالب بود و در عین حال دور از دسترس نیز به نظر نمیرسید. به این طریق، شرکا و سرمایه
گذاران بیشتری مایل به همکاری با وی شدند و او توانست شرکت تولید محصولات خود را با نام یوبیم (uBeam) که امروزه راه
حلهای نوآورانهای برای شارژ بی سیم وسایل الکترونیکی عرضه کرده است راه اندازی کند.
همانطور که متوجه شدهاید داشتن ایدههای نوآورانه به تنهایی کافی نیست، بلکه باید راه درست را برای جلب حمایت سرمایه گذاران و
شرکای تجاری خود پیدا کرده و از این طریق بتوانید ایدههای خود را واقعیت ببخشید.
آدام گرانت (Adam Grant) روانشناس سازمانی در این سخنرانی TED به بیان سه عادت غیر منتظره از افراد نوآفرین – از جمله مواجهه با
شکست – میپردازد؛ یعنی افرادی که به ایدههای جدید میرسند و و با محقق کردن ایدهها دنیا را تغییر میدهند. او در کتاب نوآفرینی خود
بیان میکند که افراد نوآفرین چگونه به ایدههای جدید میرسند؟ “بهترین افراد نوآفرین کسانی هستند که بیشتر شکست را میخورند، چرا که
بیشترین تلاش را میکنند.” همچنین میگوید: “شما به تعداد زیادی ایدههای بد نیاز دارید، تا از بین آنها چند ایده خوب برای شما باقی بماند”.
تماشای این سخنرانی تد را به علاقه مندان پیشنهاد میکنم.
پیام کلیدی کتاب نوآفرینی چنین است:
آدام گرانت (Adam Grant) در خلاصه کتاب نوآفرینی میگوید، با خلق ایدههای بسیار، پتانسیل خلاقیت را در خود آزاد کرده و بهترین ایدههای
خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. به منظور تقویت خلاقیت خود، با منتقدین تان به گونهای تعامل کنید که از بیان نظراتشان در مقابل
شما احساس راحتی داشته باشند. به منظور جلب رضایت حامیان، ایدههای خود به صورتی عامه پسند و ساده برای دیگران بیان کنید، و
به کمک آنها راه حلهای بی نظیر خود را در دنیای واقعی پیاده سازید.