نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها

 

 

\"نقش

 

 

قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز بر نمی گردد و آینده شاید نیاید.

“گالیله”

 

 

قبل از آن که در مورد انتخابات و اتفاقات اخیر تحلیلی داشته باشیم بهتر است کلا کمی انتخابات را بیشتر درک کنیم فکر می

کنم اساسا واژهٔ انتخابات جمع واژهٔ عربی انتخاب از ریشهٔ «نخب» به معنی برگزیدن و یا به‌گزینی است. برخی از سره‌ نویسان

فارسی واژه‌ های گزیدمان یا گزینمان را به جای انتخابات بکار می‌برند.

سکه‌ای رومی با نقشی از انتخابات انتخابات از زمان یونان باستان، روم باستان و در طول قرون وسطی برای انتخاب رهبرانی

چون امپراتور روم مقدس و پاپ برگزار می‌ شده‌ است.

به نظر می رسد که انتخابات یک فرایند تصمیم‌گیری رسمی است که طی آن مردم یا بخشی از مردم برای ادارهٔ امور عمومی

خود شخص یا اشخاصی را برای مقامی رسمی به مدت معلوم با ریختن رأی به صندوق‌های انتخاباتی برمی‌گزینند.از سدهٔ ۱۷

میلادی به این سو، برگزاری انتخابات سازوکار معمول برای تحقق دموکراسی نیابتی بوده‌است. از انتخابات ممکن

است برای اختصاص کرسی‌های موجود در قوهٔ مقننه استفاده شود. همچنین برخی کشورها سمت‌های موجود در قوای اجرایی

و قضایی و دولت‌های محلی را نیز با انتخابات به نامزدهای برگزیده اختصاص می‌دهند.

 

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

 

در روند انتخابات، کاندیدا یا نامزد انتخابات محور کار به شمار می‌رود و هدف اصلی رسیدن او به قدرت است، اما این لزوما به این

مفهوم نیست که اول و آخر یک انتخابات فلان کاندیدا است. ممکن است ظاهر ماجرا همین باشد، اما در باطن کار یا احزاب قرار

داشته باشند ‌یا افراد پشت سیاست که برخی از آن به مردان «پشت پرده» و برخی به «افراد در سایه» تعبیر می‌کنند. شاید

این مسایل صحیح باشند، اما یک نامزد یا کاندیدا اگر بتواند اصول زیر را رعایت کند، خود آرام آرام به مرکز قدرت تبدیل شده و

پیروزی را در نهایت به دست می‌آورد.

 

شجاعت عاقلانه

 

از شکست نترسد: شاید صحیح‌ترین و حقیقی‌ترین گفته این باشد که شکست، یک «حقیقت» و «واقعیت» محض است و

کسی نمی‌تواند منکر وجود آن شود، اما شکست معلول و مولود اشتباهات ما‌ست و این ما هستیم که با ندانم کاری خود،

برنامه‌ریزی غلط، اجرای اشتباه و… شکست را پدید آورده و یک برنامه را به «نا‌کجا‌آباد» سوق می‌دهیم و به همین دلیل،

شکست و پیروزی در کنار یک‌دیگر و برادر و همزاد هم می‌باشند و تقریبا لازم و ملزوم هم‌دیگرند، در حدی که با صراحت و راحتی

می‌توان گفت که اگر شکست نباشد، پیروزی هم نیست و اگر پیروزی نباشد، شکست هم نیست. کسی که می‌خواهد در

زندگی‌اش شکست نباشد و هیچ‌وقت در زندگی خود با آن روبه‌رو نگردد، بهتر این است که به دنبال هیچ‌نوع پیروزی، موفقیت،

کامیابی و… نباشد‌ و فقط بیاساید و با بخور و نمیری که به دست می‌آورد، بسازد. البته اگر همان را نیز به‌راحتی به دست آورد.

 

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

 

اما پهلوانان عرصه‌های زندگی می‌دانند که بدون «شکست» پیروزی، موفقیت و کامیابی به دست نمی‌آید و اینان از «شکست»

به عنوان «پل» و «معبری» برای رسیدن به موفقیت و پیروزی استفاده کرده و از آن سود می‌جویند، درس می‌گیرند و تجربه

می‌آموزند. نیکسون نوشته است:

«چرچیل در ۱۸۹۹ از ارتش بیرون آمد و در انتخابات پارلمان شرکت کرد، اما موفق نشد و این شکست برای او به منزله‌ی سیلی

بود، او هنوز جوان بود و ماجراهای تازه در انتظارش بود‌».

نیکسون به طور کلی در مورد رهبران سیاسی و قدرت اعتقاد دارد‌: «برای ارزیابی واقعی قدرت باید بدین نکته توجه داشت که

اشتباهات، اجتناب‌پذیر هستند. به امید آن‌که این اشتباهات در مسایل کوچک و نه در مسایل خطیر‌ باشند، باید آن‌ها را تحمل

کرد‌ و تنها در صورتی که این دو عامل در فطرت او وجود داشته باشند، یعنی قدرت را دوست بدارد و از ارتکاب اشتباهات بیم

نداشته باشد،

یک رهبر می‌تواند به ابتکارات جسورانه‌ای که از او رهبری بزرگ خواهند ساخت، مبادرت ورزد‌».

 

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

 

به شدت انعطاف پذیر باشید

 

تیمها و افراد بزرگ دارای مغز و ذهن کاملاً انعطاف‌پذیر بوده و با مجموعه مسایل زندگی خود، افراد و عناصر انسانی،

امکانات، شرایط، روند کار و… به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا آنان گرداننده و به وجود آورنده‌ی این بزرگان‌اند ‌یا به گفته‌ی نلسون

ماندلا، رهبر باید به صورتی به هدایت توده‌ها و افکار عمومی بپردازد که آنان احساس کنند که خود شکل دهنده و ایجاد کننده‌اند

و نه این‌که کسی به خط‌دهی و جهت‌دهی آنان مشغول است، ‌یا رهبر باید نقش چوپانی را بازی کند که از پشت به هدایت گله

پرداخته و به سازماندهی آن مشغول است و در موارد بسیار ضروری اقدام به حرکت در جلوی گله می‌نماید.

 

نقش کلیدی کاندیدا‌ ها و حلقه های آتش در پیروزی انتخاباتی

 

توانگران نیز در انعطاف پذیری، کنار آمدن با مسایل مختلف، درک شرایط، ایجاد روابط و… نقش همان چوپان را بازی کرده و در

ظاهر نمود بیرونی خود را کاملاً محو می‌نماید و تا ضرورتی ایجاب نکند، وارد صحنه نخواهند شد و همین عامل، نقش بسیار

بزرگ و تعیین کننده‌ای در شخصیت و موفقیت و توان‌گری آنان بازی کرده و اینان را از افراد کوچک و معمولی به نام‌داران بزرگ

تاریخ تبدیل می‌نماید.

تارله در مورد سیاست انعطاف‌پذیر ناپلیون در جنگ‌های مختلف و روش‌های گوناگون او برای مقابله و درگیری با ارتش دشمن‌

به زیبایی می‌نویسد:

«ناپلیون عادت نداشت نقشه‌های جنگی خود را از پیش و با رعایت تمام جزئیات طرح کند. او جز به «هدف‌های» اساسی و پ

نکات کلی قابل لمس و رعایت ترتیب وقایع‌ـ البته تقریبی‌ـ و جز به خطوط اصلی عملیات نمی‌پرداخت. در حقیقت جز در جریان

جنگ پروای جنگ نداشت و بدان نمی‌اندیشید‌ و در همان ضمن، دایماً تصمیمات خود را‌ نه تنها با توجه به هدف‌هایی که برای

خود تعیین کرده بود، بلکه با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و به‌خصوص اطلاعاتی که پی‌در‌پی درباره‌ی حرکات دشمن به او

می‌رسید، روز‌به‌روز و گاه ساعت به ساعت تغییر می‌داد. اصل لایتغیری که او به آن معتقد بود، این بود که مادام که خلاف آن

ثابت نشده است، نباید دشمن را احمق‌تر از خود فرض کند و چنین پندارد که دشمن عاقلانه‌تر از خود او رفتار نخواهد کرد‌».

 

دکتر مازیار میر مشاوربینالمللی انتخابات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *