به نظر می رسد مدیران و کارشناسان صنعت املاک که پیوسته همه گزینههای ممکن را پیش رو داشته ویا در نظر می گیرند و ایده ال گرا هستند هرگز هیچ گزینه ای را اجرا نخواهند نمود . سالها است که در صنعت املاک شاهد کارشناسان و مدیرانی هستیم که همه قسمتهای گوناگون بازار را هدف میگیرند ، و خب متأسفانه معمولا هرگز به هیچکدام هم دست نمییابند . نه فروش و نه ساخت و نه . . . . .
یادمان باشد که فروشندهای حرفه ای و نیمه حرفه ای که همه معاملهها را تعقیب میکنند معمولا در انتها هیچ موفقیتی را کسب نمی کنند به اصطلاح هیچ معاملهای را جوش نمی دهند اما چرا ؟ در این راستا شاید باید کمی به عقب باز گردیم . ما پیوسته از آدم ابا البشر گرفتار یک اجبار وسواسی حادگونه بوده وخواهیم بود . نسل بشر در طول تاریخ برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست بوده وهست و . . . . . در نهایت سوار هیچ کاری هم نیستیم ، ولی گزینهها را پیش روی خود همه را نگه میداریم .
فکرمی کنم این موضوع به راحتی میتواند به قیمت موفقیت و عدم موفقیت در املاکی های آماتور و غیرعلمی تمام شود . املاکی های علمی باید یاد بگیرند که اول درها را ببندیم و فقط تخصصی ودر یک یا دو یا حداکثر سه رشته فعالیت کنیم .
هرچه تخصصی تر بهتر . . .
به شدت معتقدم یک استراتژی برای املاکی های حرفه ای و در درجه اول بیانیهای است برای چیزهایی که هرگز و تحت هر شرایطی نباید مشغولشان شویم . یک استراتژی مشابه برای حتی زندگی مان قرار دهیم این است که :
چیزهایی را که نباید در زندگی دنبال کرد ، روی کاغذ بیاورید و هر وقت گزینهای مطرح شد آن را با فهرست آنچه که نباید سراغشان بروید ، بسنجید . این کار نه تنها شما را از به دردسر افتادن حفظ میکند ، بلکه کلی از زمانتان را برای اندیشیدن بسیار آزاد خواهد کرد .
آری یک بار این فکر سخت را به سرانجام برسانید و بعد به جای آنکه هر بار که دری گشوده شود ، یا پیشنهاد اغواگرانه ای دیدید . . . . راحت بنشینید و دندان طمع را بکشید و سپس ذهنتان را کاملا متمرکز کنید روی کار اصلیتان اما فقط به این لیست تخصصی خودتان مراجعه فرمایید .
یادتان باشد بسیاری از دروازهها ارزش وارد شدن را ندارند حتی وقتی که دستگیرههای درشان بهراحتی بچرخد و باز شود و یا . . . . .