اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی ؟
اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی ؟
داستان امشب که روایتی واقعی است را دوستی برایم در گروه چهاردهم تحلیل رفتار و مذاکره ارسال کرد داستان آموزنده و واقعی است اگر دین ندارید
تو را بخدا کمی آزاده باشید بیایید و کمی اصالت را چاشنی زندگی کار و حرفهایمان کنیم افتخارمان صحت و اصالت باشد نه دروغ و ریا و دغل افتخار مان
کمک به همنوع باشد نفرین بر دوستی که نمک می خورد و نمک دان میشکند در حریم خانواده و دل وارد میشود و خیانت می کنند اگاهانه دیگران را
تخریب می کند و غیبت و ناسزا می گویند. و مخصوصا دختران و پسران و زنان و مردانی که خود را بسیار زیبا به کلام و به ظاهر و به … می آرایند اما….
لطفا فیلم نکات ویژه شناخت آدمها برای ازدواج و … در آپارات https://www.aparat.com/v/AY8Eu مشاهده فرمایید.
داستانی را چند شب پیش نقل کردم و سیل سوال جاری شد و متاسفانه قادر به پاسخگویی در شبکه های اجتماعی نیستم و عذر می خواهم اما در
یک کلام کمی اصالت چاشنی ایمانمان علم و عملمان کنیم بد نیست خیلی خیلی دوستتان دارم کمترین بندگان خداوند مازیار میر
روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه “شیخ بهائی” رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع ” اصالت ذاتیِ
آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من “اصالت” ارجح است. و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که “تربیت” مهم تر
است.
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند. بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی
نشاند.
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه
سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند. در هنگام شام، شاه
دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم “تربیت” از “اصالت” مهم تر است ما این گربه های نااهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت “تربیت”
است.
شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند.
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و
ممارست و تمرین یاد انجام می شود ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار
قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر
لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد. در آن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال
و این یکی جنوب …
این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه “تربیت” هم بسیار مهم است ولی”اصالت” مهم
تر است. یادت باشد با “تربیت” می توان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و “اصالت” خود بر می گردد….
آری امروز و هر روز شاهد اتفاقات زیادی در سطح جامعه هستیم اخباری تلخ و جانسوز که شما فکر می کنید نشات گرفته از اصل است یا تربیت جواب
را به شما خوبان وامی نهم.
لطفا و حتما یادتان باشد هیچ چیز و هیچ کس آنگونه که به نظر می رسد نیست
Mazyar Mir professional consultant and analyst
توصیه می شود مطالب زیر را هم بخوانید: