Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39
یک مصاحبه علمی و عملی استخدامی نوشته مازیار میر | ویکی بازاریابی

یک مصاحبه علمی و عملی استخدامی نوشته مازیار میر


Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/h235015/domains/wikibazaryabi.ir/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 39

یک مصاحبه علمی و عملی استخدامی نوشته مازیار میر

نوشته مازیارمیر

 

مرحوم پدرم کارشناس ارشد شرکت نفت بود اعتقادات و عقاید خوبی داشت . بسیار شیک پوش\’و آراسته بود و

پیوسته عطر می زد و از نگاه کردن به او همیشه لذت می‌بردم در دوران جوانی فوتبالیست بود و چند سالی بدنسازی

کار کرده بود.

عادت داشت صبح زود که هوا خنک می شد کولر خاموش\’می کرد یا هر زمان می‌دید چراغ اضافی یا

الکی روشن است و کسی نیست ، می‌گفت چرا انقدر اسراف می کنید؟

چرا آب و انرژی را هدر می دهید؟

چرا انقدر تلفنت طولانی شد .شاید کسی کار مهمی داشته باشد؟

وای اگر زیاد در حموم می ماندیم یا آب چکه می‌کرد، یا لباسشویی را با دو تیکه لباس روشن می کردیم می‌گفت:

ما مسلمانیم و ما سیدیم کم آبیاست پسرم ایا نمی دانی که اسراف  حرام است.

هر روز سری به اطاق من می زد و خوب من هم که شلخته و لباس و وسایلم پیوسته بهم ریخته بود می‌گفت:

پسرم تمیز و مرتب و منظم باش؛ تو نماز می خوانی و نظم اساس دین و انسانیت ما است…..

حتی پس از حمله قلبی زمانی که در بیمارستان بستری شده بود و چون ما توی اطاق خصوصی بودیم به من

تذکر می‌داد. شیر آب را بسته ایی چراغ ها را خاموش کرده ایی و یا هوا سرد شده پس کولر  را لطفا خاموش کن و…..

مرحوم پدرم همیشه به من که اولاد ارشدش بودم حرف های تکراری پیرامون انسانیت می زد….

اینها گذشت و گذشت تا من در خواست استخدام دادم و قرار شد شنبه برم مصاحبه و صبح زود از خواب بر خواستم تا به مصاحبه

بروم. صبح زود حمام کردم، غسل کردم برای موفقیت در مصاحبه و استخدام و البته بهترین کت و شلواری که داشتم را پوشیدم و

خواستم برم بیرون که پدرم دوباره نصیحتهایش گل کرد و شروع شد.

اول

لبخند بزن و متبسم و گشاده رو باش که خصلت مؤمن است و سلامت بلند تر از همیشه و محکم باشد

دوم

لباست را مرتب کن و پشت در شرکت یک ذره عطر حتما بزن

سوم

یادت باشد الگوی ما رسول اکرم پیوسته مهربان و خیرخواه بود پس مثبت باش و خیر بخواه تا خدا برایت خیر برساند و توکل کن و

امیدوار باش اسلام دین انسانیت است……

 

تا رسیدم درب شرکت دعوا بود بین نگهبانی و یک ارباب رجوع خودم انداختم وسط\’و آشتیشان دادم و پرسیدم محل مصاحبه کجا

است با سردی منو راهنمایی کردند . هرجا می رسیدم انگار مشاجره لفظی\’و دعوا بود و قبل از رسیدن به محل مصاحبه با یک منشی

بد اخلاق روبرو شدم که برخوردش بقدری بد بود خواستم برگردم که یاد حرف مرحوم پدرم افتادم … صبر داشته باش و توکل کن

پشت در اطاق مصاحبه من تنها بودم روی میز جلوی من کلی کتاب و مجله بود مرتب کردم دیدم کنار آبسرد کن لیوان و اشغال ریخته

اونها رو هم با لیوان خودم توی سطل انداختم. با دیدن رزومه شرکت و مدیرانش اعتماد بنفسم را از دست دادم حتی به سرم زد ول

کنم بروم….. اما پیوسته حرفهای مرحوم پدرم در گوشم طنین انداز می شد که توکل کن توکل…. تا نشستم روی مبل نام و نام

خانوادگی مرا صدا کردند و گفتند بفرمایید داخل به محض ورود گفتند شما استخدام هستید. کِی کار را شروع می کنید؟!

فکر کردم دوربین مخفی یا شوخی گفتم من صبح کارم را شروع کردم؟

البته اگر در مصاحبه شما پیشکسوتان قبول شوم؟

مدیر عامل که فرد مسن و جا افتاده ایی بود گفت: شما قبول شده ایی!!

من در حالیکه باورم نمی شد در بهترین شرکت ای تی محور کشور استخدام شده ام گفتم امتحانات و سوالات در حین کار است یا چیز

دیگری است.  که ایشان با تبسم گفت: من سی سال است در صنعت هستم  همیشه باور داشتم که به عمل کار برآید به سخن گفتن

نیست؟

شما از درب ورودی مورد آزمایش فن بیان و مدیریت تعارض و کار تیمی و سعه صدر و…..بصورت عملی قرار گرفتی و ما از طریق

دوربین های مداربسته قوی که در اختیار داشتیم ۴۵ دقیقه مسیر شما و سخنان و دید گاه های\’شما را دقیقا با دوستان مورد ارزیابی\’و

واکاوی قرار دادیم. آری گزینش ما کاملا عملی بود….اری سال‌های سال است پدرم به رحمت خدا رفته اما این حرفش توی قلب و روح

من هست تو نماز می خوانی پس برای رضای خدا و با توکل گام برادر چرا که اسلام دین انسانیت است…. اگر دین نداری آزاده باش

اما به مراحل استخدام در سازمان های خصوصی و دولتی نگاهی مختصر داشته باشیم :

به صورت کلی مراحلی که مدعوین جهت استخدام  به شرح زیر است:
مرحله 1: شرکت در آزمون های عملی و علمی استخدامی
مرحله 2: اعلام نتایج چند برابر و یا یک برابر آزمون های عملی و علمی استخدامی
مرحله 3: تحویل مدارک شخصی و دانشگاهی و یا….. معرفی شدگان مرحله آزمون علمی
مرحله 4: مصاحبه تخصصی و عمومی بصورت متمرکز و یا غیر متمرکز
مرحله 5: اعلام نتایج مصاحبه تخصصی و عمومی به میزان …. چند برابر ظرفیت
مرحله 6: راستی آزمایی و تحقیقات محلی و یا تحقیقات دایره باز بوسیله معتمدین
مرحله 7: گزینش (شامل مصاحبه عقیدتی و سیاسی و تحقیقات محلی و گاهاً استعلام)
مرحله 8: معاینات پزشکی (بسته به اولویت سازمان ممکن است در مراحل قبل تر برگزار شود)
مرحله9: دوره آموزشی (ضمن خدمت و یا قبل از شروع به کار رسمی به عنوان کار آموز)
مرحله 10: شروع به کار بصورت قرار دادی و یا قرار داد با زمان موقت

 

 

مازیار میر مشاور و تحلیلگر

6 پاسخ

  1. بعد از دستاوردهای علمی مطمئنا آنچه باعث موفقیت فرد می شود خلق و رفتار نیک است اینکه نیک بیندیشیم و برای همگان نیک بخواهیم تا موفقیت معنا پیداکند
    جایی خواندم که ما موجودات معنویی هستیم که به این جهان آمده ایم که انسان بودن را زندگی کنیم.

    1. سلام و درود بی پایان خانم کتر اژدری عزیز ئ گرامی بینهایت از اظهار نظرتانسپاسگذاریم دقیقا حق با شما است درود و دوصد بدرود

  2. بعد از دستاوردهای علمی مطمئنا آنچه باعث موفقیت فرد می شود خلق و رفتار نیک است اینکه نیک بیندیشیم و برای همگان نیک بخواهیم تا موفقیت معنا پیداکند
    جایی خواندم که ما موجودات معنویی هستیم که به این جهان آمده ایم که انسان بودن را زندگی کنیم.

    1. سلام و درود بی پایان خانم کتر اژدری عزیز ئ گرامی بینهایت از اظهار نظرتانسپاسگذاریم دقیقا حق با شما است درود و دوصد بدرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *