آموزش سخنرانی حرفه ای برای مدیران شرکت زاگرس جنوبی

آموزش سخنرانی حرفه ای

آموزش سخنرانی حرفه ای

آموزش سخنرانی حرفه ای برای مدیران

آموزش سخنرانی حرفه ای برای مدیران شرکت زاگرس جنوبی

بعنوان یک مدرس و مشاور کلید موفقیت هر مدیری را باید در نحوه بیان و سخنرانی او جستجو نمود در این کارگاه اموزشی به توسعه و بهبود تکنیکها

چگونه در ۳۰ ثانیه اول سخنرانی همه را شیفته خود کنیم

تکنیک های فوق پیشرفته تجسم خلاق در سخنرانی

تکنیکهای سخنوری و سخنرانی

روشهای صداگذاری

متد جدید نفس گیری

کاربرد طب سنتی برای یک سخنران حرفه ای

منابعی برای هر سخنرانی مدیریتی

زمانی که سابقه پیشرفت علوم بشری بخصوص در قرون اخیر که عصر شکوفایی و رشد شناخت انسان محسوب میشه ، بررسی می کنیم . به واقعیت مهمی برخورد می کنیم و اون اینه که علم انسان علی رغم تمام پیشرفتها و جهشهای خیره کننده ای که داشت ، از حوزه شناخت ساختار مغز و کیفیت عملکرد ذهن خودش ، دستاورد مهم و قابل اعتنایی رو عرضه نکرده بود .

به عبارت دیگه ، علوم بشری اگرچه در زمینه های مختلف شناخت و تحلیل طبیعت پیرامون خودش و نظام بندی و تسلط بر نیروهای موثر در محیط زندگیش و همینطور شناخت و ارزیابی ساختار حیرت انگیز وجود خودش ، به دانسته های چشمگیر و خیره کننده ای دست پیدا کرده بود، اما تا همین چند دهه پیش در حوزه شناخت ساختار شگرف و خارق العاده مغز و ذهن  خودش ، به دانسته های باارزشی نرسیده بود و عملاً اونچه رو که انسان درباره ساختار مغز و نحوه عملکرد ذهنش فهمیده بود ، در برابر عظمت این جزء شگرف و پیچیده و حیرت آور از ساختار وجودش ، بسیار حقیر و ناچیز و کم اهمیت بود و مجبوریم بپذیریم ، انسان همواره از فقر آگاهی برای درک عظمت عملکرد مغز و ذهنش رنج می برد و به نوعی هنوز هم به اون مبتلاست .

تا اینکه زمانی فرا رسید که انسان تصمیم گرفت خودش به نوعی هوش مصنوعی و مغز الکترونیکی بسازه و از سیستم هدایت درونی در ساخته های دست خودش بهره بگیره و درست زمانی که انسان سنگین چنین بار مسئولیتی روی دوش خودش ، احساس کرد ، عرصه جدیدی در اکتشاف و ارزیابی کیفیت عملکرد سازه ذهن ، مقابلش گشوده شد . انسان رفت سراغ درک و بررسی عینی تر ، ملموس تر و کاربردی تر ساختار ذهن خودش . بعنوان پیشرفته ترین و متکاملترین سیستم هدایتگر موجود در طبیعت ، رفت تا این بار ساختار ذهنش رو دقیقتر ، واقعی تر و عملی تر درک کند تا بتونه با الگوبرداری از این مکانیزم فوق العاده پیشرفته و حیرت انگیزی ، فصل جدیدی رو در عرصه پیشرفت دانش و آگاهیش باز کنه و شروع کنه طراحی و ساختن مهمترین و تعیین کننده ترین محصول دست و اندیشه خودش رو .

تو این مقطع دانش انسان در شناخت و تحلیل ساختار ذهن ، دانسته ها و اطلاعات ذیقیمت و ارزشمندی به ارمغان آورد و شناخت و آگاهی انسان از نحوه عملکرد ذهنش بسیار بسیار کاملتر و قابل اعتناتر از قبل شد ، گرچه هنوز هم در برابر عظمت این ساختار حیرت انگیز ، وزن ناشناخته ها و کشف نشده ها از اسرار ذهن انسان بسیار سنگین تر و عظیم تر از ، اون دانسته ها و اطلاعاتی هست که کشفشون کرده .

اجرای ۲ :‌

با تحلیل سیستم مغز انسان ، یکی از بهترین واقعیتهایی که روشن شد اینه که نه تنها سیستم عصبی و ذهنی آدمیزاد بلکه مغز تمام حیوانات هم ، مجهز به نوعی مکانیزم «هدایت درون ساز» هست . مکانیزمی بسیار تعیین کننده ، حساس و حیاتی که عملکردش باعث میشه به صورت اتوماتیک و بی نیاز از تمرکز آگاهانه ، اون برنامه ریزی جامع و هماهنگ که برای همراهی پردازشهای مختلف ذهنی به سمت یک هدف مورد نیازه ، شکل بگیره .

به بیانی ساده تر باید بگم ، زمانی که هدفی در سیستم هدف گیری ذهن ما تعریف میشه و اجزای وجودی ما ملزم میشه به تعقیب اون هدف ، نیاز هست پردازشها و فرامین کنترلی مختلف و متنوع ، که قبل از تعریف هدف هر کدوم جهت گیری خاص خودشونو داشتند ، همگی با یک برنامه‌ریزی مجدد از اول تنظیم بشند تا هماهنگی لازم بین پردازشهای ذهنی پراکنده برای تعقیب یک هدف شکل بگیره .

این طبیعت عملکرد سیستم مغز و ذهن انسان و حتی سایر حیوانات هست و این مکانیزم برای تمام اهداف تعریف شده در سیستم هدف گیری عصبی ، باید فعال بشه . چه اهداف ساده و ابتدایی و پیش پا افتاده ، چه اهداف متعالی و سنگین . اجازه بدید با یک مثال ساده ، نحوه عملکرد این مکانیزم ذهنی رو راحت تر ، خدمتتون توضیح بدم . فرض بفرمائید ، بنده مطلقاً به قصد استراحت روی مبل نشستم و بدون هدف خاصی دارم تلویزیون نگاه می کنم . در حالیکه من الان در حال انجام یک فعالیت بسیار ساده و ابتدایی و ظاهراً بی هدف و بی مقصود ، در حداقل سطح فعالیت جسمی و روحی به سر می برم ، در واقع در همین حالت صدها ، هزاران و حتی میلیونها پردازش ذهنی و عصبی در سیستم عملکرد ذهن من در حال اجراست ، پردازشهایی که هر کدوم باید فرامین کنترلی مورد نیاز برای اجزای مختلف جسم و روح من رو برنامه ریزی و ارسال کنند . پردازشهایی که هر کدوم جهت گیری و برنامه ریزی اختصاصی و منحصر به خودشونو دارند . تو همین لحظه که من روی مبل در حال استراحتی ساده و بی هدف هستم ، پردازشی در ذهن من انجام میشه که باید فرامین کنترلی مورد نیاز عملکرد مطلوب قلبم رو صادر کنه . پردازش دیگری کلیه ها ، ششها ، کبد و سایر اندام حیاتی من رو برای عملکرد مطلوب برنامه ریزی کنه . پردازشهای دیگری باید اندامهای حرکتی ، دستها و پاهای من رو کنترل کنند ، اندامهای حسی من رو برنامه ریزی کنند و همین طور پردازشهایی از جنس دیگر در حال کنترل فرآیندهای فکری و احساسی من هستند . در این لحظه که من به سادگی روی مبل دارم استراحت می کنم ، میلیونها پردازش در حال تنظیم اجزای مختلف من هستند . پردازشهای ذهنی پراکنده ، متنوع و غیر هم جهت . حالا تو همین لحظه ، در نظر بگیرید ، هدفی در سیستم هدف گیری ذهن من ، مستقر بشه ، بنا به علت و نیازی ، تمایل و خواسته ای در من شکل بگیره ، و این خواسته هدفی رو به طور مشخص در سیستم هدف گیری من تعریف کنه . فرض کنید ، احساس تشنگی کنم و این نیاز جسمی ، هدفی رو در سیستم هدف گیری من مستقر کنه و تعریف کنه ، شامل حرکت به سمت یخچال و نوشیدن یک لیوان آب خنک .

درست در همین موقع هست که مکانیزم هدایت درونی فعال میشه ، بنابراین مکانیزم هدایت درون زمانی فعال میشه که هدفی مشخص در سیستم هدف گیری ما فعال بشه و مستقر بشه .

کار این مکانیزم چی هست؟ مکانیزم هدایت درونی وقتی فعال شد ، کنترل مرکزی تمام پردازشهای ذهنی رو دست خودش می گیره . تمام اون پردازشها و فرمانهای کنترلی پراکنده و متنوع رو که هر کدوم جهت گیری خاص خودشونو داشتند ، مجدد برنامه ریزی می کند ، با توجه  به نوع هدف تعریف شده ، یک برنامه ریزی مجدد برای تمام پردازشهای ذهنی که هر کدوم باید جزء خاصی از اجزاء جسمی و روحی ما رو کنترل کنند ، انجام میده و به عبارتی این فرامین و پردازشهای کنترلی متنوع پراکنده و غیر هم جهت رو ، هماهنگ میکنه . تمام اونها رو تحت کنترل یک برنامه واحد درمیاره . که این برنامه واحد با توجه به مختصات هدف ، پردازشهای ذهنی پراکنده رو ، متمرکز می کنه ، هم راستا می کنه و یک جهت گیری مشترک و واحد برای اونها تعریف می کنه ، تا در نتیجه فرامین کنترلی به اجزاء مختلف جسمی و روحی و اندامهای حرکتی و حسی ما به نحوی ارسال بشند ، تا برآیند عملکرد اونها ، در نهایت هدف ما رو تامین کنه .

برگردم به مثال خودمون .  روی مبل نشسته بودم ، ‌داشتم استراحت می کردم و پردازشهای ذهنی ناخودآگاه من هر کدوم فرامین کنترلی مجزایی رو برای اندامهای حسی و حرکتی من تعریف می‌کردند ، یک دفعه تشنم شد ،‌ این نیاز هدفی مشخص رو در سیستم هدف گیری ذهن تعریف کرد و استقرار این هدف مکانیزم هدایت درونی رو در سیستم عصبیم فعال کرد . با فعال شدن این مکانیزم تمام پردازشها ، کنترلها و برنامه ریزی های مختلف و پراکنده و غیر هم جهت در یک زمان تحت کنترل این مکانیزم در اومدند ، تا چند لحظه فرامین کنترلی به پاهای من به دستان من به چشمهای من به عضلات مختلف و متنوع اندام من ، به سیستم فکریم و منطقه احساسیم داشت ارسال می شد که ربطی به هم نداشتند ، اما فعال شدن این مکانیزم ، تمام اون پردازشها و کنترلها رو مجدد برنامه ریزی میکنه و تحت کنترل میگیره . به نحوی اونها رو برنامه ریزی میکنه که پردازشهای ذهنی مختلف و متنوع با یک جهت گیری مشترک انجام بشند ، فرمانها به اجزاء مختلف ارسال بشند و در نهایت واکنش هماهنگی در من اتفاق بیفته تا هدف من تامین بشه .

من بلند میشم . به سمت یخچال میرم ، لیوان آبی می نوشم و تشنگیم برطرف میشه . هدفم تامین شد ، به همین سادگی و پیش پا افتادگی . ولی در واقع این حرکت بسیار ساده و معمولی نتیجه عملکرد حیرت انگیز میلیونها پردازش ذهنی بود که در یک زمان فرامین کنترلی رو برای عضلات مختلف و متنوع جسم من ، با تنظیم و درجه بندی خاص ، برای اندامهای حسی ، برای سیستم فکری ، برای سیستم رهگیری و سایر بخشهای مختلف و حیرت انگیز سیستم عصبی من ارسال کردند ، تا در نتیجه این همه پردازش و برنامه ریزی ، هزاران واکنش در اجزاء وجودی من شکل بگیره که برآیند عملکرد تمام اون واکنشها این باشه که من از جام بلند شم و برم یه لیوان آب بخورم . اون واحدی که وظیفه داشت ، هماهنگی و کنترل تمام این پردازشها رو انجام بده در واقع همون مکانیزم هدایت درونی بود .

اجرای ۳ :‌

دوستان ارزشمند و همراهان مشتاق ، همچنان با حمید تقدسی همراهید . در ادامه کارگاه  آموزشی پرورش نیروی هدایت درون با تجسم خلاق .

خدمت شما توضیح دادم از زمانی که هدف مشخصی در سیستم هدف گیری ذهن تعریف بشه ، مکانیزم هدایت درون فعال میشه ، تا پردازشهای مختلف و متنوع و پراکنده ذهنی رو متمرکز کنه ، همراستا کنه ، هم جهتشون کنه به سمت هدف ما تا در نتیجه ، ‌پردازشها به نحوی برنامه ریزی بشند و فرامین کنترلی به کیفیتی صادر بشند ، تا در نهایت برآیند عملکرد بخشهای مختلف جسمی و روحی ما رو در یک هماهنگی کامل و حساب شده ، تامین کننده عملکرد مطلوب ما به سمت هدفمون باشند .

و خدمتتون گفتم که این مکانیزم تعیین کننده و حیاتی برای کوچک ترین و جزئی ترین اهداف ما هم فعال میشه . فراتر از اون باید گفت ، وجود این مکانیزم بسیار مهم و موثر نه تنها در سیستم ذهنی پیشرفته و تکامل یافته انسان وجود داره و فعاله ، بلکه در سیستم عصبی و ذهنی حیوانات هم عملکرد این مکانیزم رو به روشنی میشه دید .

در حیوانات هم وقتی هدفی در سیستم هدف گیری عصبی اونها فعال میشه ، مکانیزم هدایت درونی کنترل نظام عصبی اونها رو بر عهده میگیره تا پردازشهای مختلف ذهنی ، طراحی کننده واکنشها و حرکتها  باشند . که در نهایت هدف تامین بشه و حرکت به سمت هدف به تکوین و تکامل برسه .

اما اهدافی که برای یک حیوان قابل تعریف شدن هستند ، صرفاً شامل اهداف غریزی میشند و غریزه یک حیوان جهت گیری و برنامه ریزیش ، تنها به سمت و سوی برآوردن کردن الزامات بقاست . بنابراین اهداف قابل پیش بینی و قابل تعریف در سیستم ذهنی یک حیوان ، تنها تامین کننده الزامات تنازع بقا هست ، اهداف یک حیوان نیازمندیهای زندگی و تدارک ادامه روند حیات اون رو تامین میکنه با اون کیفیت زندگی که برای یک حیوان قابل تعریف باشه . و برای چنین دسته از اهدافی که ، اونها رو تحت عنوان اهداف غریزی یا اهداف حیوانی می شناسیم ، مکانیزم هدایت درون به صورت اتوماتیک ، ناخودآگاه و از پیش برنامه ریزی شده فعال میشه و فرمان کنترل پردازشهای ذهنی را در موقعیتهای مختلف متناسب با اهداف مختلف به دست می‌گیره .

این دسته از اهداف برای یک حیوان همیشه وجود دارند در نظام عصبی اون مطرح میشند و تعریف می شند . یک حیوان نیاز داره به تامین غذای مورد نیازش در شرایط مختلف و مقاطع زمانی مختلف ، نیاز داره به داشتن پناهگاه مناسب ، ‌نیاز داره به ارتباط متقابل با هم جنسهایش و سایر حیوانات ، نیاز داره به در امان موندن و محافظت از خودش در برابر مخاطرات محیطی در برابر تهاجمات سایر حیوانات ، یک حیوان در موقعیتی نیاز به دفاع داره و در موقعیت دیگری نیاز به حمله و تمام این اهداف ، به حکم غریزه اون تعریف میشند و غریزه در جهت تامین الزامات بقا عمل میکنه .

عملکرد یک حیوان به طور غریزی به شکلی هست که با بهترین کیفیت از پیش طراحی شده به سمت اهدافش حرکت کنه و این هماهنگی و هدف یابی در ابعاد مختلف وجودی یک حیوان دقیقاً به همون دلیل عملکرد مکانیزم هدایت درونی هست که خدمتتون توضیح دادم .

اجرای ۴ :‌

اجازه بدید اینجا مقایسه ای بین کیفیت و نحوه عملکرد مکانیزم هدایت درونی در سیستم ذهنی یک انسان و یک حیوان داشته باشیم .

خدمتتون گفتم ، مکانیزم هدایت درونی ، زمانی فعال میشه که هدفی در ذهن تعریف بشه و به طور مشخص و روشن مستقر بشه . اما اهداف قابل تعریف برای انسان و حیوان تفاوت دارند ، هم  تفاوت در کیفیت و هم تفاوت در ماهیت . گفتم که اهداف قابل تعریف برای یک حیوان شامل اهداف غریزی میشند اهدافی که صرفاً با جهت گیری تامین الزامات اولیه تنازع بقا تعریف میشند . برای انسان هم چنین اهدافی دقیقاً‌ مطرح هستند ، اهدافی که باید تامین الزامات بقا رو برای انسان پیگیری کنه . انسان هم برای ادامه زندگی نیازمندیهای حیاتی و اولیه ای داره که باید تامین بشند ، خورد و خوراک ، مسکن ، روابط و امکاناتی که اگر نباشند ، روند زندگی انسان ، کاملاً مختل میشه .

بنابراین اهداف غریزی برای انسان هم قابل تعریفند و مانند حیوان دسته مهم و قابل اعتنا و قابل توجهی از اهداف او رو تشکیل میدند . هر چند این دسته از اهداف غریزی به لحاظ کیفیت ، بین انسان و حیوان فرق دارند و فاصله دارد ، چونکه کیفیت زندگی تعریف شده برای انسان و حیوان متفاوت هست و لیکن به لحاظ جنس و ماهیت یکی هستند . پس دسته اول اهداف قابل تعریف برای انسان اهداف غریزی هستند ، اهداف تامین کننده الزامات اولیه زندگی که از اونها می تونیم بعنوان اهداف حیوانی یعنی اهداف مشترک میان انسان و حیوان تعبیر کنیم .

اما فراتر از اهداف غریزی و اهداف حیوانی که برای انسان مطرحند و اهدافی مهم و حتی مقدسی هم هستند ، دسته دیگری از اهداف متعالی تر هم وجود داره که تنها برای یک انسان با موجودیت منحصر به فرد خودش قابل تعریفه و هرگز برای یک حیوان نمیشه چنین اهدافی رو تعیین کرد و ما به این دسته از اهداف متعالی تر می گیم اهداف تعقیب موفقیت .

اهداف تعقیب موفقیت ، شامل هدفهایی میشند که با توجه به شرایط موجود در دسترس انسان قرار ندارند . اهدافی که تناسبی با امکانات و شرایط و استعدادهای موجود و نقد شده ، نداشته باشند ، برای یک حیوان قابل تعریف نیستند اما برای انسان می تونند تعریف بشند و این دسته از اهداف ، اهداف متعالی محسوب میشند .

یک سگ هرگز نمی تونه  هدف گیری کنه که پرواز کنه ، چون با امکانات و قابلیتهای موجودش این هدف تطابقی نداره و چنین هدفی در سیستم ذهنی او قابل تعریف نیست ، یک گنجشک نمی‌تونه پرواز در ارتفاعی که یک عقاب پرواز میکنه رو هدف گیری کنه ، یک نهنگ نمی تونه سرعت و قدرت مانور یک کوسه رو هدف گیری کنه ، یک حیوان هرگز نمی تونه هدفی رو که دقیقاً متناظر با امکانات و قابلیتهای اثبات شده ، نقد شده و به عینیت رسیدنش نیست رو در سیستم ذهنیش هضم کنه ، ولی یک انسان می تونه چنین اهدافی رو به رسمیت بشناسه .

کارمندی که الان حقوق ثابت ماهیانش ۵۰۰ هزار تومنه و هر قدر هم سخت کار کنه و اضافه کاری کنه بیشتر از ۶۰۰ ، ۷۰۰ هزار تومان درآمد برایش متصور نیست . میتونه کسب میلیاردها تومن پول رو هدف گیری کنه ، هر چند این هدف کوچکترین تناسبی با امکانات و قابلیتها و  شرایط موجودش نداشته باشه .

یک دیپلمه می تونه منصب استاد دانشگاه شدن رو هدف گیری کنه ، هر چند اون هدف با شرایط و استعداد و معلوماتش تناسبی نداشته باشه .

و یک کارگر ساده می تونه ، رئیس جمهور شدن رو هدف گیری کنه ، هر قدر که این هدف به قواره موجودش شدیداً مضحک بیاد .

انسان می تونه ، هدفی رو و اهدافی رو برای خودش تعریف کنه . که هرگز تناسب و سنخیتی با شرایط فعلی و امکانات و قابلیتهای موجودش ندارند ، سیستم ذهنی یک انسان چنین اهدافی رو می پذیره و اتفاقاً به عنوان اهداف برتر و متعالی هم می پذیره . کاری که سیستم ذهنی یک حیوان هرگز قادر به اجرایش نیست و برای یک حیوان تنها هدفی رسمیت پیدا می کنه که دقیقاً متناظر و هم وزن داشته ها و امکانات موجودش باشه . پس چرا انسان هدفی رو پیگیری میکنه که تناسبی با داشته هاش نداره و تازه اون اهداف رو جزء اهداف برتر و متعالی می شناسه . دقیقاً به این دلیل که امکان و قابلیتی برای انسان متصور هست و برای حیوان مطرح نیست و اون اینه که ، انسان می تواند زمانی که هدفی رو به شایستگی در سیستم ذهنیش مستقر کرد و اون جایی که باید نشونه و این هدف کاملاً مغایر بود با داشته ها و موجودی فعلیش ، دست به کار بشه ، تغییر بکنه ، متحول بشه ، دگرگونی رو در داشته ها و امکانات فعلیش ایجاد کنه تا قابلیتها ، استعدادها ، ‌امکانات و توانمندیهاش اونقدر بزرگ بشند و ارتقاء پیدا کنند تا هم وزن هدفش بشند و اون وقت اون هدف متناسب و متناظرش بشه .

انسان استعداد چنین تحولی رو داره و به طور انحصاری میتونه اهدافی رو تعریف کنه که تناسبی با شرایط موجودش ندارند ، اهدافی برتر و متعالی تر که کاملاً مجزا  هستند از اهداف غریزی و مشترک با حیوان ،‌ اهدافی که اونها رو تحت عنوان اهداف تعقیب موفقیت می شناسیم .

اجرای ۵ :‌

گفتم که دو دسته اهداف برای انسان قابل تعریفند و در سیستم ذهنی او قابل پذیرش . دسته اول اهداف ، اهداف غریزی بود ، اهداف به لحاظ جنس و ماهیت مشترک با حیوان . و دسته دوم اهداف ، اهداف تعقیب موفقیت . اهدافی اختصاصی و انحصاری ماهیت انسان . هر دو دسته این اهداف در سیستم ذهنی انسان ، به خوبی عمل می کنند اما این دو گروه ، هدف مشخص و قابل تعریف برای انسان ، ویژگیهای خاصی دارند ، که توجه به این ویژگیها ، خیلی مهمه . دسته اول اهداف ، یعنی اهداف غریزی ، اولاً اهدافی هستند که لزوماً در دسترس انسان قرار دارند ، یعنی با امکانات و شرایط و قابلیتهای  موجودش هماهنگی و هم خونی و تطابق دارند . اهدافی که در دسترس هستند و کافیه با حرکتی ، واکنشی و یا طی کردن مسیری مشخص محقق بشند .  وقتی هدف ، این هست که نیاز مالی خودمون و خونوادمونو با کیفیتی تامین کنیم که در دسترس موجودی ماست ، یعنی به موقع بریم سر کار ، وظیفه شناس باشیم ، کارمونو خوب انجام بدیم تا سر ماه درآمد پیش بینی شده نصیبمون بشه ، این هدف یک هدف غریزی هست چون کاملاً با امکانات موجود ما تطبیق داره ، وقتی سال دوم دبیرستان رو تمام کردیم و وارد سال سوم شدیم ، هدفمون این بود که سال سوم رو هم با موفقیت طی کنیم . این هدف هم غریزی بود ، چون هماهنگ بود با استعدادها و امکانات موجود ما . وقتی هدف گیری می کنیم تا با همسرمون روابط خوبی داشته باشیم و در صلح و صفا زندگی کنیم ، این هدف هم هدف غریزی هست ، چون دقیقاً با شرایط فعلی و موجود ما هماهنگه .

اما ویژگی دوم اهداف غریزی ، ویژگی بسیار مهم و حائز اهمیتی که دقیقاً موضوع بحث ماست اینکه برای اهداف غریزی انسان مکانیزم هدایت درونی به صورت اتوماتیک ،‌ ناخودآگاه و بی نیاز از تمرکز آگاهانه فعال میشه . دقیقاً همون اتفاقی که در سیستم ذهنی یک حیوان پیش میاد . زمانی که هدفی از جنس اهداف غریزی در سیستم هدف گیری ما تعریف میشه ، مکانیزم هدایت درونی هم فعال میشه ، طوری عمل میکنه تا پردازشهای مختلف و متنوع و پراکنده رو متمرکز کنه تا ما ، با همراهی و هماهنگی کامل اجزاء مختلف جسمی و روحیمون ، به سمت هدف حرکت کنیم . که اگر جز این بود ، عملاً ادامه روند زندگی انسان مختل میشد . مکانیزم هدایت درونی برای اهداف غریزی ما فعال خواهد شد ، البته با کیفیتها و شدتهای مختلف ، بدون اینکه نیاز به دخالت آگاهانه ما باشد . بدون اینکه نیاز داشته باشد ما‌آگاهانه اون رو سازماندهی کنیم و این هماهنگی بدون تمرکز ، تصمیم گیری و دخالت آگاهانه ما شکل می گیره . اما برای اهداف دسته دوم ، اهداف برتر و متعالی ، اهداف فراتر از اهداف غریزی ، اهداف تعقیب موفقیت ، شرایط کاملاً‌ متفاوت هست با ویژگیهای موجود برای اهداف غریزی .

برخلاف اهداف دسته اول ، اهداف تعقیب موفقیت ، اهدافی که ما اونها رو به عنوان اهداف متعالی و انحصاری موجودیت انسان به رسمیت می شناسیم ، در دسترس موجودی ما قرار ندارند ، تطابق و تناسبی با قابلیتها و امکانات فعلی و نقد شده ما ندارند و باید بگیم در مقام مقایسه با شرایط موجود ما کاملاً بی ربط به حساب می یاند و شاید مضحک و رویایی و دوردست .

به عبارت دیگه میشه گفت ، اگه هدفی کاملاً در دسترس شما قرار داشت ، مطابق بود با شرایط و امکانات موجود شما و برای شما کاملاً امکان پذیر بود تا با همین قابلیتها و شرایط فعلی و نقد شدتون به اون هدف برسید ، بدونید چنین هدفی جزو اهداف غریزی ، جزو اهداف تامین کننده الزامات بقا و جزو اهداف به لحاظ جنس مشترک میان شما و حیوانات است . این تیپ از هدفها که در واقع دسته وسیعی از اهداف قابل تعریف تو مسیر زندگی ما رو تشکیل میدند ، هرگز جزو اهداف برتر و متعالی و هم شأن ماهیت اصیل انسان به حساب نمی یاند . هر چند چنین هدفهایی رو هرگز پست و بی ارزش نباید شمرد ، این اهداف هم مهمند ، هم حیاتی و هم بدون خیلی از اونها ادامه زندگی دچار مشکل جدی میشه ، ولی فرق دارند با اهداف برتر و متعالی و عظیم انسانی که ما به اونها گفتیم اهداف تعقیب موفقیت .

اهداف برتر ، لزوماً هدفهایی هستند که هم شان وضعیت فعلی ما نباشند . به نوعی بلند پروازی ، رویایی یا حتی تخیلی به حساب بیاند . اهداف برتر ، یا همون اهداف تعقیب موفقیت ، که هم وزن هویت اصیل و واقعی آفریده برتری به نام انسان هست ، جایی دورتر از دسترس فعلی ما قرار دارند. نمی تونیم دستمونو دراز کنیم و بگیریمشون بلکه باید بلند شیم ، حرکت کنیم ، تغییر  وضعیت بدیم ، تغییر موقعیت بدیم . شرایط فعلی رو ترک کنیم و شرایط جدیدی رو درک کنیم تا در وضعیت و شرایط جدید اون اهداف حالا در دسترس ما قرار بگیرند .

حرکت به سمت اهداف برتر و متعالی غیرممکنه ، مگه با تغییر ، تغییر در امکانات ، تغییر در قابلیتها،‌تغییر در توانمندیها . اونقدر تغییر که ما صاحب شرایط جدیدی بشیم تا اون موقع هدف برتر ، در دسترس ما قرار بگیره .

و در یک کلام باید بگم ، اهداف برتر انسانی ، اهداف تعقیب موفقیت ویژگی اختصاصی و انحصاریشون اینه که ، در شرایط فعلی دور از دسترس ما قرار دارند و با تغییر و تحول در شرایط فعلی می تونند وارد قلمرو دسترسی ما بشند .

اما ویژگی دوم و ویژگی بسیار مهم و تعیین کننده ، اهداف دسته دوم ، اهداف تعقیب موفقیت ، این هست که برخلاف اهداف غریزی ، مکانیزم هدایت درون برای چنین اهدافی به طور اتوماتیک ، ناخودآگاه و سازماندهی نشده و برنامه ریزی نشده فعال نیست و این ویژگی بسیار حائز اهمیت ، دقیقاً موضوع کارگاه آموزشی ماست . برای اهداف متعالی تر انسانی ، اهدافی فراتر  از اهداف غریزی ، مکانیزم حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده هدایت درونی ، به طور یکسان و همه گیر و بدون پرورش و سازماندهی برای همه انسانها فعال نیست و متاسفانه باید این حقیقت تکان دهنده رو باور کنیم که اکثریت انسانها ، بدون حمایت سیستم هدایت درونی شون به سمت موفقیتها و اهداف متعالی حرکت می کنند ، حرکتی سخت و کند و طولانی و در بسیاری از مواقع همراه با شکست و ناکامی .

به عبارت دیگه اون مکانیزمی که برای اهداف غریزی فعال میشه و تمام پردازشها ، کنترلها و برنامه‌ریزی های ما رو همراه و هم جهت و هماهنگ می کرد تا ما با بهترین راندمان و عملکرد اجزاء مختلف وجودیمون به سمت هدف حرکت کنیم ، اینجا به طور اتوماتیک فعال نمیشه و دقیقاً به همین دلیله که اکثریت ما در مسیر حرکت به سمت موفقیت انرژیهامون رو هدر می دیم ، دچار اشتباه میشیم ، زحمات خودمونو ضایع می کنیم و به جای مسیر سر راست و مستقیم به سمت هدف  بارها و بارها در بیراهه ها گرفتار میشیم .

اجرای ۶ :‌

همراهان ارزشمند من ، با حمید تقدسی همراهید در ادامه کارگاه آموزشی پرورش نیروی راهنمای درونی .

همونطور که صحبتهای قبلیم خدمتتون عرض کردم ، دستگاه عصبی و سیستم مغزی انسان ، دارای نوعی مکانیزم رهیاب ناخودآگاه و سیستم اتوماتیک هدف جوست . که به طور خودکار برای حرکت به سمت هدفی از پیش برنامه ریزی شده عمل می کند و کارش اینه که کنترل برنامه‌ریزی‌های مختلف و پردازشهای متنوع و پراکنده ذهنی رو در دست بگیره و اونها رو به سمت هدف متمرکز کنه . بحث نیروی راهنمای درونی در گذشته ها صرفاً مبحثی ماورایی و شبه عرفانی بود ولی امروزه با پیشرفتهای عظیمی که انسان در حوزه شناخت عملکرد مغز و فرآیندهای ذهنیش بدست آورده ، بحثی کاملاً علمی ، آکادمیک و تا حدودی تجربی شده و به طور سیستماتیک قابل پرورش و برنامه ریزی هست .

مشابه کاری که انسان با الگوبرداری از عملکرد مغز خودش در ساخته ها و طراحیهایش انجام داد . این مکانیزم در اسکیلی بسیار پیشرفته ر و پیچیده تر در مغز انسان هم عمل میکنه . سرو مکانیزمهایی که انسان موفق به ساخت و بهره برداری از اونها شده ، سیستمهایی هستند که با برنامه‌ریزی مرکزی و طراحی اولیه خودشون ، اتوماتیک راهشون رو به سمت هدف پیدا می کنند. چنین مکانیزمهایی شامل اجزای مختلفی هستند که تحت کنترل یک برنامه ریزی اولیه و مرکزی ، با هماهنگی کامل عمل می کنند و با ایجاد تغییرات مختلف متناسب با شرایط جدید ، سوژه رو به سمت هدف هدایت می کنند . بدون اونکه نیاز به دخالت اپراتور باشه .

اگه سیستم مغز و ذهن انسان رو هم دارای چنین ساختاری بدونیم ، که فرض درستی هست ، البته بسیار پیچیده تر و پیشرفته تر ، مصداق عملکرد این سرو مکانیزم در وجود انسان همون هدایت ناخود‌آگاه درونی هست و مصداق اپراتور هم سطح آگاهی ذهن انسان .

همانطور که اگر سرو مکانیزم به خوبی عمل کنه و برنامه ریزیش درست انجام شده باشه ، کل مکانیزم بدون دخالت اپراتور عملکردش رو به سمت هدف به صورت اتوماتیک انجام خواهد داد، همونطور که اگه مکانیزم هدایت درونی انسان درست برنامه ریزی شده باشه و به شایستگی فعال بشه ، به طور ناخودآگاه و مستقل از دخالت آگاهی انسان عملکرد او به سمت هدفش ، با کیفیت مناسب و عالی به سمت هدف انجام خواهد شد .

اگه آدمها رو با چنین دیدگاهی با همدیگه مقایسه کنیم ، به روشنی می تونیم اختلاف کیفیت عملکرد مکانیزم هدایت درونی رو در اونها ارزیابی کنیم .

خوب دقت کنید . بعضی آدمها بدون آنکه در سطح شعور آگاهشون به طور ارادی تلاش کنند ، برنامه ریزی کنند ، خلاقیت به خرج بدند ، باید و نباید کنند ، تنظیم کنند و واکنشهاشون رو طراحی کنند ، به طور ناخودآگاه بسیار بهتر و با کیفیت تر از سایرین به سمت اهدافشون حرکت می کنند . در حالیکه اکثریت علی رغم اونکه در بسیاری  مواقع بار زیادی از شعور آگاهشون می‌کشند ، برنامه ریزی می کنند ، طراحی می کنند ، خلاقیت به خرج می دند و انگیزه و خواست زیاد ی هم دارند ولی باز هم با اون کیفیت لازم حرکت نمی کنند و موفق نمی شند .

اقلیتی از انسانها خیلی راحت و آسوده و البته با کیفیت به سمت هدفشون حرکت می کنند ، هدفشون می تونه کسب درآمد باشه ، یا بدست آوردن جایگاه شغلی بهتر یا موفقیت تحصیلی یا برقراری رابطه بهتر و موثرتر . اما اکثریت همین مسیرها رو خیلی به سختی و مکانات و گرفتاری طی می کنند و اغلب اوقات هم اونچنانکه انتظار دارند موفق نمی شند .

اینجا ناچاریم بریم سراغ همون سرو مکانیزم هدایت درونی و تفاوت در کیفیتی که این سیستم رهیاب و هدایت درونی در اونها فعال میشه .

سرو مکانیزمهایی که تا امروز طراحی شده شامل دو دسته میشه . دسته اول سرو مکانیزمهایی که هدف در اونها پایدار و مشخصه و دسته دوم مکانیزمهایی که هدف برای اونها متغیر و با شرایط ناپایدار تعریف میشه . بعنوان مثال سیستم رهیابی که در هواپیماهای مسافربری تعبیه شده با یک هدف گیری ثابت عمل میکنه . مختصات ثابت فرودگاه مقصد رو بهش می دند و سیستم رهیاب کارش اینه که شرایط پروازی هواپیما رو به نحوی تنظیم کنه تا با تغییر جهتهای مداوم در نهایت هواپیما در فرودگاه مقصد فرود بیاد .

اما در مورد ضد موشکهایی که برای انهدام موشکها پرتاب میشند ، هدف ناپایدار و متغیره ، هدف در هر لحظه در حال تغییر و سرو مکانیزم طوری طراحی شده تا بتونه هدفی متغیر و ناپایدار رو تعقیب کنه تا در نهایت ، هدف نهایی که انهدام موشک قبل از برخورده محقق بشه .

در خصوص ساختار سیستم هدایت درونی انسان هم چنین حالتی صادقه . اجازه بدید عملکرد مکانیزم رهیاب درونی انسان رو برای یک هدف ساده و غریزی بررسی کنیم .

در حالت اول هدف کاملاً مشخصه . برای خوردن میوه نیاز به چاقو هست . هدف که تعریف شد مکانیزم رهیاب ذهن فعال میشه . فرامین مختلف و هماهنگی به اندامهای مختلف حسی و حرکتی ما ارسال میشه تا برآیند این برنامه ریزی واکنش رفتاری رو در ما خلق کنه به این ترتیب که بلند میشیم ، میریم آشپزخونه ، کشوی مربوطه رو باز می کنیم و چاقو رو بر می داریم .

در حالت دوم ، فرض کنید ، در فضایی تاریک ، خطری ما رو تهدید می کنه . اینجا هدفی برای ما تعریف میشه تا ما بگردیم ، شیئی رو پیدا کنیم تا با اون از خودمون محافظت کنیم . اما هدف تعریف شده برای سرو مکانیزم هدایت درونی ما ناپایدار و نامشخصه ، هر چند هدف نهایی تعریف شده ، ‌اما سوژه نامفهومه . اینجا مکانیزم هدایت درون ساز ما به نحوی عمل میکنه تا با سعی و خطا بگردیم و جسم مناسبی رو پیدا کنیم .

توجه به کیفیت عملکرد مکانیزم هدایت درونی ذهن ما اهمیت بسیار زیادی داره . خصوصاً وقتی توجه کنیم بسیاری از ما برای اهداف متعالی و برترمون که همون اهدافی فراتر از اهداف غریزی یا اهداف تعقیب موفقیت هستند ، بدون حمایت و فعال شدن این سرو مکانیزم ارزشمند درونی حرکت می کنیم . در حالتی که نمی تونیم تمام واکنشها و انرژیها و تصمیم گیری ها مونو همراستا و هماهنگ کنیم و تک تک قدمهامونو با بهترین کیفیت و از کوتاهترین مسیر به سمت موفقیت برداریم . چرا که از نیروی هدایت درونی برای چنین اهدافی بی بهره ایم یا به شکلی شایسته و کامل هنوز مکانیزم رهیاب ذهنمون رو برای هدفمون فعال نکردیم .

الان برنامه ما در این دوره آموزشی روشن شد . قصد داریم با تکنیکهایی علمی و کاربردی با شایسته ترین و کارآمدترین شکل سیستم هدایت درونمون رو برای اهدافمون فعال و روشن کنیم .

اجرای ۷ :‌

دوستا عزیز ، در ادامه برنامه آموزشی پرورش نیروی راهنمای درون قصد داریم ، راهکارهایی مشخص و موثر ، برای فعالی سازی و توانمند سازی مکانیزم رهیاب ناخودآگاه درونی رو بررسی کنیم ، تا از حمایت این نیروی قدرتمند در مسیر اهداف متعالی و اهداف تعقیب موفقیت ، به شایستگی بهره برداری کنیم .

اولین راهکار ساده و روشنی که منجر به فعال سازی و سازماندهی مکانیزم رهیاب درونی ما میشه ، عبارتست از ،‌تجربه و تکرار .

هر مهارتی که برای سیستم عصبی ما بارها تکرار بشه ، به مرور زمان به بخش ناخودآگاه ذهن ما منتقل میشه ، مهارت ناخودآگاه ، مهارتی هست که تحت کنترل نیروی هدایت درونی با بهترین کیفیت انجام خواهد شد . نیرویی که مستقل از درک آگاهانه ما ، خودش وظیفه همراستایی و هماهنگی کامل پردازشهای مختلف ذهنی رو برای درک یک هدف و حرکت موثر و هماهنگ به سمت هدف انجام میده .

در نظر بگیرید ، پرورش مهارتهای جسمی و حرکتی در یک نوزاد دقیقاً طبق همین الگو انجام میشه . به این ترتیب که نوزاد با تکرار و تجربه ، به مرور زمان یک مهارت حرکتی رو در ساختار جسمی و عصبی خودش سازماندهی میکنه . این سازماندهی به این معنی هست که مکانیزم رهیاب درونی به قصد و هدف اجرای این مهارت با تکرار و تجربه در او فعال میشه و بعد از فعال شدن کنترل پردازشهای پراکنده ای رو که قبلاً غیر همراستا بودند ، بدست می گیره و نوزاد به اون هماهنگی لازم برای اجرای مهارت و برآورده کردن هدف دست پیدا میکنه .

نوزاد وقتی می خواهد ، اولین بار هدف گیری کنه و دستش رو به جسمی بزنه ، عضلات مختلف دستش هماهنگی ندارند و او اینکار رو با سعی و خطا انجام می ده . اما با تکرار به خوبی یاد می‌گیره تا چطور دستش رو حرکت بده و اون انقباضها و انبساطهای لازم در عضلات مختلف دستش هماهنگ میشند تا او بتونه به راحتی دستش رو به هدفش برسونه . این یعنی مکانیزم رهیاب درونی برای این هدف در او فعال شد .

همین طور وقتی کودکی می خواد ، راه رفتن یاد بگیره ، اوائل به خاطر ناهماهنگی عضلاتش بارها و بارها زمین می خوره . چرا کودک از همون ابتدا نمی تونه درست راه بره . به این خاطر که فرامین کنترلی که از ذهنش برای اندام مختلفش صادر میشند ، هنوز نتونستند به قصد هدف کاملاً همراستا و هماهنگ بشند و کودک ناچاره با کنترل آگاهانه اونها رو ، همراستا و هماهنگ کنه . دخالت آگاهی او برای کنترل و هماهنگی همه جانبه اجزاء مختلف جسمش ، خوب ، با خطا همراه خواهد بود .  اما وقتی که او بر اثر تکرار و تجربه راه رفتن رو یاد گرفت ، اون زمانی هست که مکانیزم رهیاب درونی او برای این هدف فعال شده و این هماهنگی و همراستایی تحت کنترل این مکانیزم قدرتمند ناخودآگاه به شایستگی و با کیفیت انجام خواهد شد و کودک بدون خطا از اون به بعد دیگه راه میره . همین طور وقتی انسان بزرگتر میشه ، باز هم برای مهارتهای جدید ، همین الگو در او کاملاً صادقه . ابتدا با کنترل آگاهانه و البته با خطا و بی کیفیت این هماهنگی رو بین پردازشهای ذهنیش انجام میده ، تا زمانی که بر اثر تکرار و تجربه ، مکانیزم ناخودآگاه هدایت درونی ، این وظیفه هماهنگی رو بر عهده بگیره و اون موقع ، این مهارت بدون خطا و با کیفیت انجام خواهد شد . یادتون بیاد اولین باری که سعی می کردید رانندگی کنید ، اون موقع مهارت رانندگی هنوز تحت کنترل ناخودآگاه مکانیزم رهیاب درون قرار نداشت . شما مجبور بودید با کنترل آگاهانه تمام حرکاتتون رو به سمت هدف هماهنگ و متمرکز کنید ، حرکت هماهنگ پاها روی پدال گاز و کلاچ و ترمز ، حرکت دستها ، چشمها ، هماهنگی واکنشها ، زمان دنده عوض کردن ، راهنما زدن و سایر واکنشهای جسمی شما ، با کنترل آگاهانه به سمت هدف بسیج میشد و شما با تمام انرژی آگاهانه ای که برای این هماهنگی خرج می کردید ، چقدر بی کیفیت و مبتدی رانندگی می کردید . اما بعد از مدتی تکرار و تجربه دیگه تمرکز آگاهانتون برای هماهنگی اندامهای حسی و حرکتی رو از دست دادید و مهارت رانندگی به بخش ناخودآگاه ذهنتون منتقل شد و با فعال شدن مکانیزم رهیاب درونی شما هم خیلی راحت تر و ساده تر رانندگی می کنید ، هم بسیار با کیفیت تر . این دقیقاً نتیجه فعال شدن مکانیزم رهیاب درونی هست .

بنابراین نتیجه می گیریم تجربه و تکرار کیفیت هر مهارتی در ما ، منجر به فعال سازی مکانیزم رهیاب درونی میشه . اجرای هر مهارت ، در واقع همون حرکت موثر و هماهنگ ما به سمت هدفی خاص هست .

اما چرا تکرار و تجربه حرکت موفق به سمت هدف در وجود ما ، مکانیزم هدایت درونی رو فعال میکنه . دلیل این فرآیند این هست که تجربه و تکرار یک تصویر ذهنی روشن و مشخص رو در ذهن ما خلق میکنه . وقتی ما به سختی و با کنترل آگاهانه موفق میشیم رانندگی کنیم ، تصویر ذهنی از انسانی که مهارت رانندگی رو به خوبی بلده ، در ذهن ما خلق میشه و این تصویر ذهنی مکانیزم رهیاب درونی رو در ما فعال میکنه .

گفتم که فعالیت مکانیزم هدایت درونی ، در بخش ناخودآگاه و قدرتمند ذهن ما انجام میشه ، پس با فعال شدن این مکانیزم قدرتمند ، کنترل اون نوع حرکت به سمت هدف از بخش آگاهی و کنترل شعور آگاه ما بی نیاز میشه و به بخش  ناخودآگاه ذهن ما منتقل میشه . هر فرآیندی که تحت کنترل بخش قدرتمند و ناخودآگاه ذهن ما قرار بگیره ، به صورت اتوماتیک و نرم افزاری با بهترین کیفیت انجام خواهدشد .

اجرای ۸ :

نتیجه گرفتیم که تجربه مکرر هر موفقیتی ، باعث میشه مکانیزم هدایت درونی برای تعقیب اون هدف که در سیستم ذهنی ما روشن بشه ، فعال شدن این مکانیزم نتیجش این هست که در ناخودآگاه ما به صورت اتوماتیک وظیفه هماهنگ سازی توانمندیهای مختلف ما برای تمرکز روی هدف انجام میشه و پردازشهای ذهنی مختلف و متفاوت اجزاء عملکرد ما ، همه با هماهنگی دقیق معطوف به هدف میشند .

تجربه مکرر هر موفقیتی در رسیدن به هدف ، عملاً در ذهن ما تصویر ذهنی شخصیت موفق برای اون هدف رو خلق میکنه و به محض استقرار این تصویر ذهنی ، مکانیزم قدرتمند هدایت ناخودآگاه در ذهن ما فعال میشه .

بعنوان مثال یک پزشک حاذق و موفق ، یک سخنران برجسته و موفق ، یک هنرپیشه شایسته و موفق ، یک فوتبالیست ماهر و موفق ، همشون به واسطه تجربه مکرر اون مسیر موفقیت ، صاحب تصویر ذهنی مشخص و روشن اون شخصیت موفق در ذهنشون شدند و این تصویر ذهنی ، مکانیزم رهیاب و هدایت درونی رو در ناخودآگاه اونها فعال کرده و با فعال شدن این مکانیزم قدرتمند اونها بدون تمرکز آگاهانه ، بدون کنترل آگاهانه ، بدون طراحی و تنظیم آگاهانه بهترین نمایش رو از عملکرد خودشون نشون می دند و باید گفت اونها به شایستگی تنظیم شدند و برنامه ریزی شدند و برای اجرای موفقیت آمیز هدفشون و این حالت دقیقاً به واسطه فعال سازی مکانیزم ناخودآگاه هدایت درونی هست .

بنابراین وقتی می گیم ، بعضی  از انسانها برای موفقیت برنامه ریزی شدند ، معنا و مفهومش اینه که، مکانیزم ناخودآگاه هدایت درونی ، در اونها برای هدفی خاص فعال شده ، در حالیکه این مکانیزم برای این هدف در دیگران فعال نشده و دلیل اصلی تفاوت فاحش بین یک هنرپیشه موفق، یک فوتبالیست برجسته ، یک کارخانه دار ثروتمند با دیگران ، دقیقا‌ً در کیفیت فعال سازی مکانیزم هدایت درونی اونهاست .

تمام این انسانهای موفق و برجسته واقعاً بدون هیچ تمرکز و عذاب و فشار و صرف انرژی آگاهانه خاصی می تونند ، کارآمدی و شایستگی خودشونو در تعقیب موفقیت آمیز هدفشون نشون بدند ، در حالیکه دیگران با تمام سعی و تلاش و انرژی که خرج می کنند ، هرگز نمی تونند چنین کیفیتی رو نمایش بدند .

پس تکرار موفقیت برابر است با تشکیل تصویر ذهنی موفقیت و تشکیل این تصویر ذهنی مساوی است با فعال سازی مکانیزم رهیاب ناخودآگاه و فعال سازی این مکانیزم قدرتمند دقیقاً باعث جاری شدن عملکرد موفقیت آمیز بدون تمرکز آگاهانه در فرد میشه .

اما اینجا به یک تناقض مهم می رسیم .

از طرفی ، می دونیم که تکرار موفقیت و تجربه موفقیت‌آمیز رسیدن به یک هدف می تونه ، مکانیزم  قدرتمند هدایت درونی رو در وجود ما فعال کنه .

از طرف دیگر ما زمانی به حمایت این مکانیزم قدرتمند نیاز داریم که هنوز به موفقیت نرسیدیم و قصد داریم ، با پشتیبانی این مکانیزم نیرومند به سمت هدفمون حرکت کنیم . بعبارت دیگه درسته که تجربه مکرر موفقیت ، مکانیزم قدرتمند هدایت ناخودآگاه رو در ذهن ما فعال میکنه ، درسته که اگر تبدیل به یک انسان ثروتمند خود ساخته بشیم ، مکانیزم رهیابی ناخودآگاه ثروت در ما فعال میشه ، اما ما زمانی به حمایت این هدایت ناخودآگاه و قدرتمند نیاز داریم که هنوز ثروتمند نشدیم ، هنوز مدیر موفقی نشدیم ، هنوز فوتبالیست بزرگ یا هنرپیشه برجسته ای نشدیم و زمانی که موفقیت در وجود ما بالفعل نشده ، نیاز داریم از هماهنگی و همراستایی مکانیزم هدایت درونی بهره بگیریم .

پاسخ این سوال ، الگویی بزرگ و تعیین کننده رو برای کسب موفقیت برای ما روشن میکنه . استراتژی و قابلیتی فوق العاده ارزشمند و سرنوشت ساز که تنها ، اقلیتی برگزیده ،‌ هوشمند ، زیرک و توانمند از انسانها ازش به شایستگی بهره برداری می کنند و اکثریت از درک اون محرومند .

اجرای ۹ :

سوال بسیار مهم – آیا ممکن است انسان قبل از درک هر موفقیتی ، اون رو تجربه کنه – آیا ممکنه مکانیزمی هدایت درونی رو که در اثر تکرار و تجربه فعال میشه قبل از تجربه موفقیت در وجودش فعال کنه – آیا ممکنه اون تصویر ذهنی ارزشمندی که ساختار موفقیت رو در انسان نشون میده ، قبل از وقوع در ذهن انسان شکل بگیره و ‌آیا میشه با تصویر مجازی ، کار تصویر واقعی و حقیقی رو انجام داد؟

پاسخ این سوالهای سرنوشت ساز و تعیین کننده رو میشه در یک عبارت جادویی خلاصه کرد و اون عبارت است از : تجسم خلاق .

ما به یقین ادعا می کنیم ، فرآیند تجسم خلاق ، یک مسیر  جادویی و خارق العاده است چرا که طی این فرآیند حیرت انگیز و جادویی ما حقیقتی رو که وجود نداره ، کاملاً‌ مجازی بازسازی می‌کنیم ، اما از این تصویر مجازی ، با قابلیت تصویر حقیقی در ساختار ذهنمون بهره برداری می‌کنیم . و اینجاست که دنیای خیال و مجاز ، کاربردی عینی و عملی در ساختار ذهن و واقعیتهای  زندگی ما پیدا میکنه و این به تمامی همون مفهوم جادوی تجسم خلاق هست .

و اما برای اونکه به کارکرد جادویی و حیرت انگیز تجسم خلاق در ساختار ذهنمون پی ببریم ، لازمه به دو واقعیت و حقیقت کلیدی از نحوه عملکرد و ساختار طراحی ذهن انسان اشاره کنیم :

حقیقت حیرت انگیز اول اینکه ، دستگاه عصبی ما چنان طراحی شده که تاثیر پذیریش از تصاویر واقعی و مجازی با تقریب مناسبی ، یکسان هست . بعبارتی ذهن ، تفاوت چندانی رو بین تصاویر حقیقی و مجازی قائل نیست . و تجربیات حقیقی و تصورات خیالی می تونند فرآیند مشابهی رو در ساختار ذهن ما جاری کنند .

این واقعیتی اثبات شده و کاملاً محسوس و ملموس در ساختار ذهن انسانه . آزمایشهای دقیق این رو به روشنی ثابت کردند . زمانی که انسانی رو هیپنوتیزم می کنند یا به خواب مصنوعی فرو می‌برند و یک تجربه خیالی و تصویر مجازی رو به ناخودآگاه او القا می کنند ، مشاهده میشه که تاثیر این تصویر مجازی با تقریب مناسبی ،‌ مثل تاثیر تجربه حقیقی هست . اگه در حالت هیپنوتیزم تصویر ذهنی و خیالی رو از حالتی که فلج  شده ‌، بهش القا کنند ، واقعاً نمی تونه حرکت کنه ، یا اگه بهش بگند به شدت گرمشه ، شروع به عرق ریختن میکنه . این نشون میده ، ذهن ، تاثیرپذیری مشابهی از تصاویر مجازی و حقیقی داره .

و اما حقیقت حیرت انگیز دوم از ساختار ذهن انسان این هست که دوستان توجه کنید ، در وجود ما همون سیستمی که وظیفه داره محرکهای دریافتی رو از محیط برای ما تعریف و تفسیر کنه ، دقیقاً همون سیستم هم وظیفه داره واکنشهای صادره از شخصیت ما رو در قبال دریافت اون   محرکها طراحی و برنامه ریزی کنه .

بعبارتی ، زمانی که به وسیله حواس پنجگانمون دیتاهای خاصی از محیط بر می داریم ، سیستمی در ذهن ما وظیفه داره ، این محرکها و این اطلاعات رو برای ما تعریف و تفسیر کنه . و این کدهای خام رو تبدیل به کدهای تاثیرگذار در سیستم ذهنی ما بکنه .

از طرف دیگه سیستمی در ذهن ما وظیفه داره ، نوع واکنش ، ‌رفتار و احساس ما رو در قبال محرکهایی که به ما وارد شده رو طراحی کنه .

این دو سیستم موثر در حقیقت یکی هستند و هر دوی این وظایف حساس و مهم مدبرانه بر عهده سیستمی واحد گذاشته شده .

مثلا‌ً وقتی ما سوسکی می بینیم ، به وسیله حواس پنجگانه داریم دیتاهای خاصی رو از محیط اطرافمون برداشت می کنیم ، این اطلاعات دریافتی بعنوان مثال از حس بینایی ما به ذهن ما ارسال میشه و سیستمی وظیفه داره این اطلاعات خام رو تفسیر کنه ، تعبیر کنه و کدهای خام رو تبدیل به کدهای موثر کنه . مثلاً تفسیر مشاهده یک موجود چندش آور و ترسناک و غیر قابل تحمل . حالا سیستمی وظیفه داره که نوع واکنش رفتاری و احساسی ما رو در قبال این تصویر طراحی و اجرا کنه . مثلاً فرار یا اقدام برای کشتن سوسک .

این دو عملیات مهم رو یک سیستم واحد و یگانه در ذهن ما انجام میدند .

بنابراین تفاوت در نحوه تفسیر و تصویرسازی از اطلاعات  خام ، مستقیم و بی واسطه برابر است با تفاوت و تغییر در واکنشهایی که در ما خلق میشه .

خواهش میکنم به مغز این دو حقیقت مهم و کلیدی و حیرت انگیز از طراحی ساختار ذهن انسان ، خوب دقت کنید .

دستگاه عصبی و ذهنی ، تفاوتی رو بین تصاویر خیالی و مجازی و تصاویر تجربیات واقعی قائل نیست . از طرف دیگه  همون سیستمی که باید محرکها رو برای ما تفسیر و تعبیر کنه همون سیستم وظیفه داره واکنشهای شخصیتی رو در ما خلق کنه . از اینها چه نتیجه می گیرید . این دو حقیقت مهم ، ‌چه پیام حیرت انگیز و خارق العاده ای برای ما می تونند داشته باشند .

انگار من و تو طراحی شدیم ، پرداخته شدیم و مسلح شدیم تا مرز مجاز و واقعیت رو در هم بشکنیم . انگار اوج قابلیتها و توانمندیهای شگرف ما قرار اونجایی آشکار بشه که رویاهامونو بی‌واسطه به دنیای حقیقی مون دعوت کنیم . انگار قدرت جادویی ما ، اونجا آشکار میشه که خیالاتمون رو در دنیای واقعی تصویر کنیم و مرز بین رویا و واقعیت ، برای تنها مخلوقی که امکان خلق رویا برایش فراهم شده ، قابل نادیده گرفتن هم هست .

این یکی از حیرت انگیزترین ابعاد وجودی ماست . ما می تونیم این حقیقت حیرت انگیز رو به سادگی برای خودمون اثبات کنیم . اگر یکدفعه در موقعیتی با یک ببر وحشی روبرو بشید ، ممکنه از ترس سکته کنید ، در حالیکه اگر قبلاً بنابر اطلاعاتی بدونید که اطراف شما یک ببر تربیت شده و اهلی می گرده ، با روبرویی ناگهانی با این ببر واکنش شما فرق میکنه و اگه بدونید که قراره دو نفر پوست ببری برند و با بقیه شوخی کنند ، باز هم واکنش شما موقع روبرویی با ببر متفاوته .

در واقع شما در این سه وضعیت ، یک سری دیتاهای خام یکسان با حواس پنجگانتون برداشت می‌کنید . بعبارتی کدهای خام یکسانی دریافت می کنند ، اما سیستم تصویرسازی ذهنی شما در سه حالت کاملاً متفاوته و همین تفاوت دقیقاً در نوع واکنش شما دیده میشه و این حقیقت به روشنی نشون میده ، نوع تصویرسازی ذهنی چه اهمیت تعیین کننده ای رو در پردازشهای ذهنی بازی می کنه .

و انسانهای موفق و سازماندهی شده از این قابلیت شگرف و حیرت انگیز به شایستگی بهره برداری می کنند .

اجرای ۱۰ :

همراهان ارزشمند من ، با حمید تقدسی همراهید ، در ادامه کارگاه آموزشی بهره برداری از نیروی راهنمای ناخودآگاه درونی با تکنیکهای تجسم خلاق .

در تاریخ آورده شده ، ناپلئون زمانی که هنوز یک افسر جزء بود ، تصویر شخصیت اون فرمانده مقتدر و فتوحات عظیمش رو تجسم می کرده و زمانی اون ابهت و اقتدار باورنکردنی رو احساس می کرده که به واقع فرسنگها از چنین شخصیتی فاصله داشته .

کنرار هیلتون یکی از بزرگترین مالکان هتلهای باشکوه و عظیم دنیا ، زمانی که جوانی متوسط و ساده بود ، تمرین هتلداری می کرده و اون ثروت و عظمت رو زمانی درک می کرده و تجسم و احساس می کرده که برای دیگران در حر یک خیال پردازی و رویایی باورنکردنی مطرح بوده .

بیل گیتس در زمان دانشجویی ، امپراطوریش رو در قلمرو نرم افزاری دنیا تجسم می کرده و این فرآیند ، نقطه اشتراکی در اغلب بزرگان و انسانهای موفق و برجسته در طول تاریخ هست .  تجسم خلاق و یا به عبارتی خلق تصاویر ذهنی هدفدار ، تنها یک استراتژی یا تاکتیک قدرتمند برای سازماندهی قوای ذهنی نیست . بلکه تصاویر ذهنی قابلیتهای شگرف و حیرت انگیزی دارند که این جادوی بزرگ رو میشه دست درازی عالم مجاز و رویا  به واقعیت زندگی انسانها دونست و تعبیر کرد .

در این دوره آموزشی ، من اصول و تکنیکهای تجسم خلاق رو با جهت گیری و اهداف خاصی خدمتتون آموزش میدم . در واقع برنامه ما اینه که با خلق تصاویر ذهنی مناسب و موثر ، مکانیزم قدرتمند ناخودآگاه رو در پردازشگر عظیم ضمیر ناخودآگاهمون فعال کنیم . همونطور که قبلاً گفتم ، ما انسانها به طور طبیعی و سازماندهی نشده از حمایت این هدایت قدرتمند که میتونه برنامه‌ریزی و جهت گیری پردازشهای پراکنده ذهنی ما رو ، به سمت هدفمون متمرکز کنه ،  برای اهداف متعالی ، برای اهداف فراتر از اهداف غریزی ، برای اهداف تعقیب موفقیت بی بهره ایم . و تا زمانی که بدون فعال شدن و روشن شدن این مکانیزم قدرتمند در ناخودآگاه ذهنمون به سمت اهداف حرکت می کنیم ، حرکت ما و کیفیت حرکت ما ، نمی تونه به اون شکل موثر و قدرتمند و از کوتاهترین و مطمئن ترین مسیر به سمت هدف باشه و قطعاً بسیاری از واکنشها ، تصمیم‌گیریها و جهت گیری های ما ، شکل خود تخریبی خواهد گرفت و این عدم تمرکز ناخودآگاه و سازماندهی شده می تونه باعث هدر رفتن بسیاری از توانمندیها و انرژیهای ما بشه . برای فعال‌سازی مکانیزم قدرتمند هدایت ناخودآگاه ، راهی رو که بسیاری از انسانهای موفق و برگزیده طی می‌کنند ، اینکه شرایطی براشون مهیا بشه تا عملاً امکان تجربه و درک مسیر اون موفقیت براشون فراهم باشه . فردی که در محیطی رشد می کنه و تربیت میشه که شاخصهای موفقیت مدام در اطرافیان و در کیفیت اتفاقات پیرامونش براش تکرار و تجربه میشه ، طبیعتاً مکانیزم هدایت ناخودآگاه در او فعال خواهد شد .

اما ما ، تو این مقوله ، دنبال مسیر متفاوتی هستیم . از اونجا که بسترهای تجربه موفقیت برای هر هدفی ، همیشه و در هر شرایطی برای همه فراهم نیست و امکانش وجود نداره تا در هر شرایطی خود رو به نوعی در معرض تجربه اون موفقیت بذاریم ، تا به تدریج مکانیزم هدایت ناخودآگاه در او قوام بگیره ، رشد کنه و فعال بشه ، میایم و مسیر دیگه ای رو در نظر می گیریم و سعی می کنیم، درک مسیر موفقیت رو به طور مجازی در ساختار ذهنش تعریف کنیم ، و از اونجا که ذهن ما‌آنچنان طراحی شده که تاثیرپذیری یکسانی از مجاز و واقعیت داره ، این تدبیر هوشمندانه باعث میشه ، هدف اصلی که فعال سازی مکانیزم هدایت درونی هست ، از کوتاهترین و به صرفه ترین راه محقق بشه .

این موضوع ، کاربرد آموزشهای تجسم خلاق در این کارگاه آموزشی برای ماست .

اجرای ۱۱  :

بستر اصلی اجرای موثر تکنیکهای تجسم خلاق آرامش ذهن ماست .  به بیان دیگه شرطی اصلی و لازم خلق تصاویر ذهنی موثر و شرط تاثیرگذاری چنین تصاویر مجازی آنچنان که مقصود ما رو تامین کننده ، این هست که در بهترین ، قدرتمندترین و آرامترین و قسمت پایداری ذهن ارسال بشه .

و اینجا هست که باید گفت ،  پیش شرط اصلی و بسیار مهم اجرای هر تکنیک و فرآیند ذهنی موثر ، استقرار ذهن در سطح آرامش و تاثیرپذیری مطلوب هست . بنابراین برای اجرای فرآیند هدفدار تجسم خلاق هم باید تصاویر خلاق و مورد نظر رو در بهترین وضعیت و حالت ذهنی آفرید و با اون ارتباط درکی و احساسی برقرار کرد و این حالت مناسب تاثیرپذیری ذهن ، وضعیتی هست که ذهن در پایین ترین سطح اغتشاشات و در بالاترین سطح امواج عمیق مغزی قرار داشته باشه و برای درک چنین بستر مناسبی ما نیاز به اجرای مراقبه داریم .

به عبارت دیگه مراقبه ، باعث میشه ذهن ما در موثرترین و آرامترین حالت خودش قرار بگیره و این زمان ، زمانی هست که زمان مناسب برای اجرای تجسم خلاق محسوب می شه .

اجرای فرآیند مراقبه موفق و موثر در دو مرحله و با دو هدف انجام میگیره ،  مرحله اول : خاموش کردن نویزها و اغتشاشاتی هست که در شرایط معمولی ذهن ما رو فرا گرفته ، در اغلب اوقات شبانه روز ذهن ما محل تردد افکار مختلف و متنوعی هست و پردازشهای متنوع و گوناگونی همواره در جریان هست . برا‌ی آنکه ، ذهنمون رو به آرامش مورد نظر برسونیم باید تمرکز آگاهمون رو معطوف به محدوده بی فکری کنیم ،  به نوعی باید از افکارمون جدا بشیم و برای لحظاتی از اونها فاصله بگیریم و وزن اونها رو احساس نکنیم . اصطلاحاً می گند ، تمرکز بر هیچ . تمرکز بر موضعی که فکری اونجا وجود نداره . تمرکزی که ما رو از کنترل افکارمون رها می‌کنه. باید از سطح افکار موجودمون بالاتر بریم . اونقدر که بتونیم با یک فاصله مشخص اونها رو نگاه کنیم و این فاصله رو درک کنیم . درک فاصله از افکار مساویست با تفکیک شدن از افکار و این جدا شدن ذهن ما رو کاملاً آرام و تهی می کنه .

مرحله دوم : زمانی که ذهن به آرامش رسید ، حالا باید به آرامشمون عمق بدیم . بعد از اونکه ذهن رو ساکت کردیم ، در اون فضای خالی باید غرق شد ، فرو رفت و به ابعاد عمیق تری از آرامش رسید . اینجا در اصطلاح محدوده امواج آلفا هست . زمانی که وارد این محدوده شدیم ، مناسب ترین زمان برای تجسم خلاق و خلق تصاویر ذهنی مورد نظره .

دقت کنید ، دوستان ، گفتم که هدف اصلی ما از مراقبه با جهت گیری و بهره برداری از تکنیکهای تجسم خلاق اینه که سطح فعالیتهای ذهنی ما ، در محدوده آگاهی ذهن ، وارد فاز آلفا بشه . اینجا لازمه توضیح بدم سطح پردازشهای ذهنی در مغز ما در چهار محدوده امواج مغزی تعریف میشند . محدوده بتا ، آلفا ، تتا و دلتا .

محدوده بتا ، همون سطح فعالیتهای ذهنی در روزمره ماست ه که ما عموماً در طول شبانه روز  ، ‌پردازشهای ذهنی آگاهنمون در محدوده امواج بتا فعاله .

اما زمانی که ذهن به‌آرامش بیشتری میرسه ، امواج مغزی وارد فاز آلفا میشند که در این محدوده که آگاهی ما تا حدود زیادی تعطیل میشه و اصطلاحاً حالت خواب سبک پیش می یاد . جنس و کیفیت پردازشهای ذهنی به شدت قدرتمندتر و موثرتر میشند . در محدوده طبیعی ورود به فاز آلفا،‌ یا همون خواب سبک سطح آگاهی ما و پردازشهایی که در سطح آگاهی ما شکل می‌گیره،‌تقریباً تعطیل و غیرفعاله . اما اگر پردازش ذهنی در سطح شعور آگاه و تحت کنترل ما در حالت آلفا شکل بگیره ،‌پردازشی بسیار قدرتمند ، تاثیرگذار و جادویی میشه . هدف ما از مراقبه هم دقیقاً همین است . ما در موقع خواب به طور طبیعی وارد فاز آلفا میشیم و حتی در خوابهای عمیقتر ذهن ما در محدوده امواج تتا و دلتا هم قرار می گیره ، اما در این حالتهای قدرتمند و موثر ، سطح آگاهی ذهن تعطیل و غیرفعاله و پردازشهای ناخودآگاه ذهن ما جریان دارند .

اما اگر بتونیم در حالتی که شعور آگاه و ذهن آگاه و تحت کنترلمون فعاله ، وارد فاز آلفا بشیم ، اون موقع پردازشهای آگاهانه ذهن ما هم مثل پردازشهای قدرتمند ناخودآگاه ، همون تاثیر جادویی رو پیدا می کنند و هدف از مراقبه هم دقیقاً همین هست .

به عبارت ساده تر ، مراقبه باید منجر به ایجاد وضعیتی در ذهن باشه که فعالیتهای جاری و تحت کنترل آگاهانه ذهن ما که در حالت نرمال از جنس امواج ضعیف بتا هستند ، برای لحظاتی وارد فاز آلفا بشند تا ما بتونیم ، اون هدف ذهنی رو که در اینجا تجسم خلاق هست ، به شایسته ترین و قدرتمندترین شکل اجرا کنیم .

اجرای ۱۲ :‌

اما دوستان ، ‌مراقبه  موثر اصولی داره ، که اگه با آگاهی از این اصول مراقبه رو انجام بدید ،‌ موفق میشید به نتیجه دلخواهتون برسید .

اصل اول اینه که ، یک مراقبه موثر در دو فاز همزمان کامل میشه و به نتیجه میرسه . فاز اول آرامش جسم هست و فاز دوم آرامش ذهن . در حین اجرای مراقبه ما همزمان باید جسم و انداممون رو از تنشها آزاد کنیم و اجازه بدیم بارگذاری از عضلات مختلف ما برداشته بشه و همزمان ذهنمون را از اغتشاش و تنشهای فکری آزاد کنیم و بارگذاری فکری رو از ذهنمون برداریم .

یعنی برای اجرای یک مراقبه مفید هم باید روی اجزای مختلف جسممون تمرکز کنیم تا از تنشها آزاد بشه و هم بر ذهنمون تمرکز کنیم تا از محل تردد افکار فاصله بگیره .

اصل دوم اینه که ، مراقبه نیازمند تکرار و تمرین هست و هر قدر ما بیشتر مراقبه کنیم در اجرای   موثرتر و رسیدن به آرامشی عمیق تر و پایدارتر ، ورزیده تر میشیم .

اصل سوم اینه که : برای اجرای یک مراقبه موثر و هدفدار ، اول از حالت مراقبه غیر فعال شروع کنید و بعد از اون برید سراغ مراقبه خلاق .

به این معنی که در مرحله اول سعی کنید فقط به آرامش و بی فکری برسید و دقیقاً روی هیچ تمرکز کنید بعد از درک چنین آرامش خالی و تهی ، حالا می تونید روی موضوع مورد نظرتون تمرکز کنید و مراقبه رو جهت بدید و خلاقش کنید .

اصل چهارم و اصل بسیار مهم این هست که در حین اجرای مراقبه همیشه در نظر داشته باشید ، شما در حال تلاش برای کسب حال جدید و خارق العاده ای نیستید ، قرار نیست وضعیت ناهمگون و غیر مترقبه ای رو تجربه کنید ، بلکه شما در حال درک حالت ناب و طبیعی خودتون هستید و دارید هماهنگی با طبیعت و خویشتن بی آلایشتون رو تجربه می کنید . دوستان روشها و تکنیکهای بسیار بسیار زیاد و متنوعی برای مراقبه وجود داره که شما می تونید از هر کدوم از این تکنیکهای زیبا و شایسته استفاده کنید .

من اینجا قصد ندارم سراغ تکنیکها و روشهای مختلف مراقبه برم ولی از هر تکنیک و روشی که برای اجرای مراقبه استفاده می کنید ، این چند الگوی مشترک رو مد نظر داشته باشید .

اولش ،‌زمان مراقبه هست . سعی کنید ، بهترین و مناسبترین زمان رو برای مراقبه انتخاب کنید . زمانی که از اغتشاشات محیط فاصله داشته باشید و فضای لازم رو برای اجرای مراقبه در اختیار داشته باشید . معمولاً بهترین زمانها برای مراقبه اول صبح بعد از برخاستن از خواب و یا اواخر شب پیش از خوابیدنه . در این زمانها ، معمولاً نزدیک فاز انتقال ذهن از منطقه آگاهی به بخش ناخودآگاه هست و در این مواقع بهترین بهره برداری رو از ذهن میشه انجام داد .

دوم : توجه کافی به آرامش جسم قبل از آرامش ذهن هست . نیازه قبل از اینکه روی ذهنتون متمرکز بشید تنشها رو از جسمتون بردارید . در صورتی که همچنان تنش در عضلات شما باقی بمونه ، عموماً توفیق چندانی در کنترل ذهن نخواهید داشت . برای آزاد کردن اندام از تنشها ، عموماً روی تک تک اجزاء تمرکز می کنند و اونها رو رها می کنند . یا از نوک سر یا از کف پا شروع می کنند و مرحله به مرحله روی اندام مختلف تمرکز می کنند تا تنشها و استرسها از عضلات برداشته بشه .

سوم : عمومی ترین روش برای تمرکز ذهن روی  ناحیه خلاء یا بی فکری ، شمارش معکوس هست . برای اینکه ذهنتون رو آروم کنید و از افکار دور بشید ، معمولاً روی موضعی که هیچ فکری وجود نداره باید تمرکز کنید و شروع به شمارش معکوس کنید . شمارش معکوس باعث میشه ، توجه و تمرکز شما به رعایت توالی معکوس اعداد کم کم شما رو از افکار دور کنه و بهتون کمک میکنه تا روی بی فکری متمرکز بشید . روشهای دیگه ای هم برای تمرکز فکر وجود داره ،‌ از جمله تمرکز روی یک صدا یا‌آوای خاص .

نکته چهارمی که باز هم تاکید می کنم اینه که تکرار و تمرین ، شرط اصلی ورزیده شدن شما در اجرای یک مراقبه موثر و موفقه .

و نکته آخر اینکه بیشتر از اونکه درگیر روش و تکنیک مراقبه بشید ، به نفس و ذات مراقبه دقت کنید . هدف اصلی شما از یک مراقبه موثر رسیدن به آرامش و سطح قدرتمند ذهن هست نه اینکه روش یا تکنیکی رو دقیق و با مراتب و مراسم کاملش انجام بدید ، سعی کنید در دام شایعی که اکثر افراد گرفتارش میشند ،‌گیر نکنید و اون محو شدن در شکل اجرای مراقبه است به جای درک ماهیت مراقبه .

اجرای ۱۳ :

دوستان  عزیزم ، همراهان ارزشمند ، با حمید تقدسی همراهید در ادامه کارگاه آموزشی پرورش نیروی راهنمای درون با تجسم خلاق .

تجسم خلاق چیست . شاکتی گواین بیان میکنه : تجسم خلاق ، فن استفاده از نیروی خیال برای آفرینش خواسته ها در زندگی واقعی است .

تجسم خلاق یا خلق تصاویر ذهنی موثر ، فرآیندیست که سازماندهی مجددی رو در تنظیم قدرتهای ذهنی ما انجام میده ، ساختاری رو در ذهن ما تشکیل میده که در حالت طبیعی و نرمال ما زمانی صاحب اون ساختار قدرتمند ذهنی میشیم که تجربه واقعیت هدف و درک هدف برای ما تکرار بشه .

اما ما از مسیری میان بر ، استفاده می کنیم و با خیال پردازی خلاق اون ساختار قدرتمند رو بدون تجربه حقیقت و تنها با تصاویر مجازی در ذهنمون تشکیل میدیم و این ساختار قدرتمند و موثر ، مکانیزم رهیاب ناخودآگاه رو در ذهن ما برای کنترل پردازشهای مختلف و پراکنده ذهنی و تمرکزشون روی هدف ، فعال میکنه .

تجسم خلاق ، مهارتی فوق العاده ارزشمند و کاملاً علمی و تکنیکی هست ، مهارتی که به طور خلاق ، فنی و هدفمند می تونه نتایج اعجاب برانگیزی رو برای ما همراه داشته باشه .

تجسم ، یا تصویرسازی ذهنی ، فرآیند پیچیده و عجیب و غریبی نیست که ما با اون بیگانه باشیم و بخوایم اون رو فرا بگیریم . در واقع ما از کودکی با قدرت از موتور تجسممون استفاده می کردیم. از کودکی عادت داشتیم برای هر موضوع و سوژه ای به سادگی و با قدرت خیال پردازی کنیم و فرآیند خلق تصاویر ذهنی در دوران کودکی در ذهن ما به شدت فعال بود . زمانی که بزرگتر شدیم و تنوع و کیفیت پردازشهای ذهن در ما گسترده تر و پیچیده تر شد به تدریج تجسم در ذهن ما کم رنگ تر شد ، اما ما به هر حال و در هر وضعیتی در حال خلق تصاویر ذهنی هستیم و موتور تجسم ما پیوسته در حال فعالیته و عملاً در ذهن ما برای هر مفهوم تجربی یا عینی و ذاتی ، یک  تصویر مختص به خودمون وجود داره .

تک تک ما ، برای افرادی که می شناسیم ، چه اونها رو دیده باشیم یا فقط صداشونو شنیده باشیم ، یا از آثارشون شناختی داشته باشیم ، یک تصویر ذهنی ، تولید شده توسط موتور تجسممون ، در اختیار داریم . برای تمام اشیاء یا مفاهیم مختلف هم تصویر ذهنی بخصوصی در بایگانی ذهنمون سراغ داریم . ما برای هر مفهوم و سوژه ای ، مثلاً شب سرد ، ‌دریای طوفانی ، قله دماوند ، عشق ، ترس ، محبت و هر موضوع دیگه ای  هم تصویری در ذهنمون خلق شده ، سراغ داریم . تصاویری که توسط موتور تجسم ذهن ما تولید میشند .

به طور کلی فرآیند تجسم یا خلق تصاویر ذهنی از قابلیتها و مختصات ذاتی ذهن ماست و این قابلیت و مهارتی نیست که نیاز به کسب اون داشته باشیم .

اما ، تجسم  خلاق ، فرآیند تصویرسازی کاملاً تکنیکی ، جهت دار و هدفمندی هست که نیاز به پرورش و سازماندهی داره و مهارتی برتر و قدرتمند و قابل فراگیری و بهره برداری موثر هست .

تجسم خلاق ، ‌به بیان دیگه هنر کنترل و بهره برداری  موثر از موتور تجسم ذهن است . آنچنان که سازماندهی ذهن رو به نحوی دگرگون کنه تا بتونه همون ساختاری رو که  در حالت طبیعی تنها به واسطه تجربه واقعی و حقیقی می تونست در ما شکل بگیره رو ایجاد کنه .

اجرای ۱۴ :

قبل از اونکه تکنیکها و متدهای تجسم خلاق رو خدمتتون توضیح بدم ، لازم می دونم به دو تئوری قدرتمند ذهنی اشاره کنم . تئوریهایی که به نوعی بیانگر حقایقی شگرف و برتر در نظام  هستی محسوب میشند .

تئوری اول ؛ تئوری تبدیل انرژی هست . حتماً شنیدید که انرژی از بین رفتنی و نابودشدنی نیست و همواره از صورتی و شکلی به صورتی و شکلی دیگه تبدیل میشه . این یکی از قوانین محوری فیزیک هست . اما یافته های حیرت انگیز و پیشرفته علم فیزیک بخصوص در دهه های اخیر ، زمانی که انسان شناخت بهتری نسبت به ساختار مواد پیدا کرد و فیزیک کوانتوم مبنای بسیاری از تحلیلهای علمی قرار گرفت ، ‌بیان میکنه ، هر چیز در نهایت از جنس انرژی هست . زمانی که ریزترین جز ماده رو بررسی می کنیم و به توده ای از انرژی می رسیم . از طرف دیگه اثبات شده انبوه طیفهای مختلف از انرژیهای نامرئی و ناشناخته اطراف ما رو فرا گرفته و جالب اینکه تمام فعل و انفعالات غیرمادی اجزای وجودی انسان و سایر اجزاء طبیعت هم ، به نوعی تاثیرگذار و تاثیرپذیر از همین انرژیهاست و اگه تمام این دانسته ها و باورهای شگرف رو در کنار هم بذاریم ، می تونیم نتیجه ای حیرت انگیز رو درک کنیم و این نتیجه و حقیقت تکان دهنده اینه که هر آنچه هست از یک جنس ، و همه هم جنس و همه از جنس انرژی متعالی که در اشکال و صورتهای مختلف ظاهر میشند .

همه از یک جنسند ،‌ ماده ، انرژی و افکار ، همه از جنس انرژی متعالی هستند . واقعیتهای زندگی ما از همون جنسی هستند که افکار ما از همون جنس تشکیل شدند و تصاویر مجازی ذهن ما از همون جنسی هستند که اجسام واقعی شده در مسیر زندگی ما از همون جنس ساخته شدند و همه از جنس و ماهیت انرژی متعالی هستی هستند . و از اونجا که انرژی فناناپذیره و از صورتی به صورت دیگری تبدیل میشه ، پس کاملاً علمی و قابل پذیرشه اگه افکار و تصورات ما تبدیل به واقعیت زندگی ما بشند .

این مبحث ، موضوعی بسیار مفصل و قابل تعمقه که در این کارگاه آموزشی مجال مناسبی برای پرداختن بهش نیست . به امید خدا در یک برنامه دیگه به طور مفصل درباره این موضوع تکان دهنده براتون صحبت خواهم کرد ولی اینجا به درک همین حقیقت بسنده کنید که ، هرآنچه موجود است در عرصه هستی اعم از حقایق ملموس زندگی و یا پرداخته های مجازی ذهن ما همه از جنس انرژی متعالی هستند و همه قابل تبدیل از شکلی به شکل دیگر هستند  .

اما تئوری دوم که زیاد ازش شنیدید ، عبارتست از تئوری جذب . این قانون در تمام اجزاء هستی کاملاً محسوس و مشهوده ، در نظام هستی همواره مشابها و همگونها همدیگر رو جذب می کنند ، بهم می پیوندند و ماهیتشون وابسته به هم هستند و در نهایت پیوستگی و اتحاد بین اونها برقرار خواهد شد .

مطابق با این قانون ، شرایط و حال و هوای موجود زندگی شما جذب کننده تجربیات جدید و شرایط جدیدی از جنس شرایط و تجربیات قبلی هست . داشته های فعلی شما جذب کننده خواسته های جدید از جنس داشته های موجودند و همین طور خواسته ها ، آرزوها و تصوراتی که در عالم مجاز جزو ماهیت شما شدند و چنان باورپذیر شدند که به درک اونها هر چند در عالم مجاز نایل اومدید ، جذب کننده حقایق و واقعیتهایی از جنس خودشون هستند .

تصور ذهنی شما ، جذب کننده حقایقی هم جنس در مسیر زندگی خواهند بود . چرا که طبق قانون جذب ، همواره هم جنسها و مشابها به سمت یگانگی و اتحاد پیش می رند .

بنابراین اون تصاویر ذهنی رو که با موتور تجسم خلاق ، خلق می کنید و چنان بهش ایمان می‌یارد که ساختار  ذهنی شما ، که تفکیکی بین خیال و حقیقت قائل نیست ، با اون تطبیق پیدا کنه ، قطعاً زمینه ساز حدوث حقایق و واقعیتهایی هم جنس خودش هست .

اجرای ۱۵ :

دوستان عزیز ، تو این بخش اجازه بدید ، یک تمرین بسیار ساده تجسم خلاق رو همراه هم انجام بدیم .

آماده اید ، شروع می کنیم . موضوعی رو که مورد علاقه شماست ، یا آرزوی ساده ای رو که در دسترس شماست بهش فکر کنید . خیلی ساده و راحت ، فقط بهش فکر کنید . بعنوان تمرین اولیه تجسم اصلا نیاز نیست ، آرزوی دور دست رو رویایی مدنظرتون باشه . یه هدف ساده و ابتدایی در دسترس هم کفایت می کنه . مثلاً خریدن یک گوشی موبایل مورد علاقه . به داشتنش فکر کنید و اینکه براتون مهمه که اون نوع گوشی رو بخرید و اینکه واقعاً اراده کردید تا تهیش کنید . به اینکه به همین زودی قطعاً اون گوشی مال شما خواهد بود .

حالا زمانی مناسب و مکانی خلوت رو انتخاب کنید و بی دردسر و بی فشار یک مراقبه ساده رو انجام بدید . تمرکز کنید ، اول آرامش جسم ، روی تک تک عضلات و اندامتون به ترتیب از فرق سر تا نوک پا یا برعکس تمرکز کنید و به نوبت هر کدوم از اونها رو آزاد کنید ، از تنشها رها کنید ، حالا با شمارش معکوس سعی کنید به هیچی فکر نکنید ، فکرتون رو متوجه یک محوطه خلاء کنید که شامل هیچی نیست و چندین شماره به طور معکوس بشمارید . زمانی که احساس کردید ذهنتون کاملاً آروم شد ، حالا به خواستتون فکر کنید و سعی کنید یک موقعیت رویایی رو همراه آرزوتون تصور کنید . با تمام جزئیات ، هر قدر جزئیات بیشتر و محسوس تر باشه ، احساستون بیشتر باید تحریک بشه . تو این حالت جملات مثبت و تاکیدی که قبلاً آماده کرده بودید چندین بار تکرار کنید . من به خواسته ام رسیدم ، این شرایط چقدر برایم لذت بخش است . در پایان تجسم خلاق رو با یک جمله تاکیدی محکم و قاطع خطاب به خودتون خاتمه بدید . من آنچنان قدرتمندم که آرزوها همه در دسترس من هستند .

اجرای یک فرآیند تجسم خلاق واقعاً به همین سادگی هست . با تجربه و تمرین می تونید عضلات تجسمتون رو قوی تر و موثرتر کنید  و این فرآیند رو شایسته تر و قدرتمندتر انجام بدید .

دقت کنید ملاک شما برای ارزیابی کیفیت تجسم خلاقتون دو تا موضوعه . اول سطح و عمق آرامش ذهنی و کیفیت مراقبه ای که انجام میدید . چقدر راحت و‌آرام میشید ، چقدر به عمق ذهنتون وارد میشید ، چقدر از افکارتون دور میشید و چقدر وارد سطح آلفای ذهنی میشید و دوم ، ‌میزان برانگیختگی احساس شما از درک تصویر ذهنی هست . هر قدر احساس شوق و اشتیاق و لذت شما از درک تصویر ذهنی شدید تر و عمیق تر بشه فرآیند تجسم خلاق رو با کیفیت بهتری انجام دادید .

اجرای ۱۶ :

اجازه بدید تو این قسمت به دو تا مشکل و مانع شایع و رایج در بحث تجسم خلاق اشاره کنم . موانع معمولی که بسیاری از افراد ،‌ وقتی سعی می کنند تا از تکنیکهای تجسم خلاق استفاده کنند، گرفتارش میشند .

اولین مشکل جدی که افراد برای تجسم خلاق باهاش برخورد می کنند ، گرفتار شدن در خود ‌ماهیت تجسم هست . بسیاری از افراد میگند من نمی تونم تجسم کنم ، نمی تونم تصویرسازی ذهنی رو انجام بدم ، قدرت خیال پردازی ندارم ، اون تصویری رو که باید ، ‌نمی تونم تو ذهنم بسازم و تصورش کنم وقتی چشمهامو می بندم و می خوام موقعیتی یا موضوعی رو تجسم کنم چیزی نمی بینم .

این حرف ،  از پایه و اساس حرف غلطیه . این ادعا که فرد نمی تونه تصویر مورد نظر رو تجسم کنه ، ادعای غیرممکنی هست . در واقع همه افراد ، ذاتاً این توانایی رو دارند تا تصاویر مورد نظر رو در ذهنشون تجسم کنند .  همه افراد . همین الان چشمتون رو ببندید . فیزیک صورت من چه شکلیه ، اصلاح ریش و سبیلهام چه مدلیه . چه پیرهنی چه کتی پوشیدم . همتون خیلی راحت جواب این سوال ها رو دادید . اما چطور تونستید پاسخ بدید . در واقع شما برای پاسخگویی به این سوالات ، به اندوخته اطلاعات و دانسته های ذهنیتون مراجعه نکردید ، چون قبل از این دلیلی وجود نداشته تا چنین اطلاعاتی رو در بایگانی ذهنتون ثبت کنید . در واقع هر اطلاعاتی که در بایگانی ذهن ما ثبت میشه ، پاسخ به سوالاتی  هست که طی فرآیند تفکر ما از خودمون بپرسیم .  ما در موقعیتی قرار نگرفتیم تا به این موضوع  فکر کنیم و چنین سوالاتی از خودمون بپرسیم و چنین دیتاهایی رو وارد مغزمون کنیم .

 ولی جواب این سوال رو که حمید تقدسی چه شکلی هست ، بدون این که مستقیم ببینیمش می‌تونیم بدیم . بدون این که اطلاعاتی رو ثبت شده در این زمینه در مغزمون سراغ داشته باشیم . این فرآیند دلیل کاملاً روشن و مشخصی هست که ما به راحتی توانایی خلق تصاویر ذهنی رو داریم . وقتی از شما می پرسند ترکیب صورت فلانی چه شکلیه شما بدون اینکه اطلاعاتی رو در این زمینه ثبت شده در مغزتون داشته باشید ، ‌می تونید جواب بدید ، چون به سرعت تصویر ذهنی مورد نیاز رو خلق می کنید ، نگاهش می کنید و باهاش ارتباط برقرار می کنید و پاسخ سوالهاتون رو با نگاه کردن به این تصویر ذهنی پیدا می کنید .

بنابراین ، همه ما به سادگی و به طور غریزی امکان تصاویر ذهنی مورد نیازمون رو داریم و اگر فکر می کنیم که عاجزیم از خلق و درک تصاویر ذهنی  مورد نیاز ، معنی و مفهومش اینه که در سطح آگاهی با این فرآیند ساده و جاری در ذهنمون غریبه ایم ، نمی تونیم ارتباط ذهنی که با تصاویر مجازی خلق می کنیم و این ارتباط به روشنی وجود داره رو درک کنیم و این نیاز به تکرار و تمرین و تمرکز داره .

اما مشکل دوم در اجرای موفقیت آمیز فرآیند تجسم خلاق ، مشکل برقراری ارتباط موثر و احساسی با تصاویر ذهنی هست . بسیاری از افراد ، نمی تونند اون طور که باید و شاید با تصاویر ذهنی مورد نظرشون ارتباط برقرار کنند ، درکش کنند ،‌ لمسش کنند و احساسش کنند . اون برانگیختگی احساسی که نیاز هست در تقابل با تصاویر ذهنی در اونها ایجاد نمی شه و تصاویر ذهنی خلق شده اون خاصیت و تاثیرگذاری رو که باید داشته باشند ، ندارد .

دو علت اصلی می تونه وجود داشته باشه ، که مانع اصلی برقراری ارتباط موثر با تصاویر ذهنی بشه. اولین علت ترسه ، به عبارتی ما در بسیاری از  مواقع مشابه به طور ناخودآگاه از اون تصویر ذهنی ایده المون وحشت داریم . می ترسیم از تصور ، تصویری که دلخواهمون هست ، ترسی که شاید کاملاً نهفته و ناخودآگاه باشه .

شاید هدف اصلی ما ثروتمند شدن باشه و برای سازماندهی ذهن مناسب جهت رسیدن  به این هدف ، از تجسم خلاق و خلق تصاویر ذهنی استفاده می کنیم . اما نمی تونیم با تصویر ذهنی اون انسان ثروتمند و قدرتمندی که از خودمون می سازیم ارتباط برقرار کنیم . چرا که در ناخودآگاه از تصور نقش انسان ثروتمند می ترسیم . می ترسیم  از اینکه تبدیل به انسان ثروتمندی بشیم و این ترس و وحشت نامرئی در سطح آگاهی ما ، مانع جدی برای برقراری ارتباط موثر با تصویر ذهنی هست . چنین ترسی می تونه علتهای نهفته و ناخودآگاهی داشته باشه ، شاید ما تصور ناهنجاری از آدمهای ثروتمند داریم . شاید در ناخودآگاه از تبعات جانبی ثروتمند شدن بیزاریم و شاید فکر می‌کنیم با تحصیل ثروت ،‌ داشته های باارزش دیگری رو از دست می دیم .

اما دومین مشکل اصلی برقراری ارتباط موثر با تصاویر ذهنی ، این هست که ما نمی تونیم اون تصویر رو باور کنیم و بهش ایمان بیاریم . تصور ذهنی ما اونقدر برای ما بعید و غیر قابل پذیرش هست که هر قدر سعی می کنیم ، امکان برقراری لینک احساسی مناسب با تصویر ذهنیمون رو نداریم . شما اگه سعی کنید تصور کنید در کره مریخ پیدا شدید و اونجا قدم می زنید ، طبیعی هست که نتونید ارتباط احساسی موثری با این تصویر برقرار کنید . چنین تصاویر بعید و غیر قابل پذیرشی ، کاربرد موثر و چندانی در فرآیند تجسم خلاق ندارند . برای برطرف کردن این مشکل یا باید تصاویر ذهنی رو انتخاب  کنید که پذیرش اون براتون بعید و غیرممکن نباشه و یا نظام ادراکی و باورهاتونو به نحوی دستکاری کنید تا تصاویر براتون باورپذیر و محسوس بشه .

اجرای ۱۷ :

دوستان عزیزم ، همراهید با حمید تقدسی در  ادامه بحثمون درباره تجسم خلاق . اینجا مایلم ، ۵ روش و ۵ تکنیک موثر رو برای اثربخشی بیشتر و قدرتمندتر فرآیند تجسم خلاق بهتون پیشنهاد کنم .

روش اهداف ، آنالیز مختصات هدف هست . هر قدر شما اطلاعات دقیق تری از مختصات هدفتون داشته باشید ، اون رو بهتر بشناسید و تحلیل کنید می تونید مختصری شفاف تر و واضح تر از هدف و خلق کنید و هر قدر تصویر شما شفافیت و وضوح بیشتری داشته باشه و شامل جزئیات کاملتری باشه ، تاثیر قدرتمندتر و عمیقتری روی ذهنتون و سازماندهی نیروهای درونیتون خواهد داشت . بنابراین هر قدر شناخت شما از هدف دقیق تر ، شفاف تر و جزئی تر باشه ، فرآیند تجسم خلاق رو با تاثیر و قدرت بیشتری انجام خواهید داد .

تکنیک دوم  این هست که تصویر ذهنی شما ، لزوماً باید اطلاقی از زمان حال داشته باشه نه‌آینده .  تصویر ذهنی مورد استفاده تون باید موقعیت و سوژه رو در زمان حال به شما نشون بده .  اگه دنبال  جایگاه شغلی بالاتری هستید ، دنبال ثروتی هستید و دنبال موفقیتی می گردید ، تصاویر ذهنی شما  باید شما رو در وضعیتی نشون بده که همین حالا اون مقام ، اون ثروت یا اون موقعیت رو تصاحب کردید . اگر تصویر ذهنی موقعیتی در آینده ها رو برای شما ترسیم کنه که هنوز بهش نرسیدید اون تاثیر گذاری مورد نظر رو نخواهد داشت . احساس شما  باید الان و اکنون رو درک کنه و شما الان باید بتونید احساسی رو تجربه کنید که در زمان درک هدف تجربه خواهید کرد . سومین نکته ای رو که باید روی اون تاکید کنم چیزی جز تکرار و تمرین بیشتر نیست . برای اونکه قدرت و تاثیرگذاری و بهره برداریتون از تجسم خلاق رو افزایش بدید ،‌ نیاز به تکرار و تمرین مستمر دارید . تجسم خلاق هم مثل سایر مهارتها ، با تکرار و تمرین هست که بهتر و موثرتر عمل می کنه و کیفیتش افزایش پیدا می کنه .

تکنیک چهارمی که باعث میشه تجسم خلاق ما عمق و تاثیرگذاری بهتری پیدا کنه ، تزریق انرژی و احساس مثبت هر چه بیشتر و بیشتر هست . زمانی که هدف و آرزویی رو تجسم می کنید و تصویر ذهنی هدف رو در ذهنتون خلق می کنید ، روش تمرکز می کنید و باهاش ارتباط برقرار می کنید ، هر قدر بتونید انرژی مثبت و شوق و اشتیاق و احساس لذت و آرامش بیشتری رو جانشینش کنید ، نتیجه خیلی بهتر و مطلوبتری از تجسم خلاقتون می گیرید . سعی کنید شرایط صحنه سازی و تصویرسازی ذهنی شما تا جایی که امکان داره حتی به اغراق و دروغ هم که شده شرایطی رو ایجاد کنه تا احساس لذت و شور و نشاط بیشتری رو در شما ایجاد کنه . اگه مثلاً خرید اتومبیل گرون قیمتی رو تجسم می کنید ، صحنه هایی را به عنوان بک گراند تصویر ذهنتون در نظر بگیرید که شامل احساسات زیباتر و مثبت تری بشه . مثلا‌ تصویر ذهنی اتومبیل رو با پیش زمینه یک مسافرت رویایی و خاطره انگیز با کسانی که دوستشون دارید و بهترین مکانی که برای مسافرت می تونید در نظر بگیرید ، تجسم کنید .

تکنیک پنجم برای اثربخشی بیشتر و موثرتر تجسم خلاق ، استفاده از جملات تاکیدی ، حین تصویرسازی ذهنی هست .

عبارات تاکیدی که انسان خطاب به خودش به کار می بره و بیان می کنه ، می تونه نقش مهمی رو در تاثیربخشی بهتر و بیشتر تصاویر ذهنی بازی کنه . به بیان دیگه جملات تاکیدی که بر فرآیند مکالمه با خویشتن بیان بشند ، استحکام و پایداری و اثربخشی بیشتری رو برای تصاویر ذهنی ایجاد می کنند . چرا که در فرآیند مکالمه با خویش در حقیقت شکلی از همون فرآیند تفکر هست . گردش افکار در ذهن ما ، معمولاً همراه هست با یک مکالمه درونی و ما همیشه در حال صحبت با خودمون هستیم . امروز باید فلان کار رو حتماً‌ انجام بدم . با فلانی چقدر بد برخورد کردم . فرا اگر فلان مکان حضور پیدا کنم خیلی مناسبه . این جملات ضربی ، جریان طبیعی گردش فکر برای تصمیم گیری هست . همین طور ما برای ارزیابی و ارزشگذاری خودمون هم وقتی در حال تفکر هستیم ، مدام با خودمون گفتگو می کنیم . من واقعاً‌ آدم خوش شانسی هستم . من می تونم اون کار رو انجام بدم یا اینکه من اعتماد به نفس لازم رو ندارم . من به اندازه کافی جذاب نیستم .

فرآیند تفکر در ذهن ما ، گردش پردازشهای آگاهانه است برای حصول یک نتیجه و فرآیند تفکر همیشه در بخش آگاهی ما مصادف هست با نوعی مکالمه مداوم با خویشتن و این گفتگوی درونی، دقیقاً جهت گیری تفکرات ما رو روشن میکنه .

حالا برای اونکه عمق و تمرکز بیشتری روی تصاویر ذهنی که در فرآیند تجسم خلاق ، خلق کردیم داشته باشیم ، بهتره جهت افکارمون رو هم به سمت اون تصویر هدایت کنیم .

و تکنیک کاربردی برای بسیج جریان افکار به سمت تصویر ذهنی ، استفاده از جملات تاکیدی هست . چرا که بیان چنین جملاتی و خطاب واژه ها و جملاتی هدایت شده و از پیش طراحی شده با خویشتن باعث میشه که افکار ما همیشه در چهارچوب  مکالمه درونی نمایش داده میشند ، این بار با یک سیکل معکوس از نمایش واژه ها تاثیر بگیرند و به سمت تصویر ذهنی ما بسیج بشند .  به بیان ساده تر ، نقش جملات تاکیدی در تقویت تصاویر ذهنی رو این طور میشه توضیح داد که ما قصد داریم جریان افکارمون رو ، روی تصویر ذهنی متمرکز کنیم . افکار ما می تونند توسط جملات طی فرآیند مکالمه درونی نمایش داده بشند . حالا اگه چنین نمایشی رو از پیش طراحی شده و هدایت شده اجرا کنیم ، افکار ما جهت می گیرند ، یعنی بیان جملات تاکیدی خاص ، افکار ما رو متمرکز میکنه و جهت میده به سمت تصویر ذهنی مورد نظر و به این ترتیب تصویر ذهنی به شکل مناسبی تقویت میشه .

بعنوان مثال ، فرض کنید من جلسه بسیار مهمی با مقام مسئولم در پیش دارم و باید او رو به موضوعی متقاعد کنم که پذیرشش براش سخته . میام ، از تجسم خلاق استفاده می کنم . تصویر ذهنی صحنه ای رو در ذهنم  بازسازی می کنم که من با قدرت ، جلسه مورد نظر رو برگزار می‌کنم ، رئیسم رو تحت تاثیر قرار میدم ، و به نتیجه مورد نظرم میرسم .

اینجا برای تقویت این تصویر ، از جملات تاکیدی که قبلاً آماده کردم ، استفاده می کنم . به این معنی که موقع مراقبه و تجسم  این جملات را خطاب به خودم بیان می کنم . مثلاً من به شایستگی می تونم ، رئیسم رو متقاعد کنم . من قابلیت تاثیرگذاری شگرفی بر رئیسم دارم . فن بیان و منطق قدرتمند من باعث پیروزی در این جلسه خواهد شد . بیان چنین جملاتی باعث میشه ، جریان طبیعی تفکرات من به نحوی تاکیدی و مثبت روی تصویر ذهنی مورد نظرم متمرکز بشه .

اجرای ۱۸ :

در رابطه با بکارگیری جملات تاکیدی برای تاثیربخشی بیشتر فرآیند تجسم خلاق توجه شما رو به چند نکته مهم جلب می کنم .

اول اونکه عبارت تاکیدی شما ، زمان  حال رو خطاب قرار بده نه آینده . به جای اینکه بگید من با قدرت عمل خواهم کرد ، بگید من انسان قدرتمندی هستم . استفاده از زمان حال در عبارات تاکیدی باعث میشه جریان افکار ، تصاویر ذهنی رو با شرایط موجود و در دسترس فعلی تقویت کنه .

نکته دوم اینکه حتما جملات شما در قالب مثبت بیان بشه ، نه منفی . نگید من می توانم از شر این دردسر سخت رها شوم . بگید من به شایستگی این موضوع را حل می کنم .

تاثیرپذیری ضمیر ناخودآگاه ما از جریان تفکرات در سطح آگاهی  به صورت کری و ماهیتی هست نه مفهومی . زمانی که در جمله شما عبارات دردسر و شر وجود داره ، ناخودآگاه شما از این مفاهیم منفی ، مستقل از جهت گیری نهایی آگاهی  شما تاثیرپذیره .

نکته سوم سعی کنید عبارات تاکید کوتاه ، ساده و مستقیم باشند تا تاثیر بیشتر و عمیق تری را در جریان هدایت و تمرکز تفکرات شما را بازی کنند .

نکته چهارم سعی کنید نوع عبارات تاکیدی که انتخاب می کنید تضاد ، دگرگونی در سطح عواطف و احساسات شما ایجاد نکنند . در حالیکه احساس می کنید نیاز به آرامش دارید مثلاً از جملاتی که دال بر خطر کردن هستند استفاده نکنید .

نکته پنجم اینکه سعی کنید جملاتی رو برای تاکید در تجسم انتخاب کنید هر چه بیشتر براتون باورپذیر و قابل درک باشند . شاید چنین جمله ای که مثلاً من مجهز به نیروهای بیکران کیهانی و انرژیهای جادویی کائنات هستم به لحاظ پذیرش  ادراکی ، اون رابطه باورپذیری لازم رو با شما برقرار نکنه .

نکته ششم اینکه ، بهترین زمان رو که همون عمیق ترین و ژرف ترین لحظات مراقبه هست برای بیان جملات تاکیدی  استفاده کنید .

نکته هفتم اینکه برای بکارگیری جملات تاکیدی از روشهای مختلفی می تونید استفاده کنید .  آهسته و با تکرار زمزمه وار ، یا با صدای بلند و قاطع و یا با نوشتن و یا با نصب در جایی که رویت بشه . همه اینها می تونه تفکرات ما رو جهت بده و متمرکز کنه .

اجرای ۱۹ :

دوستان و همراهان ارزشمندم ، در پایان این کارگاه آموزشی چند تا نکته مهم رو حائز اهمیت رو درباره تجسم خلاق ، مجدداً خدمتتون یادآوری می کنم .

فرآیند تجسم خلاق رو به صورت عادت منظم و جزئی از زندگی خودتون در بیارید و سعی کنید در مسیر هدف گیری و حرکت  به سمت اهداف حتی تصویرسازی ذهنی و موتور تجسم خلاقتون رو فعال و فعالتر کنید .

نکته مهم بعدی این که تصویر ذهنی مناسب و شایسته ای که اون تاثیر لازم را در سازماندهی قوای ذهنی شما بذاره ، باید شامل سه عنصر  اصلی و مهم باشه . اول آرزو ، دوم باور و سوم پذیرش . تصویر ذهنی مناسب باید نشون بده شما واقعاً چیزی رو می خواید ، با تمام وجود ، اون چیزی رو که در این تصویر طلب می کنید باید باور قبول و دریافتش براتون امکان پذیر باشه و همین طور  شایستگی پذیرش اون موهبتی رو که تصویر ذهنیش رو خلق کردید برای خودتون قایل بشید . نکته بعدی اینکه نوع تجسم شما باید توام باشه با این پیش فرض که شما در سایه یک همگونی و همراستایی مطلق با نظام هستی و عرصه کائنات چیزی رو خواستید و طلب کردید و خواستید شما یک ناهنجاری و ناهمگونی در نظام هستی تلقی نشه . اگه دنبال کسب توانمندی هستید که در نظام موجود هستی با تعریف موجودیت و ماهیت شما هم خونی نداره ، عملاً این ناهنجاری تاثیر فرآیند شما رو از بین خواهد برد .

و نکته آخر اینکه فرآیند تسجم خلاق و سایر تکنیکها ، روشها و الگوهایی که برای بازیابی با قوای نهفته ذهنی ارائه میشند ، صرفاً در جهت خیر و منفعت جمعی عمل می کنند و با جهت گیری منفی ، شر و‌آزار رساندن به شخص دیگری فعال نخواهند شد .

دوستان عزیزم ، آنچه که در طول این برنامه خدمتتون ارائه کردم ،  راه اندازی نیروی راهنمای درونی بود ، با استفاده از تکنیکهای تجسم خلاق . تا دیدار شما ، در برنامه های بعدی ، براتون آرزوی موفقیتهای پی در پی و سرشارتر دارم . خداوند حافظ و نگهدارتون .

کارگاه آموزش مدیریت احساسات

اجرای ۱ :

به نام دانای هستی بخش . دوستان عزیز ، همراهان ارزشمند . حمید تقدسی هستم . همراه شما در کارگاه آموزشی  مدیریت احساسات .

هدف ما در این برنامه ، نگرشی جدید به ماهیت احساسات بعنوان یکی از مهمترین اجزای وجودی و ماهیت بخشی ماست . قصد داریم ، با جریان گردش احساسات ، به خصوص در منطقه ناخودآگاه ذهنمون بیشتر آشنا بشیم و با شناخت فرآیندهای تاثیرگذاری احساسات بر سایر  شاخصهای جسمی و روحیمون ، مکانیزمهای کنترلی اون رو فرا بگیریم .

من فکر می کنم که ما احساس رو می تونیم بعنوان مهمترین و مقدس ترین اجزاء وجودیمون در نظر بگیریم . احساسات در واقع ارزشمندترین دارایی انسان محسوب میشند و این احساس هست که ارزش داشته های ما رو تعیین  میکنه .

در واقع مقصود اصلی ما از درک هر هدفی رسیدن به احساسی خاص هست . ثروت ، قدرت ، اعتبار ، عشق ، معنویت و تمام این موهبتهای ارزشمند در ذات خودشون برای ما مفهوم چندانی ندارند و ما بیش از اونکه دنبال درک واقعی چنین اهدافی باشیم ‌، به دنبال درک احساس خاصی هستیم که به واسطه درک این اهداف باید در ما شکل بگیره .

دنبال پول هستیم . نه به خاطر بیشتر شدن صفرهای حساب بانکیمون بلکه به دنبال درک احساس  خاصی هستیم که می تونه تلفیقی از احساس آرامش ، قدرت ، نشاط و یا حتی سلطه طلبی ، یا انتقام باشه .

دنبال جلب عشق انسانی دیگر هستیم . باز هم  به خاطر درک  نوعی احساس شبیه لذت ، امنیت و آرامش .

دنبال معنویت و ارتقاء رابطه خودمون با مبدا هستی می گردیم ، باز هم  به خاطر درک نوعی احساس که می تونه احساس تکامل ، آسودگی و امنیت باشه .

و ما هر چه که می خواهیم و جستجو می کنیم برای درک یک احساس خاص هست . احساسی که چه بسا به سختی دشواری و بسیار گران قیمت و پرهزینه بهش برسیم و یا شاید به سادگی و با کمترین هزینه بتونیم درکش کنیم .

ولی نکته بسیار مهم و تعیین کننده برای ما اونجا روشن میشه که ، مهم نیست با چه هزینه ای ما به احساس مطلوب دست پیدا کنیم ، بلکه درک احساس متعالی می تونه مقصود اصلی ما باشه . اگر من با خرید یک دوچرخه بتونم بیشتر از شمایی که یک ماشین مدل بالا می خرید ، به احساس شادی و نشاط و آرامش برسم ‌، من بردم . کیفیت  هر لحظه رو تجربه احساس همون لحظه تعریف  میکنه ، نه وزن داشته های ما در اون موقعیت .

اجرای ۲ :

احساسات در واقع هوش هیجانی ما محسوب میشند و کاربردی ابزاری برای ما دارند .  همونطور که افکار ما ،  هوش منطقی ما هستند ، احساسات هم هوش هیجانی ما به حساب می یاند .

کاربرد افکار و پردازشهای منطقی ذهن ما چی هست . ما به پردازشهای فکری نیاز داریم تا بتونیم وضعیت خودمونو مشخص کنیم ، تا بتونیم درکمون رو از موضوعات سازماندهی کنیم ، تا بتونیم تصمیم بگیریم . بعبارتی افکار ابزارهای کاربردی ما هستند تا واکنشهای ما تنظیم بشند . یکی از بهترین وظایف و نقش آفرینی احساسات ، بعنوان بخش دوم هوش ما ، یعنی هوش هیجانی هم همین هست . احساسات هم می تونند بعنوان ابزار بسیار مهم و تعیین کننده برای سازماندهی و تنظیم مطلوب ما محسوب بشند .

همون طور که افکار ما ، همواره برامون حامل پیامند ، احساسات هم همیشه حامل پیام خاصی هستند . ولی فرقش اونجاست که زبان ابلاغ پیام افکار برای ما کاملاً مستقیم و روشن هست و به عبارتی پیام افکار ما عمدتاً در سطح شعور آگاهمون مخابره میشه و در سطح آگاهی ذهن پردازشها ساده و مستقیمند ولی تاثیرگذاری و ابلاغ پیام احساسات ما عمدتاً در سطح ناخودآگاه ما  جاری میشه و پیام احساسات مثل پیام افکار ساده و مستقیم نیست و به عبارتی ما برای بهره مندی موثر از هوش هیجانمون  باید زبان برقراری ارتباط با احساساتمون رو یاد بگیریم .

اجرای ۳ :

احساسات چه مثبت و چه منفی ، پردازشهای هوش هیجانی ما هستند . احساسات مثبت و احساسات منفی هر دو حامل پیامهایی مشخص برای ما هستند .  پیام احساس مثبت می تونه  این باشه که شرایط مطلوب و مرتبه ولی پیام احساس منفی  این هست که نیاز به تغییر در شرایط موجود دارید ، بنابراین احساسات منفی در طبقه بندی هوش هیجانی اهمیت بسیار زیادتری برای ما دارند .

اصولاً در منطق هوش هیجانی ، ‌نفس مفهوم احساس منفی و احساس مثبت ، معنای چندانی نداره .  احساس معنای ذاتی خودش رو داره و اون چیزی جز تشریح یک وضعیت و ابلاغ یک پیام نیست. این نوع واکنش ، نسبت به یک احساس هست که به اون برچسب منفی یا مثبت می زنه .

مثلاً اگر بهتون خبر بدند ، فلان تیم فوتبال باخت ، شنیدن این خبر ، می تونه احساسی رو در شما  جاری کنه . اما واکنش شما به این احساس تابع این هست که اولاً اصلاً اهل فوتبال باشید یا نه ، ثانیاً چقدر فوتبال مسابقات براتون مهمه ، ثالثاً طرفدار چه تیمی هستید ، رابعاً در اون وضعیت چه احساسات موازی در شما جریان دارند و همین طور شرایط مختلف دیگه ای که همشون در نوع واکنش شما به این احساس تاثیرگذار هستند و وابسته به تمام این عوامل خبر شنیدن باخت مثلا تیم استقلال می تونه ، احساس به شدت منفی ، کمی منفی ، کاملاًً نرمال مثبت یا به شدت مثبت رو در شما ایجاد کنه .

ذات هر احساسی که در وجود ما شکل می گیره ، کاملاًً بی طرفه و این تنظیمات درونی ما هست که اون احساس رو برای ما چنان تفسیر می کنه  تا برای ما مثبت یا منفی بشه .

کیفیت تاثیر هر احساس در وجود ما ، دقیقاً میتونه پیام خاص اون احساس رو برای ما روشن کنه .

اجرای ۴ :‌

دوستان عزیزم ،  با حمید تقدسی همراهید در ادامه کارگاه آموزشی مدیریت احساسات .

دوستان توجه داشته باشید ، منشأ خلق هر احساسی در وجود ما ، در واقع اجرای نوعی فرآیند متعادل سازی هست .

معنی این فرآیند متعادل سازی این هست که زمانیکه محرک یا محرکهایی در معرض تجربه ما قرار می گیرند و این محرکها به نوعی برای ما تفسیر میشند که تعادل موجود ما رو بر هم میزنند ، ذهن ما وظیفه داره در کوتاهترین زمان تعادل رو به ما برگردونه و برای شکل گیری این تعادل ، احساسی در ما به وجود میاد که این احساس در تقابل با محرکهایی که وضعیت متعادل ما رو مخدوش کرده بودند تعادل رو به سیستم جسمی و روحی ما بر می گردونه .

مثلاً ‌زمانی که در خیابون در حال رانندگی هستیم ، در هر لحظه عبور و مرور سایر اتومبیلها ، دیتاها و محرکهای مختلفی رو به ذهن ما ارسال می کنند . ولی این محرکها تعادلی رو در ما به هم نمی‌زنند . حالا فرض کنید یکی از این محرکها یا یکی از این اتومبیلها با ماشین شما تصادف کنه . این محرک می تونه تعادل سیستم ذهنی شما رو به هم بزنه و تعادل شما متناسب با نوع تفسیر شما از این محرک عینی تصادف به هم می خوره . حالا هم وزن تعادل بر هم خورده شما ، احساسی در شما به وجود میاد که درک این احساس شما رو متعادل می کنه . ناراحت میشید ، عصبانی میشید ، احساس ندامت می کنید ، احساس گناه یا احساس خجالت یا احساس ترس یا هر احساس دیگه ای در واقع داره شما رو متعادل میکنه . چرا که این احساسات واکنشهای رفتاری رو در سیستم جسمی و روحی شما به وجود می یارند که تا این واکنشهای از پیش طراحی شده رو اجرا نکنید ، احساس آرامش نخواهید کرد .

به این ترتیب می تونیم ، احساسات رو فرآیند تفسیر ناخودآگاه ما از محرکهای محیطی تعبیر کنیم.  به این معنی که وقتی احساسی منفی در ما به وجود میاد در تفسیر ما از محرکی که به ما وارد شده یک تفسیر نامطلوب و ناهنجار هست . در حالیکه این محرک می تونه در شخص دیگه ای احساس بی تفاوتی یا حتی احساس مثبت رو ایجاد کنه . چون تفسیر ما از محرکهای دریافتی با هم فرق میکنه و این وابسته به ساختار پردازشهای ذهنی در وجود ماست .

دوستان خوب به این نکته توجه کنید که ، احساسات منفی  همواره هدف و جهت گیری کاملاًً مثبتی دارند ، اونها فراخوانهایی هوشمندانه برای تغییر و بهبود وضعیت هستند .

و در نهایت لازمه که به خوبی از قدرتمند حیرت انگیز احساساتمون آگاه باشیم . چرا که احساسات در وجود ما ، شاخص قدرتمندی هستند که بر هر سه سامانه اصلی وجود ما یعنی شعور آگاه ، ضمیر ناخودآگاه و سامانه فیزیولوژی جسمی ما اثر می ذارند .

اجرای ۵  :

انسان معمولا‌در تقابل با احساساتش ۴ نوع مکانیزم برخورد رو به کار می گیره . اولین مکانیزم برخورد ما با احساساتمون بخصوص احساسات منفی ، مکانیزم فرار هست .  ما به سادگی و البته بیهوده سعی می کنیم از احساسات منفی فرار کنیم چرا که هرگز با پیام اون موافق نیستیم . این نوع فرار کاری کاملاً‌ غلط و بیهوده است . چون در واقع ما هرگز نمی تونیم از احساساتمون فرار کنیم بلکه سعی می کنیم اونها رو ندیده بگیریم و به عبارت بهتر خودمونو به ندیدن می زنیم . چون احساس به وجود اومده بخشی از وجود ماست و تا پیامش رو کامل به ما ابلاغ نکنه و واکنش متعادل سازی لازم رو خلق نکنه دست از سر ما بر نخواهد داشت هر چند اونو به منقطه قدرتمند ناخودآگاهمون تبعید کنیم .

دومین مکانیزم ، مکانیزم تحمل و انکار هست . در این نوع برخورد با احساسات  منفی ما اونها رو ندیده نمی گیریم بلکه می بینیمشون ولی به شکل موجودی هولناک ، و غیر قابل قبول تحملشون می کنیم و به این ترتیب پیام حیاتی احساسمون رو انکار می کنیم .

سومین مکانیزم برخورد با احساسات منفی ، فرآیند زایش و بزرگنمایی هست . اینجا ما عمداً به قصد مقابله به مثل با احساس منفی اون بزرگ و بزرگ تر جلوش میدیم و اونقدر اغراق آمیز و غیر قابل قبول تا از شر دریافت پیام اصلی احساسمون خلاص بشیم و اون پیام  اهمیتش رو برای ما از دست بده .

هر سه مکانیزم گفته شده در برخورد با احساس منفی در واقع نوعی فرار ، انکار و مغلطه در دریافت پیام  اصلی احساس منفی محسوب میشه .

زمانی که احساس منفی در ما به وجود بیاد ،  مثلا‌ بخاطر شکست در یک امتحان دچار سرخوردگی بشیم می تونیم از اون احساس  فرار کنیم ، خودمون رو به نشنیدن بزنیم . انگار نه انگار . می تونیم به شکل تجربه ای تلخ و دردناک فقط تحملش کنیم که چقدر بدبختم و من مجبورم  این بدبختی و بیچارگی رو تحمل کنم . چاره چیه .

می تونیم بزرگنمایی کنیم که زندگی من همش همینه ،  من بدشانس و بی عرضه ام ، ‌همیشه تو امتحاناتم ناموفقم . اصلاً تو زندگیم ناموفقم ،  اصلا زندگی چقدر مزخرفه ، اصلا ما برای چی زنده‌ایم .

هر سه حالت گریز از دریافت پیام اصلی ، مهم و مثبت احساسمون هست که باید ما رو آماده کنه ،‌ برای تدارکی بهتر و شایسته تر .

و راه واقعی و شایسته برخورد ما با احساسات منفی مکانیزم چهارم هست ، یعنی دریافت خالص و واقع بینانه پیام احساس منفی . پیامی که به ما خواهد گفت نیاز به تغییر داریم . تغییری که باید  منجر به کامیابی باشه .

اجرای ۶  :

دوستان عزیز ، در این بخش مراحل کامل و شایسته دریافت و درک پیام یک احساس رو خدمتتون توضیح میدم .

زمانی که احساسی در ما به وجود اومد ، در اولین گام ما باید اون احساسی رو به روشنی شناسایی کنیم و تشخیص بدیم چه احساسی هست ، احساس ترس یا احساس غم ، احساس یاس یا احساس گناه . احساس تردید یا احساس شرم . در قدم اول  باید بفهمیم احساس موجود ما دقیقاً از چه جنسی هست .

جنس احساس ، پیام کلی اون رو برای ما روشن میکنه و ما در گام دوم باید به اون پیام اهمیت بدیم و اون پیام رو برای خودمون ارزشمند تلقی کنیم .

در گام سوم  باید به روشنی بررسی کنیم و ارزیابی کنیم که این پیام نیاز به چه نوع تغییری در زندگی ما داره تذکر میده و ما به واسطه دریافت این پیام به چه تغییر کیفیتی برای بهبود  زندگیمون نیاز داریم .

در گام بعدی باید قرینه هایی برای این پیام  هم در تجربیات گذشته زندگیمون پیدا کنیم و هم در تجسم تجربیاتی که در‌آینده با این تغییر برای ما پیش خواهد اومد .

به عبارت دیگه باید روشن کنیم مخاطب پیام تغییر چه تجربیات و شرایطی در گذشته زندگی ماست و در آینده پیام این تغییر چه تجربیات جدید رو وارد زندگی ما خواهد کرد .

گام پنجم ، مرحله طراحی ابزار است . به این معنی که با درک پیام احساس باید ابزار مناسبی رو در کیفیت زندگیمون در نظر بگیریم که بتونه تغییر ابلاغ شده رو را برای ما فراهم کنه .

و گام آخر استفاده از ابزار و شکل دهی تغییر ابلاغ  شده هست .

اجازه بدید فرآیند درک و بهره برداری از احساس و پیام احساس رو با ذکر یک مثال روشن تر خدمتتون عرض کنم .

فرض بفرمائید به واسطه یک اتفاق ، یا یک واکنش نامطلوب ، دعوای تلخی با همسرتون داشتید و این برخورد ناهنجار ، احساس منفی شدیدی رو در شما به وجود آورده و شما حالا می خواید این فرآیند درک و بهره برداری از این احساس رو اجرا کنید .

گام اول ، شناسایی جنس احساس بود ، خوب دقت کنید آیا احساس شما از جنس احساس خشم   هست بیشتر ، یا احساس نفرت ،  یا احساس ندامت ، یا احساس گناه ، یا احساس ترس و یا هر احساس منفی دیگه ای .

گام دوم ، زمانی که جنس احساستون رو شناختید و پیام اولیه رو دریافت کردید ، حالا باید برای این پیام ارزش قائل بشید ، مثلا‌ اگه تشخیص دادید ، احساس شما بیشتر از جنس احساس ترس هست ، باید به پیامش اهمیت بدید ، شما می ترسید از اینکه شالوده عاطفی خونواده و وابستگی موجود به همسرتون مخدوش بشه .

در قدم سوم ، باید بشینید ، بررسی کنید و ارزیابی کنید .  این پیام چه تغییری رو در وضعیت  زندگی لازم می دونه و هشدار میده . مثلا پیام ترس داره به شما هشدار میده که اگه روابط شما با همسرتون بهتر نشه و این چنین برخوردهایی تکرار بشه ، امنیت عاطفی و استحکام خونواده شما تهدید میشه و شما نیاز مبرم به تغییر در کیفیت رابطه با همسرتون دارید .

در قدم چهارم ،‌ باید پیام احساس رو اطلاق بدید اول به تجربیات گذشته و اینکه کیفیت برخوردها و روابط با همسرتون با مرور خاطرات گذشته چطور با پیام این احساس مرتبط هست و از طرف دیگه بهبود روابط شما می تونه چه تغییراتی رو در‌آینده و تجربیات و خاطرات فرداهای شما در شرایط احساسیتون ایجاد کنه .

در قدم پنجم ، نیاز به طراحی ابزار دارید ، باید ببینید با چه روشها و برخوردهایی می تونید این وضعیت نامطلوب را بهبود بدید و سرانجام موقع عمل میشه ، ‌حرکت کنید و ابزار موجود استفاده کنید .

اجرای ۷ :

دوستان عزیزم ، ‌در مبحث  قبل خدمتتون گفتم که اولین گام دریافت پیام هر احساسی شناسایی جنس احساس هست . در اینجا برای اونکه کمکتون کنم تا راحت تر جنس احساسات منفی رو تشخیص بدید و از همدیگه تفکیک کنید الگوی طبقه بندی و تفکیک احساسات منفی رو مطابق با روش آنتونی رابینز رو خدمتتون بیان می کنم :

اولین دسته شامل احساسات  ناراحت کننده هستند . احساساتی که شدت زیاد و تاثیرگذاری شدیدی ندارند ولی به نوعی آزار دهنده هستند و در وجود ما به شکل بی حوصلگی ، بی قراری و ناآرامی بروز پیدا می کنند .

دسته دوم احساس ترس هست که معمولاً به شکل  نگرانی ، ‌دلهره ، اضطراب و وحشت در ما بروز پیدا می کنه .

دسته بعد احساس ‌آزردگی هست ، احساس از دست دادن و محروم شدن و احساسی که وقتی انتظار موضوعی رو نداشتی ناحوانمردانه گرفتارت کرده به شما دست میده .

دسته چهارم احساس ناکامی هست . احساس یاس از تعقیب هدف و نوعی احساس شکست .

دسته پنجم احساس خشم هست که به شکل عصبانیت و برافروختگی در ما بارز میشه .

دسته ششم احساس ناامیدی و سرخوردگی هست که مراحل پیشرفته تر احساس یاس و شکست محسوب میشه .

دسته هفتم احساس گناه هست . احساسی که به واسطه نقض قانونی که در نظام باورهامون نباید نقض میشد ، بهمون دست میده .

دسته هشتم ، احساس بی لیاقتی هست زمانی که توانمندیها و قابلیتهای خودمونو انکار می کنیم .

دسته نهم احساس درماندگی و استیصال به حساب می یاد . احساسی که نشونه تسلیم و سرخوردگی کامل ماست .

و احساس دهم احساس تنها و انزواست ، ‌احساسی که امنیت و وابستگی ما رو به خطر میندازه .

شما می تونید به جز این نوع طبقه بندی احساسات منفی هر طبقه بندی دیگه ای رو که بهتر می‌تونید درکش کنید ، مورد نظر داشته باشید . مهم این هست که با این تکنیکها ما احساسمون رو روشنتر و واضح تر بشناسیم وگرنه برای دریافت پیام احساس دچار مشکل و توهم می شیم . و اما بیاید یه مرور مجدد بکنیم که هر کدوم از این احساسهایی که طبقه بندی کردیم ، چه پیامی می‌توانند برای ما داشته باشند .

احساس ناراحتی می تونه به ما بگه ،  باید حالتتو تغییر بدی ، بفهمی چی می خوای و برای خواستت حرکت کنی .

احساس ترس میگه ، آماده تر باش و بیشتر و بهتر تدارک ببین . احساس آزادگی بیان می کنه بعضی انتظاراتت برآورده نشده ، یا انتظارات غلطی داری و یا برای برآورده کردن و برآورده شدن انتظاراتت باید بهتر و بیشتر  تلاش کنی .

احساس خشم پیام میده ، اصول مهمی برای ما زیر پا گذاشته شده ، آیا این نقض اصول واقعاً عمداً و به قصد آزار ما انجام شده یا سهواً . آیا اصول تعریف شده ما می توانند اشکالی داشته باشند . احساس ناکامی میگه : راه رسیدن به هدفت رو باید تغییر بدی .

احساس ناامیدی  بیان میکنه ، باید انتظارات خودت رو عوض کنی .

احساس گناه داره به ما میگه که یکی از اصول مهم زندگیمونو زیر پا گذاشتیم . نیاز داریم به نوعی اطمینان که دیگه مرتکب این حریم شکنی نشیم و یا اینکه اصول ما غلط تعریف شدند و تناسبی با شرایط ما ندارند .

احساس بی کفایتی به ما هشدار می ده ، بلند شو و بهتر حرکت کن و یا رویه ای رو که در پیش گرفتی عوض کن .

احساس درماندگی پیام مهمی رو برای ما داره و میگه باید محورها و اصول زندگی خودت رو مورد بازنگری جدی قرار بدی .

و سرانجام احساس تنهایی و بی کسی به روشنی با ما هشدار میده نیازمند ارتباطی بهتر با دیگران هستیم .

اجرای ۸ :

همراهان ارزشمند ،‌ همراه حمید تقدسی هستید در ادامه کارگاه آموزشی مدیریت احساسات .

در اینجا  مطابق با متد آنتونی رابینز ۶ گام  اصلی مدیریت احساسات رو خدمتتون توضیح میدم .

گام اول عبارتست از شناسایی و طبقه بندی جنس احساس و تفکیکش از سایر احساسات .

گام دوم : شناسایی نوع پیام ارسالی از احساس هست و پاسخی روشن به این سوال ساده که چه باید کرد؟

گام سوم :  عبارتست از کنجکاوی و ارزیابی . در این گام  باید برای ارزیابی بهتر  احساس موجود  از خودتون بپرسید ، دوست دارم چه احساسی داشته باشم ، برای داشتن اون احساس مطلوب چطور باید ببینم و چطور باید  باور کنم . برای تجربه این احساس عالی ، ‌همین الان چکار می تونم انجام بدم و اینکه کدوم جنبه از احساس برای من مهمتره .

در قدم چهارم باید به اون درجه از اطمینان برسید که توانایی تغییر احساس و طی فرآیند احساس  نامطلوب به احساس مطلوب رو دارید .

و در قدم پنجم باید احساس موجودتون رو ابراز کنید و هرگز پنهانش نکنید و گام آخر عمل به فرمان تغییر هست .

 دوستان عزیزم برای مدیریت احساسات همیشه در نظر داشته باشید . احساسات رو به سرعت دریابید ، بخصوص اجازه رشد و گسترش به احساسات منفی تون رو ندید و غول رو تا کوچک هست و غول نشده رام کنید .

اجرای ۹ :

موضوع مهمی که در اینجا قصد دارم بهش اشاره کنم نقش تصاویر ذهنی در مدیریت احساسات هست .

دوستان عزیز به این نکته بسیار بسیار  مهم خوب دقت کنید که بروز احساسی در وجود ما دقیقاً مقارن و مصادف هست با خلق یک تصویر ذهنی مرتبط . احساس مثبت یک تصویر ذهنی مثبت رو در صحنه ذهن ما به نمایش می ذاره و احساس منفی همراه هست با به نمایش در اومدن یک  تصویر ذهنی نامطلوب .

حالا در نظر بگیرید  ماندگاری و پایداری تصاویر ذهنی نامطلوب دقیقا مساویست با ماندگاری و پایداری احساس منفی و مخدوش شدن و به هم ریختن تصویر ذهنی نامطلوب برابر است با ناپایداری و از بین رفتن احساس منفی .

بنابراین خیلی ساده ، برای ما روشن میشه که برای مدیریت احساسات منفی ، می تونیم به سراغ تکنیکهای تصویرسازی ذهنی بریم .

استفاده از فنون تجسم خلاق راه بسیار موثری برای مدیریت احساس هست و ما می تونیم با استناد از هنر تصویرسازی ذهنی و کارگردانی تصاویر ذهنی و تکنیکهای سیبرنتیک راههای سریع و مطمئنی برای تغییر وضعیت احساسی و سوئیچ کردن احساسات نامطلوب بدست بیاریم .

دوستان فراموش نکنید ، تصویر ذهنی که در شبکه ذهن شما  نقش می بنده  وابسته به کیفیت درک شما از یک موضوع هست و کیفیت درک شما از هر موضوع و مفهومی و البته به تنظیم کانالهای ارتباطی برنامه ریزی شده در ضمیر ناخودآگاه شماست .

اجازه بدید ساده تر توضیح بدم . زمانی که شما با موضوع یا مفهومی برخورد می کنید که روی شما تاثیرگذاره ، یا همونطور که توضیح دادم محرکی به شما وارد میشه که تعادل موجود شما رو بر هم میزنه ، مثلا دوستی صمیمی برخوردی غیرمترقبه و ناپسند با شما انجام می ده ، هم زمان دو تا اتفاق موازی در ذهن شما شکل می گیره ،  اتفاق اول پردازشهای مفهومی و منطقی هست که در ذهن شما جریان پیدا می کنه ، شبیه چنین پردازشهایی ، عجب دوست بی معرفتی ،  اصلا ازش انتظار نداشتم ، ‌اصلا از اول می دونستم اون لیاقت دوستی منو نداره ، این هم عاقبت دوستی یک طرفه . اتفاق دوم خلق یک سری تصاویر ذهنی مرتبط با موضوع در ناخودآگاه شماست . در نتیجه ارسال این دو نوع کدهای مفهومی و کدهای تصویری به منطقه نرم افزاری ذهن شخصیتی در شما  خلق میشه که دارای سه بعد افکار ، رفتار و احساسات هست .

مثلا افکار نامطلوب در مورد اون دوست ، رفتار واکنش تندی که ما نسبت به اون دوست انجام میدیم و احساس ناراحت و خشمگینی که در ما خلق میشه .

پس اگر کوتاه و مختصر بخوایم فرآیند رو مرور کنیم ، به این ترتیبه که محرکی تعادل ما رو بر هم زد ، پردازشهایی در دو مسیر مفهومی و تصویری در ذهن ما انجام شد . شخصیتی که بعدش احساس در ما به وجود اومد . خوب حالا اگه بخوایم محصول نهایی ، یعنی شخصیت ، یا به طور مشخص اون احساس رو تغییر بدیم یا باید مسیر پردازشهای مفهومی رو تغییر بدیم یا تصاویر ذهنی رو دستکاری کنیم .

برای دگرگونی پردازشهای مفهومی و منطقی باید یه جوری خودمونو متقاعد کنیم و بپذیریم که وضعیت اینقدر بد نیست یا حتی برعکس خیلی هم خوبه ، اگه واقعاً هم در سطح شعور آگاهمون و هم در ماشین بی شعور ناخودآگاهمون متقاعد شدیم که برخورد ناپسند این دوست بد نیست یا خوبه ، خوب محصول پردازش هم فرق خواهد کرد و به جای احساس منفی ما صاحب احساس مثبت خواهیم شد . ولی این کار سخته و خیلی وقتها غیرممکنه . نمیشه که به زور متقاعد بشیم بد نیست و خوبه .

اما راه دوم و مسیر دوم دستکاری تصاویر ذهنی هست و این یک عملیات کاملاً تکنیکی هست و اگه درست و حساب شده و تکنیکی انجام بشه ‌،‌کار بسیار ساده و موثری هست و ما می تونیم با کارگردانی تصاویر ذهنی ، بدون دخالت مستقیم در شعور آگاهمون احساسمون نسبت به یک موضوع رو عوض کنیم .

در نظر داشته باشید ،‌ همیشه احساس درد و رنج و ناراحتی ،‌ معطوف به یک تصویر دردناک یا از خاطرات گذشته است یا از تصویر آینده . اگر این تصویر حک بشه ، مخدوش بشه و بی کیفیت بشه احساس ما هم تغییر می کنه .

اجرای ۱۰ :

دوستان اجازه بدید چند تا تکنیک و الگوی ساده رو برای حک کردن تصاویر ذهنی نامطلوب با هم مرور کنیم .

تکنیک اول بیان میکنه ، حضور در متن تصویر برابر است با شدت احساس بیشتر و قوی تر ،‌ بنابراین فرق می کنه شما خودتونو در متن تصویر ذهنتون می بینید یا بعنوان یک  نظاره گر شاهد عبور تصویر هستید . همین الان می تونید یکی از بدترین خاطره های زندگیتون رو تصور و تجسم کنید . تصویر این خاطره رو در ذهنتون  طوری مرور کنید که خودتون دقیقاً بعنوان یکی از بازیگران اصلی در متن خاطره هستید . به احساستون دقت کنید . به شدت احساستون دقت کنید .

حالا بیاید همون خاطره بد و غیر قابل تحمل رو در ذهنتون مرور کنید . این بار به عنوان یک تماشاچی این خاطره رو ببینید . انگار اون روی یک پرده در چند متری شما نمایش داده میشه ، حالا به احساستون دقیق بشید ، دقیقاً می تونید متوجه بشید شدت احساس درد و ناراحتی نسبت به حالت اول تخفیف قابل ملاحظه ای پیدا کرده . تکنیک بعدی مربوط به کیفیت و شفافیت تصویر ذهنی هست . هر قدر تصویر ذهنی شما شفافتر ، روشن تر و با کیفیت تر باشه ‌، احساس شما مرتبط با اون تصویر هم شدیدتر و عمیق تره .

بیاید دوباره امتحان کنیم . دوباره یک خاطره خیلی بد و دردناک و غیر قابل تحمل رو تجسم کنید. سعی کنید خیلی شفاف و دقیق و روشن و با تمام جزئیات تجسمش کنید . اگر این تصویرسازی رو خوب و شفاف و با کیفیت انجام داده باشید باید احساس خیلی بد و ناراحت کننده ای بهتون دست بده .

خوب حالا چندین بار دیگه همین تصویر رو از اول تا آخر  مرور کنید ،  اما با هر بار تکرار کیفیت تصویر شما باید افت کنه و کیفیت خرابتر بشه . مثل سی دی که خش پیدا می کنه ،  تصاویر نامفهومتر و مخشوشتر بشند ، صداها هم همین طور خراب تر . پس از چند بار مرور این تصویر و خراب کردنش حتما باید تغییر قابل توجهی در وضعیت احساسی شما شکل بگیره .

و اما روش سوم روش غلبه تصویر مثبت بر تصویر منفی هست . تو این روش تصویر خاطر ه بد و غیر قابل تحمل در کنار تصویر خاطره زیبا و دوست داشتنی کنار هم قرار بگیره . باید مختصات تصویر با هم ، کاملاً یکسان باشه ، فقط موضوع  فرق کنه . عین فیلمنامه ای که میزاننش یا همون  صحنه هاش دقیقاً یکی هست ، هنرپیشه ها ،‌ محیط و دکورها دقیقاً یکی هست ، اما فیلمنامه فرق میکنه و دقیقا برعکسه . فیلنامه فیلم اول تلخ و دردناک تموم میشه و فیلم دوم به خو بی و خوشی و شادی .

حالا وقتی این دو تصویر رو چندین بار در کنار هم مرور می کنیم کم کم باید فیلم بد تو صحنه تلویزیون ذهنمون کوچک و کوچکتر بشه و هم زمان صحنه فیلم خوب بز رگ و بزرگتر تا سرانجام فیلم خوب تمام صفحه تلویزیون ذهن رو پر کنه و فیلم بد از بین بره .

این سه تکنیک تصویر سازی ذهنی رو بعنوان نمونه خدمتتون معرفی کردم . شما می تونید از این تکنیکها ، یا تکنیکهای مشابه یا تلفیقی از این تکنیکها برای کارگردانی تصاویر ذهنی به منظور تغییر وضعیت احساسی استفاده کنید .

اجرای ۱۱ :

موضوع مهم دیگری که در رابطه با تغییر وضعیت احساسی نامطلوب باید بهش اشاره کنم ، اینه که بسیاری از اوقات ، احساسی منفی و ناراحت کننده در ما شکل می گیره و این احساس ما رو رها نمی کنه  و بدجوری گرفتارمون کرده .

در واقع پایداری و موندگاری این احساس منفی و دردناک به دلیل تمرکز ما روی موضوعی عذاب آور و غیر قابل تحمله .

 مثلا‌ً فرض کنید در محیط کار برخورد بسیار بد یا دعوای شدیدی با همکارمون داشتیم الان برگشتیم خونه و حالمون خیلی بده . احساس منفی و عذاب‌آور و ملتهبی ما رو احاطه کرده و رهامون هم نمی کنه .

پایداری این احساس و این درد به واسطه تمرکز شما روی اون سوژه دردناکه .

این تمرکز به دو شکل اتفاق می افتد . اول تمرکز آگاهانه و دوم تمرکز ناخودآگاه هست .

تمرکز آگاهانه دقیقا به این شکل هست که ما مدام به اون موضوع فکر کنیم و فکرش از ذهنمون بیرون نره ، مثل اینکه شب اومدیم خونه ، کنار خونواده ولی هر چی سعی می کنیم نمی تونیم از فکر دعوای امروز تو محیط کار خارج بشیم .

نوع دوم تمرکز ، تمرکز ناخودآگاه هست و این حالتی که ما در سطح آگاهی مون ظاهرا توجهی به موضوع ناهنجار و دردناک نداریم ولی در ناخودآگاهمون به شدت متوجه و متمرکز روی اون  موضوع غیر قابل تحمل هستیم .

هر دو نوع این تمرکز روی موضوع دردناک و نامطلوب باعث پایداری احساس ناهنجار و عذاب‌آور در ما میشه .

توجه داشته باشید تمرکز ناخودآگاه روی موضوعات نامطلوب بسیار بسیار قدرتمندتر ، موثرتر و خطرناکتر از تمرکز آگاهانه است و بسیاری از مواقع ماندگاری طولانی مدت احساسات نامطلوب نظیر افسردگی و اضطراب در وجود ما به دلیل همین تمرکز ناخودآگاه روی یک موضوع دردناک هست .

اجرای ۱۲ :

دوستان بسیار ارزشمند ، با ادامه کارگاه آموزشی مدیریت احساسات همراه حمید تقدسی هستید . در این بخش به چند نکته بسیار حائز اهمیت در باب مدیریت احساسات اشاره می کنم .

دوستان توجه بفرمائید وقتی ما احساس بدی داریم ، معنی و مفهومش اینه که ، موضوعی هست که باید بیشتر بهش توجه کنید و اون موضوع نیاز به تغییر داره .

درک مناسب احساس دردناک ، روشی هست که اگر ما اون رو به خوبی یاد  بگیریم ، در واقع فرآیند رشدمونو آموختیم .

تمام احساسات می تونند دو تا پیام مشترک برای ما داشته باشند ، اول اونکه بیشتر باید مراقب خودمون باشیم و دوم احتمالاً باورها و ارزشهای ما نیاز به بازنگری دارند .

جنگ با احساسات ، نبردی بسیار بسیار بیهوده و ابلهانه است چرا که اونها قصد دارند با ما حرف بزنند و هشدار مهمی رو به ما ابلاغ کنند ولی ما از پیام اونها خوشمون نمی یاد و باهاشون می‌جنگیم .  احساساتی که هر روز در ما به وجود می یاند رو میشه در دو گروه طبقه بندی کرد .  گروه اول احساسات اصلی و بنیادین مثل احساس غم ، ترس و تعجب . اما گروه دوم احساسات عبارتند از احساسات شرطی بالاتر ،  مثال احساس عشق غرور ، خجالت ، شرم و حسادت . در مورد احساسات بنیادین باید گفت تمام انسانها با هر فرهنگ و ویژگی و طرز فکری عکس العملهای مشابهی دارند . همه یک جور غصه می خورند ، می ترسند ، متعجب می شند اما در مورد احساسات شرطی بالاتر عکس العمل افراد متفاوته و وابسته به ساختار ذهنی اونهاست و در مورد چنین احساساتی شخص لزوما نیاز به تقابل با شخص مرتبط دیگه ای داره تا اون احساس بروز پیدا کنه . احساس عشق ، غرور ، خجالت ، شرم ، یا حسادت حتما باید در رابطه با شخص دیگه ای  باشه و انفرادی جریان پیدا نخواهد کرد .

و اما دوستان عزیزم ،  اینجا یک سوال بسیار مهم رو مطرح می کنم و اونهم اینه که ، اگر احساسات بخش مهمی از هوش هیجانی ما هستند و حامل پیامهای مهمی برای ما و بعنوان ابزار  کاربردی و موثر برای تعالی و رشد ما باید به کار گرفته بشند ، پس چرا بسیاری مواقع احساسات برای ما دردسرساز می شوند و ما به نوعی می خوایم از شر اونها راحت بشیم .

دلایل مختلفی برای آسیب پذیری ما از احساساتمون مطرح هست .

یکی از اون دلایل اینه که احساسات  ما در تناظر مستقیم با تصاویر ذهنی ما خلق میشند . هر نوع تصویر ذهنی که ما در جریان پیدا کنه ، خالق احساسی هست . فرقی نمی کنه که اون تصویر عطف به یکی از واقعیات و تجربیات ملموس زندگی ما بشه یا تصاویری مجازی و موهومی . اگه تصویر یک انسانی که به او توهین شده و آبروش به مخاطره افتاده در ذهن تداعی بشه احساس درد و عذاب ما رو فرا می گیره . حالا چه این تصور عطف به یکی از اتفاقات و تجربیات عینی و واقعی زندگی ما باشه یا اینکه کاملا موهومی و توهمی باشه .

بنابراین بسیاری از دردسرها و آسیبهایی که احساسات به ما وارد می کنند ، پرداخته تصاویر ذهنی مجازی هست ،‌ تصاویری که به صورت موهومی ما خودمون اینها رو ساختیم .

پس این احساسات هم احساسات خودساخته هستند و این دست پرورده های خود ما هستند که ما رو آزار میدند  .

دلیل دیگری که برای آسیب پذیری انسان از احساساتش در نظر گرفته میشه ، این هست که بسیاری از احساسات منفی ربطی به شرایط حال و فعلی ندارند و اطلاقی از گذشته ای  هستند که الان وجود نداره ولی ما اونها رو نابجا از گذشته با خودمون به حال می آوریم و دائم در ذهن ما تکرار میشند و احساس ناهنجاری رو تداعی می کنند که اصل ناهنجاری متعلق به گذشته است و الان وجود نداره و مثل خاطره بد و وحشتناکی که ممکنه از یک تصادف یا اتفاق ناگوار از گذشته همراه خودمون داشته باشیم .

سوم این که حقیقتی رو  به احساسی ربط میدیم که واقعا تناسبی با اون احساس نداره به این ترتیب از یک احساس منفی ساده ، تلقی فاجعه آمیزی می کنیم که در نتیجه احساس به ما آسیب جدی وارد می کنه .

مثل اینکه وقتی معامله ناموفقی انجام میدیم و احساس شکست می کنیم ، این احساس برای ما حقیقتی رو تداعی بکنه مبنی بر اینکه ، اصولاً بی عرضه و بی لیاقتیم ، بدشانسیم ، استعداد تجارت نداریم و از این به بعد هم شکست خواهیم خورد . خوب این واقعیتها بسیار تلخ و دردناک و غیر قابل تحملند ولی احساس موجود ما فقط مربوط به ناکامی در یک معامله است ، اونهم به دلایلی خاص و ربطی به چنین غیر واقعیتهای هولناکی نداره .

بسیاری از صدمات و آسیبهایی که ما از احساساتمون دریافت می کنیم به این خاطر هست که حقایقی فراتر از اون احساس رو مرتبط می کنیم .

دلیل جالب توجه دیگه ای که باعث آزار دیدن و آسیب رساندن از احساسات میشه ،  احساسات جانبی هست که ما به احساس موجودمون پیدا می کنیم .

چالرز تیلور بیان میکنه ، ما حیواناتی هستیم که می توانیم خودمان را تفسیر کنیم .

در نتیجه ، قادریم در مورد احساسات خود احساس داشته باشیم . این توانایی یعنی احساسات درباره احساسات ، امکان رنج بردن در تمام طول تاریخ رو برای ما فراهم کرده .

فرض کنید رابطه ای با یک دوست صمیمی بریده شده و ما دل شکسته هستیم . حقیقت ساده اینه که احساس بد موجود به خاطر پایان یافتن رابطه ای هست که وابستش بودیم . ما هنوز چیزی رو می‌خواهیم که دیگه نمی تونیم داشته باشیم ولی ما فراتر از اون گرفتار  این احساس میشیم و ازش آسیب می بینیم . چون از این احساس دلشکستگی می ترسیم یا عصبانی میشیم یا ناامید میشیم و این احساسات جانبی درصد آسیب پذیری  ما رو به شدت افزایش میدند .

اجرای ۱۳ :

دوستان عزیز ساختار و پیوسته جسمی و روحی ما ، سیستمی بی نهایت پیشرفته و هوشمند هست که به خوبی طراحی ، تدارک و برنامه ریزی شده تا در شرایط سخت مناسبترین عملکرد در وجود ما جاری بشه .

ز مانی که ما در معرض یک حمله احساسی سنگین قرار می گیریم و محرکها به شدت وضعیت تعادل ما رو به هم می زنند مکانیزمی در وجود ما فعال میشه که بهش می گیم ، مکانیزم بهبود خودکار .

این مکانیزم که باید ما رو به وضعیت متعادل برگردونه و اون محرک سخت و ناگواری رو برای ما قابل هضم و پذیرش کنه در وجود تک تک ما به صورت خودکار فعال میشه ،‌کار خودش رو انجام میده و می تونه ما رو به سطح شرایط مطلوب برگردونه . بدون  اینکه نیاز باشه ما تدارک خاصی رو در سطح آگاهیمون انجام بدیم .

دخالت آگاهانه و اختیاری ما در روند عملکرد این مکانیزم ، یعنی مکانیزم بهبود خودکار به این شکل می تونه باشه یا به اون سرعت بده تا ما سریعتر به وضعیت متعادلمون برگردیم . و یا اینکه دخالت آگاهی ما به شکلی خوب و غلط عملکرد این مکانیزم رو کند میکنه تا ما دیرتر از حد استاندارد متعادل بشیم .

زمانی که شوک روحی سنگینی به ما وارد میشه مثلا یک شکست سنگین یا خدای نکرده از دست دادن یک عزیز ، این مکانیزم بهبود خودکار در ما فعال میشه . احساساتی در ما جریان پیدا می کنه که جریان طبیعی گردش این احساسات و واکنشهای مرتبط با این احساسات نهایتا ما رو به وضعیت تعادلمون برخواهد گردوند .

اما وابسته به نوع ساختار شخصیتی ما ، کیفیت نظام ارزشها و باورهامون و همین طور شرطهایی که در پردازشهای ذهنی ما تثبیت شدند این مکانیزم می تونه سریعتر جواب بده و یا شاید مدتها ، ماهها و حتی سالها در اون وضعیت نامتعادل باقی بمونیم .

به عنوان مثال زمانی که با مرگ عزیزی روبرو میشیم ، طبیعتاً این محرک دردناک می تونه شوک سنگینی رو به ما وارد کنه و مکانیزم بهبود خودکار ، احساساتی رو در ما خلق  می کنه مثل احساس غصه ، احساس درد ، احساس یاس ، احساس ترس و احساس دلشکستگی و جریان این احساسات که همون هوش هیجانی هستند ، می توانند به تدریج تعادل رو به ما برگردونند . تعادلی که قبل از ورود اون محرک ناهنجار در ما وجود داشت .

اما زمانی که با این احساسات یا همون هوش هیجانیمون درست برخورد نمی کنیم ، درکشون  نمی‌کنیم ، پیامشونو نمی گیریم و اجازه نمی دیم سیکل طبیعی و فرآیند استانداردشون طی بشه ، این احساس که باید یک جریان موقتی برای اجرای فرآیند متعادل سازی باشند ، در شرایطی غیرطبیعی در ما پایدار میشند و باقی می مونند و این جا ما دچار یک اختلال روحی پایدار میشیم .

گرفتار شدن در یک شوک احساسی منفی برابر است با همونچه که ما بعنوان دل شکستگی می‌شناسیم . تفسیر دلشکستگی در فرآیند تصویرسازی ذهن ما ، معادل این هست که یک تصویر ذهنی که ما به شدت  به اون وابسته شدیم ، مخدوش شده یا از بین رفته ولی وابستگی هست و تصویر نیست و این فرآیند حالت دلشکستگی رو در ما تولید می کنه .

همه ما به لحاظ عاطفی به شدت به مادرمون وابسته ایم و این وابستگی عاطفی زیبا ، یک تصویر ذهنی پایدار در ذهن ، نقش بسته . زمانی که خدای ناکرده مادرمون رو از دست میدیم ، این تصویر ذهنی مهم و پایدار ، مخدوش میشه و از بین میره در حالیکه ما به شدت به اون تصویر ذهنی وابسته شدیم و این وابستگی در ذهن ما شرطی شده ، و حالا بی پاسخ موندن این وابستگی احساس درد شدیدی رو در ما تولید می کنه ، که همین احساس درد شروع عملکرد مکانیزم بهبودی  هست که اگر اجازه بدیم فرآیند خودکارش تکمیل بشه ما دوباره متعادل خواهیم شد .

اجرای ۱۴ :

غصه خوردن ، نشونه عملکرد طبیعی مکانیزم بهبود خودکار هست و غصه عملیاتی رو در ساختار ما باید انجام بده تا در نهایت ما به تعادل اصلیمون برگردیم . نفس این احساس غصه نه بد هست ، نه غیر طبیعی و نه یک ناهنجاری پایدار . بلکه یک درد موقتی ولی بسیار باارزش هست که تنظیم ما رو به حالت اولیش بر می گردونه .

این احساس غم و غصه در واقع داره وابستگی ما به تصویر ذهنی که دیگه وجود نداره رو از بین میبره و این یک مقدار درد داره . مقدار غصه شما برابر با میزان وابستگی و مقدار انرژی که احتیاج دارید برای قطع این وابستگی .

بنابراین غم و غصه باید یک فرآیند کاملا موقتی و ناپایدار باشه وگرنه غصه در مجرای غیر طبیعی و نیز استانداردش افتاده .

روشنتر و دقیق تر بخوام خدمتتون توضیح بدم ، باید بگم غصه و غم یک فرایند ۴ مرحله ای هست. از زمانی که متولد میشه ، تا زمانی که می میره و در طول مدت حیاتش اون وظیفه متعادل  سازی رو برای ما انجام میده .

این ۴ مرحله عبارتند از :

مرحله اول : نفی حقیقت . در مرحله اول بروز غصه ، اصلا نمی خوایم حقیقت تلخ رو قبول کنیم و محکم جلوش می ایستیم . فریاد می کشیم و مخالفت می کنیم . در مرحله دوم : نهایتا مجبور میشیم حقیقت رو بپذیریم ولی اونو با خشم و عصبانیت قبول می کنیم . مرحله سوم : عصبانیت و خشم ما در پذیرش حقیقت تعدیل شده ولی حقیقت ناگوار رو با ناراحتی می پذیریم و در مرحله آخر که انتهای فرآیند غصه هست ، حقیقت موجود رو باید با رضایت بپذیریم .

اگر به هر دلیلی غم و غصه ای در ساختار ما پایدار شده و حضور مداوم این احساس غم که قرار بود فرآیندی کوتاه و موقتی باشه باعث اختلالی در تنظیم ما شده ، ما رو افسرده کرده و بی قرار کرده ، در اصل ما در یکی از سه مرحله اول غصه متوقف شدیم و اجازه نمی دیم غصه به آخرین مرحلش برسه و از بین ببره .

اجرای ۱۵ :

برای رهایی از احساس غم و غصه ای که با اختلال در فرآیند طبیعیش در ساختار ما پایدار شده و در ما تولید حالت دلشکستگی رو کرده روشها و تکنیکهای موثری وجود داره . برای بهره گیری از این روشها و تکنیکها لازمه که اطلاع داشته باشیم این احساس نامطلوب ، غیر طبیعی و ناهنجار روی سه سیستم ساختار ما تاثیر میذاره و با تغییر در شرایط و تاثیراتی که روی سه تا سیستم اصلی ما وارد شده می تونیم این احساس ناهنجار رو تضعیف کنیم و به تدریج از بین ببریمش .

این سه سیستم عبارتند از : ۱- فیزیولوژی بدن ۲- شعور آگاه ۳- ضمیر  ناخودآگاه

تاثیر احساس دلشکستگی بر روی فیزیولوژی جسمی ما  این هست که یک انرژی مازاد و مجازی رو در جسم ما انباشته می کنه و این انرژی انبار شده بدون مکانیزم تخلیه ما رو اذیت می کنه . احساس خستگی می کنیم ، در قسمتهای مختلف بدن احساس درد می کنیم و دچار ناراحتی های مختلف جسمی می شیم .

ما باید راهی برای تخلیه و مصرف این انرژی انباشت شده پیدا کنیم تا از آسیبهایی که این انرژی ذخیره شده می تونه به ما بزنه رها بشیم .

پرداختن به فعالیتها و سرگرمیهای مختلف و هر نوع اشتغال جسمی که مازاد بر فعالیتهای روزمره ما باشه ، مثل ورزش کردن می تونه کمک موثری برای مصرف این انرژی باشه .

دومین بخش اصلی که احساس دلشکستگی رو تحت تاثیر قرار میده ، بخش شعور آگاه ماست . اینجا منطقه حضور افکاری هست که برای ما مرئی و محسوسه . به واسطه این احساس دلشکستگی افکاری در سطح آگاهی ما جریان پیدا می کنه ، آگاهی ما منطق بافی می کنه و حوادثی درست می کنه  و برای این احساس قرینه ها ،‌ خاطرات و نتیجه گیریهای ناهنجار و بعضا مجازی و غیر واقعی رو تولید می کنند که حاصل این پردازشهای آگاهانه تثبیت وضعیت غصه و ماتم در وجود ماست . در این بخش کمکی که ما می تونیم به تسریع بهبود بکنیم ، کنترل و مدیریت آگاهانه افکار هست . به نحوی که توجیه بشیم و بپذیریم اوضاع میتونه بسیار مطلوبتر و مناسبتر از وضعیت موجود تلقی بشه .

سومین بخش و مهمترین بخشی که تاثیرپذیر و تاثیرگذار هست بر احساس دل شکستگی موجود ، ضمیر ناخودآگاه ماست . ضمیر ناخودآگاه منطقه استقرار نرم افزارها و تنظیماتی هست که عادتها و شاخصهای ساختاری و پایدار رو در وجود ما شکل میدند  .

به واسطه این احساس دل شکستگی در ناخودآگاهمون هراسهایی تولید میشند که این هراسها و اضطرابهای ناخودآگاه ترسی هست که ما از برخورد با ناشناخته های جدید داریم . شرایط جدیدی که محرکها به ما تحمیل کردند . ترس از به خطر افتادن نظام ارزشها و باورهامون و این ترس موج هراس و اضطراب ناخودآگاهی رو در ضمیر ما راه میندازه که این موج تنظیمات پایدار و نرم افزاری پردازشگر مرکزی ما رو به سمت شکل گیری هویت یک انسان افسرده و مضطرب هدایت می کنه .

بعنوان مثال احساس دل شکستگی که به واسطه ناکامی در یک معامله تجاری نصیب ما میشه ، در ناخودآگاه ما ترس و هراسی عمیق رو از برخورد با شرایط ناشناخته جدید بعد از این شکست راه میندازه و ما به واسطه زیر سوال رفتن نظام ارزشها و باورهامون مبنی بر اینکه ما انسان  قوی و موقتی هستیم ، می ترسیم و هراسان میشیم . ترس و هراسی نامرئی و ناخودآگاه .

برای تغییر برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه ، دیگه ابزار شعور آگاه و تمایلات آگاهانه ما کاربرد موثری ندارند ، بلکه تغییر برنامه ریزی  ضمیر ناخودآگاه مستلزم آشنایی با روشها ، نگرشها و تکنیکهایی هست که در کارگاه آموزشی  برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه به طور مفصل دربارش توضیح دادم .

اجرای ۱۶ :

دوستان ارزشمندم ، همچنان در ادامه کارگاه آموزشی مدیریت احساسات با حمید تقدسی همراه هستید . در این بخش قصد دارم درباره موضوع بسیار مهمی در باب مدیریت احساسات صحبت کنم و اون رابطه متقابل عادتها و احساسات در وجود ماست .

بسیاری از احساسات نامطلوب و آزاد دهنده ای که در فرآیند غیر طبیعیش در وجود ما پایدار شده، به دلیل عادات ناهنجاری هست که کیفیت رفتار ما پایدار شده و همین طور بسیاری از عادات ناهنجار به دلیل جاری شدن و موندگاری  یک احساس ناهنجار هست که قرار بوده موقتی در ما فرآیندش رو اجرا کنه ولی پایدار شده .

عادتها همیشه برای ما نیاز و وابستگی رو تولید می کنند و این نیاز و وابستگی اگر پاسخ مناسبی در ما دریافت نکنه ، تولید احساسات نامطلوب و ناهنجار رو خواهد کرد .

مثلا ما عادت به پرخوری داریم و این ناهنجاری رفتاری که در کیفیت رفتار ما پایدار شده برای ما تولید نوعی نیاز و وابستگی نامطلوب کرده . حالا که عادت کردیم به پرخوری ، اگر کم بخوریم ، نیاز و وابستگی ذهنی در ما هست که بی پاسخ می مونه و این عدم تعادل در ما تولید احساس درد و عذاب می کنه . اگر برخوردی کنیم و عادتمون رو اجرا کنیم علی رغم احساس رضایتی که خواهیم کرد ، محصولات این عادت نامطلوب مثل عوارض جسمی و روحی ناشی از عدم تناسب اندام باز هم می تونه در ما تولید احساس ناراحتی بکنه .

بنابراین حضور این عادت ناپسند ، در ما چه اجراش بکنیم و چه با او مقابله بکنیم در ما تولید احساس نامطلوب و ناهنجار رو خواهد کرد .

عادت کردیم به دروغگویی . این نیاز وابستگی ماست . اگه دروغ نگیم ، قطع این نیاز وابستگی تولید احساس درد می کنه و اگه دروغ بگیم ، محصولات این رفتار غلط ، احساسات بد رو به ما تحمیل می کنه .

عادت به پرخاش داریم . اگر پرخاشگری نکنیم ، نیاز و وابستگی بی پاسخ ، تولید احساس نامطلوب می کنه و اگر بکنیم عوارض جمعی و روحیش احساسات ناگوار رو در ما به وجود میاره. بنابراین حضور بسیاری از احساسات نامطلوب ، ناهنجار و آزار دهنده به دلیل وجود عادت رفتاری ناپسند هست و ما تا این عادتها رو درمان نکنیم ، این احساسات آزار دهنده دست از سر ما بر نمی دارند .

برای تغییر عادات ناپسند به طور مفصل در کارگاه آموزشی طراحی شخصیت ، توضیح دادم اما در اینجا به چند نکته مختصر اشاره می کنم .

برای اختلال در نظام عادات ناپسند ، باید تمرکز ما روی تغییرات جزئی در شرایط موجود باشه . تغییراتی که اجرای غلط رو زیر سوال ببره و دچار مشکل کنه . در نظر داشته باشید ، ‌تغییرات هر قدر جزئی می تونه نظام عادتهای ما رو به هم بریزه و مختل کنه و ادامه روند چنین تغییراتی می‌تونه عادت ناهنجار رو در نهایت تعطیل کنه .

نکته دوم اینکه برای تغییر هر عادت ناپسندی ،  باید در تدارک جایگزینی عادت دیگه ای باشیم . عادتی که بتونه پاسخگوی نیازها و وابستگی های موجود باشه . اگر ما عادتی رو از بین ببریم ، اما نیاز و وابستگی اش ، همچنان بی پاسخ باشه ، در واقع در حذف اون عادت ناموفق بودیم . چرا که ما برای برآورده کردن وابستگی و نیازمون لاجرم به عادت ناپسند بر می گردیم .

بعنوان مثال پرخوری ، عادت ناپسندی  بوده که در ما نیاز و وابستگی روحی رو تولید کرده نیاز و وابستگی ناخودآگاهی که وقتی پرخوری می کنیم ، ارضا میشه  . خوب اگه این عادت رو ترک کنیم ، باید به دنبال عادت جایگزینی باشیم . عادتی که پاسخگوی وابستگی و نیاز موجود ما باشه ، مثل عادت به گوش کردن موسیقی یا هر فعالیت شاد و مفرح دیگه ای که پیش از پرخوری و بعد از اتمام فعل خوردن انجام بشه و نیاز ما رو جواب بده .

اجرای ۱۷ :

دوستان شایسته من ، استراتژی مشخص بسیاری از ما در برخورد با احساسات منفی و عذاب آور سرکوب اون احساسات هست .

سرکوب احساسات یک مکانیزم امنیتی غیر استاندارد هست که به تدریج در ما شکل می گیره و اون زمانی هست که ما می تونیم با احساسمون کنار بیایم و دوست نداریم پیامش رو بشنویم و قبول کنیم ، پس اون رو مخفی می کنیم و فراتر اون دوست می داریم که نیست و نابودش کنیم .

در حالی که چنین چیزی غیر ممکنه و احساسات تا فرآیندشونو اجرا نکنند محو نخواهند شد .و هر قدر مهارت ما در پنهان سازی و سرکوب احساسات منفی بیشتر باشه ، در واقع داریم اون احساسات رو تقویت می کنیم چرا که در تلاشیم تا اون احساس رو از منطقه ضعیف تر و آسیب پذیرتر آگاهی ذهنمون بفرستیم به محدوده قدرتمند و پایدارتر ضمیر ناخودآگاه و اونجا دیگه درمان احساس مشکل تر و سخت تر میشه .

دوستان برای اینکه فرآیند سرکوب احساسات براتون محسوس تر و ملموس تر باشه من مراحل ۴ گانه سرکوب احساسات رو خدمتتون توضیح میدم .

در مرحله اول ما از درک احساس منفی طفره می ریم و با پیام ابلاغ شده احساس مخالفت می‌کنیم و اصلا حاضر نیستیم قبول کنیم .

در مرحله بعد بار رنجش و خشم و عصبانیت با احساسمون و پیامش رو در رو میشیم و درگیر میشیم . در مرحله سوم آب پاکی رو روی دست خودمون می ریزیم که هرگز حاضر نیستیم پیام این احساس رو بپذیریم و سرانجام مرحله آخر سرکوب کامل اون احساس و تبعیدش به منطقه قدرتمند ناخودآگاه ذهن ماست .

بعنوان مثال فرض کنید وارد محیط کار جدیدی شدیم و در این محیط احساس بدی به سراغ ما میاد و اصلا  احساس خوبی نسبت به شرایط موجود نداریم . ما با این احساس به شدت مخالفیم و پیامش رو حاضر نیستیم  قبول کنیم ، یا حتی بشنویم که چرا ، از این محیط خوشمون نمی یاد و با رعایت چه شرایطی احساس ما می تونه وضعیت بهتری پیدا کنه .

در مرحله بعدی با عصبانیت و خشم با این احساسمون برخورد می کنیم که اصلا چرا من احساس خوبی ندارم و بیخود احساس خوبی ندارم و این احساس نابجا و غیر قابل تحمله .

و خودمونو متقاعد می کنیم ، به زور که نباید چنین احساسی داشته باشم و سرانجام موفق میشیم ، احساسم رو به طور کامل سرکوب کنم و دیگه در آگاهی خودم اثری از این احساس نمی بینم و احساس راحتی می کنم .

در حالی که این احساس هنوز هست و قدرتمندتر هم هست و فقط در منطقه ناخودآگاه ذهن ما مستقر شده و بعدا اثراتی قدرتمندتر و آزار دهنده تر رو به ما نشون خواهد داد .

دوستان توجه داشته باشید پیامد سرکوب احساسات ممکنه سه نوع اثر مخرب رو در ما به جا بذاره.

اگر ما عادت کنیم ، احساساتی رو که دوست نداریم و از پیاموشن خوشمون نمی یاد رو همیشه سرکوب کنیم ؛ کم کم تبدیل به موجود بی احساسی میشیم . و این بسیار خطرناک و مخربه و چرا که ما از قدرت عواطف و احساستمون بی بهره می شیم و تبدیل به انسانی خواهیم شد که یکی از ارزشمندترین اجزاء وجودیش تعطیل شده .

پیامد بعدی سرکوب احساسات در ساختار ما می تونه بروز عکس العملهای افراطی و غیر منطقی باشه و بسیاری از رفتارهای ناهنجار و غیرمتعارف و غیر منطقی افراد ، بدون تردید ریشه در سرکوب احساسات در اونها داره .

و پیامد واضح دیگری که سرکوب احساسات برا ی ما متعاقب خودش داره فشارهای جسمی و روحی هست که کیفیت رفتارها و شخصیت ما رو دچار اختلال می کنه و حتی می تونه تنشهای جسمی ناخواسته و عوارض و بیماریهای ثابت شده ای رو دنبال داشته باشه .

اجرای ۱۸  :

دوستان عزیزم در آخرین بخش از این کارگاه آموزشی ، قصد دارم با اقتباس از تجربیات دکتر جان گری ، به شکل گیری بعضی از شخصیتهای نامتعادلی اشاره کنم که در اثر سرکوب احساسات می تونه در وجود هر کدوم از ما خلق بشه و شاید ما بسیاری از وجوه چنین شخصیتهایی رو در خودمون سراغ داشته باشیم .

اولین شخصیت ،‌ آدم بازیگر هست . چنین شخصیتی عادت کرده تا حالات و شرایط ساختگی و غیر واقعی رو در نمای شخصیت خودش تجربه کنه تا به این وسیله عشق و توجه به دیگران رو به خودش جلب کنه . این آدم همیشه می خواد در هر شرایطی خودش را تا حد انتظارات دیگران بالا بکشه . اما خودش مخفیانه احساس می کنه اونقدر که نشون میده خوب نیست . و همین احساس هم یکی از احساساتی هست که او رو آزار خواهد داد .

شخصیت بعدی آدم منتقد هست ، کسی که تمام توجه و تمرکز بر اشتباهات دیگران هست و او بدیها و کاستیها و اشتباهات انسانها رو بزرگتر از بقیه ابعادشون می بینه .

شخصیت دیگری که می تونه از عواقب سرکوب احساسات به وجود بیاد ، آدم لاف زن هست . کسی که با خودنمایی و اغراق در تواناییهای خودش ، سعی می کنه کمبود عزت نفسش رو جبران  کنه .

شخصیت دیگر ، آدم قربانی هست . شخصی که منتظره تا اتفاق بدی براش پیش بیاد و او اون اتفاق را با دردناکترین درجه تجربه کنه و جلوه بده تا ترحم دیگران رو جلب کنه .

شخصیت دیگر ، آدم زیادی مودب هست و کسی که خیلی سعی می کنه در هر حالی خوشایند و دوست داشتنی جلوه کنه و این براش از هر چیز مهمتره که در منظره اطرافیان به شدت خوشایند به نظر برسه . این آدم از عدم تایید دیگران به شدت می ترسه و سخت ترین کار زندگی براش گفتن کلمه نه هست . چنین آدمی شاید تا حدودی محبوب باشه ولی در باطن منزوی هست و وحشت داره از اینکه خودش باشه .

شخصیت بعد ،آدم حق به جانب است . این آدم یاد گرفته و باور کرده اگه اشتباه کنه طرد میشه و دیگران به او توجه نخواهند داشت . به همین دلیل ، به هر بهایی باید محق جلوه کنه . این آدم نمی‌تونه بگه متاسفم و عذرخواهی کنه .

آدم عصبانی ، شخصیت بعدی مورد نظر ماست . کسی که عقده ای داره و همیشه درصدد تلافی کردن عقده هست . این آدم با خشم سپر محافظی برای برخورد با ناملایمات داره و به هر چیزی که فکر کنه بی عدالتی هست ، به شدت معترضه .

شخصیت دیگه ،  آدم خوش باور هست . این آدم برای درک حقیقت به تایید دیگران وابسته هست و ا صلاً حاضر نیست  به ذهن خودش اعتماد کنه .

آدم کمرو بسیار می ترسه که توسط دیگران مورد ارزیابی و انتقاد قرار بگیره .

آدم خودنما کمبودهاش رو با بزرگتر جلوه دادن داشته هاش می خواد جبران کنه و سرانجام آدم فداکار ، نمی تونه خودش باشه و مصالح دیگران رو از روی ضعف شخصیت و نه از روی باور و اعتقادی برتر بر منافع خودش ترجیح می ده . این آدم نیاز داره تا خودش رو نبینه و برای دیگران فدا کنه .

اجرای ۱۹ :

دوستان عزیز و همراهان شایسته و ارزشمند من . انسانهای لایقی که‌آگاهانه قصد دارید ساختار برتر و شایسته تر و الهی تر رو در وجود خودتون تجربه کنید .

یکی دیگر از برنامه های من ، به انتها رسید تا دیدار شما در برنامه های بعدی براتون شادترین و کامیابترین لحظات رو آرزو می کنم .

شاید بارها این نکته را شنیده اید که میگویند:”ماندگارترین برداشت( دیگران  به ما ),همان برداشت اول است که باید سعی شود به نحو احسنت انجام شود چون هیچ شانس دوباره ای برای تغییر این نگرش ها نسبت به ما وجود ندارد.این مسئله در شروع یک سخنرانی نیز صدق می کند چون تمام حواس حضار به شماست و این نگاه تا اخر سخنرانی وجود دارد پس باید در شروع ان کمال دقت را داشته باشید تا یک دید مثبتی نسبت به خود در ان ها ایجا کنید. بسیاری از قضاوت‌ها بر مبنای تاثیر “اولین برداشت” مخاطب شکل می‌گیرد.  پس برای شما به عنوان کارآفرین، مدیر، سخنران حرفه‌ای و یا دانشجویی که قصد ارائه‌ی نهایی تحقیقش را دارد بهترین روش برای شروع سخنرانی خود بهره‌بردن از اثر “اولین برداشت” بر روی مخاطبانتان است.

برای شروع یک سخنرانی راه های بی شماری وجود دارد از ان جمله:

۱٫شروع ارائه باتشکر از مخاطبان و دست اندرکاران

شما می توانید در ابتدا با تشکر از مخاطبان به دلیل حضور در جلسه و همچنین دست اندرکاران به خاطر دعوت از شما سخنرانی خود را اغاز کنید که این تشکر باید از یک شخص دعوت کننده و برترین حضار در جلسه انجام گیرد.این تعاریف یک حس خوب در شنوندگان به دلیل حضور شما ایجاد می کند و نقطه ی اتصالی بین شما و مخاطبانتان می شود.

۲٫شروع با بیانیه ای مثبت

شما میتوانید با بیان اینکه چگونه اوقات خوشی را با هم سپری خواهید کرد و از گفتگوی با هم لذت خواهید برد سخنرانی خود را اغاز کنید.به عنوان مثال شما میتوانید اینگونه بگویید:”ما در این عصر دلپذیر لحظات خوبی را با هم سپری خواهیم کرد و نکاتی که تا به حال در این بازه کشف شده است را برای شما بازگو خواهم کرد.”

۳٫تعریف و تمجید از حضار

شما با تعریف و تمجید خالصانه از حضار نیز می توانید سخنرانی خود را اغاز کنید و با این کار ارزش و احترامی که برای انها قائلید را نشان دهید.لبخندی که بر لبان شماست به انها می گوید که از دیدار انها خوشحالید و همانند یک دوستی هستید که مدتی است یکدیگر را ملاقات نکرده اید.شما میتوانید به انها بگویید که این افتخار بزرگی  است که انها را ملاقات کرده اید و در این فرصت نکات کلیدی و رمز موفقیتتان را برایشان بازگو کنید.

برای مثال بگویید:”این افتخار بزرگی است که امروز نصیب من شده است تا امروز را با شما عزیزان سپری کنم.شما از بهترین افراد این کارخانه به شمار می روید. تنها برترین افراد شایستگی حضور در این جلسه را داشته اند.”

۴٫بیان یک خبر داغ و جدید

شما می توانید از سرفصل ها و گزارش های خبری یک روزنامه که بحثی مرتبط با موضوع شما دارد استفاده کنید.برای این کار یک کپی از قسمت مربوطه اماده کنید و ان را به حضار نشان دهید دارید و موضوع خود را معرفی کنید. نشان دادن این تصاویر به سبب می شود انها دلگرم صحبت با شما شوند و به نکات خیلی باریک نیز توجه کنند.

۵٫اشاره به واقعه ای تاریخی

چندین سال متمادی است که من داستان های تاریخی زیادی به خصوص انهایی یک ژنرال معروف در انها نقش داشته است و جنگ هایی که در ان پیروز شده اند را, مطالعه می کنم.یکی از بهترین داستان ها,داستان اسکندر کبیر بود.

یک روز در یکی از مهم ترین جلسات که مملو از مدیران با سابقه از ۵۰۰شرکت منتخب بود از من درخواست شد تا بحثی در رابطه با اصول مدیریت داشته باشم.در این زمان تصمیم گرفتم در رابطه با یکی از جنگ های اسکندر کبیر در مقابل داریوش پارس که نشانگر یک مدیریت با تدبیر وخاص بود,بحث خود را اغاز کنم.

در ابتدا سر بحث را اینگونه باز کردم:

“در زمان های قدیم جوانی به نام الکس در شهری فقیر زندگی می کرد. اما این مرد جوان اندکی بلند پرواز بود و همیشه به این فکر می کرد که روزی بتواند تمام کشور های جهان را تصاحب کند.اما مشکلی کوچک سد راهش وجود داشت به اینگونه که اکثر این کشورها زیر سلطه ی یک امپراتوری قوی به نام داریوش دوم بود.او تصمیم گرفت با این پادشاه از در صلح پیش رود و اینگونه بر همه جا تسلط پیدا کند.”

این رقابت دقیقا همانند وضعیت شما در بازار کار است .که اینگونه میتوانید راه های موفقیت را کسب کنید و پیروز و سربلند شوید.

۶٫اشاره به یک فرد مشهور

شما میتوانید با استفاده از یک نقل قول از فردی مشهور که به تازگی بیانیه ای منتشر کرده است سخنرانی خود را اغاز کنید.یکی از این شخصیت ها که من اغلب در مورد او صحبت می کنم معمولا توسعه ی شخصی پی در پی داشته است.

مثلا چیزی شبیه به این می گویم:”در قرن بیست ویکم دانش و به کار گیری ان کلیدهای موفقیت اند.همانطور که پت رایلی مربی تیم بسکتبال میگوید:”اگر از مهارت هایی که دارید استفاده نکنید به جای پیشرفت روز به روز پسرفت می کنید.”

۷٫استفاده از مکالمات اخیری که با دیگران داشته اید

شما میتوانید در رابطه با مکالمات اخیر خود که با یکی از همراهان داشته اید بحث خود را اغاز کنید.مثلا بگویید:”چند دقیقه پیش با یکی از همکاران در لابی مشغول صحبت بودم که می گفت:الان بهترین فرصت برای سرمایه گذاری در این شرکت است که من هم کاملا با نظر او موافقم.”

۸٫استفاده از یک عبارت تکان دهنده

شما میتوانید سخنرانی خود را با یک عبارت تکان دهنده اغاز کنید.به عنوان مثال بگویید:”با توجه به مطالعات اخیر صنعت پیش رو در سال جاری با پیشرفت چشم گیری به همراه خواهد بود که رقابتی عظیم برسر ان به وجود می اید.۷۲درصد افراد باید در این صعنت سرمایه گذاری کنند در غیر این صورت شانس بزرگی را از دست می دهند.”

۹٫ نقل قول از پژوهش های اخیر

شما می توانید با به نقل از یکی از گزارشات پژوهش های اخیر شروع کنید.

مثلا بگویید:”با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه تجارت براورد شده است که تقریبا ده میلیون نفر میلیونر در امریکا زندگی می کنند که به دست اوردن ان نتیجه ی تلاش های خودشان بوده است.”

۱۰٫امید دادن به مخاطبین

فیلسوف فرانسوی گوستاولوبون بیان می کند که:”تنها ایین بشریت تنها امید بوده و هست.”

زمانی یک سخنرانی مؤثر واقع می شود که در مورد موضوعی خاص به مخاطبین امید بدهید.” به یاد داشته یاشید هدف اصلی از یک سخنرانی الهام بخشیدن امور مخاطبین از روی گفته های شماست که انها در غیاب شما از ان استفاده می کنند.همه ی گفته های شما باید مطابق با کارهایی باشد که انها در اینده انجام خواهند داد.

۱۱٫انجام کارهای سرگرم کننده

بیل گوو پس از اینکه خود را  معرفی کرد بر روی استیج شروع به راه رفتن میکند و با حضار به صورت تکی یا گروهی صحبت خود را ادامه می دهد. با این کار حضار احساس می کنند که در حال مکالمه ای مداوم هستند.بیل گاهی اوقات نیز به لبه ی اسیج می اید و با صدایی واضح و با اشارات خود از حضار درخواست می کرد تا در ردیف های جلوتر بنشینند و با حرف ها و حرکات سرگرم کننده انها را به ادامه ی سخنرانی دعوت می کرد

۱۲٫مطرح کردن یک سؤال

 شما می توانید ابتدا یک مسئله ای را بیان کنید و ودر رابطه با ان سؤالی مطرح کنید.مثلا بگویید:”در حال حاضر بهترین زمان برای شروع کسب و کار در امریکاست.چند نفر از شما در این جمع دارای شغل ازاد هستید.

پس از طرح این سؤال افرادی که شغل ازاد دارند دستهای خود را بالا می برند و از یکی از انها که جلوتر است دوباره همین سؤال را می پرسم و قاعدتا او می گوید همه ی ما شغلمان ازاد است.پس از تشکر و تصدیق پاسخ او من اینگونه ابراز می کنم که:”حق با شماست!ما از زمانی که شروع به کار کرده ایم تا زمان بازنشستگی متکی به خودمان هستیم  ونیازی به دریافت پاداش از دیگران نداریم.”

۱۳٫بیان یک مسئله

شما میتوانید سخنرانی خود را بیان یک مشکل که به زودی باید حل شود ,اغاز کنید.اگر این مشکل در بین حضار مشترک باشد همه ی انها توجه کاملی به گفته های شمامی کنند. مثلا بگویید:”۶۳درصد از افراد در این دوره خیلی زود بدون داشتن پول کافی بازنشست می شوند. ما باید برای رفع این مشکل راه حلی بیابیم تا افراد با خیالت راحت و با پول کافی بازنشست شوند.”

۱۴٫ بیان مسئله ای مهم وسپس طرح یک سؤال

شما میتوانید در ابتدا مسئله ای مهم را بیان کنید وسپس سوالی مطرح کنید و با توجه به پاسخ هایی که می شنوید سؤالات دیگر را مطرح کنید.این کار باعث می شود تا حضار درگیر شوند و به همه ی صحبت های شما گوش فرا دهند.

به عنوان نمونه بگویید:”حدود ۲۰درصد از افراد جامعه میتوانند ۸۰درصد سرمایه یک کشور را به وجود اورند.ایا شما در رأس این ۲۰درصد هستید؟اگر نیستید تمایل دارید جز انها یا حداقل ۱۰درصدشان باشید؟در ادامه من نکاتی را برای شما بیان میکنم تا بتوانید از بهترین این افراد باشید.امروز زمان خوبی برای صحبت در رابطه با این مسائل است.”

۱۵٫تعریف یک داستان

شما می توانید بحث خود را با یک داستان شروع کنید.یکی از قدرتمندترین این کلمات ککه توجه ویژه ای به خود جلب میکند این است “روزی روزگاری……”.از زمان کودکی تا بحال همه ی افراد عاشق چنین داستان هایی بوده اند.وقتی شما شروع به بازی کردن با این کلمات می کنید به حضار خود می گویید که به زودی داستانی در راه است.انها خیلی سریع ساکت می شوند وهمانند بچه ها منتظر ادامه ی گفته های شما هستند.به عنوان مثال من در یکی از سمینارهای خود که میخواستم حضار خیلی زود پس از یک استراحت کوتاه سر جایشان برگردند اینگونه گفتم که :”در زمان های قدیم در این شهر مردی زندگی میکرد…..”حرف من تمام نشده بود که مشاهده کردم همه ی انها سر جای خود حاضر شده اند.

نکته ی اول:در مورد خودتان با انها صحبت کنید

در اغلب سخنرانی هایی که در رابطه با کسب و کار تجارت اند من اینگونه سر صحبت را باز می کنم:”من کار خویش را قبل از اینکه فارغ التحصیل شوم اغاز کردم.در خانواده ای فقیر زندگی می کردم و تمام دخل و خرجم را خودم و با کمک دیگران به دست می اوردم.”

انها کنجکاو می شوند تا ادامه ی داستان شما را بشنوند و خیلی شور و هیجان دارند که ببینند چطور شده است که به این مرحله رسیده اید. با این کارتان یک پلی به عنوان نقطه ی اتصال بین خود و حضار ایجاد می کنید.

نکته ی دوم:صحبت در مورد یکدیگر

شما می توانید از حضار بخواهید تا در مورد نکته ای خاص با بغل دستی خود صحبت کنند.مثلا بگویید از بغل دستی خود بپرسند چه نکاتی از این سمینار فرا گرفته اند .با این کار انها از سمینارهای طولانی خسته نمی شوند و یک زنگ استراحتی را نیز برای انها به وجود اورده اید.

قدرت ضمیر باطن

بدانید شرایط هر چقدر سخت یا طاقت فرسا باشدشما میتوانید آن شرایط را تغییر دهید.می توانید رویاهایی را که زمانی در سر داشتید به واقعیت تبدیل کنید.چطوری؟با مراجعه به قدرتی که در درون شماست نام این قدرت ضمیر باطن است.حتی همین لحظه که درحال خواندن این مطالب هستید این قدرت در درون شماست که می تواند در عرض چند دقیقه همه چیز را در زندگی ما و شما عوض کند. فقط کافیست این قدرت را آزاد کنید.علت اینکه می توانم با اطمینان این را به شما بگویم این است که خودم به مقدار زیادی از این قدرت برای تغییر زندگیم استفاده کردم.من در عرض مدت یک سال شرایط زندگیم را عوض کردم.(آنتتونی رابینز)

فکر می کنی آدم کوچکی هستی؟ در حالی که دنیای یزرگی در درون توست.(علی (ع))

“اگر ذهن شاد باشد، نه‌ تنها بدن بلکه کل جهان شاد خواهد بود. بنابراین باید بفهمید که چطور باید خود را شاد نگه دارید. اینکه خواهید بدون پیدا کردن خودِ واقعیتان دنیا را اصلاح کنید مثل این می‌ماند که کل دنیا را با یک چرم بپوشانید تا از درد راه رفتن روی سنگ‌ و خار جلوگیری کنید. این خیلی راحت‌تر از کفش پوشیدن است.”ب

— رومانا ماهارشی (Romana Maharshi)

“امید آن حسی است که می‌گوید حسی که الان دارید دائمی نیست.”

— جین کِر (Jean Kerr)

“وقتی برای محبوبیت و پیروی دیگران چیزهای زیادی را قربانی کنید، شخصیتتان گم خواهد شد.”

— ناشناس

“زندگی اولین هدیه است، عشق دومی و درک سومین.”

— مارج پیرسی (Marge Piercy)

“درد را بپذیرید، لذات را گرامی بدارید و پشیمانی‌ها را حل‌وفصل کنید؛ بعد این بهترین دعایی است که می‌توانید بکنید: اگر دوباره متولد می‌شدم، باز همینگونه زندگی می‌کردم.”

— جوان مکینتاش (Joan McIntosh)

“آنها که می‌دانند چیزی نمی‌گویند؛ آنها که می‌گویند، چیزی نمی‌دانند.

وقتی استاد وارد شد، از او پرسیدند که این جمله یعنی چه. استاد گفت، کدامیک از شما بوی گل رز را می‌شناسید؟

همه آنها می‌دانستند. سپس گفت، آنها را با کلمات بیان کنید. همه آنها ساکت بودند.”

— آنتونی دو مِلو (Anthony de Mello)

“کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد.”

— ضرب‌المثل سوئدی

“هر فردی که بداند چگونه بخواند، قدرت دارد که خود را بزرگتر جلوه دهد، راه‌های وجود خود را بیشتر کند، زندگی خود را تکمیل‌تر، مهم‌تر و جالب‌تر سازد.”

— آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley)

” وقتی فهمیدید که چیزی برایتان مضر و ناسالم است، آن را ترک کنید. و وقتی فهمیدید که چیزی برایتان مفید و خوب است، آن را انجام دهید.”

— بودا (The Buddha)

“خداوندا، آنچه را که بیش از آنچه قدرت انجامش را داشته باشم، آرزویش را دارم، به من عطا کن.”

–میکلانژ (Michelangelo)

“معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم.”

— ناشناس

” اگر در ابتدای یک سفر دراز همه مشکلات مشخص باشد، هیچوقت به آن سفر نخواهیم رفت.”

— دان راتر به همراه پیتر وایدِن (Dan Rather with Peter Wyden)

“انسان نباید هیچوقت از اینکه در اشتباه بوده است، خجل و شرمسار باشد، هر چه که باشد، امروز عاقل‌تر از گذشته شده است.”

— جاناتان سویفت (Jonathan Swift)

“تجربه فقط اتفاقاتی نیست که برای ما می‌افتد. این است که دربرابر اتفاقاتی که برایمان می‌افتد، ما چه می‌کنیم.”

— آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley)

“برای خوشبخت شدن، مهم نیست که چقدر داشته باشیم، مهم این است که چقدر لذت ببریم.”

— چارلز هادون اسپارجیون (Charles Haddon Spurgeon)

“ناآگاهی ریشه شر است.”

— یک راهب ناشناس مصری

“هیچگاه علم را با خرد اشتباه نگیرید. علم به شما کمک می‌کند زندگی را بگذرانید، خرد کمکتان می‌کند زندگیتان را بسازید.”

— ساندرا کاری (Sandra Carey)

“یافتن خوشبختی در خودمان ساده نیست، پیدا کردن آن در جایی دیگر اصلاً ممکن نیست.”

— آکنس ریپلایر (Agnes Repplier)

“زندگی سخت‌ترین تست هوش است.”

— الکس فریزر (Alex Fraser)

“بازی زندگی بازی با بومرنگ است. افکار، اعمال و گفته‌های ما خیلی زود با دقت بسیار زیاد به خودمان برمی‌گردد.”

— فلارنس اسکووال شین (Florence Scovel Shinn)

“یادگرفتن پیدا کرد چیزی است که می‌دانستید. انجام دادن نشان دادن این است که می‌دانستید. یاد دادن به خاطر دیگران آوردن است که درست مثل شما می‌دانستند. همه ما یادگیرنده، انجام‌دهنده و یاددهنده هستیم.”

— ریچارد باخ (Richard Bach)

“چون فکر می‌کنم فقط یکبار زندگی خواهم کرد، هر کار خوبی که می‌توانم انجام دهم، هر مهربانی که می‌توانم به مخلوقات خدا نشان دهم باید انجام دهم. نباید آن را فراموش کنم یا برای بعد بگذارم چون ممکن است بار دیگری متولد نشوم.”

— استفان گرلت (Stephen Grellet)

“کمی دولت و کمی شانس در زندگی لازم است، اما فقط یک احمق به این دو اعتماد می‌کند.”

— پی. جی. اورورکه (P. J. O’Rourke)

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۱۱ نظر

یک روش عالی برای ارتقای اعتماد به نفس و رفع استرس

عادت کنید با خودتان گفتگوی مثبت داشته باشید
عادت گفتگوی مثبت یا منفی با خود از کودکی آغاز می شود. معمولاً عادت گفتگو با خود چیزی است که تفکر ما را در طول سالیان شکل می دهد و به طرق مختلف با اثر کردن بر میزان استرس در زندگی بر ما تاثیر می گذارد. اما هر زمانی برای تغییر آن مناسب است. در این مقاله راه هایی برای جلوگیری از گفتگوی منفی با خود و ارتقاء کارایی و اعتماد به نفستان و همچنین از بین بردن استرس برای شما ارائه می کنیم.
عادات خود را تشخیص دهید:
اولین قدم برای تغییر این است که نسبت به این مشکل آگاهی پیدا کنید. ممکن است متوجه نشوید که چه زمان هایی در ذهنتان گفتگوی منفی دارید یااینکه این عادت تا چه میزان بر تجربیاتتان اثر می گذارد. استراتژی های زیر می تواند کمکتان کند از گفتگوهای درونی خود آگاه تر شده و با محتوای آنها آشنا گردید.

· نوشتن خاطرات: همیشه دفتریادداشتی همراه خود داشته باشید و هر فکر منفی که به سراغتان می آید را در آن یادداشت کنید. آخر روز یک خلاصه کلی از تمام افکار آن روزتان بنویسید یا درمورد یک موضوع خاص احساستان را بنویسید و بعداً آنرا تحلیل کنید. نوشتن خاطرات روزانه ابزار بسیار خوبی برای آزمایش فرایندهای ذهنی و درونیتان است.
· توقف افکار: وقتی متوجه می شوید که حرف و فکری منفی از ذهنتان می گذرد همان موقع به خودتان ایست بدهید. بلند گفتن این کلمه قدرت بیشتری در متوقف کردن افکارتان دارد و باعث می شود بفهمید که چقدر برای توقف افکارتان تلاش کرده اید.
· دستبند لاستیکی: یک راهکار درمانی دیگر این است که یک دستبند لاستیکی دور مچتان بیندازید. هر بار که متوجه شدید فکر منفی از ذهنتان می گذرد آن دستبند را کشیده و بعد رها کنید تا به دستتان ضربه بزند. این درد کوچک می تواند نتیجه فکر منفیتان باشد و باعث می شود که از افکارتان آگاه تر شوید و سعی کنید که افکار منفی را از خودتان دور کنید.

جملات منفی را جایگزین کنید:
یک راه خوب برای متوقف کردن یک عادت بد این است که آنرا با یک عادت بهتر جایگزین کنید. حال که نسبت به گفتگوی درونی خود آگاهی پیدا کردید، چند راهکار برای تغییر آن ذکر می کنیم:

· انتخاب واژه: آیا تا به حال در بیمارستان بوده اید؟ متوجه شده اید که پرستاران چطور به جای کلمه “درد” از کلمه “ناراحتی” استفاده می کنند؟ اینکار به این دلیل انجام می شود چون “درد” واژه ای قوی تر است و صحبت کردن درمورد میزان “درد” باعث می شود تجربه شما از آن شدیدتر شود تا زمانیکه درمورد میزان “ناراحتی” خود صحبت می کنید. می توانید از این راهکار در زندگی روزمره هم استفاده کنید. در گفتگوی های درونی خود سعی کنید واژه هایی که انرژی منفی زیادی دارند را با واژه هایی خنثی جایگزین کنید. مثلاً به جای اینکه بگویید از فلان چیز “متنفرم” بگویید از فلان چیز “عصبانیم”.
· تغییر منفی ها به خنثی ها یا مثبت ها: وقتی متوجه شدید که در ذهنتان از چیزی شکایت می کنید، دوباره به تصوراتتان فکر کنید. آیا اتفاقی را منفی می پندارید درحالیکه لزوماً آنطور نیست؟ (مثلاً وقتی برنامه هایتان در آخرین لحظه کنسل شده را می توانید اتفاقی منفی بپندارید اما کاریکه می توانید با زمان اضافی و برنامه جدید خود بکنید مثبت است). دفعه بعدی که متوجه شدید چیزی استرس برایتان ایجاد می کند، مکث کنید و درمورد آن دوباره فکر کنید و سعی کنید جایگزینی مثبت یا حداقل خنثی برای آن پیدا کنید.
· عبارات منفی را با سوال جایگزین کنید: عبارات منفی مثل “من نمی توانم اینکار را انجام دهم” یا “این غیرممکن است” بسیار مخرب هستند چون استرس شما را بالا برده و باعث می شود دیگر دنبال راه حل نباشید. دفعه بعدی که متوجه شدید درمورد چیزی افکار منفی به ذهنتان هجوم آورده، آن عبارات منفی را به سوال تبدیل کنید. پس درعوض جمله های بالا بگویید، “چطورمی توانم از عهده اینکار برآیم؟” یا “اینکار چطور ممکن می شود؟”

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  یک نظر

۲۱ روش عالی غلبه بر تنبلی و انجام بیشترین کار در کمترین زمان:

۱- ‎سفره را بچینید

هدف را مشخص کنید. برای این کار می توانید افکار خود را روی کاغذ بیاورید و برای انجام آنها زمان تعیین ‏کنید و از مهمترین کار شروع کنید‎.‎

۲- ‎برای هر روز از قبل برنامه ریزی کنید‎

بدین ترتیب نا خود آگاه ذهن شما تمام مدت روی این لیست کار می کند حتی زمانی که در خواب هستید‎.‎

۳- ‎قانون ۲۰/۸۰ را در همه امور به کار بگیرید‏

همیشه ۲۰ در صد از کارهای ما بسیار مهم هستند و ۸۰ در صد کم اهمیت‏‎.‎
افراد موفق کسانی هستند که ابتدا این ۲۰ درصد را که ظاهرا سخت تر هست را انجام می دهند. یعنی خود را ‏مجبور می کنند

۴- ‎پیامد کارها را در نظر داشته باشید

دید بلند مدت نسبت به کارهای خود داشته باشید. تفکر دراز مدت تصمیم گیری های کوتاه مدت را بهبود می ‏بخشد. فکر مدامبه نتیجه کارها یکی از بهترین راههایی هست که به وسیله آن می توانید اولویت های حقیقی ‏خود را در زندگی تعیین کنید‎.

۵- ‎روشABC… ‎ را مدام به کار بگیرید‎

کارهای خود را اولویت بندی کنید

۶- ‎روی اهداف اصلی تمرکز کنید

در این راه با دیگران مشورت کنید

۷- ‎به قانون تشخیص ضرورت عمل کنید

هرگز برای انجام تمام کارهای ضروری وقت کافی وجود ندارد. پس کارهایی را انجام دهید که مهمترین نقش ‏را در پیشبرد اهداف شما دارند‎.

۸- ‎پیش از شروع مقدمات کار را کاملا فراهم کنید

وسایل اضافی را از اطرافتان جمع کنید فقط آنچه نیازدارید دم دستتان بگذارید. تمیز و مرتب بودن احساس ‏مثبت بودن و خلاقیت و اعتماد به نفس را به شما می دهد‎.

۹- ‎همیشه یک شاگرد باقی بمانید

یادگیری مدام شرط لازم موفقییت در هر زمینه ای است. همیشه در حال آموختن باشید‎. استعدادهای منحصربه فرد خود را تقویت کنید.

مدام این سوال را از خود بپرسید: در چه کاری واقعا ازدیگران بهتر هستم؟ از چه کارهایی بیشتر لذت می ‏برم؟ تاکنون مهمتریت عامل موفقیت من چه بوده؟ سپس در زمینه های فوق فعالیت بیشتری انجام دهید‎.

۱۰- ‎محدودیت های اصلی خود را مشخص کنید

موانع پیشرفت تان را مشخص کنید. روزتان را با هدف از میان برداشتن این عامل شروع کنید‎.

۱۱- ‎هر بار یک قدم جلو بروید

یک متر یک متر سخت هست اما یک سانت یک سانت مثل آب خوردن هست. قدم به قدم پیش روید‎.

۱۲- ‎خودتان را تحت فشار بگذارید

نیاز نداشته باشید تا کسی به کارهایتان نظارت داشته باشد. نزد خود اعتبار و احترام داشته باشید‎.
باید خودتان کارهایتان راانتخاب کنید .

۱۳- ‎قدرت های فردی خود را به حداکثر برسانید

مشخص کنید در چه ساعاتی از شبانه روز کارایی بیشتری دارید. مهمترین و دشوارترین کارهایتان را در همین ‏ساعات انجام دهید‎.

۱۴- ‎خودتان را به فعالیت ترغیب کنید

مرتب به خودتان بگویید: من خودم را دوست دارم. در پاسخ به احوال پرسی دیگران ‏بگویید: عالی هستم. خوشبین باشید‎.

۱۵- ‎روش تنبلی سازنده را تمرین کنید

گاهی لازم است خودتان را از شر کار های کوچکتر خلاص کنید تا بتوانید ‏تمرکز کنید. کارهای کوچک و کم اهمیت را کنار بگذارید. انجام ندهید‎!‎

۱۶- ‎اول سخت ترین کار را انجام دهید

به این ترتیب روزی خواهید داشت با کارایی و اعتماد به نفس بالا

۱۷- ‎کار را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید

کارهایتان را تقسیم کنید.

۱۸- ‎وقت بیشتری ایجاد کنید

زمانهای ثابت و مشخصی را برای انجام بعضی کارها اختصاص دهید. هر دقیقه را به حساب بیاورید‎.

۱۹- ‎سرعت انجام کار را افزایش دهید

منتظر زمان مناسب تر نمانید. این جمله را دایم پیش خود تکرار کنید: همین الان کار را انجام بده‎.‎

۲۰- ‎هر بار یک کار مهم انجام دهید

کار را متوقف نکنید. برگشت مجدد سر همان کار زمان شما را هدر می دهد. خودتان را موظف کنید تا بی وقفه روی ‏یک کار مهم فعالیت کنید..

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۲ نظر

بهترین روش برای زندگی کردن

ولتر می گوید ما هرگز زندگی نمی کنیم ما همیشه در انتظار زندگی هستیم.
ما بجای انکه همین امروز خوشحال باشیم به امید یک آینده خوب و خوش نشسته ایم و به همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم ما وقت بیشتر می خواهیم پول بیشتر می خواهیم شغل بهتر می خواهیم بازنشستگی می خواهیم مسافرت و تعطیلات می خواهیم و امروز برای همین از دست خواهد رفت و ما به این مسئله اصلا توجهی نمی کنیم.
هنری وارد بیچر می گوید: مهم نیست در اینده چه چیزی پیش می آید اگر امروز می توانی غذا بخوری از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی و بخندی پس خدا را شکر کن و از امروزت لذت ببر به گذشته نگاه نکن و به آینده کاری نداشته باش تو از امروز خود مطمئنی پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان.

از اتفاقات بد گذشته درس بگیرید و در مورد اتفاقاتی که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندند نگرانی برای سلامتی انسان مضر است کمکی به آینده نمی کند و گذشته را هم پاک نمی کند. رالف والدوامرسون می گیود هر روز را همان روز به پایان ببرید و کنار بگذارید هر آنچه از دستتان بر آمده است انجام داده اید آنها را فراموش کنید فردا روز دیگری است و باید با روحی بزرگ و توانایی و صف ناپذیرآن را آغاز نمایید هر روز را پیش از شروع روز بعد تمام کنید و دیواری محکم بین دیروز و امروز خود بکشید این کا را با صبر و حوصله انجام دهید
و بودا می گوید در گذشته زندگی نکنید و به اینده فکر نکنید فکر خود را روی همین لحظه متمرکز کنید.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  یک نظر

اعتمادبه‌نفس در ۱۰ روز


به خودتان عشق بورزید
شرط اساسی اعتمادبه‌نفس، خودشیفتگی و اساسی‌ترین مانع آن، خودشکنی است. برای اینکه اعتمادبه‌نفس

داشته باشید، باید خودشیفته گردید. باید عاشق جسم و روح بود و شناخت و درک درستی از خویشتن خویش

داشته باشید. شما در حقیقت، برگزیده? آفریدگان خدائید. چرا که خداوند خطاب به انسان می‌فرماید: ”ای

انسان، من از روح خودم در تو دمیدم” شاید درک همین یک جمله، اعتمادبه‌نفس را در شما به کمال برساند. در

حقیقت، مقدمه? عشق به خود، عشق الهی است. شما تنها زمانی احساس پستی و خواری می‌کنید که خود

را درست نشناخته و به حقیقت انسان بودن خود پی نبرده باشید.

خود را تشویق و ستایش کنید

به خاطر کوچکترین کار خوبی که انجام می‌دهید، خود را ستایش و تشویق کنید. شما عادت کرده‌اید برای

کارهای بد و نادرست خود، هزاران بار خود را سرزنش کنید؛ اما یک بار هم خود را شایسته? تشویق و ستایش

ندانسته‌اید. هیچ کدام از کارهای مثبت خود را کوچک و بی‌اهمیت تلقی نکنید.

سلامت باشید 

اعتمادبه‌نفس تا حد فراوانی به میزان سلامت جسم و روح بستگی دارد. به‌طور معمول، افرادی که بیماری‌های

جسمی و روحی داشته باشند، از اعتمادبه‌نفس خوبی برخوردار نیستند. خشم، رنجش، ترس، اضطراب، کینه،

حسادت و بیماری‌های روحی و ذهنی باعث می‌شد کاهش اعتمادبه‌نفس شما به مراتب بیشتر گردد.

اعتمادبه‌نفس، خودپرستی نیست 

خودشیفتگی با خودپرستی متفاوت است. شخصی که روح عالی اعتمادبه‌نفس در او است، به خود و دیگران

عشق می‌ورزد؛ چون خود و دیگران را نشانه‌هائی از آفریدگار می‌داند. شما باید همواره متوجه باشید که برای

خود و دیگران، همزمان ارزش قائل شوید. هم وقتی را برای رسیدن به خود و نیازهای خود در نظر بگیرید و هم

وقتی را به دیگران اختصاص دهید و در هر زمان با عشق، به خود و دیگران خدمت کنید.

احساس شایستگی کنید

اعتمادبه‌نفس، احساس شایستگی نمودن است. خداوند فرموده‌اند: ”ما انسان را شبیه به خود آفریدیم” بنابراین

تمامی صفت‌های خداوندی هر چند نه به طور مطلق، در ما به ودیعه نهاده شده است. تصور اینکه ما لیاقت

موهبت‌های بزرگ را نداریم، به معنی نفی ارزش‌های الهی و ناسپاسی است. وقتی در حال استفاده از موهبتی

هستید، به خود یادآوری کنید که من شایستگی این و بیشتر از این را دارم.

از موهبت‌های الهی لذت ببرید.

خود را از موهبت‌های الهی محروم نکنید. هر محرومیتی که به درازا بکشد، عدم شایستگی را به ذهن القاء

می‌کند. با چشم بازتری به جهان اطراف خود نگاه کنید. چه امکانات بی‌شماری دارید که از آنها استفاده

نکرده‌اید. بهره بردن یعنی احساس عدم شایستگی و این احساس، یعنی از بین بردن اعتمادبه‌نفس، بدون

احساس گناه از موهبت‌های الهی لذت ببرید.

احساس گناه بزرگترین مانع است 

یکی از بزرگترین مانع‌های اعتمادبه‌نفس شما، احساس گناه است. احساس گناه، اعتمادبه‌نفس را در شما

سرکوب و نابود می‌کند. شایع‌ترین احساس گناه، این است که شما براساس نظام ارزشی و وجدان خود عمل

نکنید. بهترین شیوه برای تغییر دادن خود و مسلط شدن بر شرایط، عشق ورزیدن به خویشتن است.

خود را سرزنش نکنید

پیامد احساس گناه که نقش اصلی را در از بین بردن اعتمادبه‌نفس بازی می‌کند، سرزنش خود است. سرزنش

خود یک برخورد بسیار خشن و ناملایم با خود است. غصه خوردن، غذا نخوردن، اعتصاب غذا کردن، عصبانی

شدن و … از جمله برخوردهای خشن با خود می‌باشد. اگر دوست‌دار خود هستید، نباید با خود تند برخورد

کنید.

بیان و ذهنیت مثبت داشته باشید

وقتی قرار است شما هر روز رشد کنید و شخصیتی کامل‌تر و بهتر باشید، نسبت به تصمیم و آینده? خود با بیان

مثبت حرف بزنید. نگوئید: ”اعتمادبه‌نفس ندارم”، ”اراده‌ام ضعیف است”، ”مضطرب هستم” و … به‌جای آنکه با

بیان منفی از خود حرف بزنید، به خود بگوئید: ”هر روز و هر شب شخصیت من از هر جهت، بهتر و بهتر می‌شود و

اعتمادبه‌نفس من روز به روز بیشتر و بیشتر می‌گردد”.

غلبه بر ترس

یک مانع بزرگ اعتمادبه‌نفس، ترس است. بهترین و مؤثرترین راه غلبه بر ترس، اقدام است. در روانشناسی ترس

گفته می‌شود به هر آنچه که از آن می‌ترسید، نزدیک شوید و در آن فرو روید. اگر از کنفرانس دادن می‌ترسید،

تنها راه‌حل شما کنفرانس دادن است. بار اول ممکن است از ترس، صدایتان بلرزد و نفس، کم بیاورید؛ اما با این

وجود، دفعه? بعد برایتان آسانتر خواهد بود.

در پی کسب موفقیت، هر چند کوچک باشید 

اگر هدف‌های بزرگی دارید، ولی اعتمادبه‌نفس ندارید، این هدف‌ها خطرناک هستند. هدف‌های کوچک و

موفقیت‌های سریع و کوتاه‌مدت، بسیار بهتر است. حتی هدف‌های بزرگتان را به هدف‌های کوچک تبدیل کنید و

مرحله به مرحله سعی کنید به این هدف‌های کوچک برسید تا هدف نهائی و بزرگ شما عملی شود.

همیشه تبسم بر لب داشته باشید

اولین نماد درونی اعتمادبه‌نفس، رضایت خاطر است. شما برای اینکه در خود اعتمادبه‌نفس ایجاد کنید، باید حالت

تبسم بگیرید. بدون تبسم از منزل خارج نشوید. از همه مهمتر، در تنهائی هم تبسم داشته باشید. تبسم و

خندیدن، ”هورمونی” را در مغز ترشح می‌کند که ترشح این هورمون هنگام درد، سبب تسکین درد می‌شود.

به‌خصوص هنگام وقوع مشکل، لبخند بزنید.

حالت افراد موفق را به خود بگیرید.

حالت، کسانی را به خود بگیرید که موفق، مصمم، پرتلاش و با اعتمادبه‌نفس هستند. در کمال آرامش، قدم‌ها را

محکم برداشته، با چهره‌ای متبسم و روئی گشاده راه بروید، حالتی به خود بگیرید که گوئی از زندگی خود، کمال

رضایت را دارید و هدف‌دار و جهت‌دار هستید.

تنفس عمیق را تمرین کنید.

تمام افراد افسرده و کم‌روحیه، بدون استثناء، تنفس سطحی دارند. میزان تبادل هوا در هر دم و بازدم، بسیار کم

است. وقتی شما دم و بازدم عمیق دارید، اکسیژن بیشتری به مغز خود می‌رسانید. در نتیجه، کارآئی مغز

افزایش می‌یابد.

به خود مسلط باشید. 

با ورزش می‌توانیم عضله‌های خود را از خمودگی درآورده و نیروی جسمی را افزونی بخشیم. تسلط بر جسم،

توانائی جسمی و روحی و تسلط بر عواطف و امیال را به ارمغان می‌آورد که منجر به اعتمادبه‌نفس می‌شود. در

برنامه? روزانه? خود، زمانی را برای ورزش در نظر بگیرید.

ارتباط با خدا و نیروی توکل 

به خدا توکل کنید. هر چه ارتباط شما با خدا نزدیکتر باشد، اعتمادبه‌نفس بیشتری را در خود تجربه می‌کنید و هر

چه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می‌شود. ارتباط با خدا به شما نیرو

می‌دهد.

کمک به دیگران 

کمک به دیگران، این نکته را در ذهن تثبیت می‌کند که من آنقدر توانا هستم که می‌توانم به دیگران کمک کنم.

اعتمادبه‌نفس واقعی زمانی در شما شکل می‌گیرد که بخشی از وقت خود را به دیگران اختصاص دهید. البته

کمک‌هائی که دیگران را به شما وابسته می‌کند، به هیچ وجه کمک نیستند و در حقیقت نوعی ظلم و ستم

به‌شمار می‌روند.

خود رابه دیگران وابسته نکنید 

اعتمادبه‌نفس با هر نوع وابستگی منافات دارد. شما به‌کار خود وابسته نیستید. با خود تأکید کنید کار شما است

که به شما و انرژی و توانائی شما وابسته است. هیچ‌کس نمی‌تواند اسباب آرامش و رضایت شما را فراهم کند

به‌جز خودتان، مراقب باشید دوست داشتن و علاقه? شما ابتدا متوجه خود شما باشد و بعد متوجه دیگران. خود

را تحت هیچ شرایطی به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکنید. شما دیگری را همیشه به خاطر روح انسانی و رفتار

او باید دوست بدارید تا این دوست داشتن، روح انسانی شما را درهم نشکند.

سعی نکنید همه را راضی نگه دارید

کسانی‌که می‌خواهند همه از آنان راضی باشند، در واقع در تلاش هستند که خود نباشند. کسی که می‌خواهد

همه از او راضی باشند، مجبور است در آن واحد، ارزش‌ها، باورها و سلیقه‌های مختلفی را بپذیرد. این افراد در ”خودشیفتگی” ضعف دارند.

برای خود ارزش و احترام قائل باشید.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۳ نظر

تصمیم

اگرمصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت . آبراهام لینکلن

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  یک نظر

سخن بزرگان ۱

در رنجی که ما می بریم، درد نه تنها در زخمهایمان، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد. در تغییر هر فصل، کوهها، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند؛ همان گونه که انسان در گذر عمر با تجربه ها و احساساتش دگرگون می شود. در دل هر زمستان، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از روشنایی نمایان است.((جبران خلیل جبران))

شما ناخدای کشتی خودتان و نویسنده ی داستان زندگیتان هستید.((بلک وسبت))

کتاب، سفینه ای است که اقیانوس بیکران زمان را درمی نوردد.((فرانسیس بیکن))

خداوند بخشاینده است و انسان، دریافت کننده.((اسکاول شین))

مدیر واقعی و حقیقی به بشریت اعتماد نمی کند، اما به چند تن از مردان به تمامی اعتماد می کند.((آندره موروا))

هر انسانی، تجربه های ویژه ی خودش را دارد و همین تجربه ها، منش و نحوه ی واکنش انسان ها را در شرایط گوناگون تعیین می کند.((میشل سی اوستازسکی))

با مردم باش! حق، همیشه با مردم است؛ آنها هرگز کسی را گمراه نمی کنند.((آبراهام لینکلن))

آیا حقیقت ندارد که در کل، “زن” را تاکنون خود زنان بیش از دیگران تحقیر کرده اند.((نیچه))

وقتی دو نفر همواره در یک سازمان، آراء و نظرهای همانند و موافقی دارند، یکی از آنها برای آن سازمان غیر ضروری است.((ویلیام رینگلی))

اگر انسان گاهی در کشور وهم و خیال، شوالیه باشد بهتر از این نیست که در جهان واقع، کنت باشد؟((مارک تواین))

طبق نظریه روانشناسی فرد هر چقدر هم که دارای قدرت فکری بالایی باشد قادر نخواهد بود که در یک زمان فکرش را متوجه دو موضوع کند.((دیل کارنگی))

کلمه ها، تواناترین داروهایی هستند که نوع بشر به کار برده است.((رودیار کیپلینگ))

اگر می خواهیم از حد توانایی های خود فراتر برویم، ابتدا باید آن خواسته را در ذهن تجربه کنیم، آنگاه زندگی ما به آن سمت می رود.((آنتونی رابینز))

برخی از انسانها مانند گلهای لاله، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند.((اُرد بزرگ))

نویسنده باید به یاد داشته باشد که افکار و ملاحظات از قانون جاذبه تبعیت می کنند؛ یعنی از درون کاسه سر آسانتر به روی کاغذ می آیند تا از روی کاغذ به درون کاسه سر.((شوپنهاور))

آنجا که فداکاری باشد و خدمتگزاری و نگاه های عاشقانه، خواست سَروری نیز هست. ناتوان تر از راههای پنهان به دژ، به اندرون دل قدرتمندتر می خزد تا قدرت را برباید.((نیچه))

ترسوی حقیقی از پرواز نمی ترسد، بلکه آن کس که با ترس پرواز را یاد می گیرد، ترسو است.((گابریل گارسیا مارکز))

بهترین خو، سازش و آشتی خواهی است.((بزرگمهر))

اگر می خواهی کاری را خوب انجام دهی، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن.((مثل چینی))

از میانه روی، خوش بختی پاک سر می زند.((گوته))

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۷ نظر

زندگی قشنگ ترین واژهء  انسان است .

انسانی فردا دستاوردی بدست می آورد, که امروز رویایی داشته باشد.

جهنم خدا در سرای آخرت , جزای انسانهای است که در این دنیا بد زندگی می کنند.

هیچ چیز در دنیای هستی بعد از خدا زیباتر از انسان نیست .

اگر تو برای فرداهایت فکر نکنی ,شیاطین برای تو فکر میکنند .

تا تصمیمی اتخاذ نشود, انسان چیزی بدست نمی آورد.

سرنوشت ما از قبل توسط خدا رقم زده نشده است .ما خود سرنوشت خود را تعیین میکنیم .

ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیر بانفسهم .

و ما هر چه در کائنات و زمین است برای تو مسخر کردیم .(قرآن کریم )

انسانها همانگونه که فکر کنند زندگی می کنند.

تمام آینده های زیبای تورا ,اندیشه های امروز تو می سازد.

برای اینکه یک فرد جذاب را جذب کنی ,خودت باید جذاب باشی .(ضرب المثل آمریکایی )

فقر در زندگی یک انسان فقیر, حاصل اندیشه های فقیرانه اوست .

قانون لیاقتها: جهان هستی آنچه به تو می دهد, که لیاقت آن را داری ,نه آنچه راکه لازم داری .

باید که جمله جان شوی        تا لایق جانان شوی .

ثروت : هر دستاوردی در دنیای یک انسان ,ثروت است .

فقر عامل روسیاهی انسان در دنیا وآخرت است . (رسول اکرم (ص))

انسان همانطور که باور کند زندگی می کند.

اگر زندگی شما ارزش زندگی کردن را دارد ,حتما ارزش نوشتن را دارد.

اصل انتظار: به آدمها آن می رسد, که منتظرش هستند.

کائنات: هر چیز غیر از خدا و تو.

کائنات خدا به انتظارهای تو جواب می دهد.

تا کی در انتظار قیامت توان نشست           برخیز و قیامتی به پا بکن

کی با من ,من باکی :فرق در دو باور.آیا دنباله رو است یا رهبر.

اگر گویی که بتوانم ,قدم در نه که بتوانی      اگر گویی که نتوانی, برو بنشین که نتوانی

از کوزه همان تراود که در اوست .

هر آنچه را که محکوم کنید, از دست میدهیدش و هر آنچه را که به آن عشق بورزی ,بدست می آوریش .

انسانها هر آنچه را که باور کنند ,خلق می کنند.

اگر می خواهی ببینی که دیگران نسبت به تو چه احساسی دارند,ببینید خود چه احساسی نسبت به خود دارید.زیرا دیگران وقتی در تو نگاه میکنند, نسبت به تو آن احساسی را دارند, که تو نسبت به خود داری .

عقاب ,عقابها را به خود جذب می کند ; اردک ,اردکها را.

فتبارک الله احسن الخالقین .

عاملی که فردی را جذب می کند, لزوما فیزیک انسان نیست . زیرا صورت انسان آینه تمام نمایی از درون اوست .

خدا سه چیز خلق کرد: انسان ,کائنات و قانونهای طبیعت .خدا خطاب به انسان میگوید: ای انسان اگر تو قانونمندیهای دنیا را یاد بگیری , در دنیا به همه چیز می رسی و در آخرت به بهشت می روی .

چون به دریا می توانی راه یافت        سوی یک قطره چرا باید شتافت

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۹ نظر

وینسنت لمباردی : مهم نیست اگر زمین بخورید، مهم دوباره برخاستن است.

اُرد بزرگ : آن که راستی نپوید ، گرفتار آمیزش ، با اهریمن است ، فرزند این آمیزش ، آشوب است و شورش .

شوپنهاور:  مفاهیم سازه های مغزی اند حال آنکه ایده ها مقدم بر فکر بشری هستند . در حقیقت درک مغزی ما از ایده ها مفهوم را می سازند لذا مفاهیم را راهی به قلمرو ذاتها نیست.

پوپ : اندیشه های ما در غرفه های بیشمار دماغ با زنجیر ناپیدا به یکدیگر پیوسته اند . چون یکی از آنها بیدار شود ، هزار تای دیگر نیز سر بر می دارند .

بزرگمهر  :آن چه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد .

آلن لاکین : هر جا که عشق بزرگی خانه کرده است خشم بزرگی نیز مسکن دارد .
جبران خلیل جبران : ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار .

ارد بزرگ : آن که زیبایی خرد را ندید ، گرفتار زیبایی آدمیان شد  ، و بدین گونه از هر چه داشت ،  تهی گشت .

فردریش  نیچه :اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

اگر ما (( بی دل و جان )) هستیم ؛ دست کم نسبت به زندگی چنین نیستیم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء انواع (( تمنیات )) روبروییم . با خشمی ریشخند آمیز در آنچه (( آرمانها )) می نامیمشان ؛ در حال غور و تامل هستیم. ما خویش را خوار می شماریم تنها از آن رو که لحظاتی وجود دارند که نمی توانیم آن انگیزش نامربوطی را که (( آرمانگرایی )) نام دارد ؛ مهار نماییم. تاثیر نازپروردگی بیش از اندازه ؛ نیرومند تر از خشم فرد بی دل و جان است . فردریش نیچه

بزرگواری ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . اُرد بزرگ

وضع و حال مردمان تنگ فکر به وضع و حال بطریهای تنگ دهن می ماند ، هرچه کمتر در خود داشته باشند با سر و صدای بیشتری آن را به خارج می ریزند . پوپ

ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم . شوپنهاور

خدا به زمان احتیاج ندارد و هرگز دیر نمی کند . اسکاول شین

اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی . اُرد بزرگ

اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد . بزرگمهر

آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی، بکوش که کمال آنچه هستی باشی . دی سلز

زندگی چیست ؟ یک مزبلۀ کثیف ، یک قتلگاه فجیع ، یک دارالمجانین بزرگ که تا کنون تحت هیچ قانون منظمی اداره نشده است . ویر

هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید . اُرد بزرگ

زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است . گوته

مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید. جرج برنارد شاو

دنیا را نگه‌دارید. می‌خواهم پیاده شوم. آنتونی نیولی

زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند. برنارد شاو

من از عشق بدم می آید ، برای اینکه یک بار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم . مارک تواین

اگر بخواهی بر عالم فرمانروا باشی باید عقل بر تو حاکم باشد . سه نه ک

اگر دست تقدیر و سرنوشت را فراموش کنیم  پس از پیشرفت نیز افسرده و رنجور خواهیم شد . اُرد بزرگ

صدیق ترین ،بی توقع ترین،مفیدترین و دائمی ترین رفیق برای هر کسی کتاب است. مارک تواین

کمی عقل سلیم، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید، آن وقت خواهید دید در این دنیا چقدر آسوده و خوشبخت اید. سامرست موام

آدمی می تواند بارها و بارها به شیوه های گوناگون قهرمان شود . اُرد بزرگ

وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می‌آوردم، حالا می‌خواست اتفاق افتاده باشد یا نه! . مارک تواین

مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت. برنارد شاو

اگر سزاوار است آن است که دوست با جزر زندگی ات آشنا شود ، بگذار تا با مد آن نیز آشنا گردد ، زیرا چه امیدی است به دوستی که می خواهی در کنارش باشی ، تنها برای ساعات و یا قلمرو مشخصی ؟ . جبران خلیل جبران

یک اراده خم نشونده ، بر همه چیز، حتی بر زمان قالب می آید. شاتو بریان

گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است.  اُرد بزرگ

شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه ها و صدفهای زیبا بازی می کند اما غافل ار آنیم که دریایی بس  بزرگ و اقیانوسی بی کران در مقابل دیدگانمان وجود دارد که در اعماق آن اسرار عظیم و شگفت انگیز نهفته است . نیوتن

دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد. بزرگمهر

من بین دیوانگی و مست فرقی نمی بینم جزاینکه دیوانگی مدت طولانیتری دارد . سه نه ک

گاه لازم است که انسان دیدگان خود راببندد ، زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز نوعی خوشبختی است . نیوتون

نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شده است . سیسرون

دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است. اُرد بزرگ

پاداش هایی که در زندگی می گیرید بستگی به این دارد که چه کاری می کنید ، چقدر خوب آن را انجام می دهید  و چقدر مشکل است که بتوان کسی را جایگزین شما کرد . برایان تریسی
قانون کاشت و برداشت اصل اساسی زندگی بشر است . شما امروز محصولی را برداشت می کنید که در گذشته بذر آن را کاشته اید  . برایان تریسی

کسی که فکر نمی کند ، به ندرت دم فرو می بندد . نیوتن

حیات درختان در بخشش میوه است . آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند. جبران خلیل جبران

هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد. سیسرون

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر

گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد. اُرد بزرگ

روزنامه شگفت انگیزترین عجایب جهان نوین است . خانواده ای که لااقل یک روزنامه را نخواند و در آن دقیق نشود در قرن نوزدهم زندگی نمی کند . برودوس

دل  اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند. بزرگمهر

اگر همه می توانستند از استعدادهای خود درست بهره بگیرند، دنیا همان بهشت موعود می شد که همه می خواهند. زکریای رازی

چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدنها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است. علی شریعتی

آنکه برنامه ها را از پایان به آغاز ، مورد گفتگو و ارزیابی قرار می دهد بر راستی در حال سرپوش گذاری بر روی چیزی است . اُرد بزرگ

یک اراده قوی بر هر سد و مانعی هر قدر هم قوی ، حتی بر زمان نیز غلبه می کند. بالزاک

داشتن اهداف  روشن و از پیش تعیین شده برای پیش رفت و موفقیت مطلقا ضروری است . برایان تریسی
با ارزشترین فعالیت های شما کدامند ؟ فقط روی آنها کار کنید  . برایان تریسی

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید .
لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید . جبران خلیل جبران

با مصلحت دیگران ازدواج کردن در جهنم زیستن است . شوپنهاور

افراطی ترین صورت هیچ انگاری می تواند این دیدگاه باشد که همه باورها ؛ همهء چیزی را حقیقی انگاشتن ها لزوما” به خطا می روند ؛ به این علت ساده که هیچ دنیای واقعی در کار نیست . چنین است یک ظاهر دورنمایی که از درون ما سرچشمه گرفته است . فردریش نیچه

حقیقت فردا  از پستان خطا و اشتباه دیروز شیر می خورد . امیر مهدی بدیع

خوشبین اظهار میدادر که ما در بهترین دنیای ممکنه به سر می بریم و بدبین بیمناک است که نکند سخن او راست باشد .برانچ کامل

دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است . اُرد بزرگ

خوشبختی توپی است که وقتی می غلتد به دنبالش می رویم و وقتی توقف می کند به آن لگد می زنیم . شاتو بریان

هرگز نمى خواهم به واسطه محدودیت هایم، محدود شوم . باربارا استراسیند

اگر کسی نه در وقت ضرورت سخن گفت قدرش شکسته می شود . بزرگمهر

آنانکه پژوهش کرده اند تنها کمی به داشته های درونی خویش و رازهای کیهانی آشنا شده اند و این رویکرد نمی تواند دستاویزی برای کوچک شمردن دیگر کسان گردد چرا که بسیاری به این رازها پی می برند بی کوچکترین بررسی و پژوهشی، آنها با کار و همچنین نگرش در نمایه های هستی به بسیاری از ناگفته ها پی می برند .  اُرد بزرگ

خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم ، اما می توانیم این حق را به خود بدهیم که در آرزوی آن باشیم . آنتوان چخوف

اسرار شخص ، مانند زندانیانی است که چون رها شوند تسلط بر آنها غیر ممکن است . شوپنهاور

اگر توانایی عالمان ایران را از جهان علم گرفته شود چیزی جز سیاهی باقی نمی ماند . پور سینا
تنها علاج‌ عشق‌، ازدواج‌ است‌. بوخوالد

آنتوان چخوف : انسان همان چیزی است که باور دارد .

فرهنگ های همریشه ، انگیزه ای توانمند است که موجب همبستگی کشورها در آینده می گردد . اُرد بزرگ

از کدامین ستاره بر زمین افتادیم تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم.؟ . فردریش نیچه

زمان برای هیچ کس نه متوقف می شود نه بر می گردد ونه اضافه می شود . شیللر

اگر برای رسیدن به آرزوهای خویش زور گویی پیشه کنیم ، پس از چندی کسانی را در برابرمان خواهیم دید که دیگر زورمان بدانها نمی رسد . اُرد بزرگ

کار تجسم عشق است . جبران خلیل جبران

اگر می خواهی خوب باشی باید اول معتقد باشی که بد هستی . اپیکتوس

تبهکار همیشه نگران کیفر خویش است حتی اگر بر زر و زور لمیده باشد و این بسیار درد آور است چرا که سایه کیفر همواره در برابر دیدگانش است . اُرد بزرگ

هرگز دربارۀ چیزی نگو آن را از دست داده ام ، بلکه فقط بگو آن را پس داده ام . اپیکتوس

اگر پرسند کیستی باید هنرهای خویش را بشماری . بزرگمهر

آزمودگی انسانها ، از زر هم با ارزشتر است . اُرد بزرگ

هر ملتی دو نوع دشمن خونی دارد . دسته ای که به قانون پشت پا می زنند و دستۀ دیگر کسانی که با دقت بیش از حد آن را اجرا می کنند . آلفرد کاپو

اختلاف طبقاتی  از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود . فردریش نیچه

آدم خودباور ، هیچ گاه برای رسیدن به مادیات ، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد . اُرد بزرگ

بهترین راه برای اثبات صفای ذهنی ما نشان دادن خطاهای ان است . نهر آبی که ناپاکیهای بستر خود را نمایش می دهد به ما می فهماند آب پاک و صاف است . پوپ

از خصوصیات زمان ما این است که متأسفانه فقط افراد پست و پلید ، صاحب اراده و پشتکار می باشند . آلفرد کاپو

برای آنکه همواره دوستانمان را نگاه داریم بهتر است همواره فاصله و بازه ای میان خود و آنها داشته باشیم  . اُرد بزرگ

اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود درباره دیگران داوری نکن . ابراهام لینکلن

دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است . جبران خلیل جبران

از تمام صفاتی که برای پرورش جان و جسم شما سودمند است هیچ یک به سودمندی تصمیم و اراده نیست . پوشه

اگر دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فردریش نیچه

آنکه پرسشهای پراکنده در وادی های گوناگون را همزمان می پرسد ، تنها می خواهد زمان و نیروی استاد را تباه کند . اُرد بزرگ

هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز . شوپنهاور

مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی  کند ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند . پاتریک هانری

مصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت . آبراهام لینکلن

اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه می سپاری .  بزرگمهر

به انسان تندرستی و ثروت بدهید ، او هر دو را در جستحوی سعادت از دست خواهد داد . پوشه

هیچ دوستی بهتر از تنهایی ، برای اهل اندیشه نیست . اُرد بزرگ

آنکس که زورمند و قوی است ، می تواند با مشت توانای خود دهان ضعیفی را در هم بشکند در حالیکه باید بداند که مشت درشت تری هم در آستین قویتری پنهان است . پوشه

برادرم تو را دوست دارم ، هر که می خواهی باش ، خواه در کلیسایت نیایش کنی ، خواه در معبد، و یا در مسجد . من و تو فرزندان یک آیین هستیم ، زیرا راههای گوناگون دین انگشتان دست دوست داشتنی “یگانه برتر ” هستند ، همان دستی که سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست یافتن به همه چیز را رسایی و بالندگی جان می بخشد  . جبران خلیل جبران

به نظر من ما روزی خواهیم مرد که نخواهیم و نتوانیم از زیبایی لذت ببریم و در صدد نباشیم آن را دوست بداریم . آندره ژید

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

برای گله ی انسانی تمام نشانه های ابرانسان چون نشانه های بیماری یا دیوانگی ظاهر می شوند . فردریش نیچه

اگر دشمنت با روی خوش نزدیکت شد ، در برابرش خموش باش و تنهایش بگذار . اُرد بزرگ

حقیقت می تواند مدتی در حجاب تعویق و تأخیر بماند ولی همیشه جوان بوده و خود را معرفی خواهد نمود . گولیو

اندیشه ها بزرگترین جنگنده های جهانند و جنگی که اندیشه ای در دنبال دارد چیزی جز وحشیگری نیست . گارفیلد

آنگاه مردم را درست می ببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور . جبران خلیل جبران

چون دل راست اندیش و زبان راستگو باشد در کاستی و نادرستی بسته می شود . بزرگمهر

جایی که شمشیر است آرامش نیست .  اُرد بزرگ

هرگز نمی توانیم صفت خوبی را در دیگران بشناسیم مگر اینکه از آن بویی برده باشیم .  چینگ

اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید مسلماً شخص دیگری هستید . چاحیت

در این روزگار ما به خاطر اندیشه ها می جنگیم و روزنامه ها سنگرهای ما هستند . هاینه

اگر به سخنی که گفته اید با تمام وجود پایبند هستید، دیگر نیازی نیست برای آن پوزش بخواهید .  اُرد بزرگ

به سراغ زنان می روی ؟ تازیانه را فراموش مکن ! . فردریش نیچه

آنکه از دشمن داشتن می ترسد ، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت . هزلت

حسد همچون مگس است که همه جای بدن سالم را رها می کند و بر روی زخمهای آن می نشیند . چایمن

ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است .  اُرد بزرگ

شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر کشید و یا مرا به زندانی تاریک بیافکنید ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آورید.  جبران خلیل جبران

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود . هرود

چون دانستی که خدا از خاکت آفریده کردنکشی و خود رایی مکن . بزرگمهر

بعضی ها طوری هستند که دوستانشان هرقدر از آنها پایین تر باشند بیشتر دوستشان دارند . چترفیلد

برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته می شود .  اُرد بزرگ

باری ؛ زرتشت در مردم نگریست و حیران بود. سپس چنین گفت :
انسان بندی است بسته میان حیوان و ابر انسان ؛ بندی بر فراز مغاکی.
فرارفتنی ست پر خطر ؛ در – راه – بودنی پر خطر ؛ واپس نگریستنی پر خطر ؛ لرزیدن و درنگیدنی پر خطر.
آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت ؛ آنچه در انسان خوش است این است که او فراشدی ست و فروشدی . فردریش نیچه

جهان را نگه دارید، می خواهم پیاده شوم . اوبالدیا

دشمنی و پادورزی ، به آدم خردمند انگیزه زندگی می دهد .  اُرد بزرگ

زیاد زیستن تقریبا آرزوی همه می باشد ولی خوب زیستن آرمان یک عده معدود. هیوز

از آن جا که جهان حقیقی وجود ندارد, به ضرورت هر باور و هر فرضی بر درستی نادرست است. فردریش نیچه

برای ربودن دل آدمیان باید بر هم پیشی گرفت و این  زیباترین آورد زندگی است . اُرد بزرگ

آنکه از دست روزگار به خشم می آید ، هر آنچه آموخته بیهوده بوده است .گریستن

هیچ‌ چیز غرور مرد را مثل‌ شادی‌ زنش‌ ارضا نمی‌کند; چون‌ همیشه‌ آن‌ را مربوط به‌ خود می‌داند . جونسوند

در دنیا جای کافی برای همه هست پس بجای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی.چارلی چاپلین

در پهنه ی پندار و خلسه ی خیال ، فراتر از پیروزیهای خود بر نشوید ، و فروتر از شکستهای خود نروید . جبران خلیل جبران

پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . اُرد بزرگ

عجله مباح نیست مگر در سه کار : یکی آنکه دختر به شوهر رود ، دوم آنکه میت را زود دفن کنند ، و سوم آنکه طعام زود پیش مهمان برند .ویلیام تن

تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است . اُرد بزرگ

تو از جسم و فکر تشکیل شده ای. قوانین مربوط به جسم وضع می شوند، اجرا می شوند، پایان می پذیرند، اما فکر ما مرز نمی شناسد. وین دایر

بسیاری از چیزهای را که می خواهیم داشته باشیم می توانیم با نشان دادن توانمندی خویش به آسانی بدست آوریم . اُرد بزرگ

آن نعمت نصیب ماست که قدرش را می دانیم وگرنه از صورت زیبا برای کور چه حاصل ؟. ویلیام تن

اگر روزی به چیزی نیازمند شدی به ملک و مال و دیگر اسباب حشمت و بزرگی خویش مناز . به کار و پیشه ای بپرداز که نامت سبک و ننگین نشود .بزرگمهر

انسان باید والاترین آرمانهایش را دنبال کرده و هرلحظه به آنها عمل کند، چرا که آنچه شخص اینک انجام می دهد بازگشتی مکرر در سراسر ابدیت خواهد داشت. فردریش نیچه

اگر تا کنون به نصف آرزوهایتان رسیده اید ، بدون تردید زحمت شما دو برابر شده است . ایبسن

آنگاه که سنگ خویشتن را به سینه می زنید نباید امید داشته باشید همگان فرمانبردار شما باشند . اُرد بزرگ

دانشگاه تمام استعدادهای افراد ، از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند . آنتوان چخوف

خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند . اُرد بزرگ

خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم ، اما می توانیم این حق را به خود دهیم که در آرزوی آن باشیم . آنتوان چخوف

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  یک نظر

اصولا زمانی پوچی برای چیزی معنا پیدا میکند که بیایم برای آن ، هدفی تعریف کنیم .و اگر بدانیم هدفی در کار نیست، به پوچی هم نخواهیم رسید  . فردریش نیچه

پیش نیاز دلیر بودن بدنی ورزیده نیست ، گاهی آدمهای سبکبار، پشت کوهستان را هم به خاک مالیده اند . اُرد بزرگ

مهم نیست اگر زمین بخورید، مهم دوباره برخاستن است. وینسنت لمباردی

اگر می خواهی کسی را بزرگ کنی ، پیوسته از او به دشمنی یاد کن . اُرد بزرگ

مفاهیم سازه های مغزی اند حال آنکه ایده ها مقدم بر فکر بشری هستند . در حقیقت درک مغزی ما از ایده ها مفهوم را می سازند لذا مفاهیم را راهی به قلمرو ذاتها نیست . شوپنهاور

اندیشه های ما در غرفه های بیشمار دماغ با زنجیر ناپیدا به یکدیگر پیوسته اند . چون یکی از آنها بیدار شود ، هزار تای دیگر نیز سر بر می دارند . پوپ

آن چه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد . بزرگمهر

هر جا که عشق بزرگی خانه کرده است خشم بزرگی نیز مسکن دارد . آلن لاکین
ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار  . جبران خلیل جبران

هیچ گاه هماورد خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد . اُرد بزرگ

اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند . فردریش نیچه

ازدواج کتابی است که فصل اول آن به نظم است و بقیه فصول به نصر . پورلی نیکولاس

انتخاب پدر و مادر در دست خود انسان نیست ، ولی انتخاب مادرشوهر و مادر زن دست خود انسان است . پرل پاک

در دوی زندگی ، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام . اُرد بزرگ

زبان شاعر، تنها برآیند یک کار نقد یا تحلیل نیست. سنتز واقعیت است با خیال و افسانه. سنتزی که توسط حواس – در رابطه ی متقابل با عقل – صورت می گیرد. یانیس ریتسوس

وظیفه هنر تجلی ایده هاست. شوپنهاور

شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمی شوند ، این بماند ، در هر زمانی بسته به موقع و مقام جلوه و جمالی دوباره می یابند چنان که گویی به تازگی مطرح شده اند . پرویز یاحقی

در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند . اُرد بزرگ

هنر ، قدرت و توانایی نیست بلکه تسلی خاطر است . توماس مان

دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند . اُرد بزرگ

تن به تن آسانی و کاهلی نباید سپرد . کاری باش و از این راه شادی  و آسایش فراهم کن .   بزرگمهر

آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند . فردریش نیچه

خودپسندی زنان بزرگترین علت بد بختی ایشان و زوال خانواده هاست . هیچ چیز به اندازۀ خودپسندی زنها بنای خانواده ها را ویران نکرده است . چارلی چاپلین

آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن

توان خواهی می تواند بر گذشت زمان پیروز شود  . فردریش نیچه

پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد. اُرد بزرگ

هر افتادنی همان برخاستن است. آن کس که به این حقیقت ایمان دارد به راستی خردمند است. ولسوانی

آدمیانی که با دیگران روراست نیستند با خود نیز بدین گونه اند .  اُرد بزرگ

در رنجی که ما می بریم ، درد نه تنها در زخم هایمان ، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد.در تغییر هر فصل ، کوهها ، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند ، همانگونه که انسان در گذر عمر ، با تجربیات و احساساتش تحول می یابد. در دل هر زمستان ، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از طلوع نمایان  است . جبران خلیل جبران

کشتن گنجشکها کرکس ها را ادب نمی کند . آبراهام لینکلن

آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است . اُرد بزرگ

وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد ، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . شاتو بریان

اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد.  اُرد بزرگ

برتری همیشه منفور بوده است ، و هنگامیکه برتر از همه ای بیشتر منفوری .گراسیان

تکبر زائیده قدرت مادی است و تواضع زاییده ضعف معنوی . فردریش نیچه

جهت الهی شما ، دریایی است پهناور و بی ساحل . ذات الهی شما از ازل پاکیزه بوده است و تا ابد نیز خالص و پاک خواهد ماند . جبران خلیل جبران

محبت نیرومندترین جادوها است. گولاس

مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . جوجیا اوکیف

توانگر کسی است  که به آنچه خداوند توانا نصیبش کرده خرسند باشد . زیرا شوریده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسی نیست . بزرگمهر

باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید. مونت کیو

آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند .  اُرد بزرگ

هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم . گالیله

پرحرف را که دشمن راستی و خصم روان پاک است هرگز نپذیر . بزرگمهر

براستی ؛ ای کاش جنون شان را حقیقت نام بود یا وفاداری یا عدالت . اما دریغ که فضیلت شان در خدمت دراز زیستن است و آسودگی نکبت بار . فردریش نیچه

فرمانروایانی که یک شبه دارای توان می شوند ،  با تلنگری فرو می ریزند . اُرد بزرگ

زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد.  بودا

انسانها در هیچ یک از ویژگی هایشان به اندازه نیکی کردن به همنوعان خود خدای گونه نیستند. سیسرو

با این نگرش پیش بروید که همه چیز خدای گونه است و همه کس خدای گونه رفتار میکند، اگر شما همچون خدا با آنان رفتار کنید . سوامی راما تیرتا :

دیدی جهان در مشتی شن ، و سپهر در گلی خودرو ، بی نهایت در کف دستهایت گیر و جاودانگی را در ساعتی به دست آر. ویلیام بلیک

قدرزمان حال را بدانید که گذشته بر نمی گردد و آینده شاید نیاید. گالیله

در هر سرنوشتی ، رازی مهم فرو نهفته است  .  اُرد بزرگ

به هنگام باز ایستادن تنفس ،نفس از تکرار پی در پی آزاد  می شود و تلاش برای آزادی از زندانی مخوف و اوج گرفتن در فضایی گسترده و پر از آثار حیات به سوی پروردگار ادامه می یابد ، تا بی پرده به وصال برسد . جبران خلیل جبران

شما نمی توانید به یک نفر چیزی را که خودش از قبل نمی داند یاد بدهید . فقط می توانید او را از آنچه می داند با خبر و آگاه کنید. گالیله

تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ،‌ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی. گابریل گارسیا مارکز

گفتگو با خردمندان و دانشوران ، پاداشی کمیاب است . ارد بزرگ

در میان دو کس دشمنی میفکن ، که ایشان چون صلح کنند تو در میانه شرمسار باشی . سعدی

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

برنامه ریزی ، آوردن آینده به زمان حال است تا بتوانید همین الان کاری برای آن انجام دهید. آلن لاکین

نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .  اُرد بزرگ

از این نکته مشوق تر نمی توان که بشر دارای دارای قدرت انکار ناپذیری است که می تواند با یک مجاهدت آزادی زندگی خود را اعتلا دهد اگر کسی در جهت رویا و تخیل های خویش راه برود و کوشش کند و آن زندگانی ای را که در عالم خیال برای خود مجسم کرده است فراهم سازد با موفقیتی که در لحظه های عادی غیر منتظره است مواجه خواهد شد. هنری ترو

اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد  گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی  آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است. اُرد بزرگ

آن هنگام که تاب زیستن در خلوت دل از کف دهید ، زندگانی در لبهایتان جاری شود . و صدا ، موسیقی دلنوازی ست که بدان ، اوقات گذرانید و دل ، خوش دارید .اما به ترنم این گفتار نیمی از اندیشه تان معصومانه مقتول گردد . که تفکر ، شاهین ملکوت است و در قفس کلام ، بالهای خود را شاید که بگشاید ، اما پرواز نتواند . جبران خلیل جبران

مردانی که بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی می کنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن می تازند . اُرد بزرگ

مانند آسمان بخشنده ومانند زمین افتاده باش ، رمز زندگی همین است. مولیر

هر وقت خواستی در کار کسی شیطنت کنی، اول خودت را به جای او بگذار! . ژول ورن

دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را ، در  درون سرای او جست و جو می کند . اُرد بزرگ

دانای روشندل کسی است که به فرمان دیو از راه یزدان پاک جهان آفرین برنگردد. بزرگمهر

در زندگی باید دو  عامل را هدف زندگی قرار داد :
۱- رسیدن به آنچه که می خواهی
۲- لذت بردن از آن
لوگان پیرسال اسمیت

کاش نادر شاه همچنان زنده بود و می توانستم در رکابش برای سربلندی ایران شمشیر بزنم . کریم خان زند

صرفه جویی بخودی خود هنر و منبع درآمد است. سه نه ک

رنجدیده ! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری . جبران خلیل جبران

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند.  ارد بزرگ

از دواج قرارداد دونفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. مارک تواین

نبوغ ، جوهر تفکر است . ژان پل ساتر

اندیشه و انگاره ای که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد ناتوان و بیمار است . اُرد بزرگ

آنکه ثروت خود را باخت ، زیاد باخته است ولی آنکه شهامت خود را باخت پاک باخته است . سروانتس

بردروم ریپورتس : مدام برای انجام وظایف و کارهای اصلی خود وقت ایجاد کنید . هر روز برای انجام کارهای فردا برنامه ریزی کنید . چند کار کوچک را که باید حتما انجام شوند همان اول صبح انجام دهید . سپس بلافاصله به سراغ وظایف اصلی و مهم بروید و کار را تا به اتمام رساندن آنها ادامه دهید.

آنکه پیاپی  سخنتان را می برد ، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست . اُرد بزرگ

دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است . سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید . گفتارش همیشه بی فروغ است .دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند . بزرگمهر

تاسف ، ابرسیاهی است که آسمان ذهن آدمی را تیره می سازد در حالی که تاثیر جرائم را محو نمی کند  . جبران خلیل جبران

اندیشه دریایی است که مروارید آن فلسفه و فرزانگی است . یحیی برمکی

هنگامی که می خواهی وظیفه و بایسته خویش را انجام دهی از کسی فرمان نگیر .  اُرد بزرگ

مهم نیست اگر زمین بخورید، مهم دوباره برخاستن است . ونیسنت لمباردی

همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی . اُرد بزرگ

اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم ، روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شوبم . شوپنهاور

زندگی از سه جزء تشکیل شده است:آنچه بوده ، آنچه هست و آنچه خواهد بود.بیائید تا از گذشته برای حال استفاده کنیم و در حال چنان زندگی کنیم که زندگی آینده بهتر باشد. شکل دادن به زندگی وظیفه خودمان است . به صورتی که آنرا بسازیم ، این بازسازی مایه زیبایی و یا مایه شرمساری ما می شود. ویر

برای رسیدن به کامیابی نباید از شکست های پیشین خیلی ساده بگذرید ، شناخت موشکافانه آنها ، پیشرفت شما را در پی خواهد داشت . اُرد بزرگ

اگر  کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت  که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست . بزرگمهر

اندیشه های ما ، آری و نه گفتن های ما ، و اگر و اما گفتن های ما ، همه با همان ضرورتی از درون ما رشد می کنند که میوه از دل درخت ، به هم مر بوط و با هم خویشاوندند ، و همه از یک اراده، یک وضع جسمانی، یک خاک ، و یک خورشید نشان دارند  . فردریش نیچه

غیر ممکن ها را انجام دادن نوعی لذت است . والت دیسنی

به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید . به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود  . جبران خلیل جبران

هنرها تنها تقلید محض واقعیت خارجی نیستند و اگر برخی آثار هنری چنین بودند در حقیقت در برابر رسالت عالی خود کاذب می نمودند. شوپنهاور

انسان برتر از ابرانسان بسیار دور  است  . فردریش نیچه

پیران فریبکار، آتش زندگی جوانانند . اُرد بزرگ

آیا زندگی آنقدر عزیز ، و صلح آنقدر شیرین است که به بهای زنجیر و اسارت خریداری شود ؟ . پاتریک هانری

نخستین قانون موفقیت تمرکز است . یعنی همه نیروهای خود را روی یک نقطه متمرکز کنید ، مستقیما به سراغ همان بروید و به چپ و راست منحرف نشوید . ویلیام ماتیوس

خموشی در برابر بدگویی از دوستان ، گونه ای دشمنی است . ارد بزرگ

حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران

برترین دانش ها یزدان پرستی است . بزرگمهر

دوست بجای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد . پل نرولا

یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم . پول شرر

آدمهای بزرگ و اندیشمند ، بسیار اشک می ریزند . اُرد بزرگ

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای می نهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران

بخش عمده ی تاریخ حدس است و بقیه تعصب. ویل دورانت

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

انسان هر قدر بیشتر بداند به همان اندازه نقطه های استتار بدست می آورد . ل – فوئر باخ

از دانش آموختن هیچ زمان غافل ممان ، گرچه در این راه رنجها کشی ، مبادا که دلت از آموختن ناتوان و آشفته گردد . بزرگمهر

خردمند آن نیست که چون در کاری می‌افتد بکوشد تا از آن کار بیرون آید، خردمند آنست که بکوشد در کاری نیفتد . نصیحه الملوک

اینکه بعضی ها می ترسند یا افسرده می شوند به این علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئولیت احساس  شان بابت احساس بدی که دارند مسئولیت را از سر خود باز می  کنند چون برای شان راحت تر است که دیگران را مسئول زندگی خود بدانند تا بگویند:باعث بروز چنین احساساتی خودم هستم. وین دایر

با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است .  اُرد بزرگ

عقل بی عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نیست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه . ویلیام تن

افزونی دانش گذشته، افزونی تاریخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حالیکه انسان  باید قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربیاورد. البته اگر بتوانیم خوب یاد بگیریم که تاریخ را وسیله ای برای زندگانی قرار دهیم  . فردریش نیچه

آن که پند پذیر نیست ، در حال افتادن در چاله سستی و زبونی است . اُرد بزرگ

رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . جبران خلیل جبران

تو، جدا از دیگران نیستی ، قضاوت در مورد کارهای خوب دیگران هم دست کمی از قضاوت در مورد کارهای بدشان ندارد. وین دایر

برنامه ریزی، آوردن زمان آینده به حال است تا بتوانید اکنون برای آن کاری انجام دهیم. آلن لاکیس

جمال اگرچه مایۀ شرافت است ولی مقرون به هزاران شر و آفت است . شوپنهاور

دوستی که نومیدنامه می خواند ، همیشه سوار تو  و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد . اُرد بزرگ

امید ، آهستگی و ملایمت زندگی را روشن و شیرین می کند ، خشم و تیزی مایه رنج و بلاست . آهسته رو از عیبجوی می گریزد و شرم و آهستگی را دوست می دارد . بزرگمهر

تنها ابزار موفقیت که قطعا به آن نیاز دارید ، صرف نظر از اینکه کارتان چیست ، این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارایی داشته باشید و خدمات عرضه کنید. آگ ماندینو

دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است . آلفونس کار

استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود . فردریش نیچه

نامداری بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد . اُرد بزرگ

زناشویی عبارتست از سه هفته آشنایی ، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل . ویلیام تن

اگر گام در معبدی نهادی تا اوج فروتنی و هراس خود را اظهار کنی ، برای همیشه برتری کسی نسبت به کس دیگر نخواهی یافت . برای تو کافی است که گام در معبدی نهی ، بی آنکه کسی تو را ببیند . جبران خلیل جبران

انسان در همان لحظه که تصمیم میگیرد آزاد باشد آزاد است . والتر

قهرمان های آدمهای کوچک ، همانند آنها زود گذرند . اُرد بزرگ

اساسا ، خوشبختی فرزند نامشروع حماقت است. همه کسانی که در جست و جوی خوشبخت بودن هستند بی خود تلاشی در بیرون از خویش نکنند اگر بتوانند ” نفهمند” می توانند ” خوشبخت ” باشند. علی شریعتی

زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند , زیرا برای اینکه توضیح بدهند که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند. باب هاپ

صدا زنده است یا مرده؟ رنگ ها بخشی از پیکره ای زنده اند یا مرده ؟ ! آذین بند و رخت چطور؟ !!!
اگر کسی در این پرسش ها خوب بنگرد خواهد دید همه آنها دارای روان و نیرو هستند . یک آوای زیبا می تواند شما را از خود بی خود کند ، رنگی ویژه می تواند شما را آرامش و یا  به خشم در آورد و یا پدیده های  بی جانی همچون نامه و جامه و …  به صد زبان با شما گفتگو می کنند ، همه آنها در حال سرودن آواز خوش دمادم زندگی اند …  اُرد بزرگ

عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند .  جبران خلیل جبران

کسیکه پشت الاغ باد به غبغب بیندازد ، چون اسب سوار شود پاک دیوانه خواهد شد . ارسطاطالیس

هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است .  اُرد بزرگ

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد  محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام . چارلز مورگان

خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمی شود . بزرگمهر

باید بر فریب حواس خود پیروز شویم  . فردریش نیچه

حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند . ارسطا طالیس

آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند .  اُرد بزرگ

تنها علاج عشق ، ازدواج است . آرت بوخونواله

با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را  دیده و گوشهایشان ، نوای زندگی را شنیده است . جبران خلیل جبران

آدم بی مایه ، همه افراد را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازد . اُرد بزرگ

کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او کتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست. هنری لانگ فلو

بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ، آیین آموزشی نادرست است. اُرد بزرگ

تقریبا هر چیزی که وجود دارد در معرض تاویل است؛ زندگی خود چیزی نیست جز ستیزه و جدال ارزش ها و مبارزه برای تاویل اندیشه ها و آرمان ها . فردریش نیچه

اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید . حسن صباح

در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید . حمید مصدق

باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند . فردریش نیچه

زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم می‌خورد و می‌آشامد . ابوالعلاء معری

خردورزان همیشه به راه آزادگان و راستان می روند . بزرگمهر

آنکه  دیگران را ابزار  پرش خویش می سازد ، تنها خواهد ماند .  اُرد بزرگ

طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم ، از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم.چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد ؟. جبران خلیل جبران

چنانکه برگ ناچیز درخت نمی تواند رنگ سبز خود را تغییر دهد و آن را به زردی درآورد ، جز با خواست طینت درخت و نوعی شناخت که در نهاد آن به کار گرفته شده است ، کسی هم که مرتکب گناهی می شود قادر نیست بدون خواست و اراده ناپیدای شما و نیز بدون آگاهیهای مرموز دل شما مرتکب بزهکاری شود ، زیرا شما همگی در یک قافله رو به سوی ذات الهی در حرکتید (راه شمایید و رهروان شما ) . جبران خلیل جبران

برای‌ ازدواج‌ کردن‌، بیش‌ از جنگ‌ رفتن‌، شجاعت‌ لازم‌ است‌. کریستین‌

اگر ایلخانان به تاریخ بها می دادند و از آن عبرت می گرفتند هیچگاه به ایران نمی آمدند و به  این سرنوشت شوم گرفتار نمی شدند . خواجه نصرالدین توسی

چون به کسی اجازه دادی که در حضورتو سخن بگوید بر او درشتی و تندی مکن و بمان تا سخنش را به پایان برد . بزرگمهر

مردمان توانمند  در خواب نیز ، رهسپار جاده پیشرفتند .  اُرد بزرگ

جهان هیولای انرژیست که آغاز و پایان ندارد وتنها خود را دگرگون می سازد . فردریش نیچه

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

ره آورد سفر در درون آدمی ،  به جز خرد و پیشرفت نیست . اُرد بزرگ

آدم بی فضیلت و بی هنر را ستودن چنان است که به او دشنام دهند . لاروشفوکولد

آدم پرحرف تخم میکند و آدم خاموش درو میکند. اقلیدس

آدم تبهکار میرود ولی شر او باقی می ماند. شکسپیر

آدم خشمگین نمیتواند حقیقت را بگوید. ضرب المثل چینی

انسان از حشرات هم کوچکتر است ، چون آنها برای کشتن ما فقط نیش می زنند ، ولی ما برای کشتن آنها تمام وجودشان را له و نابود می سازیم . موپاسان

هر قدر کسی را بیشتر دوست داشته باشید کمتر مغرورش کنید. مولیر

پیام آوران باورهای  پست و خُرد بزرگترین پیروزیهای تاریخ مردم خویش را با گفتاری پست به ریشخند گرفته اند .  اُرد بزرگ

در جوانی دوست نداشتن علامت بدی است . روح سالم همیشه یکنفر دوست را که لایق باشد ملاقات خواهد کرد .ل – کارو

اگر از طبقه‌ بالا زن‌ بگیرید، به‌جای‌ خویشاوند ارباب‌ خواهید داشت‌. لئوپول

هنگام گسست و بریدن از همه چیز ، می توانی بسیاری از نداشته ها را در آغوش کشی . اُرد بزرگ

جهان فقط همین جهان ظاهر است و دنیای حقیقی، دروغی بیش نیست . فردریش نیچه

آنچه را تا دیروز گناه مى خواندیم، امروز بیان شخصیت و احساسات خود مى نامیم . بارونس استاکس

آنان که آزادى را فداى امنیت مى کنند، نه شایستگى آزادى را دارند و نه لیاقت امنیت را . بنیامین فرانکلین

خوشبختى لذت مشترکى است که حاصل یارى بى چشمداشت به دیگران است. هلن کلر

نیک زیستن امروز، دیروز را به خوابى شیرین و فردا را به رؤیاى امید بدل مى سازد . سانسکریت

آب و هوا ، بر جهان بینی ، پبوندهای مردمی و اندیشه ما تاثیرگذار است . ارد بزرگ

ممکن است مردیکه دائم سؤال می کند ابله به نظر برسد . ولی کسیکه هرگز سؤال نمی کند در تمام عمر ابله باقی می ماند . لوئی پاولز

بزرگترین شادی تولد است و بزرگترین غمها مرگ. هوارد فاست

انسان بدرستی همان میشود که به آن فکر میکند . فلورانس نایتینگل

دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . بزرگمهر

و تو کیستی؟ تو که باید آدمیان سینه های خویش را در مقابلت بشکافند و پرده حیا و آزرم و عزت نفس خود را پاره کنند تا تو آنها را به عطای خود سزاور بینی و به جود و کرم خود لایق؟
پس ، نخست بنگر تا ببینی آیا ارزش و لیاقت آن را داری که وسیله ای برای بخشش باشی ؟
آیا شایسته ای تا بخشایشگر باشی؟
زیرا فقط حقیقت زندگی است که می تواند در حق زندگی عطا کند، و تو که این همه به عطای خود می بالی فراموش کرده ای که تنها گواه انتقال عطا از موجودی به موجود دیگر بوده ای!. جبران خلیل جبران

آشکارترین خصلت ایرانیان کمک به مصیبت زدگان دیگر سرزمین هاست . خواجه نظام الملک

مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم، مهم این است که در چه مسیری گام بر می داریم. هولمز

هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز  . اُرد بزرگ

هرکس در دنیا باید کسی را داشته باشد که حرفهای خودش را آزادانه به او بزند ، بدون رودربایستی و بدون خجالت و الا آدم از تنهایی دق می کند . همینگوی

اگر قرار باشد من روزی تجربه شخصی خود ، درباره حس همدردی کتابی بنویسم ، کتاب خود را چنین شروع می کنم : در زنان حس همدردی مطلقا وجود ندارد. فلورانس نایتینگل

روزنامه بزرگترین مربی قرن نوزدهم است . هیچ نیرویی با آن قابل مقایسه نیست . هم کتاب است و هم کرسی خطابه و هم سکوی سخنرانی در میدان عمومی شهر . تالیج

سرود هستی آهنگی ملایم و کشیده دارد . اُرد بزرگ

جوانی اشتباه است ، کهولت مبارزه و پیری پشیمانی . دیسرائیلی

بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد. جبران خلیل جبران

مردم موفق امروز کودکان جشور دیروز بوده اند . دیسرائیلی

دانش برترین داده های یزدان پاک است . خردمند همیشه سرور است . بزرگمهر

کوشش های سیاسی برای جوانان ، مردابی مرگبار است . اُرد بزرگ

جوانی که به بالا نمی نگرد ، نظرش به پایین می افتد و کسی  که به را ه کمال نمی رود ، به پستی می گراید. دیسرائیلی

دل کسی که خاطر شاه دادگر از او مکدر باشد جایگاه دیو است . بزرگمهر

هنگامی که فیلسوفی معتقد است که مدام حواس انسانی او را می فریبد فیلسوف دیگری سوگند یاد می کند که هرگز حواس ما را نفریفته است . لافونتن

شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.  نیچه

شکست های زندگی ، درهای پیروزی را  می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . اُرد بزرگ

کسانی که دنیا را تکان داده اند در استعدادهای طبیعی نابغه نبوده اند ، بلکه بر عکس قوای عقلی آنان از حد معمول و متوسط تجاوز نمی کرده است ولی به یک صفت ممتاز بوده اند : ثبات و استقامت . دیسرائیلی

آنانی که می بخشند و در عطای خود معنایی برای درد و شکنجه نمی یابند . اینان در جستجوی هیچ نوع نشاطی نیستند و حتی به فکر نشر مناقب و فضایل خود نمی افتند . اینان آنچه را که دارند می بخشند ، مانند گلها و ریحانها که بوی عطرآگین خود را در چمنزارها و جلگه ها پخش می کنند .
خدای بزرگ با دست این افراد سخن می گوید و از میان دیدگان این اشخاص به زمین لبخند می زند . جبران خلیل جبران

در این دنیا از دو راه می توان موفق شد ؛ یا از هوش خود و یا از نادانی دیگران . لابرویر

آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . اُرد بزرگ

تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت. لویی پاستور

کسانیکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گویند زن بد است ، زیرا می خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تمتّع گیرند . دیسرائیلی

با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید . اُرد بزرگ

اگر تمام عالم در یک کفۀ ترازو نهاده شود و مادرم در کفۀ دیگر ، کفۀ عالم بالاتر خواهد ایستاد . لورولا بکدیل

وقت گرانبها است ، اما حقیقت گرانبها تر است . دیسرائیلی

در نظر مردم سخن سنج قدر سخن بیش از گنج است . بزرگمهر

شالوده و زیربنای گسترش هر کشور ، فرهنگ است . اُرد بزرگ

افتخار در خشک کردن قطرۀ اشک است نه در جاری ساختن سیل خون .بایرون

غالب اشخاص بدون اینکه مقصد معینی را تعقیب کنند زندگی می نمایند و مثل پر کاهی که بر روی آب حرکت کند ، عمر خود را به آخر می رسانند و جلو نمی روند ، جریان آب انها را می برد .  سه نه ک

اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آینده اند . اُرد بزرگ

گروهی از مردمند که اندکی از ثروت کلان خویش را می بخشند و آرزویی جز شهرت ندارند . این خودخواهی و این شهرت پرستی که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضایع می سازد . جبران خلیل جبران

درد پیری انحطاط روحی و جسمانی آن نیست ، بلکه بار خاطرات آن است . سامرست موام

برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه کرد . بلوتارک

همه آدمیان به شیوه های گوناگون سختی های روزگار را می چشند . اُرد بزرگ

همۀ خوشبختیها و موفقیت که به من روی آورده از درهایی وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم . بایرون

دل آدمی بنده آرزوست ، سرشتها یکسان نیست ، هر کس خویی دارد ، و جویا و خواهان چیزی است . بزرگمهر

جنگ کشتارگاه کسانی است که همدیگر را نمی شناسند ، به نفع کسانی است که یکدیگر را می شناسند ولی همدیگر را نمی کشند . جنگ قوانین را خاموش می کند . سیسرون

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ اُرد بزرگ

تمام شان و عظمت انسان در فکر است. بلز پاسکال

هرکس خود را نصیحت نکند ، به نصیحت دیگران محتاج است . سعدی

اکنون به شما می گویم که مرا گم کنید وخود را بیابید.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کردید،  نزد شما  باز خواهم آمد . فردریش نیچه

آنانکه گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار آنند . سانتایانا

بزرگی و تنها ، و آبی و در اوج . آسمانی انگار . آندرومدا

همیشه بین خود و همسرت بازه ای را نگاهدار تا به خواری گرفتار نشوی . اُرد بزرگ

از آنچه باعظمت است یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش وآلایش  . فردریش نیچه

میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم  اندازه نبروی کنونی ماست . اُرد بزرگ

عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم ،عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند.  لئوبوسکالیا

چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را درپیش خواهد گرفت . جبران خلیل جبران

به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا می‌روی . شوپنهاور

هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . اُرد بزرگ

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

مهم نیست که تا این لحظه چه کارهایی انجام داده اید ، شما در هر شبانه روز ۲۴ ساعت دست نخورده دارید که می توانید آن را هر طور بخواهید مصرف کنید  . برایان تریسی
اهمیتی ندارد که از کجا آمده اید ، مهم این است که به کجا می روید  . برایان تریسی
مهم ترین کار ما این نیست که ببینیم در دور دسته های مبهم و ناپیدا چه چیز هایی و جود دارد . کار ما این است که به آنچه آشکارا در پیش رو داریم بپردازیم . وینستون چرچیل
دقت و تمرکز  رموز عملکرد عالی هستند  . برایان تریسی

آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کنید تا آنچه می گویید. بزرگمهر

یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست . اُرد بزرگ

دوست بدارید لیکن عشق را به زنجیر بدل نکنید . جبران خلیل جبران

رهنومد های مشخص بطلبید تا کامیاب گردید . اسکاول شین

ارادۀ قویست که به همۀ قوای دیگر حکمرانی می کند . بشرطیکه ما آنرا با قوۀ عقل هموار سازیم . دوفون

بسیاری در پیچ وخم  یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند : ما چرا ناتوان از ادامه راهیم . بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟ همانجای که خود را پرمایه دانسته ای. اُرد بزرگ

اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت ، دوستانه به جر و بحث بپردازند . مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند . ف – و – رابرتن

آرزو ریشۀ حیات ماست . اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایۀ زندگی است . نیچه

هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد . کارلایل

ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند . شوپنهاور

آنگاه که آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است که او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیکبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است . فردریش نیچه

تجربه به معلم سختگیری است . او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد . کارایل

برای نوشیدن شهد بهشت ، هموار نگاهت به راستی باشد و درستی . اُرد بزرگ

سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید. کارایل

مدیریت زمان وسیله ای است که می تواند شما را از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید برساند . برایان تریسی
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان  ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش  می کشد ، نه آرام می شود  و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند

نکات سخت هم اساسی ساده دارند . اُرد بزرگ

تاریخ سیر خود را بر زندگی مردان بزرگ بنا نموده است . کارایل

ای پسر هرچند تو جوانی , پیرو عقل باش , نگویم جوانی مکن , لیکن جوانی خویشتن دار باش و از جوانان پژمرده مباش.چنانچه ارسطالیس می گوید جوانی نوعی از جنون است . قابوسنامه

ارزش های بنیادی شما در زندگی چیست؟ آیا هدف ها و فعالیت های شما با این ارزش ها هماهنگی دارد؟ !. برایان تریسی
انسان بندی ست بسته میان حیوان و ابر انسان. بندی بر فراز مغاکی . فردریش نیچه

خودآختگی قابلیتی است که بسیاری ندارند . اُرد بزرگ

عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشکار می شود . کارلایل

در حال حاضر ، سه هدفی که بیش از هر چیز در زندگی برای شما مهم است چیست؟ آیا وقتتان را نیز به همین نسبت صرف آنها می کنید؟ . برایان تریسی

آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکسان ؛ همه چیز رو به پایان ! . فردریش نیچه

اگر تو را دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمنی نباشد بی قدر و بها باشد . قابوسنامه

در زندگی نادان سرانجام یک گره  ، صدها گره باز نشدنی است  . اُرد بزرگ

استاد پرورندۀ روان است ، و پدر مادر پرورش دهندۀ جان . قابوسنامه

به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . اُرد بزرگ
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی خردمند

روان مردگان و زندگان در یک ظرف در حال چرخش اند . اُرد بزرگ

آن کس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند . فردریش نیچه

به ما می آموزند که به خاطر بسپاریم ، چرا نمی آمزند که فراموش کنیم ؟ هیچکس نیست که زمانی در زندگی خود به این معتقد نشده باشد که حافظه همانگونه که نعمت است بلا و لعنت نیز هست . ف – ا – دوریویچ

برای آنکه به فرودستی گرفتار نشویی ، دست گیر آدمیان شو . اُرد بزرگ

مشعل نبوغ فروغ نیابد مگر آن زمان که نور حقیقت بر آن بتابد . کنت دوسکور

وظیفه هنرها توصیف  موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود. شوپنهاور

برای کسب گنج سکوت ، بارگاه دانش ات را بزرگتر بساز . اُرد بزرگ

انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد. ارنست همینگوی

بکوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می نگری . آندره ژید

انسان هیچوقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است. لارشفوکو

اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خوی بت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری. نیچه

تعلیم به احمق ها همانقدر بی ثمر است که بخواهیم با صابون ذغال را سفید کنیم . کیتز

در کنارمان دلبر هست و اگر نیست ، در سفر رسیدن به اویم . پس تنهای وجود ندارد . اُرد بزرگ

آنکه نفس خود را بالاتر و برتر از آنچه که هست داند هرگز به سرحد کمال نرسد . فارابی

فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت. تولستوی

آنکه می‌خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می‌باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند . نیچه

با بردباری همه چیز در چنگ توست .  ارد بزرگ

کسانیکه با افکار خوب و عالی دمساز هستند ، هرگز تنها و بی مونس نیستند . فیلیپ سیدلی

آن کس که نداند ؛ خواست خویش را در چیزها چگونه بگمارد ؛ دست کم معنایی بر آن خواهد افزود … و از آن ؛ این پندار زاده می شود که گاهی در آن خواست بنیاد باوری بوده است . فردریش نیچه

کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی خردمند

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم . فیثاغورث

انسان خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد . اُرد بزرگ

مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . کریستوف مارلو

بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید  و پاکی در اشتباهند . اُرد بزرگ

چشمان زیبای اشکبار از لبخند زیباتر است . کامپ پل

آه ؛ ای مجنون مهربان ؛ زرتشت ! ای شیدای اعتماد ! تو همیشه همین سان بوده ای . تو همیشه با اعتماد به هر چیز هراسناک نزدیک شده ای . تو همیشه می خواهی هر غولی را بنوازی. هرم نفسی گرم و کمی موی نرم بر پنجه ؛ همین بس تا تو یکباره آمادهء عاشق شدن و به دام انداختن اش شوی . عشق خطری است در کمین تنهاترین کس. عشق به هر چیزی که زنده باشد و بس ! براستی ؛ خنده آور است جنون و فروتنی من در عشق ! . فردریش نیچه

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  نظر بدهید

خرد برترین هدیه آسمانی است . فردوسی خردمند

بهای عشق چیست بجز عشق ؟  . ماری لولا

عبادت ، گستردن جان است بر کرانه ی هستی و آمیزش انسان است با اکسیر حیات . جبران خلیل جبران

دروغ آیین اربابان و بردگان و حقیقت خدای انسانهای آزاد است . ماکسیم کورگی

همه ادعای رفاقت می کنند ، اما کسی که که آن را ثابت می کند رفیق حقیقی است. ماکسیم کورگی

تمام چیزى که خدا از بشر مى خواهد یک قلب آرام است . میستر اکهارت

دانایی توانایی به بار می آورد  ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی خردمند

تمام چیزى که خدا از بشر مى خواهد یک قلب آرام است. میستر اکهارت

برای شناخت آدمیان ، بجای کنکاش در اندیشه تک تک آنها ، بدنبال شناخت پیشوای انگاره و خرد آنها باشید . اُرد بزرگ

هر ضعیف و ناچیزی که در میان شما عذاب دیده و نابود گشته است ، نیرومندترین و ایستاده ترین چیزی است که در هستی شماست . جبران خلیل جبران

بیش از حد عاقل بودن کار عاقلانه ای نیست . مارون

شادی زمان و مکان نمی خواهد کافی است دل بخواهد.  مارسل پروست

تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم . اُرد بزرگ

دین تحقق پندار است و پهنه پندار . جبران خلیل جبران

تجربه بهترین درس است هر چند حق التدریس آن گران باشد. کارلایل

نشان دوست نیکوآن است که خطای تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشکار نکند. پور سینا

جوانی ستاره ای است که فقط یکبار در آسمان عمر طلوع می کند . ژوبرت

کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های  قهرمانی است  .  اُرد بزرگ

یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن . ژرژ هربرت

کیهان دارای ساختاری هدفمند است . این ساختار به آن پویایی بخشیده ، و برآیندی شگرف ، در آن بر جای می گذارد . اُرد بزرگ

کار خودتان را انجام دهید ، اما نه فقط در حد وظیفه بلکه اندکی بیشتر و از روی سخاوت . همین مقدار اندک به اندازه تمام کار ارزش دارد. دین بریگز

آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است . فردریش نیچه

بشر در این دنیا بیشتر از همۀ موجودات مصیبت و عذاب کشیده ، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها فقط او می تواند بخندد . نیچه

بهترین آموزگار استاد ، شاگرد اوست . اُرد بزرگ

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.  سقراط

بهترین سیاست صداقت است. سروانتس

غضب ، نابیناترین ، شدیدترین و زشت ترین ناصحان است . دسه گور

ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته . اُرد بزرگ

چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .فردوسی خردمند

آنکه تخم بدی را می فشاند ، بدون شک همۀ محصول آن را درو می کند . دموستن

آیا برده هستی؟
پس دوست نتوانی بود
آیا خودکامه هستی؟
پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامه ای نهان گشته اند از این رو زن را توان دوستی نیست او عشق را می شناسد و بس  . فردریش نیچه

آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت . فردریش نیچه

طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود : نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . زکریای رازی

کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای  فرهمند . اُرد بزرگ

دو گوش داریم و فقط یک زبان، برای اینکه بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم .  دیوژن

گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمانها و کمال مطلوبهاست که ما را فرتوت و افتاده می کند . دوگلاس مک آرتور

خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم

آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه

من اگر در بهشت باشم ولی به من بگویند تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح بدهی از آن بهشت بیرون می روم .  ژان روستان

این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند

یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. ژرژ هربرت

تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم . داوید وایت

راز بزرگ زندگی در شکیبایی است و نباید به خاطر یک آینده ی مبهم زمان حال را بر خود تلخ کرد. ژان داوید

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . ژوبرت

آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند
آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان … آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فردریش نیچه

آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند . فردریش نیچه

هیچ چیز عوض نمی شود ! شما دیدتان را عوض کنید رمز کار این است . کالوس کاستاندا

تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است . اُرد بزرگ

کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی خردمند

خدا را شکر کنید که نعمات و موهبت هایش به علت بینش محدود ما متوقف نمی شود . کاترین پندر

برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . کلود مونه

هنرمند، اشیا را با خورشیدی روشن می کند که از آن طبیعت نیست . دیده رو

آموختن تنها سرمایه ای است که ستمکاران نمی توانند به یغما ببرند . جبران خلیل جبران

پول با شادمانی کم داخل کیسه می شود ولی با غم زیاد از ان خارج می گردد . مولیر

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  یک نظر

شادی و خوشبختی را هدف اصلی زندگی تان قرار دهید و کلیه فعالیت هایتان را بر

اساس این هدف سازمان دهی کنید.

پذیرفتن اشتباهات خود و اقرار به اینکه تغییر عقیده داده اید نیاز به شهامت و

شخصیت قوی دارد . اما فراموش نکنید که این امر یکی از عوامل اصلی صرفه جویی

در وقت است.
با تکرار مرتب این جمله در خود انگیزه ایجاد کنید : کار را همین الان انجام بده ! کار را

همین الان انجام بده!

تعلل در کارها می تواند وقت ، زندگی و موفقیت را از شما بدزدد. قاطعانه تصمیم

بگیرید که آن را از بین ببرید.

اصل پارتو می گوید که شما می توانید کارها را به دو دسته تقسیم کنید : تعداد کمی

کارهای مهم و تعداد زیادی کارهای بی اهمیت . شما مشغول انجام کدام یک

هستید؟
هرگز وسوسه نشوید که ابتدا کارهای جزئی را انجام دهید . این کار ممکن است

همه زحمات شما را به باد دهد

می توانید یک کار بزرگ را مثل یک قالب پنیر در نظر بگیرید که می خواهید آن را

بخورید . آن وقت یک تکه پنج دقیقه ای از آن را جدا کرده و بی درنگ آن را انجام دهید

تنبلی دزد آرزو هاست.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۲ نظر

اعتماد به نفس

کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد.

اظهارنظرکردن و سخن گفتن درجمع مانند ویتامینی است که در ساختمان اعتماد به

نفس شما نقش حیاتی ایفا می کند.

هیچ چیز بیش از نیروی درونی و بیش از اعتماد به نفس ، شخص را قوی و نیرومند

نگه نمی دارد. وقتی که این قوت باطنی متزلزل شود، یک باره قوای بدنی شخص فرو

می ریزد و او را از پای در می آورد.

تمام وعده  و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که

اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۳ نظر

(۱)موفقیت در اثر قضاوت صحیح است(۲)قضاوت درست در اثر تجربه حاصل می شود

(۳)تجربه معمولا دراثر قضاوت بد حاصل می شود. یعنی موفقیت دراثر تجارب

شکست  است.

هیچ کسی و هیچ شکستی آنقدر بزرگ نیست که انسان بخاطرش خودکشی کند.

شکست زایده عدم تمایل به تغییر است.

گناه نکردن از ترک آن آسانتر است. علی (ع)

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۹ نظر

سخن بزرگان

موفقیت بدست آوردن چیزی است که دوست داری ،اما خوشبختی دوست داشتن چیزی است که به دست آورده ای

اگرهمواره همچون گذشته بیندیشید همان چیزی رابدست می آورید که تابحال کسب کرده اید

افرادموفق ، کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند

عده ای دائم غرغر میکنند که گل سرخ خار دارد-من شکر میکنم که خارها گل دارند  (ها ائه)

وقتی شخصی گمان کرد که دیگراحتیاجی به پیشرفت ندارد باید تابوت خودراآماده کند

ممکن است بتوان گلی رازیر پاپرپرکرد ، امامحال است بتوان عطرآنرادرفضامحوکرد /ولتر

تنهائی جهنم است , اما با مطالعه این جهنم تبدیل به بهشت میشود )موریس مترلینگ وگوئه)

عشق ،عینک سبزی است که باآن انسان ، کاه رایونجه می بیند

نگران نباشید که مردم در مورد شما چه فکر می کنند . آنها احتمالا اصلا در مورد شما فکر نمی کنند (برایان تریسی)

عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد   (چرچیل)

چهره یک زن ،نماینده شوهراووپیراهن یک مرد معرف زن اوست /مثل یوگسلاوی

ناامیدی اولین قدمی است که شخص بطرف قبر بر میدارد (ناپلئون)

مهربانی ٬ زبانی است که برای کوردیدنی برای کرشنیدنی وبرای لال گفتنی است 

بدترین وخطرناکترین کلمه اینست که بگوئیم ” همه اینطورند “/تولستوی

یک زن ، چیزی جزشوهرنمی خواهد ولی وقتی به اورسید همه چیز می خواهد /شکسپیر

عشق خود خواهی مبادله بین زن و مرد است(؟)

زیادی سخت نگیرید . گاهی هم لازم است دست از کار بکشید و از سکوت لذتببرید(؟)

اگر برای شروع کار مشکل دارید ، بی درنگ قسمت کوچکی از کار را انجامدهید تا راه بیافتید

هنگامی که مشغول انجام کار بزرگی هستید آن را به صورت تمام شده در ذهنخود مجسم کنید(؟)

انسان آزاد خلق شده است,اما همه جا در بندوزنجیر است    (ژان جاک روسو)

در جهان روشنایی هایی وجوددارد که در عمیق ترین ظلمات نهانند.    (گاندی)

تبسم اگر مخلوط با عشق نباشد گناه است.(شکسپیر).

چه بسا آثار زبان که بالاترازنتایج شمشیرند

 یک راه ضربه زدن به چیزی ٬ بددفاع کردن ازآن است ./دکترشریعتی

 

حرکت

هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می کند یک غرال شروع به دویدن میکند و می داند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا کشته نشود هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می کند یک شیر شروع به دویدن می کند و می داند که باید سریع تر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمی رد مهم نیست غزال هستی یا شیر با طلوع خورشید دویدن را آغاز کن. ” آنتونی رابینز

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۹ نظر

امرسون: در برابر هر چیزی که بدست می آورید، چیزی دیگر را از دست می دهید. اگر طالب رشد هستید از غرور خود دست بکشید!

جان ماکسول: رشدتان می گوید که چه کسی هستید.اینکه چه کسی هستید تعیین می کند که چه کسانی را جذب می کنید.اینکه چه کسانی را جذب کنید توفیق سازمانتان را رقم می زند.

پائولو کوئلیو: انسان نیاز به «انتخاب» سرنوشتش دارد، نه پذیرش آن!

پیتر دراکر: زمانی که چشمت به سازمانی بزرگ می خورد، بدان که زمانی شخصی «تصمیم» شجاعانه ای گرفته است.

دیپاک چوپرا: بهشت به فرشتگان داده شد. اما انسان باید «بهشت» خود را بیافریند.

 

امید

فکر میکنی آدم کوچکی هستی در حالی که دنیای عظیمی در درون توست. علی (ع)

چیزی که انسان را قبل از مرگ می کشد یاس است و چیزی که برای انسان ننگ است نا امیدی است. علی (ع)

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند (بحارالانوارج/ ۹۳ ص/ ۲۹۴)

از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .(بحارالانوار،ج۷۸،ص۱۱۹)

چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.(جلاءالعیون،ج۲ص۲۰۵)

پرواز

با بال شکسته پر گشودن هنر است این را همه پرندگان میدانند.

بزرگترین گناه زندگی این است که بالهایت را برای پروازنگشائی و همواره بر رویزمین بخزی.

هیچگاه کوری را ، به خاطر آرامش تحمل نکن .

کشتی ها در بندرگاه در امانند اما کشتی برای این کار ساخته نشده .

هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید هر چند راه او سخت و ناهموار باشد .

طبیب عشق مسیحا دمست و مشفق لیک        چو در تو درد نبیند که را دوا کند

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۴ نظر

پندهای بزرگان

بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او.

(همیلتون)

فکر میکنی آدم کوچکی هستی در حالی که دنیای عظیمی در درون توست. علی (ع)

یکی از مهمترین راههای خوشبختی، حقیر شمردن مرگ است. (لوبون)

زندگی شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست بگیرید.

من واقعاً فرمول دقیقی برای موفقیت نمی شناسم ولی فرمول شکست را به خوبی

می دانم سعی کنید همه را راضی نگه دارید. (بیل کازبی)

تنها کسانی تحقیر می شوند که بگذارند تحقیرشان کنند. (الکس هیل)

کسی که پرده از روی اسرار دیگران برداشت، رازهای پنهانش آشکار شود.

(امام صادق «ع»)

هر که گره از کار مسلمانی بگشاید خداوند در دنیا و آخرت گره از کارش خواهد

گشود. (امام حسین «ع»)

کسی که به اندازه یک دانه خردل نخوت در دل داشته باشد وارد بهشت نمی شود.

(پیامبر «ص»)

کسی که شهامت قبول خطر نداشته باشد در زندگی به مقصود نخواهد رسید.

(محمدعلی کلی)

زندگی دشوار است اما من از او سرسخت ترم.

گر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.

(موریس مترلینگ)

زندگی دشمن شما نیست، اما طرز فکرتان می تواند دشمن شما باشد.

(ریچارد کارسون)

دنیا بسیار وسیع است و برای همه جائی هست، سعی کنیم جای واقعی خود را

پیدا کنیم.

هر اقدامی اگر بزرگ باشد، ابتدا محال به نظر می رسد. (کارلایل)

آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده

است. (موریس مترلینگ)

به توانائی خود ایمان داشتن نیمی از کامیابی است. (روسو)

کسی که حق اظهار نظر و بیان فکر خود را نداشته باشد، موجودی زنده محسوب

نمی شود. (مونتسکیو)

دانش به تنهائی یک قدرت است. (فرانسیس بیکن)

بدون باختن برنده نمی شوی. (مثل روسی)

بدبختی انسان از جهل نیست از تنبلی است. (دیل کارنگی)

علت هر شکستی عمل کردن بدون فکر است. (الکس مکنزی)

کار و کوشش ما را از سه عیب دور می دارد، افسردگی، دزدی و نیازمندی. (ولتر)

سرچشمه همه فسادها بیکاری است، شیطان برای دست های بیکار، کار تهیه می

کند. (پاسکال)

همت آن است که هیچ حادثه و عارضه ای، مانع آن نگردد. (ابن عطا)

صاحب همت در پیچ و خم های زندگی، هیچ گاه با یاس و استیصال رو به رو نخواهد

شد. (ناپلئون)

مصمم به نیک بختی باش، نیک بخت می شوی. (لینکلن)

همانا زندگی چیزی جز عقیده و جهاد نیست. (امام حسین «ع»)

+ نوشته شده در  ساعت   توسط RAHA  |  ۳ نظر

تجربه بی رحم ترین معلم دنیاست. چون اول امتحان میگیره ، بعد درس میده!

اشتباهات انسانهای بزرگ قابل احترام است زیرا ثمر بخشتر از حقایق انسانهای کوچک است. (فردریش نیچه)

اشتباه را محکوم کن نه آنکه اشتباه از او سر زده . ( شکسپیر )

خردمند به کار خویش تکیه میکند و نادان به آرزوی خویش . ( حضرت علی (ع)
پول خوشبختی نمی‌آورد …. اما شکل دلپذیرتری از بدبختی را برایتان فراهم

می‌سازد.(اسپایک میلیگان)

هیچوقت به خدا نگویید: من یک مشکل بزرگ دارم    به مشکلتان بگویید:من یکخدای

بزرگ دارم

فرق ما با دیوانه ها در این است که ما در اکثریت هستیم. (میشل فوکو)

هرگز کسی به دستاورد دلپذیری نرسیده است مگر آنکه در گوشه ای از وجود خود

به چیزی برتر از شرایط زمانه ایمان داشته باشد.

هرگز عشق را گدایی نکنید . معمولا چیز با ارزشی به گدا داده نمی شود.

مازیار میر مشاور و تحلیلگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *