کارگاه تخصصی سخنرانی سیاسی و زبان بدن ویژه انتخابات

کارگاه تخصصی سخنرانی سیاسی

کارگاه تخصصی سخنرانی سیاسی و زبان بدن ویژه انتخابات

کارگاه تخصصی سخنرانی سیاسی

 

سه دهه فعالیت در عرصه انتخابات و تب انتخاباتی حاکم با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات مارا بران دات که این هفته جمعه ساعت  تا ۴

بعدظهر کارگاه آموزشی برای ارتقاء سطح کیفی و کمی نمایندگان و نامزدهای انتخاباتی تهیه و تدارک ببینیم.

به نظر می رسد که  ایران به سرعت در حال تبدیل شدن به سرزمین ابر  انتخابات است. برگزاری انتخابات ادواری ریاست جمهوری،

مجلس ، مجلس خبرگان رهبری و شورای شهر و روستا، نمونه بارزی از این ادعاست که پایه جمهوریت روز به روز در حال تحکیم و تحکم می­

باشد.

طبیعی است در چنین عرصه­ای، عقلایی کردن مبارزات انتخاباتی از سوی داوطلبان یک نیاز استراتژیک است. انتخابات یک  بازی برد و باخت

است. باید به کمک مشاوران سیاسی ورزیده به مبارزات انتخاباتی نظم و جهت گیری داد. هر نامزدی باید مسابقه را بر حسب

معیارهای خود تعریف کند نه صرفا معیارهای رقبا یا رسانه­ها و یا اشخاص سوم. لازم است مسائل بخوبی تحلیل شوند و پیام مناسبی به مردم

در آن رابطه داده شود و اینکه چرا حل آن مسائل از طریق پیروزی انتخاباتی فرد یا گروه خاص ممکن است. 

 

برای دهمین سال متوالی در مجتمع فنی علوی ایران با توجه به اهمیت و جایگاه موضوع انتخابات مجلس  شورای اسلامی  یک کارگاه­ علمی و  عملیاتی و فیلم محور برگزار گردید 

هدف کلی  این کارگاه­ تخصصی :

سخنرانی سیاسی چیست

زبان بدن یک سخنران سیاسی

تکنیکها و تاکتیکهای سخنران سیاسی

   آشنایی کاندیداها با اصول اداره ستادهای انتخاباتی

افزایش مهارت کاندیداها برای موفقیت در انتخابات و افزایش مشارکت سیاسی

مشارکت سیاسی حداکثری شهروندان در انتخابات و کمک به گرم کردن تنور انتخابات

نمایش فیلمهای برتر هالیودی و مستند برترین سخنرانان سیاسی و غیر سیاسی جهان

کارگاه کاملا یونیک و عملیاتی بوده و خلاقانه مدعوین را در بالاترین سطح هدایت و رهنمون خواهد نمود.

 

محورها :

 

  • اصول سخنرانی و سخنرانی سیاسی
  •  مدلهای زبان بدن یک سخنرانی سیاسی
  • مدلهای هیپنوتیزم یک سخنرانی سیاسی
  • ارایه یک سخنرانی اصولی و استاندارد روی مدعوین 

 

مدرس این کارگاه آموزشی

\"پکیج

 

ددکتر مازیار میر مدرس برتر و صاحب سبک آموزشی در این زمینه هستند لطفا رزومه استاد را مطالعه  فرمائید.

رزومه دکتر مازیار میر

 

مبلغ سرمایه گذاری

 

هزینه سرمایه گذاری در این کارگاه آموزشی و دریافت گواهینامه نه میلیون و پانصد هزار ریال معادل ۹٫۵۰۰٫۰۰۰ ریال می باشد

لطفا برای ثبت نام و کسب اطلاعات با شماره های زیر تماس حاصل فرمائید.

 

09198718767

09125555621

نمونه یک سخنرانی سیاسی

 

امشب چون آخرین جلسه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر هست، عنوان بحثمان انتخابات، تبلیغات و نتیجه است. تنها فرصتی که داریم تا روز جمعه است و بهتر است که راجع به این فضا بیشتر صحبت کنیم.  ان شاءالله خدا مقدر کند که در روز جمعه بهترین مقدرات برای مملکت ما و برای جهان اسلام رقم بخورد.
الان دیگر در فضایی قرار داریم که تفکرات موجود در بعد از انقلاب اسلامی که جمهوری اسلامی تأسیس شد، کاملا مشخص، متمایز از هم و شناخته شده دارد ارائه می شود!

یعنی کسانی که برای چرخاندن نظام، یک برنامه و استراتژی دارند، دیگر از فضای خط امام(ره) که می فرمود و بقیه اطاعت می کردند، رسیده اند به فضایی که خودشان صاحب نظر هستند! و بعد از سی، چهل سال باندهایی که بر مملکت ما حاکم بودند، به نقطه ای رسیده اند که نظرات خاص خودشان را دارند. و این نظرات با همدیگر فرق هم دارد که فرق هایش خیلی هم زیاد نیست، ولی یک درصدِ مثلا سی، چهل درصدی فرق دارد.

» حضور حداکثری مردم در هر انتخاباتی برای مملکت خودشان، پشتوانه قدرت، اقتدار و نظام است!  
در صحبت های حضرت آقا(مدظله) که دقت می فرمایید، ایشان می فرمایند که تنها چیز مهم برای من حضور مردم است! این کلمه تنها را خیلی دقت کنید. می فرمایند تنها چیز مهم برای من، نه یک چیز مهم برای من!

و آن هم این است که به هر حال هر طرف که رأی مردم برود، پشتوانه نظام است و این یک چیز کاملا مشخصی است. حضور حداکثری مردم در هر انتخاباتی برای مملکت خودشان، پشتوانه قدرت، اقتدار و نظام است!
 
و اگر در نظامی، اقلیتی به عرصه انتخابات ورود پیدا کنند، این نظام، شکننده بودن خودش را به دشمنانش اعلام می کند! وقتی در یک جایی مثلا ایتالیا در دو سه دوره پیش مشارکت در انتخابات، به ۲۴ درصد می رسد، این چه حکومتی است دیگر! حکومتی که ۲۴  درصد از مردمش، پشتوانه اش هستند، این حکومت دقیقا همین حکومتی می شود که الان شد، یعنی کلا تغییر استراتژی می دهد.

از اول تأسیس جمهوری اسلامی هم، نظر امام(ره) همین بود که مردم، پشتوانه نظام هستند. در طول بودن و در زمان حیات اهل بیت(سلام الله علیهم اجمعین) هم چون مردم پشتوانه امام نبودند، حکومتی تشکیل نمی شد! در قضیه سقیفه، آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) که حق بود، چون مردم پشت سرش نبودند، حتی برای تشکیل حکومت اقدام هم نکرد.

+ نکته اول:
» هر کسی به هر چیزی رأی بدهد، به نظام رأی داده است!
این نکته در ذهنمان باشد که هر کسی به هر چیزی رأی بدهد، به نظام رأی داده است! لذا برای این که این انتخابات، مشروعیت نظام را اثبات کند، خیلی تفاوتی ندارد که به چه کسی رأی بدهند، بلکه اصل این است که رأی بدهند. که البته رأی سفید قضیه را حل نمی کند. رأی سفید، یعنی رأی دادن به عدم مشروعیت نظام! به یک آدمی که جزء کاندیدا است، رأی بدهند.

+ نکته دوم:

نکته دوم تفکراتی است که خدمتتان عرض کردم. ما از اول انقلاب، از حکومت ها الگو هایی تحت عنوان مثلا الگوهای سرمایه داری یا سوسیالیستی یا هر چیزی که اسمش را بخواهیم بگذاریم، می گرفتیم. اگر بخواهیم خیلی روان تر در سطح حکومت های جهان این سه الگو را معرفی کنیم این گونه می شود که حکومت هایی هستند که دولتی می باشند یعنی دولت، بدنه چرخاندن حکومت را در اختیار دارد.

حکومت هایی هم هستند که بخش خصوصی بدنه چرخاندن حکومت را برعهده دارد. مثلا در حکومت هایی که بر پایه سرمایه داری است، بخش خصوصی مملکت را می چرخاند. همچنین حکومت هایی هستند که تلفیقی از دولت به علاوه بخش خصوصی می باشند که در آن ها دولت منتخب مردم بر بخش خصوصی نظارت دارد. که این همان چیزی است که حضرت آقا(حفظه الله) چند سال پیش دستور جدی تحت عنوان اصل خصوصی سازی دادند که در مجلس پیگیری شود، و این مورد هم تقریبا در حال اتفاق افتادن است که با نظارت دولت کار را به مردم بسپاریم.

در سیستمی که بخش خصوصی، دولت را می چرخاند، یعنی رئیس جمهور یک مملکت، بدون اجازه کارتل های خصوصی نمی تواند آب بخورد و اگر بخواهد که کوچک ترین تخلفی از دستورات آن ها بکند، او را زمین می زنند!

» خصوصی سازی چیست؟
در این نمونه ای که ما تحت عنوان جمهوری اسلامی داریم، اعتقاد و مصوبه مجلس و تأکید رهبری بر اجرای خصوصی سازی است. یعنی دولت کارش ستادی باشد و وارد صف نشود، بلکه صف را به مردم بسپارد و بخش خصوصی وارد کار شوند و دولت هم نظارت خیلی جدی داشته باشد. چون بخش خصوصی دارند با پول بیت المال مملکت را می چرخانند و پول هایشان خیلی هم مال خودشان نیست. وام های کلان می گیرند و کار می کنند.

خصوصی سازی یعنی یک شرکت، مجموعه یا (NGO) ای وسط می آید و با وام های سنگین، بودجه های استعانتی و یاری گری دولت، شروع می کند به انجام دادن قسمتی از کار ممکلت. مثلا دولت می گوید شما می خواهی استادیوم بسازی، پنجاه درصد سرمایه را تو بیاور که آن را هم من به تو وام می دهم، پنجاه درصد هم من می دهم. پس بخش خصوصی به این معنایی که از جیب خودش است، نیست. از این خاک دارد پول را بر می دارد و جیب خودش نیست! حالا در این مسائل خیلی نمی خواهیم برویم و من به عنوان مقدمه دارم می گویم.

» یکی از موردهایی که از یک رئیس جمهور طالب هستیم، اقتصاد است.
یک مورد از چیز هایی که ما از یک رئیس جمهور طالب هستیم، یعنی قاعدتا باید طالب باشیم، بحث اقتصاد است. یعنی ممکلت از نظر اقتصادی روند رو به رشد داشته باشد و مردم، هم در اقتصاد کلان و هم در اقتصاد خرد، احساس بهبود زندگی خودشان را بکنند.

همان مطلبی که آقای روحانی در سال ۹۲ فرمودند که آمارهایی که دارید می دهید برای مردم نان نمی شود. مردم باید احساس بهبود زندگی بکنند! این حرف در سال ۹۲ کاملا حرف درستی بود! آمار مربوط به اقتصاد کلان است، اما اقتصاد خرد می گوید: مردم الان حس می کنند یا خیر؟ وضعیت بهتر شده است یا خیر؟ قدرت خرید، سطح رفاه زندگی، امنیت، حقوق شهروندی، خود شهرسازی، جاده، امکانات و این چیزهایی که مربوط به دولت و شهرداری و غیره و غیره می شود، همه اش در اقتصاد خرد هست. یعنی فقط این نیست که حقوق من صد هزار تومان بالا رفته است. آیا میزان امنیت من در جاده ها، میزان راحتی من در اوقات فراغت و غیره، این ها همه اش بالا رفته است یا خیر؟ ما به این اقتصاد خرد می گوییم. یعنی اقتصاد خرد شده در بین آحاد مردم.

» برای این که یک اقتصاد خوب داشته باشیم، باید یک فرهنگ خوب هم داشته باشیم! 
دومین مورد بحث فرهنگ است که اگر یک ملتی رشد و تعالی فرهنگی نداشته باشد، این ملت از نظر اقتصادی هم، نه بلد است که چگونه مقتصد باشد، نه بلد است که چگونه اقتصاد خودش را رشد بدهد و نه بلد است که چگونه پولش را خرج کند و آسیب های دیگر. یعنی برای این که یک اقتصاد خوب داشته باشیم، باید یک فرهنگ خوب هم داشته باشیم! یعنی برنامه های فرهنگی دولت.

+ نکته سوم :
– سیاست داخلی و خارجی.

ارتباطات ما، مباحث سیاسی یعنی بحث آزادی، بحث آزادی بیان، بحث آزادی های فردی، مباحث سیاسی داخل، نهادها، احزاب، شکل گیری احزاب، آزاد بودن احزاب و غیره را در سیاست داخلی داریم و در سیاست خارجی، روش برخورد ما با کشورهای همراه و غیر همراه، مخالف، معاند و مبارز، گفته می شود یعنی پنج مدل سیاست خارجی داریم.

روش برخورد، استراتژی و دیپلماسی این دولت، در برخورد با این پنج مدل کشور چیست؟ ما چه ارتباط متقابل بر مبنای سود طرفینی خواهیم داشت؟ همان طوری که من و شما دلمان برای هیچ کشوری نمی سوزد، هیچ کشوری هم دلش برای ما نمی سوزد! حالا چه آمریکا باشد، چه روسیه باشد. موضوع این است که آیا می توانیم در این دیپلماسی ما تعاملی را برقرار کنیم که سود متقابل و بازی برد برد، یا بازی ای که از باخت طرفین جلوگیری کند، باشد؟!

در پنج گروه کشورها یعنی کشورهای همراه، غیر همراه، مخالف، معاند و مبارز، کشورهای مبارز یعنی کسی که اگر به او فرصت بدهی، زده است. با موشک زده و کلا نابودت کرده است.

» رئیس جمهور باید برای ارتقاء دینی مردم برنامه داشته باشد!
یکی دیگر از چیزهایی که در برنامه های کاندیدای ریاست جمهوری خیلی مهم است، بحث جمهوری اسلامی، جایگاه اسلام، ارتقاء دیانت مردم در برنامه های رئیس جمهور منتخب و دولت می باشد. که این هم جزء چیزهایی است که باید در برنامه هایش باشد و بگوید من این برنامه ها را برای ارتقاء دینی مردم دارم. فرهنگ مردم یک بحث است، دین مردم هم یک بحث دیگر.

اگر تا الان نظر جناح های سیاسی حاکم بر ممکلت عوض نشده باشد، اعتقاد ما از اول انقلاب این بوده است که دین و دنیا رابطه ای دارند که دین برای دنیای ما مفید است و دین نشان می دهد که چگونه می شود سالم تر دنیا را گذراند! این هم باید جزء برنامه های کاندیدای ریاست جمهوری باشد.

بالاتر که می آییم، باید تمام این برنامه ها، اخلاقی  باشد. منظور همان اخلاقی است که جلسه قبل خدمتتان عرض کردم و شب جمعه هم گفتم. یعنی قول های متقنی که در قرآن کریم می فرمایند: متقن و دقیق صحبت شود و جملاتی که ابهام ایجاد می کند، اصلا گفته نشود.

 مثلا ایشان یک لیوان شراب خورده است، من به او بگویم که برو بابا نگذار بگویم چه کاره هستی! این نگذار بگویم چه کاره هستی، نهایت بی اخلاقی است برای این که این فرد یک لیوان شراب خورده است که اگر توبه کرده باشد که توبه کرده است، توبه هم نکرده باشد، یک حد دارد، می زنی و پاک می شود.

اما وقتی این فرد می گوید برو نگذار بگویم چه کاره هستی، هشتاد میلیون برداشت می شود! یکی می گوید این فرد چه کاره است؟! یکی دیگر می گوید این خیلی آدم بدی است. بدترین نوع تهمت، تهمت مبهم است! یعنی تهمتی که جای این تهمت را نقطه چین می گذاریم تا مردم خودشان انتخاب کنند. این هم جزء چیزهایی است که باید رعایت شود.

در قرآن کریم می فرمایند: قول سدید. در خصوصیات قول سدید می گوید، قولی که به یقین رسیده ای و دقیق است! آقای انجوی شما ۱۶۳ سانت قدت است. نمی توانی بگویی تو کوتاه یا متوسط یا بلند هستی. از نظر قرآن کریم اگر به کسی بگویی کوتاه یا بگویی متوسط القامه یا بگویی بلند، این قول سدید نیست. سدید، عدد است! ۱۶۲ سانت هستی، ۱۸۷ سانت هستی، ۱۴۰ سانت هستی.
 
این هم جزء چیزهایی است که ما توقع داریم کسانی که می خواهند تولیت سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی مملکت را دست بگیرند، این بدیهیات و اولیات دینی را رعایت کنند. اگر آقای انجوی رعایت نکرد، عددی نیست و به جایی هم بر نمی خورد، اما این فرد به عنوان الگو و به عنوان تابلوی جمهوری اسلامی، باید حتما بعضی از مباحث اخلاقی، شرعی و حد و حدود قول را رعایت کند!

» اگر جمهوری اسلامی است، رئیس جمهور باید با قول سدید صحبت کند!
رئیس جمهور باید با قول سدید صحبت کند. اگر جمهوری اسلامی است، باید با قول سدید صحبت کند! گمان ها و فلان و فلان،  به نظرم می رسد که مقداری مشکلات ایجاد می کند. سه مناظره انجام شد. نیمه اول، نیمه دوم و فینال انجام شد. دیروز هم آخرین قسمتش بود.

دقیقا برادران و خواهران همین چیزی که به شما گفتم، در همان مسیر داریم جلو می رویم. به شما گفتم که این منطق ها و لبخندها و صحبت ها و غیره، وقتی بحران رأی آوری که بالا می رود، تبدیل به بد اخلاقی ها و فحاشی ها خواهد شد. این یک هفته هم آخرش را خواهید دید. یعنی هر چه به دهانشان برسد، می گویند.

اولین سؤالم از شورای محترم نگهبان این است که بر طبق موازین اخلاقی یک منبری مثل من، واقعا این کاندیداهایی که تأیید کرده اید، صالح هستند؟! آقای جنتی فرمودند: دوازده آدم، امضاء می کنیم که این آدم مؤمن، متعهد، مجری، عاقل است و چیزهایی که در کتاب دین و زندگی می گویند، رعایت می شود.
 
» مردم ما به بی اخلاقی دولتمرانشان عادت کرده اند!
متاسفانه مردم ما به بی اخلاقی دولتمرانشان عادت کردند! و همین جا دارم خدمتتان عرض می کنم که رئیس جمهور جمهوری اسلامی نباید این مدلی باشد! اخلاق جایگاهش کجاست؟! امام این مدلی است؟! حضرت آقا(حفظه الله) این گونه هستند؟! خدا را شکر می کنیم، والا اگر ما رهبر نداشتیم، باید در جهان سرمان را به زمین می کوبیدیم، مسخره مان می کردند، می گفتند جمهوری اسلامیِ چه؟ مناظره دیروز چه فرقی با مناظره دموکرات ها و جمهوری خواه ها در آمریکا کرد؟! اخلاق مهم است.
 
من باز هم مانده ام. بالاخره شورای نگهبان باید گزینه هایی را تیک بزند تا بتواند محکم بگوید ما دوازده مجتهد هستیم و تأیید کردیم که ایشان متخلق و عادل و غیره هستند. قربانت بروم نیستند، تابلو است که نیستند! چه چیزی را شما امضا کرده اید؟! این اولین قسمت بود.

باید به دو سه ماه قبل برگردیم. به این نتیجه می رسیم که این صلاحیتی که شورای نگهبان دارد تصویب می کند، مصلحتی است نه بر طبق مبانی! یعنی نمی تواند فلانی را رد صلاحیت کند چون ضایع است! یا مثلا اگر صلاحیت فلانی را تأیید کند، ضایع است. مصلحتی است. در غیر این صورت، واقعا شما بعضی از این ها را تأیید کرده اید؟! این آقا الان لیاقت مدیریت جمهوی اسلامی را دارد؟! مثلا دیروز باز باران با ترانه/ با گوهرهای فراوان/ می خورد بر بام خانه، این فرد را شما تأیید کرده اید که لیاقت مدیریت جمهوری اسلامی را دارد؟!

بعد می گویند چرا مردم نسبت به شورای نگهبان زاویه می گیرند؟! ما بچه حزب اللهی ها همین اول زاویه مان را مشخص کردیم. من الان برایم سؤال است که واقعا این آدم هایی که شما تأیید کرده اید، این گزینه هایی که هست را دارند یا این که مصلحتی تأیید می کنید؟! اگر مصلحتی است، بگویید تأیید مصلحتی است، تمام شد رفت. برای چه می گویید ما تأیید کردیم که این کاندیداها مدیر، مدبر، عادل، متقی و فلان هستند. این گونه نیستند. تابلو است که نیستند.

» تأییدها و تکذیب ها بر چه مبنایی انجام می شود؟
مردم ما می بینند که این کاندیداها با کتاب دین و زندگی مدرسه شان جور در نمی آید. حالا که نمی شود جمعش کرد. بالاخره ما می رویم و باید مبانی یک روزی در این ممکلت اجرا شود. ما همه دادها را سر میوه ها می زنیم، اما باید روزی درخت ها در این ممکلت، اصلاح شود! بر چه مبنایی این تأیید ها و تکذیب ها انجام می شود؟!

» مردم ما، نه اصول گرا هستند، نه اصلاح طلب!
همه راجع به مردم قضاوت می کنند. مردم ما، نه اصول گرا هستند و نه اصلاح طلب. مردم ما، مردم هستند! حرفی که آقای اصغر زاده از سیاسیون اصلاح طلب، در برنامه ای که با آقای دهباشی داشتند، زد، خیلی جالب بود. گفت : ۵ درصد اصلاح طلب داریم، ۵ درصد اصول گرا. ۹۰ درصد مردم هستند. یک بار این آدم را قبول می کنند و یک بار آن آدم دیگر را. بعد ما وقتی آن آدم را قبول می کنند، همه فکر می کنیم که اصول گرایی یا اصلاح طلبی رأی آورده است. هیچ کدام. مردم، مردم هستند.

اصلا بعضی هایشان نمی دانند که این اصلا چه چیزی هست. اصول گرا چیست؟ اصلاح طلب چیست؟ یک آدمی، احمدی، حسنی، محمدی را می پسندند و به او رأی می دهند. آن وقت هایی هم که لیست های سیاسی رأی می آورند، اولا بیش تر در کلان شهرها است که بعضی اوقات لیست های سیاسی رأی می آورند و باز هم همین است. یعنی یک بار کلا این طرف رأی می آورد، یک بار کلا آن طرف.

یعنی مردم می پسندند که این دفعه به این لیست رأی بدهیم، شاید وضع بهتر شود. مردم ما کلا سی و خورده ای سال است که دارند تجربه می کنند! می گویند این دفعه دیگر این طرفی خوب می شود. مثل جمهوری خواه ها و دموکرات ها شده ایم. یعنی مدام تجربه می کنند و می گویند الان این ها خوب هستند، این ها بیایند وضعمان خوب می شود. بعد این ها می آیند اما وضع خراب تر می شود و دوباره مردم می آیند و به آن ها رأی می دهند و می گویند راست می گفتند که این ها خراب تر می کنند. باز ان شاءالله شما زنده باشید، سال نود و هشت، سال ۱۴۰۰ به این ها رأی می دهند. همین طوری رأی عوض می شود. ما هم در عرش نگاه می کنیم و می بینیم. سیستم این است.

برادران و خواهران، مردم ما خیلی در این بازی های ما نیستند. اصلا اطلاعی ندارند. اصلا خوششان نمی آید که اطلاع داشته باشند. مردم هر چند وقت یک بار خدا پدرشان را بیامرزد، می آیند رأی می دهند و پشتوانه نظام می شوند و می روند. این هم راجع به مردم که من خواهشم این است که این  آقایان اینقدر از مردم مایه نگذارند. مردم ما هستیم. ما اصلا نه طرفدار این هستیم، نه طرفدار آن. ما می بینیم که چه کسی بهتر است.

بچه هایی که امشب آمده اند هم مردم نیستند. این بچه ها هم یک مقداری از مردم جدا هستند و برای خودشان یک شأنیت غیر مردمی قائل هستند. مردم کسی است که الان نمی رسد که به این جا بیاید چون سرکار است و شیفت دومش است. کسی است که الان ترجیح می دهد از سرکار خسته به خانه برگردد. مردم کسی است که الان در آشپرخانه نمی رسد سرش را بخاراند. مردم کسی است که الاخره یک وقتی گیر آورده و دارد تفریح می کند. این ها مردم هستند. مردم دارند زندگی می کنند، برای همین هم این گونه دیر پای کار می آیند.

» مبنای آمارگیری از نظر علمی چیست؟
مثلا می گویند ۶۵ درصد مردم مناظرات را دیده اند، من باز هم دارم خدمتتان عرض می کنم که من آخر نفهمیدم در این ممکلت، مبنای آمارگیری از نظر علمی چیست؟ چند بار من این مورد را زیر سؤال برده ام.

اگر یادتان باشد در یک دهه محرم شب ششم، هفتم بود و حضرت آیت الله ایمانی، نماینده محترم ولی فقیه نشسته بودند، من گفتم آماری که صدا و سیما می دهد و می گوید این مقدار ما را نگاه می کنند، آقای ایمانی الان آمار بگیریم؟ چند هزار نفر نشسته بودند، به مستمعین گفتم چه کسانی شبکه فارس را نگاه می کنند؟ من فکر کردم که مثلا ده درصد دست بالا می آورند.

اما یک نفر دست بالا نیاورد! به آقای ایمانی گفتم: ببخشید دارند برای چه کسی برنامه می سازند؟ تازه این ها بچه خوب ها و حزب اللهی ها هستند. من اصلا نمی دانم واقعا ۶۵ درصد از مردم مناظره را دیده اند یا خیر. اصلا نمی دانم که این نظر سنجی ها درست هست یا خیر. اگر هم درست باشد، مردم ما یکشنبه کلا یک حرف دیگر می زنند! چهارشنبه شما انتخابات را برگزار کن و مردم با کارت ملی بیایند و رأی بدهند، پنج شنبه شاید یک رأی دیگری بدهند!

یعنی موجی ایجاد می شود و مردم بر این موج سوار می شوند. بعد مثلا من می آیم و می گویم به ما رأی دادند یا به خاطر ما رأی دادند یا یک جامعه ای مثل بازیگرها می گوید ما الگوی مردم هستیم، ورزشکارها می گویند ما الگوی مردم هستیم. این بازیگرها و ورزشکارها و این مدل آدم ها که در سال ۸۸ خودشان را تکه تکه کردند اما مردم رأی ندادند. یک وقت هم مردم رأی می دهند. اصلا این گونه نیست! لذا این نکته را هم در نظر داشته باشید.

حالا سراغ بحث هایی که ما دیدیدم و شنیدیم، می آییم. چقدر ما نسبت به خیلی چیزها غیر حساس شده ایم! یعنی یک زمانی اگر کوچک ترین تخلف مالی و فلان می شد، مردم کفن می پوشیدند و در خیابان می آمدند، اما الان طرفین همینطوری مدرک افشا می کنند، این به آن پوزخند می زند، آن به این پوزخند می زند، ما هم به جفتشان و تخمه مان را می خوریم!
 
جالب است. خیلی به مال بیت المال و مال حرام غیر حساس شده ایم. باور کنید من مریض می شوم. همین دارم عرق می کنم. چقدر مگر چربی دارم که عرق کنم؟! این عرق کردن، عصبی است. آدم وقتی می بیند که به همین راحتی دارند با پول بیت المال بازی می کنند، مریض می شود! 

مثلا یکی می گوید من دو زمین بیشتر ندارم، آن یکی می گوید بیخود کردی، هشت زمین داری! یکی می گوید من چهار تا دارم، آن یکی می گوید خیر دو تا داری! یکی دیگر می گوید من هیچ ندارم، بعد همزمان دارد در کانال می خورد که زمین اول، زمین دوم، زمین سوم، سند، فلان و این ها.
 
بعد تازه شاکی می شوند و می گویند شما چگونه به اسناد رسمی ثبت احوال دسترسی دارید؟! ببخشید من واقعا عذرخواهی می کنم که داریم اموال یک رئیس جمهور را چک می کنیم تا ببینیم دزد نباشد و از بیت المال نخورده باشد. شاکی هم می شوند! الان مثلا بی اخلاقی شد. مردم هم دارند می بینند. واقعا فکر می کنید که مردم ما به این چیزها حساس هستند؟! حساس نیستند.

 چند سال پیش مثلا ده دوازده سال پیش، کلیپی از یکی از تحلیل گرهای شبکه های بیگانه فارسی زبان که مشهور است، پخش شد که جنسی بود و یک کاری می کرد. من گفتم این فرد کرکره را پایین می کشد و می رود. یکی از دوستان ما که در وزارت خارجه است، گفت این ها اصلا این چیزها برایشان مهم نیست. می گفت تازه وقتی شما این کلیپ را پخش می کنی و این فرد می فهمد که زن های دیگر هم این کلیپش را دیده اند، بیشتر کیف می کند و می گوید پس همه فهمیده اند که من هم اهل حال هستم! اصلا برایش مهم نیست!

آبروی چه رفت؟ کدام آبرو؟ اصلا طرف خوشحال شد. اصلا از نظر این ها ارتباطات جنسی بیش تر، برند است! می گویند نگاه کن، فلانی وقتی ده خانم دنبالش هستند، پس یک چیز دارد. این فرد افتخار می کند و شما فکر می کنید که پخش کرده اید و طرف زمین خورده است. الان همین بحث در بحث های اقتصادی هست. اصلا دیگر حساسیت وجود ندارد. تازه این چیزهایی که الان شما می بینید و می شنوید، کمی بیش ترش را من می بینم، کمی بیش ترش را یکی دیگر، بیش تر بیش ترش را هم بقیه می دانند که چه خبر است، اما مردم حساس نیستند.

طرف برای صد هزار تومان مانده است، اما حساس نیست که رئیس جمهوری باشد که مشکلات مالی داشته باشد! مردم این گونه هستند. اگر مردم حساس هستند، انتخابات نشان می دهد که حساس هستند یا خیر. می خواهم بگویم که فرهنگ چقدر تأثیر دارد. این یک مطلب بود.

اولا واقعا این مدل برگزار کردن مناظرات خیلی جالب نیست. قبلا مناظرات را دو به دو می گذاشتند، خیلی خوب بود. مثلا من یادم است یک بنده خدایی، سیصد میلیون گرفته بود، بعد یکی دیگر از کاندیداها که رو به وریش بود، به او گیر داده بود و این دو با هم صحبت می کردند. آن کاندیدا همین طور که صحبت می کرد به او می گفت که سیصد میلیون فلانی به تو داده است، اما او جواب نمی داد و سراغ بحث دیگری می رفت.

مثلا می گفت بله این گونه است و درجریانات بوروکراسی باید این کار را بکنیم و غیره، اما آن کاندیدا می گفت بوروکراسی و این ها درست، اما آن سیصد میلیون را نگفتی! ما این چنین آدمی می خواهیم! باز دوباره کمی جلوتر می رفت و می گفت همه این هایی که می فرمایید درست است، اما آخر این سیصد تومان چه شد؟

یکی به کاندیداها گیر بدهد که چه شد؟ بالاخره تو یک خانه داری؟ دو خانه داری؟ چهار تا داری؟ شش تا داری؟ وقتی می گویی من ندارم و این ها، این طرف دارد روی کانال سند می زند! اگر نداری، برو شکایت کن و پدر این طرفی که به تو گفته است داری را دربیاور. بالاخره داری یا نداری؟ اگر نداری، آخر جلسه بایست تا با هم برویم خانه و ببینیم کجا می روی؟ بالاخره الان زن و بچه ات یک جایی هستند یا خیر؟ من دارم می خندم برای این است که می خواهم ریلکس برخورد کنم، وگرنه فلان فلان این ممکلتی که مردمش حساسیت ندارند که مسئولینش چند ماشین و خانه و فلان دارند!

» آرمان های حضرت امام(ره) از بین رفته است!
آرمان های حضرت امام(ره) از بین رفته است! شهید جلیل گندم کار برای این ممکلت جان داده است، اما در وصیت نامه اش نوشته، هشت کمپوت گیلاس به تدارکات بدهید. در این مدتی که جبهه بودم، هشت کمپوت بیش تر خوردم. هزار و هشصد تومان در حساب قرض الحسنه ام هست، بگیرید و پانصد تومان از آن را به تدارکات بدهید. این فرد برای این ممکلت جان داده است، اما این گونه رفتار می کند. از جبهه آمدیم و الان داریم این گونه مسئول ها را می بینیم و خیلی هم راحت و ریلکس هستیم. آیا مردم ما واقعا به این مورد حساس هستند یا خیر؟ اگر نیستند، در این یک هفته می توانی آن ها را حساس کنی؟ نمی دانم. می توانی؟ خیلی حرف است.

من باز هم برای دهمین بار از برادران و خواهرانی که چهار سال جان می کنیم و کار فرهنگی می کنیم و یک دفعه هفته آخر پیدایشان می شود و می گویند یک کاری بکنیم، گله می کنم. نمی خواهد کاری بکنی. برو سر همان زندگی ای که قبلا بوده ای. بیکار هستی الان آمده ای؟ الان هیچ کاری نمی شود کرد؟!

» کار فرهنگی زمان می برد و عمق لازم دارد!
کار فرهنگی زمان می برد و عمق لازم دارد! اگر قرار است با کسی صحبت کنی و حلقه ای تشکیل بدهی، باید چهار سال وقت بگذاری که حلقه ده نفره را صد نفر بکنی، هزار نفر بکنی. گیر من اصلا این نیست که چه کسی رأی می آورد، گیر من برای این است که اینقدر بی اخلاقی حاکم است.

» دغدغه اصلی مردم ما چیست؟!
برخی از اشتباهاتی که آقایان می کنند، باز مربوط به همین است که دغدغه اصلی مردم ما، حصر سران فتنه نیست، آیا هست؟! نمی دانم. من فکر می کنم نیست. دغدغه اصلی مردم ما، فیس بوک و آزادی شبکه های اجتماعی نیست، آیا هست؟! من فکر می کنم که نیست، شاید هم باشد. معلوم می شود دیگر. اگر رأی دادند، یعنی دغدغه شان این است. اگر مردم واقعا راضی هستند که شبکه اجتماعی شان آزاد بشود و دنبال حصر سران و غیره باشند، دغدغه اش است و یکی باید بیاید مطالبه و پیگیری کند.

وقتی در دایره مشاوران خودمان میخکوب می شویم و حتی رفتن بین مردم را بد می دانیم، وضعیت همین می شود. مثلا بنده اگر جایی بین مردم بروم، ده نفر می آیند و عکس می گیرند. نمی شود جلوی آن ها را گرفت. البته جلویشان را هم گرفته ام. بالاخره بین مردم برویم یا خیر؟ اگر برویم، عکس می گیرند. ما هم نگیریم، خودشان می گیرند و افتخار می کنند و به دیوار خانه شان می زنند. بالاخره بین مردم برویم یا خیر؟ بالاخره کنار سفره مستمندان بنشینیم یا خیر؟ وقتی ما در جماران و نیاوران و لواسان و آن جاها متمرکز شده ایم، هیچ وقت نمی فهمیم که در جنوب شهر چه خبر است و طبیعتا دغدغه آن بالا شهری ها همین است.

نکند تلگرام فیلتر شود. آیا لایو اینستا فعال می شود یا خیر؟ تماس تلفنی واتس آپ چه شد؟ این ها می شود دغدغه های آن ها. برای این که مشکل دیگری ندارند.  ولی ما یک مردمی داریم، که بیست، سی درصد از آن ها، اصلا نمی دانند که هفته دیگر انتخابات است! یعنی اینقدر در زندگیشان مشکل دارند. و این بخش از مردم چون هیچ وقت نمی دانند که چه زمانی انتخابات است، هیچ وقت هم رأی نمی دهند و هیچ وقت هم آن کسی که به درد این ها بخورد، بالا نمی رود، چون این ها رأی نمی دهند. ضد انقلابی نیستند بلکه نمی دانند هفته دیگر انتخابات است.

مردم این هستند و خدا را شکر می کنم که من در جمهوری اسلامی عرضه نداشتم که مسئول بشوم چرا که در روز قیامت صف حسابرسی مسئولین جمهوری اسلامی خیلی طول می کشد! ما عرضه نداشتیم، مسئول شویم، اما باز به اندازه خودمان مسئول هستیم! کُلُّکُم راع وَ کُلُّکُم مسئول، اما این مدلی مسئولی نیستیم که بیایند یک خانواده ای را نشان بدهند، که تو اصلا این را ندیده ای

این روشی که هر چهار سال یک بار، ما چند برند که فکر می کنیم، مردم خوششان می آید را داد بزنیم و رأی جمع کنیم، سوخته یا نسوخته است را نمی دانم، جمعه دیگر مشخص می شود. اگر این روش سوخته است که خدا را شکر، اما اگر نسوخته است، مردم باید روزی بفهمند که یک کسی دارد از برندهایی سوء استفاده می کند، بالاخره باید یک عده ای هم بفهمند که اصلا این ها برند هستند یا خیر؟! پشت سر این ها جمع بشوند یا نشوند؟! بگذاریم تکلیف رئیس جمهورمان را آدمی مشخص کند که هیچ تخصصی در انتخاب رئیس جمهور دارد یا ندارد؟! اصلا ربطی به ممکلت دارد یا ندارد؟! چه ربطی به زندگی مردم دارد؟! این ها باید بررسی شود.

» مناظره باید فرصت کافی برای رساندن مردم به حق را داشته باشد!
این گونه که مناظره را چیده اند، کاملا قابل مهندسی است! یعنی آن کسی که در دقایق آخر وقت دارد، می تواند با بی اخلاقی این مناظره را به نفع خودش جمع کند. چون دیگر هیچ کس نمی تواند جواب بدهد، حرف آخر را می زند و می رود.
مناظره باید فرصت کافی برای رساندن مردم به حق را داشته باشد! الزاما حق در دو تا پنج دقیقه یعنی ده دقیقه مشخص نمی شود. لذا بنده همین الان اعلام می کنم که مناظرات تلویزیون رسما از نظر تشخیص حق و باطل، باطل است. برای این که انتهایش مشخص نیست.

می شود با یک استراتژی یا یک جنگ روانی، مشخص کرد که چه کسی آخر و چه کسی اول بیفتد، چگونه شروع کند و چگونه تمام کند، بزند و برود. یعنی در حقیقت مثل کشتی گیری می ماند که نمی تواند فن بزند، حرف هم برای گفتن ندارد، اما نفس طرف مقابل را با حاشیه بگیرد، (تازه این کار را داور نمی گذارد که کشتی گیر انجام دهد، مناظره که داور هم نداشت)، بعد آخر کار یک دفعه، کشتی گیر یک هل بدهد و طرف را از تشک بیرون ببرد، یک امتیاز را بگیرد و ببرد. آیا این کشتی گیر قوی تر است؟!

وقت مناظره که نباید محدود باشد! چهار دقیقه و سه ثانیه. خب بایست، حق می خواهد مشخص شود. مردم می خواهند رئیس جمهور مشخص کنند. این چه وضع مناظره است؟! باز هم می گویم مناظره قبلی خیلی خوب بود. آن روز در تهران بنده خدایی که خیلی هم آدم صاف و ساده ای بود، مناظره را دیده بود و دقیقا از یکی از صحبت های کاندیدا برداشت عکس کرده بود. بعد رفیق ما گفت این حرف را نگفت. گفت: گفته، خودم شنیدم. در مناظره چون فرصت کم است، حرف را باید نکته ای گفت و چون نمی شود حرف را باز کرد، برداشت می کنند. یک عده که اصلا می گویند ما مناظره را ندیده ایم و تصمیم گرفته ایم.

سراغ تبلیغ می آییم. کسانی که الان در کانون هستند، تصمیمشان را گرفته اند. الان چه اصراری داری که ما این جا یک چیز را مشخص کنیم. همه تصمیمشان را گرفته اند. کسانی که می خواهند فردا و پس فردا در ستاد انتخاباتی و همایش ها، شرکت کنند، تصمیم گرفته اند که آمده اند و برایشان یک تبلیغ است. می گویند روحیه بدهیم، تبلیغ است و ما اینقدر هستیم، بقیه ببیند. کمی جو سازی کنیم. این قضیه ایجاد موج است!

+ کسانی که تصمیمشان را گرفته اند، سه مدل هستند.
ـ کسانی که تصمیمشان را گرفته اند، سه مدل هستند :
۱٫ مدل اول تصمیمشان را بر مبنای شخص و نه برمبنای حق به قول امیرالمؤمنین(علیه السلام) گرفته اند و اصلا بحث کردن با این ها فقط وقت تلف کردن است!

۲٫ مدل دوم تصمیمشان را بر مبنای حق گرفته اند که می شود مقداری برایشان وقت گذاشت که بتوانیم حق را برایشان تبیین کنیم. البته حقی که خودت می گویی، من نمی گویم حق کدام است.

۳٫ مدل سومی هستند که اصلا کسی با این ها حرف نزده است! یعنی این گروه از مردم، این طرف و آن طرف جامعه هستند؟، اما کسی با آن ها حرفی نزده است.

کارناوال ها و ایستادن سرچهارراه و عکس گرفتن و غیره، تبلیغ است. ولی وقتی سراغ جمع کردن رأی واقعی می آییم، باید وقت بگذاریم! این طرف و آن طرف یک نفر، برای چهارنفر، ده، بیست دقیقه صحبت کند و آخرش هم که طرف قانع شد، او را راضی کند که آن هم کار او را بکند و این گونه تبلیغ را ادامه بدهد. این می شود تبلیغ زنجیره ای یا شبکه ای.

در یک هفته یا احتمال زیاد دو هفته آینده می شود که این کار اتفاق بیفتد. من شخصا بعید می دانم که مرحله اول کار مشخص بشود اما مردم ایران خیلی فرق دارند. یعنی این ها ممکن است یک دفعه شب آخر همه بروند و به هاشمی طبا رأی بدهند! هیچ ضمانتی به مردم ایران نیست!

زمان انتخاب آقای هاشمی که بود، همه به آقای هاشمی رأی دادند. حتی کاندیداها هم می گفتند ما این جا آمده ایم و شرکت می کنیم، آمده ایم تا همین طوری شرکت کنیم، اما می خواهیم به آقای هاشمی رأی بدهیم. آن زمان انتخابات این گونه بود. خود کاندیدا می گفت من هم به آقای هاشمی رأی  می دهم. آن وقت مادربزرگ من به مرحوم زواره ای رأی داد. گفتم برای چه به زواره ای رأی دادی؟ گفت : گناه دارد، طفلی هیچ کس به او رأی نداده است!

» تبلیغات چهره به چهره داشته باشید!
تبلیغات چهره به چهره داشته باشید! ده بار به شما گفتم، این گروه هایی که داخل آن ها بحث می کنید، بعد از شش ماه بحث، تا حالا یک نفر بوده است که از این طرف یا آن طرف قانع بشود؟! قانع نمی شود و فقط آمده است تا بحث کند. بیکار است آمده است بحث کند.

عین جدلی که اسلام می فرماید حرام است، همین است. یعنی گناه برایت می نویسند. کل کل حرام است! بنابراین ما باید سراغ کسانی که برویم که اولا بنا ندارند که رأی بدهند، اما ضد انقلاب هم نیستند، بلکه خسته شده اند. طرف آخر ماه گیر پنجاه هزار تومان است اما می بیند اسوه های جمهوری اسلامی در تلویزیون، سر این که زمین شان شش میلیارد است یا چهل میلیارد، دارند چانه می زنند. به این فرد بگو که بالاخره وضعیت باید سامانی بگیرد و الزاما نباید دنبال احسن بگردیم! کسی را انتخاب کنیم که بهتر باشد و بگوییم از نظر ما کاندیدای ما به این دلایل بهتر است.

» رئیس جمهور باید کسی باشد که با مردم بجوشد!
مورد دوم این است که تکیه ای بکنید بر این نکته که بالاخره رئیس جمهور باید کسی باشد که با مردم بجوشد، یک بار بتوانی او را لمس کنی و به او دست بزنی. چه اشکالی دارد؟ دست بزنی ببینی این چیست؟ دائم او را از فاصله نبینی! در خودت و از جنس خودت باشد. بگذار بگویند که پوپولیست است، بگذار بگویند آمده است رأی جمع کند. من آرزویم این است که یک رئیس جمهور پوپولیست، خالص داشته باشیم که وسط مردم بگردد، مردم او را لمس کند و از او عکس بگیرند.

از او عکس بگیرند و رئیس جمهور ریاکارانه در شبکه ها بزند. من دنبال این چنین رئیس جمهور ریاکاری می گردم، اما برگردد به داخل مردم! با مردم بنشیند، با مردم بخورد. غذا و ساعت استراحتش مثل مردم باشد. تفریح بچه هایش حداقل مثل تفریح قشر متوسط مردم باشد. لباس پوشیدنش حداقل نزدیک به قشر متوسط باشد. من این را می خواهم. ما این گونه هستیم. ما مرتجع هستیم و مال دهه شصت هستیم. همان جا هم فریزمان کرده اند و از دهه شصت تا الان، هنوز یخمان باز نشده است.

از این همه اشرافیت دیدن، خسته شدیم. این ها را به مردم بگو. خسته شدیم از این که این همه از پشت شیشه دودی ما را نگاه کردند. خسته شدیم از این همه فرمایشی صحبت کردن. می گوید ما دستور می دهیم، ما دستور داده ایم، ما دستور بدهیم. بیا و کمی با ادبیات خودمان صحبت کن. این دستورها را که شاه هم زمان شاه، می داد، برای چه رهایش کردید و رفت؟ مملکت را بیچاره کرده اید، بدبخت شده ایم. شاه داشت همین دستورها را می داد، در همین خانه های مثل شما زندگی می کرد و تفریحاتش هم همین گونه مثل شما بود. برای چه رهایش کردید؟ ما پوپولیست می خواهیم! بروید و برای مردم کلاس پوپولیست شناسی بگذارید!

بگو می دانی پوپولیست چیست؟ بگو پوپولیست یعنی کسی که او را می بینی. از جنس خودت است. اول، رئیس جمهور مردمی باشد، بعد سراغ بقیه چیزهایش برویم!

مردی از جنس مردم، شعار خیلی خوبی است! این شعار را مردم می پسندند. یک هفته هم وقت داری. این مردمی که من معرفیشان کردم، به پنج دقیقه نظرشان عوض می شود! کمی برایش روشن کن که تو به عنوان شهروند جمهوری اسلامی حقت نیست که حاکمی داشته باشی که با تو اینقدر اختلاف سطح زندگی داشته باشد. حقت نیست حاکمی داشته باشی که با این خوی با تو برخورد کند.

یکی از دل سوزان شب جمعه یقه من را گرفته و می گوید شما چرا با این همه جمعیت، به عرصه انتخابات ورود پیدا نمی کنی؟ یک کلمه بگو و خیال همه را راحت کن. می گویم اولا این شنوندگان تصمیمشان را گرفته اند. ثانیا من چهار سال است که دارم می گویم اگر این ها نفهمیدند، اینقدر خنگ هستند که اگر الان هم بگویم، اشتباه می فهمند! یعنی تو واقعا فکر می کنی، این ها نمی فهمند؟ چهار سال است که داریم می گوییم. مگر قرار است که حتما مصادیق مشخص شود؟

 بعد هم حرف ولی خدا است، رهبر مملکت گفته چون در خاتم هستم، به صورت مصداقی به عرصه انتخابات، ورود پیدا نکنم. در اسفند ماه رهبر ممکلت گفته است که بچه های بدنه خاتم، حق ورود مصداقی به عرصه انتخابات را ندارند! می فهمی یا خیر؟ آیا واقعا با این همه شرایطی که ما می گوییم، نمی فهمید؟! رهبر گفته شرایط را بگویید و بگویید از نظر من رئیس جمهور باید این گونه باشد.

» مردم ما باید به این نقطه برسند که قانع بشوند که حقشان بهتر از این ها است! 
مردم ما باید به این نقطه برسند که قانع بشوند که حقشان بهتر از این ها است! برادران و خواهران الان طیف زیادی از مردم راجع به تغییر مقاومت می کنند! یعنی در مملکت ما در انتخابات دوره دوم، بیش تر می گویند هست دیگر. همیشه این گونه بوده است. می گویند ادامه می دهیم ببینیم چه می شود. می ترسیم یکی بیاید و اوضاع خراب تر شود.
 
اگر قرار بود رئیس جمهور هشت ساله باشد، چرا ما چهار سال یک بار اینقدر هزینه می دهیم و انتخابات برگزار می کنیم؟! اصلا من سؤالم از مردم این است که چرا شما چهار سال یک بار انتخاب می کنید؟! این همه هزینه، خرج، دعوا، بدبختی و فلان! اگر واقعا روال مملکت این است که مردم ما می خواهند همیشه هشت ساله رأی بدهند، انتخابات را هشت ساله کنید تا خلاص شود، برود و مملکت هم یک قوامی بگیرد. الان شش، هفت ماه است که مملکت تعطیل است!!

مملکت، شش ماه الان تعطیل است، بعد از انتخابات هم شش ماه تعطیل است. معمولا از هر چهار سال، یک سالش تعطیل است! شش ماه کلا تعطیل است و هیچ کس جواب هیچ کس را نمی دهد. هر کسی می خواهد باشد، انتخابات است دیگر! مثلا می گویم برادر ما الان این جا مشکل داریم، می گوید حالا انتخابات است! باور کن از تیر ماه پارسال خیلی از جلسات فرهنگی کشور که داشتیم، تعطیل شد.

 

با انتخاب غلطِ گروهی که می خواهی برایش تبلیغ کنی، وقتت را هدر نده! وقتت را برای بچه هایی که ناب تر هستند، بگذار. ماشینت را بردار و یک دوری بزن. این حرف ها را فقط در شیراز نمی شنوند. هر شهری که هستی، دسته و گروه بشوید و به چهار شهر اطرافت، بروید و صحبت کنید. در جاهای مختلف صحبت کنید. فکر نکن فقط آن هایی که در مسجد هستند می خواهند رأی بدهند. خیر این گونه نیست.
 
کسانی که در پارک ها هستند، آدم های خیلی خوبی هستند و می خواهند رأی بدهند. به قرآن آدم هستند! کسانی که در خیابان ها هستند، آدم هستند و آدم خوبی هم هستند و خیلی هایشان از آدم هایی که در مسجدی هستند هم بهتر هستند! کسانی که در ایستگاه ایستاده اند، کسانی که به تفریح رفته اند، کسانی که جمعه به ولایت رفته اند، همه آدم هستند.

همه ایرانی ها آدم های خوبی هم هستند! حداقل امثال بنده کسانی نیستیم که فقط یک ماه مانده به انتخابات به ملت ایران بگوییم شما آدم های خوبی هستید، بلکه ما همیشه اعتقاد داریم که مردم ایران، آدم های خوبی هستند و همه شان از ما بهتر هستند.

» یک میلیون نفر آدم با انگیزه در یک هفته می توانند ده میلیون رأی بیاورند!
این را هم در نظر داشته باشید که یک میلیون نفر آدم با انگیزه در یک هفته می توانند ده میلیون رأی بیاورند! یک هفته وقت است برای یک میلیون آدم باانگیزه که هر کدام در این یک هفته، ده نفر از آدم هایی که مردد هستند را سمت خودشان بیاورند!

بعد دستش هم پیش است. یک عده الان دستشان پیش است یعنی با شعارهای فقر و غنا و شعارهای ضد اشرافی، دست یک عده ای پیش است یعنی در آن قشر خریدار دارند. اگر بروی و به او بگویی که بیا مثلا می خواهیم سران محکوم به اعدام قطعی فتنه را که به آنها رحم کردیم را از حصر بیرون بیاوریم و ان شاءااله اعدامشان کنیم، شاید مردم نفهمند که چه می گوییم.
 
می گوید حصر چیست؟ می گویم سران فتنه. کدام فتنه؟ می گویم فلان جا. بعضی از مردم اصلا در این وادی نیستند. گفت آقا ببخشید سلام علیکم. علیک سلام. خیلی قیافه تان آشنا است. قربان شما، سلامت باشید. شما در شهریور ماه قزوین نبودید. نه من شهریور قزوین نبودم. قزوین، شهریور، خیابان فلان، تالار فلان، شما نبودید؟ نه. من هم آنجا نبودم احتمالا دو نفر دیگر بودند که همدیگر را آنجا دیده اند! اصلا مردم نمی شناسند. نمی دانند چه چیزی است و چه زمانی؟ نسل جدیدی هستند که تازه یک سال است می توانند رأی بدهند. این ها الان کجا هستند؟ روی این ها باید کار شود!

یک بار دیگر می گویم یک میلیون نفر در ایران اسلامی، یک هفته وقت دارید که هر کدامتان ده نفر از این مدل را قانع کنید! ده میلیون رأی است. با خانواده بلند شو، این طرف و آن طرف برو. بزن کنار و یک ربع وقت بگذار! همه منتظر هستند که یک آدمی بیاید که فی البداهه برند باشد و همه حرفش را گوش کنند. برند ها همه سوخته اند!

روش تبلیغی الان فقط همین است! می گوید من عکس پروفایلم را عوض کرده ام. یا مثلا می گوید در اینستایم یک پست گذاشته ام. کجا هستید؟! همه اش در خودمان هستیم که. غیر از این است که پروفایل من را رفیق هایم می بینند و غیر از این است که رفیق هایم می دانند که من می خواهم چه چیزی بگویم و غیر از این است که آن ها انتخابشان را کرده اند؟ مردم را رها کرده ام دیگر!

» انتخابات شورای شهر هم جزء معضلات نظام ما است!
راجع به شورا هم، همین داستان را ما داریم. این انتخابات شورا هم از آن انتخابات هایی است که تأسیس شد و ما آخر نفهمیدیم که چه شد. من نمی رسم که عکس ها را ببینم! اصلا باید یک سال وقت بدهید و فقط در شیراز بروی و عکس هایشان را ببینی، بعد یک سال وقت بگذاری و روزمه هایشان را بخوانی، آخرش هم معلوم نیست که چه به چه است!

این هم جزء چیزهایی است که الان جزء معضلات نظام ما است. چون یکی از مهم ترین قسمت هایی که الان ما در مملکت داریم، پول هم خیلی دارد، شهرداری است! و انتخابات شورای شهر به شدت هردمبیل است! یعنی همه کاندید هستند. الان در همین کانون ما، تقریبا هر کدام از خانواده ها یک کاندید دارند. این چه وضعی است؟ یک فیلتری، یک چیزی، یک سیستمی باید باشد. مملکت بی حزب همین است.

اصلا من کلا اعتقادم همین است که انتخابات شورای شهر اینقدر هردمبیل است که مردم ما خیلی نمی توانند در شهرهای بزرگ انتخاب درست بکنند. ولی قاعده اش این است که باید لیستی رأی بدهید. چون بالاخره اگر قرار باشد در این هردمبیل شما به لیست هم رأی ندهید، بعد می شود هردمبیلیست. یعنی سیزده نفر از سیزده لیست می آیند و چهار سال بر سر همدیگر می زنند.

مازیار میر مشاور و تحلیلگر سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *