مهارت هایی برای ارتباط موثر تر

مهارت هایی برای ارتباط موثر تر

مهارت هایی برای ارتباط موثر تر

مهارت های ارتباط موثر

بعنوان یک مشاور انتخاباتی و محقق در زبان رفتاری به  اهمیت زبان بدن و یا تن گفتار طی دو دهه امر اموزش و تحقیق به شدت دست یا فته ام اما زبان بدن چیست زبان بدن همان زبان بی زبانی  است

یکی از مشخصاتی که در اشخاص دارای روابط موثر، مشترک است، موقعیت‌شناسی و دارا بودن حس آگاهی بالاست. موفق‌ترین افراد در ارتباط موثر، آنهایی هستند که بیشتر گوش می‌دهند و به همه چیز دقیق نگاه می‌کنند. بهترین افراد در زمینه‌ی ارتباط موثر، افرادی هستند که در شخصیت‌شناسی تبحر ویژه‌ای دارند، این افراد توانایی این را دارند که با توجه به خلق‌و‌خوی دیگران و حتی گروه‌ها، خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی آنها را حدس بزنند. این افراد کسانی هستند که زبان بدن را به خوبی می‌دانند، نوع نگرش افراد دیگر و طرز برخورد آنها با مسائل مختلف را پیش‌بینی می‌کنند و می‌دانند هر گروه از افراد، ارزش‌ها و نگرانی‌هایشان در ارتباطات اجتماعی را چگونه بروز می‌دهند. افراد دارای ویژگی برقراری ارتباط موثر، نه‌تنها به خوبی می‌توانند محیط اطراف‌شان را شناسایی کنند، بلکه توانایی خارق‌العاده‌ای در زمینه‌ی انطباق خود با محیط اطراف‌شان دارند. به نظر می‌رسد افراد مورد نظر، هوش هیجانی بالایی داشته باشند؛ چون قادرند بدون کلنجار رفتن یا مجادله با محیط، با آن کنار بیایند. در واقع فرقی نمی‌کند که طرف مقابل آنها چه کسی باشد. آنها این مهارت را دارند که با هر فرد یا گروهی با هر نوع ویژگی و طرز برخورد، ارتباط برقرار کنند.

خوب، باتوجه به مشخصاتی که درباره‌ی افراد با توانایی ارتباط موثر گفته شد، چگونه می‌توانیم بفهمیم که مهارت‌های ما در این زمینه به کمال رسیده است و آماده‌ایم که به یک شخص با مهارت ارتباط موثر تبدیل شویم؟

جواب این است که شما باید به نقطه‌ای رسیده باشید که در تعاملات خود با افراد دیگر به‌طور مداوم از ۱۰ اصلی که در ادامه درباره‌ی آن صحبت خواهیم کرد، استفاده کنید.

اول

دو رو و ریاکار نباشید

هیچ‌کس دوست ندارد با کسی کار کند که به او اعتماد ندارد. اگر مردم حس کنند رهبرشان شایسته‌ی اعتماد است، از او حمایت می‌کنند و تمام خطراتی را که در مسیرشان وجود دارد، می‌پذیرند. اما اگر رهبر، شخصیت ضعیفی داشته باشد و افراد گروهش به ریاکاری او پی‌ببرند، هرگز آن طور که باید، نمی‌توانند به رهبرشان اعتماد کنند. یادتان باشد فقط در صورتی اعتماد (به بهترین شکل خود) ایجاد می‌شود که صادقانه رفتار کنید، تفکر هوشمندانه داشته باشید و در تصمیم‌گیری‌هایتان قاطع باشید. به خاطر داشته باشید اگر اعتماد وجود داشته باشد، بخشش و همدلی هم هست. مردم می‌توانند افرادی را که به آنها اعتماد دارند، ببخشند. اما احتمالا خود شما هم نمی‌توانید به راحتی کسانی را که به آنها اعتماد ندارید، ببخشید.

دوم

رابطه‌ی صمیمانه داشته باشید

رابطه‌ی صمیمانه به این معنی نیست که بگذارید همه‌ی افراد، همه چیز را بدانند؛ این کار اصلا لزومی هم ندارد! اما مهم است که ارتباطات‌تان با افراد دوطرفه باشد. نباید تنها شما صحبت کنید؛ اجازه بدهید افراد سازمان‌تان حس کنند به آنها اهمیت می‌دهید. وقتی روابط تا حدودی صمیمانه باشد، مکالمه دلنشین‌تر و موثر‌تر خواهد بود. مردم تا زمانی که ندانند شما چقدر به آنها و احساسات‌شان اهمیت می‌دهید، برای‌شان مهم نیست که چقدر اطلاعات دارید یا اصلا چه می‌خواهید بگویید؛ این یک حقیقت است!

مدل کلاسیک تئوری کسب‌و‌کار می‌گوید رهبران باید تا حد امکان با کارکنان‌شان فاصله داشته باشند، یعنی رعایت جایگاه رئیس و تفاوتش با دیگران مهم است. اما من می‌گویم فاصله گرفتن و در سایه ماندن، اجازه نمی‌دهد که ارتباط، شکل واقعی خود را داشته باشد. اگر شما روابط خودتان با افراد یا کارکنان یا دوستان‌تان را توسعه ندهید و در سایه بمانید، هرگز نخواهید فهمید در ذهن‌شان چه می‌گذرد و زمانی از آن مطلع خواهید شد که برای هر اقدامی درباره‌ی هر نوع رابطه‌ای، دیگر دیر شده است.

 

سوم

صادق و صریح و ساده باشید

یک شخصیت روشن، مشخص و دقیق بهتر از یک شخصیت پیچیده است. افراد در مواجه با شخصیت‌های مرموز و پیچیده، کمتر احساس امنیت می‌کنند. بهتر است در ارتباطات‌تان به جای اینکه طوری رفتار کنید که طرف مقابل حس کند قصد گیج کردن او را دارید تا خلع سلاح شود، بیاموزید که نیازی نیست با طرف مقابل بازی کنیم تا در رقابت با او جلو بیفتیم. در ارتباطات‌تان، اهداف خودتان را در نظر داشته باشید و سعی کنید به آنها برسید، ولی همان‌قدر هم به دیگران و اهداف‌شان اهمیت بدهید. با زیاده‌گویی و سردرگم کردن طرف مقابل، سعی نکنید پیروز میدان باشید. نکته‌ی مهم دیگر هم این است که اگر همیشه صریح باشید و مستقیم سر اصل مطلب بروید، شانس بیشتری برای برقراری ارتباط دارید و اشتیاق مخاطب هم برای شنیدن حرف‌های شما بیشتر می‌‌شود. اما هرچقدر بیشتر به حاشیه بپردازید، زمان مکالمه به نظر طرف مقابل طولانی‌تر و کسل‌کننده‌تر خواهد شد و او کمتر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد.

چهارم

دیگران را تحت تأثیر قرار بدهید

بهترین افراد در زمینه‌ی ارتباط موثر، تنها روی یادگیری و کسب مهارت یا دریافت اطلاعات تمرکز نمی‌کنند؛ آنها در انتقال ایده، اولویت‌بندی انتظارات، اقدامات الهام‌بخش و گسترش چشم‌اندازهایشان هم مهارت خاصی دارند. همیشه به یاد داشته باشید که کلید تأثیرگذاری بر طرف مقابل‌تان، داشتن یک قلب خوب است. هرچه شما در ارتباطات‌تان بیشتر روی کمک کردن به دیگران تمرکز کنید (یعنی بیشتر انرژی بگذارید تا بخواهید برای‌تان انرژی بگذارند)، به هدف زده‌اید. شاید به نظرتان این دیدگاه اشتباه باشد و یا نتیجه نداشته باشد؛ اما بهتر است بیشتر از آنکه به نتیجه توجه کنید به فکر یک ارتباط درست باشید. ممکن است فکر کنید که با اهمیت دادن به خواسته‌ی طرف مقابل، او از شما سوءاستفاده می‌‌‌کند. اما مطمئن باشید اگر در همه‌ی موارد به حفظ تعادل توجه کنید، به نتیجه‌ی مطلوب خواهید رسید و حس نمی‌کنید از شما سوءاستفاده شده است.

\"ارتباط

پنجم

ذهن باز داشته باشید

در اغلب موارد پافشاری روی طرز فکرهای قدیمی‌مان که سال‌ها با آنها زندگی کرده‌ایم، بزرگترین عامل محدودکننده‌ی ما در برابر فرصت‌های تازه خواهد بود. ویژگی یک رهبر خوب و یک فرد ماهر در ارتباط موثر، جبهه نگرفتن در برابر ایده‌ها و نظرات جدید است. این رهبر با میل و رغبت به دنبال این است که ذهن خود را برای پذیرش نظرات و مواضع مخالف آماده کند تا بتواند در صورت لزوم رضایت‌شان را جلب کند و آنها را با خود همراه سازد. من از اینکه افراد از دیدگاه‌های مخالف می‌ترسند تعجب می‌کنم؛ در حالی‌که واقعا باید علاقه‌مند و کنجکاو باشند که این نظرات را دریافت کنند و از آنها در جهت اهداف خود استفاده‌ کنند. چون هر نظر تازه و متفاوتی افق تازه‌ای از موضوع مورد نظر را در ذهن انسان باز می‌کند. با کسانی‌ که با شما برخورد دارند گفت‌وگوی باز داشته باشید، بگذارید شما را به چالش بکشند، همین کشمکش‌ها باعث پیشرفت شما می‌شود. به‌یاد داشته باشید مهم نیست که آنها با شما موافق باشند یا مخالف، اینکه شما نشان بدهید تمایل دارید با آرامش و صبر و حوصله به آنها گوش بدهید و به مباحثه با آنها بپردازید، مهم است. با ذهن باز با افراد تبادل نظر کنید و سعی کنید چیزهایی از یکدیگر یاد بگیرید.

ششم

کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش کنید

مشخص است اینکه تنها شما صحبت کنید، به این معنا نیست که درگیر یک مکالمه شده‌اید و گفت‌وگو آغاز شده است! متعارف‌ترین شکل گفت‌وگو در جریان گفت‌و‌شنود متقابل شکل می‌گیرد نه در جریان یک سخنرانی و نه زمانی‌ که شما با خودتان در حال گفت‌وگو هستید. یادگیری با حرف زدن کسب نمی‌شود؛ چون در این حالت شما فقط اطلاعات را منتقل می‌کنید و چیزی دریافت نمی‌کنید تا به آموخته‌هایتان اضافه شود. گوش‌هایتان را برای شنیدن آماده کنید تا روی اولین پله‌ی کسب مهارت ارتباط موثر قرار بگیرید.

\"ارتباط

هفتم

همدلی را جایگزین خودخواهی کنید

من رهبران خردمندی را می‌شناسم که اعتقاد دارند انسان نباید ویژگی‌های درونی و اخلاقی خود را با هیچ چیز معامله کند. یک ارتباط خوب زمانی شکل می‌گیرد که صراحت در افراد، با همدلی و توجه به طرف مقابل همراه باشد نه با تکبرِ ناشی از خودخواهی. این را بدانید که ارتباط همدلانه نمایانگر اصالت و شفافیت درون است که در حال حاضر کمتر در افراد و جوامع وجود دارد. در ارتباطات‌تان با افراد، دقت کنید که تکیه کردن به افراد قابل اعتماد و همدلی با آنها، به مراتب بهتر از ارتباط همراه با خودخواهی و توجه افراطی به خودمان است. هرچقدر طرفین رابطه بیشتر درگیر خودخواهی باشند، ارتباط شکننده‌تر می‌شود. درک این اصل متقابل در ارتباطات‌مان به نوبه‌ی خود باعث می‌شود خشم به احترام و شک به اعتماد تبدیل شود.

هشتم

نانوشته‌ها را هم بخوانید

این اصل به این معناست که تنها به چیزهایی که می‌بینید توجه نکنید. سعی کنید درک بالایی داشته باشید. همه چیز که نباید گفته شود! بعضی چیزها را درباره‌ی مسائل و افراد باید ناگفته بفهمید. ویژگی‌هایی را که منعکس‌کننده‌ی یک رهبر بزرگ است در ذهن‌تان تصور کنید؛ آنها برای درک چیزهای گفته‌نشده، شنیده‌نشده و آنچه که شاهدش نبوده‌اند، توانایی خارق‌العاده‌ای دارند. مثل این است که سفیدی‌های بین خطوط یک نوشته را هم می‌توانند بخوانند. بنابراین می‌دانند مسیر رسیدن به پیشرفت، به معنی فاصله گرفتن از افراد و جامعه‌ی تحت رهبری‌شان نیست. چند لحظه چشم‌ها و لب‌هایتان را ببندید و خوب گوش کنید؛ از اینکه قادر به درک چه چیزهای تازه‌ای هستید شگفت‌زده می‌شوید.

 

نهم

روی موضوعی که می‌خواهید درباره‌ی آن صحبت کنید تسلط کافی داشته باشید

درباره‌ی موضوعی که می‌خواهید صحبت کنید، اطلاعات بسیاری جمع‌آوری کنید (حتی اگر هنگام صحبت، از همه‌ی آن اطلاعات استفاده نکنید). اگر دیگران احساس کنند که شما درباره‌ی موضوع صحبت‌تان تخصص کافی ندارید، به ندرت پیش می‌آید که وقت‌شان را در اختیار شما بگذارند. اکثر افراد موفق، علاقه‌ای ندارند به صحبت‌های کسی گوش بدهند که چیزی به آنها اضافه نمی‌کند.

حتما شنیده‌اید که می‌گویند مهم نیست چه می‌گویید، اینکه آن را چگونه می‌گویید مهم است. حقیقت مهمی در این جمله وجود دارد. من اینجا هستم تا به شما بگویم که اتفاقا این خیلی مهم است که شما چه می‌گویید. افرادی که دارای توانایی برقراری ارتباط موثر هستند، به هردوی این موارد (اینکه چه می‌گویید و چگونه می‌گویید) اهمیت می‌دهند و این باعث می‌شود آنها در دام اینکه تبدیل به یک شخص صرفا حراف شوند، نیفتند.

دهم

به تک‌تک افراد گروه اهمیت بدهید

رهبران همیشه قرار نیست با افراد به‌صورت تک‌نفره و اختصاصی ارتباط داشته باشند. یک فرد با مهارت برقراری ارتباط موثر، باید بتواند در نوع صحبت کردن و برخوردش انعطاف لازم را داشته باشد. باید بتواند با ۱۰ نفر یا ۱۰۰۰۰ نفری که در سالن کنفرانس حضور دارند، به راحتی صحبت کند به‌طوری که هر فرد احساس کند با او به‌طور مستقیم صحبت می‌شود. اگر در جایی هستید که با تمام افراد حاضر هم‌زمان مشغول گفت‌وگو هستید، باید بتوانید برای خودتان اعتبار کسب کنید و اعتماد افراد را جلب کنید. وجود تفاهم و ارتباط درست، کلید تعاملات موفق هستند.

درس‌های رهبری که در اینجا گفته شد، در هر زمان و برای هر نوع ارتباطی مورد استفاده قرار می‌گیرند. زمانی‌که می‌خواهید پیامی برای برقراری ارتباط ارسال کنید (به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق شخص سوم) مطمئن شوید که پیام‌تان درست و صحیح منتقل می‌شود، مستدل است و با‌توجه به منطق کسب‌وکار، دارای اعتبار شناخته می‌شود. مهم‌تر از همه این است که احساس کنید برقراری ارتباط، برای پرداختن به خودتان نیست و به منظور تعامل با دیگران صورت می‌گیرد. اگر در ارتباط، به طرف مقابل در حد متعارف اهمیت داده شود، تعدادی از مشکلات ارتباطی حل می‌شود و روابط‌تان پیشرفت می‌کند.

 

 

مازیار میر مشاور وتحلیلگر 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *