تاریخچه کسب و کار
تاریخچه کسب
تاریخچه
#مازیارمیر
کسب و کار یا بیزینس و یا Business یک سازمان است که برای فراهم کردن کالا، خدمات یا هر دو برای مشتری ایجاد شدهاست.
به نظر می رسد که کسب و کارهای کوچک سوخت موتور اقتصادهای مدرن را فراهم میکنند. جالب است که بدانید، برخی از بزرگترین
شرکتهای جهان بهعنوان مشاغل کوچک شروع به کار کردند.
شاید برای مثال،اپل و یا فیسبوک که این روزها مشهور به متا است و یا حتی مکدونالد بهعنوان یک غرفه همبرگر در سنبرناردینو،
کالیفرنیا شروع به کار کردند .
اما امروز یک بیزینس و یا یک شرکت چند ملیتی و یک بیزینس چند میلیارد دلاری بعدی را رقم زدند….
هیچ کسی شاید فکرش را هم نمی کرد که یک دکه ساندویچ فروشی یا یک پارکینگ کوچک و چند دانشجوی کم سن و سال امروز
بنیانگذار یک صنعت چند بیلیون دلاری و تغییر دهنده چهره جوامع انسانی شده باشند.
کسب و کار در اقتصاد سرمایهداری حکمفرماست، بیشتر کسب و کارها که مالک آنها بخش خصوصی است، برای این ایجاد شدهاند که
سود ساز باشند و دارایی صاحبشان را بیشتر کنند. کسب و کارها میتوانند ناسودبر باشند یا مالک آنها دولت باشد. از کسب و کاری
که چندین فرد در دارایی آن شریک باشند، با عنوان شرکت یاد برده میشود، هر چند که این واژه تعریف دقیقتری نیز دارد. پترس و
پلومن، از صاحب نظران این حوزه، بر این باورند که هر نوع خرید و فروش، کسب وکار نیست، بلکه کسب وکار هر نوع تبادل تکرار شونده و
تجدید پذیر است.
معمولاً کسب و کار در شکل خصوصی آن نمود پیدا میکند که تلاش دارد بر سود بیشتر یا فروش بیشتر تمرکز کند و سهم بیشتری از
بازار را به خود اختصاص دهد. اما در شکل دولتی آن بیشتر مشارکت تعداد بیشتری از افراد جامعه اهمیت دارد.
بهطور خلاصه سه روش برای شروع یک کسب و کار وجود دارد:
- راه اندازی کسب و کار از صفر مطلق
- خرید کسب و کار موجود از شخص دیگر و یا از شرکت دیگر
- نمایندگی یا فرانچایز یا نمایندگی و یا ….
اما انواع ساختار کسب و کاربه شکل و شمایلی است
مالکیت یگانه یا به اصطلاح sole proprietorship
بهطور پیش فرض مؤسس یک کسب و کار مالک تمامی آن است و مسئولیت تمامی بدهیها و مالیاتها هم به عهدهٔ مالک است.
شرکت تضامنی یا به اصطلاح general partnership
اگر سود و زیان کسب و کار در میان عده ای از شرکای تجاری تقسیم شود به آن شرکت تضامنی گفته میشود. بهطور پیش فرض همهٔ
شرکا سهم یکسانی در مدیریتِ کسب و کار و سود و ضرر دارند. در صورت زیان سایر داراییهای شرکا (که در این تجارت سرمایهگذاری
نشدهاست) نیز مورد خطر قرار میگیرد.
شرکت سهامی یا به اصطلاح corporation
یک واحد حقوقی است که مدیریت آن توسط هیئت مدیره صورت میگیرد. سود داراییِ شرکت را «سهام» مینامند و مالکین سهامِ
شرکت در صورت زیان بخشی از داراییهای سرمایهگذاری شدهٔ خود را از دست میدهند اما سایر داراییهای سهامداران (که در
شرکت سرمایهگذاری نشده) تهدید نمیشود. دو نوع سهام برای این شرکتها عرضه میشود
سهامی عامCommon Stock
سهامداران عام (بسته به میزان سهام خود) مالک شرکت و سود آن هستند. به صورت پیش فرض سهامداران به ازای هر سهم مالک
یک رای برای انتخاب اعضای هیئت مدیره میشوند و هیئت مدیره هم مسئول نظارت بر حسن ادارهٔ شرکت است. سود شرکت معمولاً
به شکل سود سهام ارائه میشود. البته سود سهام در بازار بورس تضمین شده نیست و شرکت ممن است متضرر باشد و در این
صورت سودی پرداخت نمیشود. سهامی عام ممکن است در کلاسهای مختلفی ارائه شود تا به مالکین شرکت اجازه دهند تا نحوهٔ
مدیریت و میزان سرمایهگذاری در شرکت را بر حسب نیاز خود مدیریت کنند.
کلاس اول
۱ رای در ازای ۱ سهم (حالت پیش فرض)
کلاس دوم
بدون حق رای
کلاس سوم
۱۰ رای در ازای هر سهم
سهامی ممتازPreferred Stock
- تین سهام یک سود معین را همواره پرداخت میکند مگر اینکه شرکت زیان ده شود
- سهامداران ممتاز نسبت به سهامداران عام برای مالکیت داراییهای شرکت در اولویت هستند.
- سهامداران عام سود سهام خود را زودتر دریافت میکنند.
- مشارکت محدود (Limited partnership)
- نوعی شرکت است که در آن مدیران شرکت به دودستهٔ شرکای عمومی (General partners) و شرکای محدود (Limited partners) تقسیم میشوند. یا به اصطلاح شرکای عمومی مسئولِ مدیریت کسب و کار هستند، در حالی که «شرکای محدود» صرفاً سرمایه گذاران منفعلی هستند که در مدیریت نقش چندانی ندارند. در این مدل از کسب و کار، شرکای عمومی مسئول تمام بدهیهای تجارت هستند و در صورت نیاز سایر داراییهای آنها نیز باید برای جبران زیان صرف شود. در حالی که شرکای محدود فقط سرمایهگذاری خود را از دست میدهند.
- شرکت مسئولیت محدود یا به اصطلاحlimited liability company)
- نوعی ابر شرکت است که در آن اعضای شرکت مالک آن هستند اما مدیریت شرکت به عهدهٔ یک یا چند مدیر است. در صورت زیان فقط سرمایهٔ اعضا مورد تهدید قرار میگیرد و خطری متوجه سایر داراییهای آنها نیست.
کاپفرر، یکی از بزرگترین تحلیلگران و استراتژیستهای برند در جهان، جایی در تقسیم بندی برندها میگوید:
«بعضی برندها، معمولی متولد میشوند و بعدها به سمت لوکس شدن حرکت میکنند. اما بعضی برندها از ابتدا زندگی
خود را به صورت لوکس شروع میکنند».
شاید برای گروه اول، داستان سواروفسکی نمونه خوبی باشد و برای گروه دوم، مون بلان یک مثال مناسب باشد. حدود سال ۱۹۰۶ بود
که صنعت و اقتصاد اروپا رشد و شتاب بیشتری
میگرفت و یک بانکدار در هامبورگ و دوستش که یک مهندس از برلین بود ( به همراه شریکی که بعداً به آنها اضافه شد) تصمیم گرفتند
قلمهای لوکس تولید کنند. شرکت به نام Simplo Filler Pen Co ثبت شد.
نها بر این باور بودند که مدیران و کارخانهدارها، زمانی که رشد اقتصادی را تجربه میکنند ترجیح میدهند به سراغ نمادهای لوکس بروند
تا این رشد را به دیگران نشان دهند.
خودنویس – که به خودی خود لوکس بودن را تداعی میکند – میتوانست گزینه خوبی باشد. اولین محصول لوکس در سال ۱۹۰۹،
خودنویسی با ترکیب رنگ سیاه و قرمز بود و نام
«روژه نوار» (قرمز – سیاه) بر روی آن گذاشته شد. آن زمان استفاده از واژههای فرانسوی، خود یکی دیگر از نمادهای شیک بودن و
لوکس بودن بود و آلمانیها هم، در خارج از حوزه صنعت، در حوزهی مد و زیبایی و …، تعصبی به استفاده از نامهای آلمانی نداشتند.
مدیر دفتر آمریکای شمالی مون بلان در سال ۲۰۰۰ در مصاحبهای پذیرفت که: مون بلان، شاید روانترین قلم جهان نباشد، اما قطعاً یکی
از مشخصترین نشانههای رشد و موفقیت
محسوب میشود و یکی از نخستین خریدهای کسانی است که به باشگاه ثروتمندان قدم میگذارند.
امروز برند مون بلان، از معروفترین مثالهای درسهای برندسازی و فلسفه لاکچری در جهان است. خصوصاً کتب معتبر برندسازی،
حرکت این برند از یک محصول واحد به مجموعه گستردهای از محصولات را، نمونهای موفق از استراتژی Brand Strech محسوب میکنند.