تصمیم گیری
تصمیم گیری (Decision-making) فرایند انتخاب یک شیوه عمل از میان اعمال متنوع است. این فرایند شامل استفاده از چیزهایی
است که در دست دارید برای رسیدن به آنچه که می خواهید. اگر شما تنها یک انتخاب ممکن در اختیار داشته باشید با فرایند تصمیم
گیری روبرو نیستند. البته حتی اگر در چنین شرایطی با دو گزینه عملی کردن یا نکردن یک راه حل مواجه باشید و باید یکی از آنها را
انتخاب کنید، در واقع در حال تصمیم گیری هستید. گرچه بسیاری از تصمیمات بر حسب عادت گرفته می شوند و عملاً فرد با مشکل
انتخاب از میان گزینه های متعدد روبرو نیست، اما در هر حال هر موقعیتی که شامل سنجش دو یا چند گزینه برای عمل و انتخاب
یکی از آنها باشد، نوعی تصمیم گیری به حساب می آید. برای حل هر مسئله ای معمولاً چندین راه حل و یا انتخاب وجود دارد. در
بسیاری از موارد منابع کافی، زمان لازم و. . . در اختیار ما نیست که بتوانیم از همه راه حلها استفاده کنیم. بنابراین ناچاریم آنها را
اولویت بندی کرده و یکی از آنها را انتخاب کنیم. هدف از تصمیم گیری عبارتست از: • اولویت بندی گزینه های موجود جهت انجام
برنامه ریزی و سیاست گذاری • انتخاب بهترین گزینه از میان گزینه های موجود، بطوریکه بیشترین انطباق را با اهداف مورد نظر
داشته باشد. صرف نظر از نوع تصمیمی که قرار است گرفته شود، همهی تصمیم گیری ها از الگوی مشابهی پیروی می کنند. مراحل
فرایند تصمیم گیری عبارت است از: 1- تشخیص مشکل و تعیین موقعیت مستلزم تصمیم گیری: تصمیم گیری با این امر آغاز می شود
که فرد یا گروهی تشخیص دهند که مشکلی وجود دارد که باید برای حل آن تصمیم گیری نمود. در این مواقع، نیاز به تغییر در یک
موقعیت خاص احساس می گردد و فرد یا گروه باید برای بهبود بخشیدن به آن موقعیت، تمهیداتی فراهم کنند. وقتی مشکل به قدری
پیچیده و بزرگ باشد که به راحتی نتوان آن رابه صورت عینی تعریف کرد، باید آن را به چند مشکل کوچک تر تجزیه نمود و برای هر
یک چاره ای اندیشید و در نهایت همه را به سمت حل مشکل اصلی هدایت کرد. البته در این مواقع باید اهمیت مشکلات فرعی را نیز
در نظر گرفت و بر این اساس آنها را اولویت بندی و مورد رسیدگی قرار داد. 2- جستجوی گزینه ها: در این مرحله باید به دنبال راه حل
ها و گزینه های موجود برای عمل باشید. سعی کنید تنها به موارد آشنا و مانوس بسنده نکنید و انتخاب های متنوع و فراوانی را درنظر
قرار دهید. در بیشتر موقعیت ها به علت محدود بودن زمان و امکانات، نمی توان تمام گزینه ها برای عمل را کشف کرد. تفکر خلاقانه،
مطالعه و مشورت با افراد آگاه می تواند امکانات بیشتری را در این زمینه در اختیارتان گذارد و در شناسایی گزینه های موجود به شما
کمک کند. 3- انتخاب بهترین گزینه برای عمل: یکی از عناصر کلیدی فرایند تصمیم گیری آن است که از قبل بیندیشید که \”اگر این کار را
انجام دهم چه چیزهایی ممکن است اتفاق بیافتد\”. به عبارت دیگر پیامدهای مثبت و منفی هر یک از گزینه هایی را که در مرحله قبل
یادداشت کرده اید بررسی کنید. جمع آوری اطلاعات می تواند شما را در این پیش بینی یاری نماید.
محققان معتقدند کسانی که هوش هیجانی بالاتری دارند تصمیمات بهتری میگیرند، چرا که آنها میتوانند وجوه مختلف قضیه را از هم جدا کنند و نگرانی ها و اضطراب مربوط به مسائل دیگر را در تصمیمشان دخالت ندهند.
تعريف مهارت تصميم گيری:
تصمیم گیری یک فرایند ذهنی است و مهارت تصمیم گیری شامل انواع توانايیهای فكری و داشتن اطلاعات در مورد تصميمی كه ميخواهيم بگيريم، میباشد.
در سادهترین شکل، تصمیم گیری به معنی انتخاب کردن بین دو یا چند مسئله مختلف است. در فرایند گسترده تر، گرفتن یک تصمیم شامل انتخاب بین راه حل های ممکن برای یک موضوع است. ممکن است تصمیم گیری با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو، انجام شود.
شهود و استدلال در تصمیم گیری
روند شهودی به معنی استفاده از شهود یا ندای درونی است. شهود ریشه در واقعیت ندارد بلکه بر اساس درک و برداشت شما است. شهود روش قابل قبولی برای تصمیم گیری است، اما عموما برای تصمیمات ساده یا سریع مناسب تر است.
روند استدلالی یعنی از شواهد و جمع بندی اطلاعات و آمار موجود در زمینه مورد نظر استفاده شود. تصمیمات پیچیده تر باید با روشی رسمی تر و ساختار یافته تر اتخاذ شوند، که معمولا شامل هر دو روش شهودی و استدلالی میشود.
مراحل تصميم گيری
تصميمگيری منطقی شامل هفت مرحله است:
مراحل اجرایی لازم برای تصمیم گیری درست
مرحله اول: مواجه شدن با تصميم
براي مواجه شدن باتصميم و اجتناب نكردن ازتصميمگيری، وجود چند ويژگی زير ضروری است:
1 .آگاه بودن از اطلاعات: بسياری از تصميمگيریها را محيط برمیانگيزد.
برای مثال فرد در مورد خطرات مصرف سيگار چيزهايی را ياد میگيرد و سپس با ين تصميم مواجه میشود كه سيگار را ترك كند.
2 .آگاه بودن از نيازهاي درونی: فرد تغييراتی را در خواستهها و آرزوهای خود حس میكند و اين تغييرات درونی، وی را تحريك میكند تا برای بدست آوردن آنچه كه میخواهد، تصميم بگيرد.
3.وضوح و تمركز بر موضوع: تصميمها بايد واضح و مشخص باشند.
برای مثال اين موضوع كه «من از وضعيت زندگیام ناراضی هستم»، بسيار كلی است. در چنين مواردی بايد از يک جمله احساسی مبهم فراتر رفت و در يک جملهی مشخص و واضح رسيد.
مرحله دوم: ايجاد حق انتخابها و جمعآوری اطلاعات درباره آنها
در اكثر موارد، تصميمها شامل انتخابهای سياه و سفيد هستند. رسيدن به انتخابهای مختلف مستلزم يك فرايند خلاق است. در اين مرحله، بارش فكری روش مؤثری است و میتوانيم برای تحريک تفكر خلاق، قواعد بارش فكری، يعنی عدم انتقاد از ايدهها، خوشآمدگويی به هرايدهای و اهميت دادن به كميت و نه كيفيت را در مورد خود نيز به كار ببريم.
پس از پيدا كردن حق انتخابهای مختلف، شروع به جمعآوری اطلاعات در مورد آنها میكنيم و گاهی از همين جمعآوری اطلاعات است كه انتخابهای ديگر نيز پديدار میشوند. هدف از جمعآوری اطلاعات، به دست آوردن اطلاعات لازم برای گرفتن يک تصميم موفق است و اينكار مستلزم يک رويكرد منظم جهت پيداكردن و بررسی منابع اطلاعات و آگاهی از زمان پايان دادن به اين كار است.
مرحله سوم: ارزيابی پيامدهای پيشبينی شدهی حق انتخابها
تصميمگيری منطقی مستلزم ارزيابی حق انتخابهای موجود برای انتخاب بهترين تصميم است. ارزيابی انتخابهای مختلف براساس پيامدهای مثبت و منفی كوتاه مدت و بلند مدت برای خود و ديگران صورت ميگيرد.
پيامدهای مربوط به خود شامل هماهنگی با اهداف و ارزشها، ميزان زمان وكوشش لازم، ميزان پاداش محسوس، هزينه يا پاداش هيجانی، تأييد و يا عدم تأييد ديگران و آسايش و راحتی فيزيكی میباشد.
مرحله چهارم: متعهد كردن خود به يک تصميم
در اين مرحله تصميم گرفته میشود و فرد متعهد میشود كه آنرا انجام دهد. راههايی كه میتوانند تصميمگيریهای سخت و متعهد شدن به آنها را تقويت كنند، عبارتند از:
1 .بررسی تطابق و هماهنگی تصميمها با ارزشهای اساسی
2 .بيان واضح اهداف و فهرست كردن پاداشهای اختصاصی حاصل ازتصميمگيری و رسيدن به اهداف موردنظر (برای خود و ديگران)
3 .بررسی دوباره حق انتخابها، اطلاعات جمعآوری شده و فرايند ارزيابی آنها
4 .طراح بهترين راه اجرای تصميم و چگونگی مقابله با موانع و واكنشهای منفی ديگران
5 .توجه و به خاطر سپردن پاداشهای حاصل از گرفتن تصميم
مرحله پنجم: طرح ريزی برای چگونگی اجرای تصميم
وقتي تصميم خود را گرفتيم، بايد چگونگی اجرای آن را به بهترين نحو طراحی كنيم. مهارتهای طرحريزی شامل موارد زير است:
1 .بيان واضح اهداف و اهداف فرعی و مشخص كردن يک چارچوب زمانی
2 .ساده و كوچك كردن كارهايي كه بايد انجام گيرد.
3 .درنظر گرفتن راههاي مختلف اجراي تصميم
4 .پيشبينی مشكلات و موانع
5 .تشخيص منابع حمايت كننده
6 .نوشتن طرح عمل: اين طرح بايد ساختار واضحی داشته باشد كه نحوه رسيدن به هدف اصلی و خرده هدفهای مربوط به آن را روشن كند. علاوه بر اين، در نوشتن طرح بايد جزييات نيز نوشته شود و در واقع يک نقشه دقيق و عملی از چگونگی رفتن ازنقطه الف به ب باشد.
مرحله ششم: اجراي تصميم
در اجرای تصميم، توجه به موارد زير ضروری است:
1 .زمانبندی: بايد بهترين زمان را براي اجراي تصميم انتخاب كرد.
2 .نگراني های پس از تصميم : اين احساس نگرانی ممكن است دلايل زيادی داشته باشد.
علل نگرانی بعد از تصمیم
– ممكن است از ترک برخی عادات و يا دست كشيدن از بعضی مسائل غمگين باشيم.
– ممكن است اعتماد به نفس كافی برای اجرای تصميم نداشته باشيم.
– ممكن است نسبت به درستی تصميم خود ترديد داشته باشيم و بخواهيم دوباره آن را وارسی كنيم.
– و يا ممكن است ازتصور عملی كردن تصميم خود مضطرب شويم و رفتار اجتنابی داشته باشيم.
در چنين مواقعی بايد به خاطر داشت كه معمولاً نگرانیهای پس ازتصميم گيری، درهنگام آغاز اجرای تصميم زياد است، ولی وقتی روند كار را ادامه داده و نسبت به درستی تصميم خود اعتماد پيدا كنيم، اضطراب و نگرانب نيز كاهش میيابد.
3 .عذر و بهانه نياوردن: اين مورد بر اهميت پذيرش مسئوليت برای اجراي تصميم تأكيد ميكند. وقتی در جريان اجرای تصميم خود با موانع روبرو ميشويم، بايد به جاي عذر و بهانه آوردن از خود سئوال كنيم: «در اين موقعيت چه كار میتوانم انجام دهم».
4 .پاداش دادن به خود: اجراي بعضی تصميمها خود به خود پاداش دهنده است. در موارد ديگر ميتوانيم از پاداشهايی برای تقويت خود استفاده كنيم. میتوانيم پاداش كلامی به خود بدهيم، برای مثال به خودمان بگوييم «اين كار را خيلی خوب انجام دادی»، و يا با خود قرارداد ببنديم كه در صورت رسيدن به پيشرفت خاصی، پاداشهايی برای خود درنظر بگيريم.
5 .كنار آمدن با احساس ناميدی و درماندگی: وقتی كارها طبق انتظار پيش نميرود، ممكن است احساس نوميدی و درماندگی انگيزه ما را تضعيف كند. در چنين مواردی بايد به خاطر داشته باشيم كه وقفه در جريان كار، بخشی از فرايند اجراي تصميمهای دشوار و دست كشيدن از عادات مضر است. بايد به جای تسليم شدن، علت اين وقفهها را پيدا كنيم و برنامهريزیهايی برای اصلاح آن انجام دهيم.
مرحله هفتم: ارزيابی پيامدهای واقعی اجرای تصميم
در اين مرحله هم چگونگی اجرای طرح عمل و هم پيامدهای دست يافتن و يا دست نيافتن به اهداف، مورد ارزيابی قرار ميگيرد. درمواردی كه به اهداف خود دست نيافتهايم، شايد لازم باشد تصميم اصلی خود را بررسی نماييم و دوباره از مرحله اول شروع كنيم.
تصميمات منطقی شامل ادراک دقيق بازخورد و عمل كردن براساس آن است. پردازش منطقی اطلاعات، به ما در تصميم گيری و ارزيابی آن كمک ميكند.
چرا گاهی احساس می کنیم نمی توانیم درست تصمیم بگیریم؟
گاهی افراد در شرایط سخت و حساس، احساس می کنند نمی توانند به خوبی تصمیم بگیرند. زیرا در شرایط بحرانی اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
گاهی نیز به خاطر تصمیم های اشتباهی که در گذشته گرفتهاند نمیتوانند به خود اعتماد کنند. همین امر موجب شک و تردید فرد شده و فرد احساس می کند قدرت
تصمیم گیری خود را از دست داده است