وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای

 

به نظر می رسد که ذات سیاست آن است که در مدت کمی به آنچه در طول سالها و حتی  قرن ها ساخته و پرداخته شده بود ضربه های مهلکی

زند، امید و اعتماد مردم را کاملا از بین

ببرد، ارزش قانون، جامعه، عدالت و مخصوص عدالت را از میان  بردارد.

این مقاله در ادامه مطلب وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت دوم نگارش شده است:

در قسمتهای قبلوکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای مطالبی را به زیور طبع اراسته نمودیم و اینک دنباله مطلب…

آه چه می فرمائید ؟ 

ج ـ کاملا متوجه شدم و قبول دارم امضاء موکل 

س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می فرمائید ؟ 

ج ـ انگشت میزنم امضاء می کنم و در کنار آخرین امضاء انگشت میزنم  امضاء و اثر انگشت موکل 

توضیح : چون آقای/خانم . . . . . . . . . . . . . . به زبان فارسی تسلط ندارند/بیسواد هستند این صورتجلسه با حضور آقای/خانم . . . . . . . . . . . . . . . . فرزند . . . . . . . . . . . . . …………. به نشانی . . . . . . . . . . . . . . ( که . . . . . . . . . . . . . . . . . آقای/خانم . . . . . . . . . . . . . . . . . . هستند )  ( در این قسمت نسبت فرد مذکور با موکل نوشته می شود مثل برادر ، خواهر ، فرزند و امثالهم) تنظیم و مراتب به وسیله ایشان به آقای/خانم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تفهیم شد . فتوکپی شناسنامه آقای/خانم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . نیز ممضی به امضاء ایشان اخذ شد .  


 

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم

* ۳ ـ آزادگی وکیل  وکالت را »کار آزاد« می نامیم . این فقط در محدوده تعاریف رسمی و شاید هم برای دلخوشی وکلا عنوان می شود . چه می دانیم آزادیی دراین کار نیست . حرفه ای که اداره آن به نحو مطلوب مستلزم صرف وقت یبیش از هر کارمند پرکار دولت است . شغلی که مطالعه و در جریان تغییرات قوانین و ضوابط بودن ، جزء لوازم حتمی آن است . پیشه ای که فرد مشغول به آن چاره ای جز دیر خفتن و زود خاستن ندارد . کاری که به تعداد موکلین »صاحبکار« دارد ، و در انجام آن نه فقط قوانین وضوابط عمومی بلکه قواعد انتظامی وکالت نیز باید مرعی باشد چگونه می تواند »کار آزاد« نامیده شود ؟ پس وکیل اگر اسما و حسب تعریف رسمی »کار آزاد« دارد در واقع و نفس امر ، بیش از هر کارمندی»دربند« و »مقید« است . لکن وکیل می تواند ـ و باید ـ علی رغم تقید ، »آزاده« باشد و این بزرگترین ـ و شاید یگانه مزیت حرفه وکالت است . اقتضاء این آزادگی این است که به موارد آتی توجه داشته باشیم . 

۱ ـ اگر چه موکل ، یا طرف مشاوره به ما وجوهی پرداخت می کند ، اما همیشه رفتارمان باید چنان باشد که او بداند ما دراستخدامش نیستیم . تجربه نشان داده با موکل یا طرف مشاوره ای که احساس کند وکیل به پول او نیاز دارد ، نمیتوان کار کرد . 

۲ ـ اینکه ما در چه شرایطی از نظر مالی و مادی هستیم ، امری کاملا خصوصی و شخصی است . بدیهی است اظهار عجز وفقر باعث نخواهد شد کسی به حال ما رحمت آورد و به قصد دست گیری از ما دست به کیسه برد . همچنین باید به یاد داشته باشیم که همه مردم مامور مالیات و در پی بررسی ثروت ما نیستند. بنابراین به همان اندازه که از تفاخر و تفرعن احترازمی کنیم ، از خود شکستن و اظهار فقر و عجز نیز باید محترزباشیم . چه اعتبار مالی وکیل دادگستری ـ اگر در حد اعتبارعلمی و اخلاقی او اهمیت نداشته باشد ـ بی تردید در قضاوت جامعه بی تاثیر نیست . پس باید رفتار ما همیشه نشان دهنده بی نیازی باشد ، بدون اینکه جنبه لاف زدن پیدا کند . 

۳ ـ وکیل دادگستری ـ به عنوان فردی فرهیخته و ، بنابر اصل ، باهوش و اهل منطق و استدلال ـ نمی تواند و نباید با مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بیگانه باشد . همچنین ، به لحاظ داشتن ویژگیهای پیش گفته ، توقع قالبی اندیشیدن و دنباله روبودن را از وکیل نمی توان داشت . به این ترتیب جای شگفتی نخواهد بود اگر بین وکلا از نظر مشرب و طرز فکر سیاسی ودیدگاه اجتماعی و فرهنگی تفاوت و حتی تضاد وجود داشته باشد . اما آنچه غیر قابل قبول و غیر قابل توجیه است ، این است که این تفاوتها و تضادها ، در امور وکالتی ، مطرح شود  یا ـ از این بدتر ـ در برخوردهای حرفهای دستاویز حمله به حریف قرار گیرد .  توقع از وکیل دادگستری این است ، که برای دفاع از حق آزادی عقیده سیاسی و اجتماعی همکارش ـ آنجا که این عقاید در محیط های کاری و قضائی مطرح می شود ـ تا پای جان بایستد . هر چند که با عقاید این همکار مخالف باشد . زیرا از دیدگاه یک فرد اصولی ، رفتاری جز این پسندیده نیست . از دیدگاه »پراگماتیک = اصالت علمی« هم همیشه باید به یاد داشته باشیم که وقتی برخورد با افراد بر مبنای عقاید سیاسی و اجتماعی ایشان متداول گردد و پذیرفته شود ، دور نیست که نفر بعدی خود ما باشیم. 

\"زبانوکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم

۴ ـ نوسانات و تحولات اقتصادی و سیاسی ، قانون خاص خود رادارند و ایجاد چیزی را باعث می شوند که از آن به »جو« تعبیرمی کنیم . »جو« جامعه گاه موافق و گاه مخالف افراد یاگروه هائی است . اینکه وکیل در انتخاب موکلین وپرونده هایش همیشه در جهت موافق با جو جامعه حرکت کند ، شاید آسان ترین شیوه وکالت باشد . اما مطمئنا بهترین شیوه نیست . پذیرفتن دفاع از کسی یا گروهی که در برهه ای اززمان مغضوب و مبغوض و منفور شده است ( و چه بسا این غضب و بغض و نفرت به حق هم نباشد ) حرکتی است که از وکیل آزاده انتظار می رود . چه ما از متهم به دزدی و زنا وکلاهبرداری و قتل و تروریسم ـ با توجه به شخصی بودن مجازات ـ دفاع می کنیم ، نه از دزدی و زنا و کلاهبرداری وترور .  بدیهی است وکیلی که اینگونه عمل می کند باید در انتظارجفای ناشی از عدم شناخت و جهل جامعه و عوام ( و گاه ـ حتی ـ خواص ) باشد و این بهائی است که وکیل برای آزادگی خود باید بپردازد . 

۵ ـ درست است که موکلین وسیله روزی رساندن به وکیل هستند و درست است که رعایت ادب در برخورد با ایشان واجب است ( همچنان که در برخورد با دیگران بایسته است ) اما این رابطه مالی و تقید اخلاقی نباید باعث شود که وکیل ازمعیارهای رفتاری خود در مقابل موکل عدول کند ، بنابراین: 

اولا ـ باید وقت شناسی را در نهایت جدیت و سخت گیری به موکلین بیاموزیم . 

ثانیا ـ به موکل تفهیم کنیم اوست که باید خود را بر شرایط مامنطبق کند و مواضع اصولی ما لایتغیر است . 

ثالثا ـ رفتارمان چنان باشد که موکل گمان نکند پولی که می پردازد موقعیت خاص و ممتازی جز آنچه که وضعیت علمی و اجتماعیش اقتضا دارد ، برای وی ایجاد می کند . به عبارت دیگر موکل باید بداند او است که به وکیل محتاج است و عکس این قضیه مصداق ندارد . 

رابعا ـ اگر بر این اعتقادیم که تا زمانی که استحقاق انفاق الهی را داشته باشیم و روزی ما مقرر باشد ، لاجرم حواله خواهد شد و افراد بشر را یارای سد این باب نیست . دلیلی ندارد که برای ادامه رابطه با موکلین و طرف های مشاوره ـ وقتی که حرفه ای بی ربط می زنند و کارهای ناروا می کنند و توجیه و دفاع سخنان نادرست و اعمال غلط خود را از ما می خواهند ـ در برابر ایشان سرفرودآوریم و تمکین کنیم . زیراکه چنین برداشت وبرخوردی ، به اعتباری ، عین شرک است.  
 

* ۴ – اتقوا مواضع التهمه  گفته شده : قاضی و وکیل دو بال فرشته عدالت هستند .  بنابراصل ، حقیقت همین است . امیدواریم واقعیت نیز همین باشد ـ یا بشود .  قاضی و وکیل را از معاشرت و مراوده با یکدیگر گریزی نیست . زیرابسیاری از وکلا و قضات همکلاس یا هم دوره یکدیگر بوده اند وبسیاری از ایشان هم ضمن برخوردهای مکرر حرفه ای طی سالهای دراز با هم آشنا و دوست شده اند .  بین وکلا و قضاتی که لوازم خلقی و وجدانی این دو شغل در ایشان جمع است ، این مطلب که ارتباطات و دوستی ها هیچ تاثیری در روابط حرفهای و کاری ایشان ندارد ـ و نمی تواند داشته باشد ـ مفروغ عنهاست . اما مردم عادی ـ علی الخصوص عوام ـ از این حقیقت آگاه نیستند . هر حرکت یا گفته حساب نشده ای می تواند در ذهن ایشان شبهه ایجاد کند و نهایه وهن قاضی و وکیل و دستگاه قضا و کانون وکلا را درپی داشته باشد .  در عین حال از آنجا که انسان ، به هر تقدیر ، دستخوش عواطف واحساسات خویش است و همیشه این بیم وجود دارد که ناخواسته تحت تاثیر آشنائی ها و دوستی ها قرار گیرد . بر ما است که به نکات ذیل توجه کنیم : 

۱ ـ وقتی پرونده ما به دادگاهی ارجاع می شود که قاضی آن با ماخصوصیت و رفاقت دارد ، تا زمانی که کار پرونده خاتمه نیافته ، رفت و آمد خود را به آن دادگاه و دفتر آن به حداقل برسانیم و به مراجعات کاملا ضروری اکتفا کنیم . 

۲ ـ تا وقتی که کار پرونده ادامه دارد ، اگر خارج از دادگاه ملاقاتهای خصوصی با رئیس دادگاه دست داد ، مطلقا درخصوص پرونده ای که نزد وی داریم سخنی به میان نیاوریم . 

۳ ـ وقتی تاریخ رسیدگی فرا رسید ، یک روز قبل یا ساعاتی پیش از وقت رسیدگی به قاضی دادگاه مراجعه و برای وی روشن کنیم که ملاقات بعدی ما با او به عنوان وکیل پرونده خواهد بود و توقع احترام و محبت خارج از حدود روابط رسمی نداریم .  این اقدام تکلیف رفیق ما را روشن و از بروز شبهه احتمالی درذهن طرف دعوی هم جلوگیری خواهد کرد . چه اگر در زمان مراجعه ما به محکمه ، طرف دعوی هم حاضر باشد و رئیس دادگاه بدون آگاهی از این موضوع و یا ـ در صورت آگاهی ـ به علت رودربایستی ، برخوردی گرم تر از آنچه که اقتضاءرابطه حرفه ای و رسمی است با ما داشته باشد و احترامی بیش از آنچه که معمول است برای ما قائل شود . ناچار در ذهن ناپخته طرف دعوی ـ که از خصوصیات وکلا وقضات متقی ومستقل بی خبر است ـ شک و شبهه ایجاد خواهد شد .  همینجا باید متذکر شویم که رعایت احترام وکیل بر دادگاه واجب است ، همچنان که عکس این قضیه صادق می باشد . به عبارت دیگر دادگاهی که از وکیل توقع احترام دارد باید به وکیل احترام بگذارد . آنچه فوقا گفتیم در خصوص درجه ای ازاحترام و ابراز خصوصیت و محبت است که به رابطه وکیل ودادگاه مربوط نیست ، بلکه از رفاقت و رابطه شخصی ناشی می شود . 

\"زبانوکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم

۴ ـ برخی از افراد ـ که از آنها با صفت مودبانه »زرنگ« یادمی شود ، حال آنکه برای توصیف ایشان صفات مناسبتری اماغیر مودبانه ، وجود دارد ـ با وسائل و از طرق گوناگون رابطه دوستی قضات و وکلا را کشف و به وکلایی که با قاضی دادگاه ایشان خصوصیت و رفاقت دارند مراجعه می کنند . اگر چنین مراجعینی داشتیم باید با صراحت و تاکید برای ایشان روشن کنیم که این رابطه دوستی هیچ تاثیری در جریان کار قضائی پرونده و نتیجه نهائی آن نخواهدداشت 

۵ ـ وقتی برای دیدار دوستان قاضی خود به دادگاه آنها مراجعه می کنیم ( هر چند که با توجه به کثرت کار و قلت وقت دادگاه ها بهتر است این دیدارها در خارج دادگاه صورت گیرد ) از نشستن در پشت تریبون و محلهای ویژه اعضاء دادگاه خودداری کنیم . هر چند که در آن زمان پروندهای در آن دادگاه نداشته باشیم . زیرا وکیل دادگستری باید همواره از هرچیزی که ممکن است باعث ایجاد شک و شبهه در اذهان مردم شود احتراز کند . کسانی که ما را در پشت میز قاضی می بینند و به وجود خصوصیت و رفاقتی بین ما و رئیس محکمه پی می برند . همه موفقیتهای بعدی ما را در این دادگاه به حساب رفاقت مان با رئیس محکمه خواهند گذاشت و این باعث هتک حرمت ما و دادگاه خواهد شد . 

۶ ـ پذیرفتن موکلی که از طرف رئیس دادگاهی معرفی شده ، که پرونده اش در همان دادگاه مطرح است ، به هیچ وجه صحیح نیست که . . . اتقوا مواضع التهمه . . . 

۷ ـ گاه ممکن است به افرادی برخورد کنیم که تصاویر نادرستی ازدادگستری و دادگاهها در ذهن دارند و از طرح موضوع با ماهم ابا نمی کنند . این عبارت که » . . . اگر خرجی هم داشته باشد می دهیم . . . « متاسفانه به گوش ها آشنا است . در این گونه موارد باید رفتار ما چنان باشد که گوینده دیگر بار به خود جرات واجازه طرح این گونه مطالب را در حضور ما ندهد . در عین حال باید سعی کنیم که به گوینده تفهیم نمائیم قضیه به آن شوری هم که می پندارد نیست . اگر حیثیت دستگاه قضا لکه دار شود ، وکلا هم ـ به عنوان وابستگان آن ـ ازاین هتک حرمت هرگز و تحت هیچ شرایطی در امان نخواهند ماند . 

سخن پایانی را از کتاب زبان بدن ایرانی برایتان نقل میکنم هیچ چیز هیچکس هیچ رفتار و هیچ گفتاری آنگونه که سد نیست.

اینکه شاید برخی از آنچه گفتیم در نظر بعضی ها بسیارایده آلی و کمال گرایانه به نظر آید و چنین تصور شود که رعایت این مقدار احتیاط و دورنگری در عالم واقع میسر نیست . اما باید توجه داشته باشیم که  با توجه به آنچه می بینیم و می شنویم ـ اگر به خود ودوستان و همکارانمان سخت نگیریم و اگر معیارهای اخلاقی حرفه راجدی تلقی نکنیم ، دیری نخواهد پایید که از وکالت دادگستری به عنوان شغلی که مایه افتخار و سربلندی ما بوده ، چیزی باقی نخواهد ماند . درخانه اگر کس است یک حرف بس است ….

 مازیار میر مشاور و تحلیلگر 

 Mazyar Mir professional consultant andanalyst

قسمت های دیگر این مقاله را میتوانید از اینجا دنبال کنید:

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت اول

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت دوم

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم

 توصیه می شود نگاهی داشته باشید به مطالب زیر:

یک خانم وکیل حرفه ای چه ظاهری دارد ؟

فن دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و مشاورین حقوقی

وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای

پنجمین سمینار فنون دفاع حرفه ای برای وکلا

فن دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *