خلاصه جامع کتاب هنر گمشده گوش دادن نوشته مایکل پی نیکولز

خلاصه جامع کتاب هنر گمشده گوش دادن نوشته مایکل پی نیکولز

خلاصه جامع کتاب هنر گمشده گوش دادن

خلاصه جامع کتاب هنر گمشده

\"دکتر

#مازیارمیر

 

چرا خوب مذاکره نمی کنیم؟

چرا کسب و کار خوبی نداریم؟

چرا در زندگی زناشویی موفق نیستیم ؟

چرا اساسا در روابطمان شکست می خوریم ؟

 

سلام من مازیار میر هستم و از همه شما عاجزانه تقضا می کنم این کتاب را مطاعه فرمائید پاسخ همه شکستهای ما در طول تاریخ در

این یک جمله باید جستجو شود …ما از تاریخ و از گذشته درس نمی گیریم و این هم به این دلیل است که ما خوب گوش نمی دهیم و

چون خوب گوش نمی دهیم زود فراموش می کنیم و ملتی که خوب گوش نمی دهد و خوب بخاطر نمی سپارد و خوب نمی شنود پس

مستحق شکست مضاعف است.

لطفا خوب گوش دهید

کتاب فوق حاوی تجربه طولانی و بیش از سی‌وپنج‌ساله مایکل نیکولز به‌عنوان یک روانکاو و  یا یک درمانگر خانوادهبوده و تمامی تجربیات

خود را در یک جمله به شما ارائه می کند….

نویسنده همه چیز را در این حقیقت ساده ارزیابی می کند که:

«مردم  اساسا گوش نمی کنند یا به عبارت ساده تر مردم واقعاً به یکدیگر درست گوش نمی‌کنند.

فکر می کنم تمامی عزیزانی که در کلاس کوچ و منتور اینجانب شرکت می کنند باید این کتاب را بارها و بارها بخوانند و به درک عمیق و

درستی از این کتاب برسند تا اجازه ورود به مرحله دوم را پیدا کنند و دیگر هیچ آری و دیگر هیچ

مازیار میر فکر می کند برای انسان‌هایی که به دنبال ارتباط مؤثر هستند چه در محیط‌های کاری و چه شخصی، به‌ویژه کوچ‌ها توصیه

می‌شود.

اما در کتاب «هنر گمشده گوش دادن» چه خواهید یافت؟

اول

به شیوه صحبت کردن و گوش دادن خود خوب فکر کنید.

دوم

طرح سؤالاتی همچون «چرا گوش دادن در زندگی این‌قدر اهمیت دارد؟»

سوم

«چطور شنونده بهتر و حرفه ای تری باشیم.

چهارم

چطور بر خودمان بهتر و بیشتر  مسلط باشیم تا از کیفیت گوش دادنمان هرگز  کاسته نشود

چهارم

رموزی که به ارتباط مؤثر کمک می‌کنند و….

در این کتاب همچنین موردبحث قرارگرفته‌اند. می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تفاوت میان گفتگوی واقعی و به‌ نوبت و توالی حرف زدن.
  • هنر زیبای گوش دادن به مقاصد واقعی دیگران، نه صرف آنچه به زبان جاری می گردد
  • داستان علمی و تخیلی نفوذ کردن در شخصی که هرگز و اساسا حاضر به گوش کردن نیست….
  • چطور و چگونه اختلاف‌نظرها را ارائه نموده تا دیگران حس به باد انتقاد قرارگرفتن را  پیدا نکنند…
  • چگونه و چطور باید جر و بحث را کم نموده و یا هنر مندانه بصورت چشم گیری کاهش دهیم.
  • چطور از هرکسی در هر جایگاهی کمک بخواهیم و از پند و اندرزها هم دور باشیم.
  • چگونه متوجه شویم سخنان برای دو طرف جذاب و دلچسب است.
  • بایسته های تضعیف کننده پیام سخنرانان و مذاکره کنندگان
  • چگونه ماهیت رابطه بر گوش دادن اعمال قدرت می کند
  • اساسا چه باید کرد تا مورد توجه و استقبال قرار گیریم.

 

کتاب هنر گمشده گوش دادن در چهار بخش و سیزده فصل تألیف شده است. در انتهای هر فصل تمرین‌هایی برای افزایش مهارت گوش

دادن شما آمده است. از یاد نبریم که هرچند گوش دادن در زندگی امری مسلم و عادی به شما می‌رود، از اهمیت آن هرچه بگوییم کم

گفته‌ایم.

درباره نویسنده مایکل پی نیکولز

 

آقای مایکل پی نیکولز، پروفسور روانشناس در دانشگاه پزشکی آلبانی است. در تخصص‌های این روانشناس خانواده درمانی و پویایی

زوجین به چشم می‌خورد که ادعای تجربه ایشان را در اتاق‌های درمان به اثبات می‌رساند.

به عقیده نویسنده هرچند فرهنگ مدرن سعی دارد از ما افرادی مستقل بسازد، اما استقلال و خودکفایی نیاز ما را به رابطه‌های انسانی

از بین نمی‌برد. گوش دادن مهم‌ترین مهارتی است که از نظر مایکل نیکولز، ارتباط مؤثر را ممکن می‌سازد.

 

پروفسور مایکل پی نیکولز می‌گوید:

 

وقتی نوشتن این کتاب را شروع کردم، سعی کردم در محیط خانه و محل کار شنونده بهتری باشم. گاه چنان برخوردهایی پیش می‌آمد

که پاک از خودم ناامید می‌شدم. کاملاً خودم را شکست‌خورده و بی‌کفایت می‌دیدم و تسلیم می‌شدم. به خودم می‌گفتم تو که

نمی‌توانی با افراد زندگی خودت کنار بیایی، چطور به خودت اجازه می‌دهی درباره گوش دادن کتاب تألیف کنی؟

می دانم که این تجربه در مسیر تغییر یک عادت برای شما نیز اتفاق افتاده است. بارها در اتاق درمان با چنین مسائلی روبه‌روبوده‌ام. در

این شرایط حتی احتمال عقب‌نشینی هم کم نیست. اما من مصمم به نوشتن این کتاب بودم. هر بار بعد از فروکش کردن رنج و ناراحتی،

اشتباهم را جبران می‌کردم دوباره به سمت همسرم و همکارم می‌رفتم و سعی می‌کردم بدون هیچ اظهار نظری ابتدا به سخن آن‌ها

گوش دهم. و در جریان نوشتن این کتاب متوجه شدم که چقدر روابطم دستخوش تغییر شده و مهم‌تر اینکه چطور کیفیت گوش دادن منبر

این تغییرات اثر گذاشته است.

توانایی خوب گوش دادن، نیک‌خواهی و حسن نیتی را در ما پرورش می‌دهد که بازتابش متوجه خود ما می‌شود. وانگهی خوب گوش

دادن بهترین شیوه‌ای است که معاشرت با دیگران و یادگیری از آن‌ها را برایمان لذت‌بخش می‌کند. امیدوارم این کتاب گامی در جهت

نشان دادن اهمیت و توجهی باشد که برای یکدیگر احساس می‌کنیم.

چرا گوش دادن این‌قدر مهم است؟

 

اشتیاق به درک شدن از جمله انگیزه‌های بسیار نیرومند انسان است. وقتی به سخنان ما گوش می‌دهند، احساس می‌کنیم ما را جدی

می‌گیرند. به احساسات و ایده‌های ما توجه می‌کنند و بالاخره آنچه می‌گوییم اهمیت دارد.

در گوش دادن دو هدف دنبال می‌شود: دریافت اطلاعات و تصدیق تجربه طرف مقابل. شخصی که واقعاً گوش می‌دهد مدتی کوتاه

چارچوب فکری خود را کنار می‌گذارد و از دریچه چشم ما به موضوع نگاه می‌کند. چنین فردی مارا آن‌گونه که هستیم درک می‌کند و

به‌این‌ترتیب به ما اعتبار می‌بخشد. این اعتبار همان چیزی است که احساس خود ارزشمندی را در ما ایجاد و تقویت می‌کند.

واقعیت این است وقتی به حرف‌های ما توجه می‌شود، احساس امنیت در ما رشد می‌کند. همه ما صرف‌نظر از آینه چقدر سازگاری داریم

یا احساس امنیت می‌کنیم، برای دوام آوردن به توجه نیاز داریم.

اساس خوب گوش دادن همدلی است. همدلی نیز میسر نمی‌شود مگر آنکه مشغولیت‌های خود را کنار بگذاریم و وارد تجربه طرف مقابل

شویم. همدلی یعنی آنچه را طرف مقابل سعی دارد بگوید بفهمیم و نشان دهیم که منظور او را درک کرده‌ایم. این همدلی مارا به فردی

که سخن ما را می‌شنود و به ما احساساتمان توجه دارد متصل می‌دارد.

گوش دادن به حرف‌های یکدیگر در شکل‌گیری یک خود سالم و نیرومند و برقراری روابط مفید و ثمربخش نقشی حیاتی دارد. آنچه مورد

درک و پذیرش قرار می‌گیرد بخشی از خود اجتماعی ما می‌شود، خودی که مالک آن هستیم و آن را با دیگران در میان می‌گذاریم. آنچه

درک نمی‌شود و وجودش مورد تأیید قرار نمی‌گیرد بخشی از خود خصوصی ما درمی‌آید. خود خصوصی بخشی که می‌شناسیم ولی آن

را با دیگران در میان نمی‌گذاریم، انکارش می‌کنیم، از دیگران و حتی گاهی از خودمان پنهانش می‌کنیم.

خود یا شخصیت به‌واسطه تجارب ما از تعامل با دیگران به‌تدریج شکل می‌گیرد و انرژی و قدرتش بسته به کیفیت شنیده شدن‌هایی

است که دریافت می‌کند.

 

چگونه می‌توانیم یک شنونده اصیل باشیم؟

 

گوش دادن واقعی مستلزم علاقه داشتن به گوینده و به سخنان اوست. ممکن است نشان دادن علاقه را با صمیمیت و دلسوزی اشتباه

بگیریم. بی‌شک صمیمت و دلسوزی صفات شخصیتی خوبی هستند اما خوب شنیدن ربطی به شخصیت ندارد. و البته رفتاری هم

نیست که به‌صورت خودکار و از روی عادت از افراد خوب سر بزند. برای نشان دادن علاقه یا توجه به دیگران باید علائق و احساسات خود

را موقتاً کنار بگذاریم.

شنیدن واقعی مستلزم خاموش کردن خود و غوطه‌ور شدن در دنیای طرف مقابل است و این همیشه کار آسانی نیست. ممکن است در

عین علاقه‌مندی به او آن‌قدر مشتاق توصیه کردن و اصلاح او باشیم که به عمق دیدگاهش پی نبریم. یکی از مشکلات والدین و حتی

درمانگرها نیز همین است. آن‌ها نان به تغییر دادن بچه‌ها و یا مراجعینشان توجه می‌کنند که از گوش دادن به آن‌ها غافل می‌شوند.

بنابراین برای گوش دادن واقعی باید به‌طور موقت خود و نیازهای خود را کنار بگذاریم و بر آنچه طرف مقابل سعی دارد بگوید، تمرکز کنید.

بسیار اتفاق می‌افتد که ما به گفته‌های طرف مقابل علاقه‌مند باشیم و شنیدن، بی‌زحمت انجام شود، اما لحظه‌هایی هم هست که

جذابیت موضوع کمرنگ می‌شود، علاقه خود را از دست می‌دهیم و ممکن است حرف گوینده را قطع کنیم. اینجاست که گوش دادن نیاز

به خویشتن‌داری دارد. شنیدن واقعی مستلزم قطع موقت خاطرات، خواسته‌ها، قضاوت و بودن، هرچند به مدت خیلی کوتاه، برای دیگری

است. برای گوش دادن باید نیازهای طرف مقابل را درک کنید و متناسب با شرایط او پاسخ دهید. از بالا دیگران را دیدن و به آن‌ها محبت

کردن، با گوش دادن واقعی فرق دارد.

آیا گوش دادن زن‌ها با مردها متفاوت است؟

 

به عقیده دبورا تانن (Deborah Tannen) زبان‌شناس، زن‌ها در گفتگوهای خود، هم‌صحبتی هم پوشانه دارند. بدین معنی که زن‌ها همراه

با گوینده وارد گفتگو می‌شوند تا مشارکت و حمایت خود را نشان دهند. در واقع مکالمه زن‌ها به‌گونه‌ای است که به تحکیم رابطه

می‌انجامد. حال‌آنکه مردها در گفتگوهایشان خود را به نمایش می‌گذارند. به نظر تانن، گفت‌وگو برای مردها در درجه اول وسیله‌ای برای

حفظ استقلال و جایگاه خود در هرم اجتماعی است. نکته برجسته در عقیده دبورا تانن این است که بین زن و مرد در شنیدن و گفتن

تفاوت وجود دارد (عده‌ای نیز این را به‌عنوان یک اصل قطعی پذیرفته‌اند.).

اما در اینجا به پردازش این نظریه می‌پردازیم. زن و یا مردی که با اظهار همدردی حرف دیگری را قطع می‌کند و با این کار به تحکیم رابطه

کمک می‌کند، الزاماً شنونده واقعی نیست. این نوع اظهارنظرها(چه از سوی مرد و چه از سوی زن) می‌تواند تلاشی برای ابراز وجود خود

باشد نه حمایت از دیگری. اگر فردی تمایل به طرح کردن خود داشته باشد نمی‌گوید(منو ببینید چه آدم جالبی هستم!) بلکه می‌گوید

(منو ببینید چه حمایتگری هستم.)

ناتوانی در نادیده گرفتن موقت نیازهای خود و شنیدن سخن دیگران تابع شخصیت، وضعیت روحی و ارتباط شنونده با گوینده است.

عده‌ای همیشه موضوع صحبت را به خود برمی‌گردانند. آن‌ها جز خود به چیز دیگری توجه نمی‌کنند (خودشیفته‌ها). این در حالی است

که عده‌ای هرگز از خود صحبت نمی‌کنند اما نمی‌توانند چیزی را بشنوند و درباره آن اظهارنظر نکنند. درست است که این افراد خودمحور

نبوده و فقط بر خود تمرکز نمی‌کنند اما در عقیده و نقطه نظرات خود گیر کرده‌اند. بی‌تردیدهم‌صحبتی با این عده لطفی ندارد.

بنابراین می‌توان گفت گوش دادن که صرف‌نظر از مرد یا زن بودن، یک مهارت است. بهتر گوش دادن با یک سری راهکار و فنون شروع

نمی‌شود، بلکه با تلاش صمیمانه برای توجه به جریانی شروع می‌شود که در دنیای خصوصی تجارب شخص دیگر روی می‌دهد …

رهنمودهایی برای گوش دادن جرفه ای

 

به‌عنوان اولین نکته تمرکزتان را روی توجه کردن به صحبت‌های طرف مقابل بگذارید. توجه کردن یعنی عوامل مزاحم را کنار بگذارید.

تلویزیون را خاموش کنید، روزنامه را کنار بگذارید، از بچه‌ها بخواهید در اتاق دیگری بازی کنند. برنامه‌های خود را به تعویق بیندازید و تا

جایی که می‌توانید صحبت طرف مقابلتان را قطع نکنید.

دومین نکته که به بهتر گوش دادن شما کمک می‌کند، درک کردن طرف مقابل است. درک ظاهر و باطن سخنان طرف مقابل یعنی هم

به‌ظاهر کلام او و هم به احساس پشت حرف او واکنش نشان دهید. سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و ببینید واقعاً می‌خواهد چه

چیزی را به شما بگوید. حتی زمانی که شما آغازگر یک گفتگو هستید، بهترین راه برای اینکه مطمئن شوید طرف مقابل حرف‌های شما

را خواهد شنید، این است که از ابتدا از او بخواهید نظرش را بیان کند. با دعوت فرد مقابل به اظهارنظر یا بیان احساس خود درباره موضوع

موردبحث علاقه خود را به سخن او نشان دهید.

گام سومی که شما را به شنونده فعال بودن نزدیک می‌کند، بازخورد دادن است. یعنی سکوت کنید و با عباراتی مثبت و دلگرم‌کننده

سخن طرف مقابلتان را با کلمات خودتان بازگو کنید. بدین طریق می‌توانید علاقه خود را به موضوع و میزان فهمتان را از موضوع با دیگری

به اشتراک بگذارید. هر چه گفتگو شفاف‌تر باشد احتمال درک شدن بالاتر می‌رود. و این کار جز تلاش برای بازخورد دادن صحیح امکان‌پذیر

نیست. بازخورد صحیح قسمتی از مکالمه است که بدون قضاوت و تفکر انتقادی سخنان دیگری را بازگو می‌کند. بخشی از مکالمه که تا

امروز فقط به‌صورت نقد استفاده شده است. نقد سازنده و یا نقد مخرب هر دو از شاخصه‌هایی است که گوش دادن فعال را از بین

می‌برد……

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *